تأثیر تغذیه بر ویژگی‌های روحی ـ روانی انسان

نویسنده: علی کیادربندسری و نسرین خانی اوشانی

در فرهنگ اسلامی و در روایات معصومین دو جنبه عمده در باب غذا و تغذیه قابل تشخیص است. نخست آثار جسمی تغذیه بر بدن و نقش بهداشتی آن در هستیم و یا تضعیف قوای بدنی و دوم آثار اخلاقی و روحی تغذیه و تأثیر آن بر خلقیات انسانی. در این مقاله در صدد آنیم که به جنبه دوم تغذیه در اندیشه اسلامی بپردازیم و چندوچون تأثیرگذاری غذا بر اخلاق انسانی را بررسی کنیم. قبل از هر چیز باید گفت که تأثیر تغذیه بر ویژگی‌های روحی ـ روانی را به دو معنا می‌توان فهمید: نخست به معنای تأثیر تغذیه بر خلق و خوی روانی انسان، مانند تأثیر تغذیه بر اضطراب، افسردگی، خوش‌اخلاقی، بداخلاقی و… و دوم تأثیر تغذیه بر جنبه‌‌های باطنی و ملکوتی انسان، نظیر تأثیر لقمه حرام بر عدم استجابت دعا. روشن است که آنچه میان علم جدید و دین مشترک است تأکید بر معنای اول است. در مورد تأثیر تغذیه بر ویژگی‌های اخلاقی به معنای دوم، علم تجربی ساکت است و این امر تنها در حوزه مباحث دین قابل بررسی است.

یکم) دلائل تأثیرپذیری اخلاق از تغذیه

 

الف) دلیل وجدانی

برای ما پیش آمده است که بعد از صرف‌ غذای مورد علاقه، احساس آرامش و نشاط کرده‌ایم؛ نیز گاهی اتفاق افتاده است که با شرایطی‌ استرس‌زا مواجه شده‌ایم. در این شرایط، ناخودآگاه به سمت مواد خوراکی رفته‌ایم تا به این‌ طریق استرس را از خود دور کنیم. بنابراین هر یک از ما در خود می‌یابیم که بین خصلت‌‌های اخلاقی و تغذیه ارتباط برقرار است و بهداشت در تغذیه می‌تواند در بهبود اخلاق نقش داشته باشد.

ب) دلیل علمی

امروزه دانش تجربی وابستگی بین تغذیه و خصلت‌‌های اخلاقی بشر را اثبات کرده است. کارشناسان تغذیه بر این باورند که اگر بدن انسان‌ از نظر انواع و مقدار مواد شیمیایی و ترکیبات‌ طبیعی در حد تعادل قرار داشته باشد، خلق و رفتار او متعادل می‌شود. تغذیه نامناسب می‌تواند تعادل بدن را به هم‌ بزند؛ برای نمونه بسیاری از زنان دچار کم‌خونی‌ هستند. این مسئله باعث افسردگی و خستگی‌ زودرس می‌شود. با کمبود ویتامین‌‌ مواجه‌اند این کمبود‌ بر سیستم عصبی و رفتاری‌شان بسیار مؤثر است. افرادی که به طور منظم و سر وقت غذا نمی‌خورند، قند خونشان در حال تغییر است و ثبات‌ لازم را ندارد که این امر بر قدرت تفکر و تمرکز و خلق‌وخو تأثیر می‌گذارد.
درباره تأثیر غذا بر سلامت ذهنی، روانی و اخلاقی افراد دویست نفر از مردم انگلستان مورد مطالعه قرار گرفتند و به این افراد توصیه شد: مصرف غذا‌هایی که برای خلق‌وخو استرس‌زا هستند را قطع کنند و همزمان مقدار غذا‌هایی را که‌ از ذهن و خلق فرد حمایت می‌کنند افزایش دهند. ۸۸ درصد افرادی که از رژیم‌‌های غذایی حمایت‌کننده خلق‌وخو استفاده کردند از نظر ذهنی و روانی وضعیت بهتری پیدا کردند.

ج) دلیل دینی

آنچه از متون اسلامی به دست می‌آید آن است که بین تغذیه و خصلت‌‌های اخلاقی (مانند بدخلقی و خوش‌خلقی، غم و اندوه و افسردگی، رقّت قلب و سخت‌دلی) و حتی توفیق در قبولی نماز و روزه و عبادات رابطه‌ای برقرار است. این سخن به این معنا نیست که تغذیه، علت‌ تمام و کامل برای اخلاق خوب یا بد است، بلکه تغذیه تنها یکی از عوامل زمینه‌‌ساز اخلاق است که در صورت همراهی دیگر عوامل، از جمله اختیار و انتخاب خود انسان، می‌تواند به عنوان کمکی برای وصول به فضائل اخلاقی و دور ماندن از رذائل روحی و روانی در نظر گرفته شود. برای نمونه می‌توان با مراجعه به کتاب‌هایی نظیر بحار الانوار، وسائل الشیعه، عیون اخبار الرضا، کافی، مکارم الاخلاق و بسیاری کتاب‌های معتبر روایی دیگر، به مواردی از تأثیرات تغذیه بر ویژگی‌های روحی و روانی انسان چنین اشاره کرد: تأثیر خوردن گوشت قرمز بر خوش‌خلقی افراد، تأثیر کشمش و انگور و روغن زیتون بر رفع اندوه و افسردگی، تأثیر انجیر و عدس بر نازک‌دلی و رقت قلب، تأثیر انار بر نورانی شدن قلب و دوری از وسوسه‌‌های شیطانی، تأثیر به بر شجاعت و رفع ترس، تأثیر غذای مانده بر تنبلی و کاهلی، تأثیر پرخوری بر قساوت قلب و کاهش هوش، تأثیر خرما بر بردباری و پرهیزکاری.
از آنجایی که بررسی این موارد از حوصله بحث خارج است در نظر داریم در محدوده مجال این مقاله صرفاً به تأثیرات غذای حرام، به دلیل اهمیت بسیار آن در سبک تغذیه اسلامی، بر خلقیات روحی و روانی انسان اشاره کنیم. روشن است که غذای حرام صرفاً به اموری نظیر گوشت خوک، مشروبات الکلی، حیواناتی که به طریق اسلامی ذبح نشده‌اند، آبزیان بدون پولک و… محدود نمی‌شود؛ بلکه هر نوع غذایی که از طریق مال حرام به دست آمده باشد را نیز در بر می‌گیرد؛ برای نمونه می‌توان به اموالی نظیر رشوه، ربا، کلاهبرداری و فریب، مالی که از راه دروغ‌گویی به دست آمده باشد، مالی که خمس و زکات آن پرداخت نشده باشد و تصرف عدوانی در مال غیر اشاره کرد.

۱. تأثیر مال حرام بر قساوت قلب و نرم نشدن قلب در برابر سخن حق

مطابق متون اسلامی خوردن غذاى حرام فرد را به سوى سنگدلى مى‌کشاند؛ به گونه‌اى که قلب از ادراک و پذیرش حق گریران مى‌شود. چنین فردی گوش جانش شنواى سخن حق است و نه چشم دلش بیناى چهره حق؛ همان‌گونه که امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا کوشید تا با نصیحت و موعظه لشکر عبید اللّه بن‌زیاد را آگاه کند و از ادامه‌ راهی که در آن‌ لغزیده‌اند باز دارد؛ اما آنان با هیاهو و غوغا مانع‌ رسیدن صدای امام به گوش خود شدند. امام رو به آنان کرد و فرمود: «ویلکُم ما علیکُم أن تَنصتوا إلىّ فتَسمَعوا قولى و إنّما أدعوکُم إلى سبیلِ الرّشادِ فمَن أطاعَنى کانَ مِن المرشدین و مَن عَصانى کان من المُهلَکین و کُلّکم عاصٍ لأمرى غیر مستمعٍ قولى فقد مُلئَت بطونُکم من الحرامِ و طبِع على قلوبِکم ویلکُم ألا تنصتونَ ألا تَسمعون؛ واى بر شما! شما را چه شده است که سکوت نمى‌کنید تا گفتارم را بشنوید؛ در حالى که من شما را به راه راست هدایت می‌کنم. هر که از من اطاعت کند از راه‌یافتگان است و هر که با من دشمنى ورزد هلاک مى‌گردد. شما از دستورم سرپیچى کردید و گفتارم را نشنیدید؛ چراکه شکم‌هایتان از حرام پر شده و مهر گمراهى بر قلب‌هایتان خورده است. واى بر شما! چرا سکوت نمى‌کنید؟ چرا نمی‌شنوید؟».
از فضل بن‌ربیع در کتاب «مروج الذهب» نقل شده که درباره تأثیر لقمه حرام بر تیرگی دل و روی‌گردانی از حق می‌گوید: «شریک بن عبداللّه»‌ روزی به دربار مهدی (خلیفه عباسی) خوانده شد. مهدی به‌ او گفت: باید یکی از این سه کار را انجام دهی: یا قضاوت را از سوی من بپذیری، یا تعلیم فرزندم را بر عهده بگیری و یا غذایی با ما بخوری. شریک فکری کرد و گفت: سومی از همه آسان‌تر است. مهدی او را نگه داشت‌ و به آشپز گفت: انواعی از لذیذترین غذا‌ها برای او فراهم ساز. هنگامی که شریک از خوردن آن غذا که از مال حرام و ستم به مردمان فراهم شده بود فارغ گردید آشپز رو به خلیفه کرد و گفت: این پیرمرد بعد از خوردن این غذا هرگز بوی رستگاری را نخواهد دید». فضل بن‌ربیع می‌گوید: «همین گونه شد و شریک بن‌عبداللّه بعد از این ماجرا هم به تعلیم‌ فرزند مهدی پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوی او پذیرفت».

۲. نقش غذای حرام در عدم قبولی عبادات

برای قبولی نماز شرایط زیادی، از جمله حضور قلب و پاکی دل، لازم است؛ اما غذای حرام پاکی‌ قلب و صفای دل را از انسان می‌گیرد و به قبول نشدن عبادات به درگاه حق می‌انجامد. در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «مَن اَکلَ لقمةَ حرامٍ لم تُقبل له صلوةُ اربعینَ‌ لیلةٍ و لم تَستجِب له دعوةَ اربعینَ صباحاً و کُلّ‌ لحمٍ ینبته الحرامُ فالنّارُ اولی به و انّ اللقمةَ الواحدةَ تُنبت اللّحم؛ هرکسی لقمه‌ای از غذای حرام‌ بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمی‌شود و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی‌گردد و هر گوشتی‌ که از حرام بروید آتش دوزخ برای آن سزاوارتر است و حتی یک لقمه نیز باعث روییدن گوشت‌ می‌شود».
مولای متقیان، امام علی(علیه السلام)، در توصیه‌ای به کمیل فرمود: «یا کمیل انَّ اللسانَ یَبوحُ مِن القلبِ و القلبُ یَقومُ من الغذاء. فانظُر فیما تغذی قلبُک و جسمُک. فان لَم یَکُن من حلالٍ لم یقبل الله تعالی تسبیحَک و لا شکرَک؛ ‌ای کمیل! همانا زبان از قلب تغذیه می‌شود و قلب از خوراک؛ پس متوجه باش که قلب و جسمت از چه خوراکی تغذیه می‌کنند. اگر غذایی که می‌خورند حلال نباشد، خداوند تعالی تسبیح و شکری که بر زبانت جاری می‌شود را نیز نمی‌پذیرد».

۳. تأثیر لقمه حرام بر عدم استجابت دعا

در روایات متعددی آمده است که یکی از شرایط اصلی استجابت دعا پرهیز از غذای حرام است. از جمله در حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) وارد شده که ایشان در پاسخ به شخصی که عرض کرد: دوست دارم دعایم مستجاب شود. فرمودند: «طَهِّر اکلَک و لا تدخل بطنَک الحرامَ؛ غذای خود را پاک کن و از لقمه حرام پرهیز نما». این معنی با تعبیر دیگری از همان بزرگوار چنین آمده است: «من احب ان یستجاب دعائه فلیطیب مطعمه و مکسبه؛ هرکه دوست دارد دعایش مستجاب شود، باید طعام و کسب خود را از لقمه حرام پاک کند». با توجه به اینکه در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می‌خوانیم: «انَّ اللهَ لا یَستجیبُ دعاءً بظهر قلبٍ قاس؛ خداوند دعایی را که از قلب قساوتمند بر خیزد مستجاب نمی‌کند»، می‌توان نتیجه گرفت که غذای ناپاک و آلوده به حرام قلب را تاریک و سخت می‌کند؛ به همین دلیل دعای حرام‌خواران مستجاب نمی‌شود.

۴. تأثیر لقمه حرام بر تربیت‌پذیری فرزند

در کتاب «تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن» از قول امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است: «ما کانَ من مالٍ حرامٍ فهو مِن شرکة الشیطان؛ هر نطفه‌ای که از مال حرام به وجود آمده باشد، شیطان در آن سهیم است». به عبارت دیگر یکی از معانی مشارکت شیطان در اولاد انسان‌ها، که در آیه «و شارکهم فی الاموال و الاولاد» به آن اشاره شده، از طریق نطفه‌ای است که به وسیله مال حرام در بدن به وجود آمده باشد. روشن است که تأثیرات تربیتی این نطفه چیست و این نطفه به چه صورتی موجب بروز صفات و خواص شیطانی در فرزند به همین دلیل از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «کسب الحرام یبین فی الذریة؛ مالی که از راه حرام به دست آمده باشد، اثر خود را در فرزندان آشکار می‌کند»؛ یعنی در نطفه‌ای که از مال حرام به وجود آید و نیز در جنین و فرزندی که از حرام تغذیه شود، مقتضیات شر ایجاد می‌شود.

۵. غذای حرام و حضرت موسی (علیه السلام)

شاید این سؤال مطرح شود که اگر لقمه‌ حرام در جسم و روان افراد اثرات منفی دارد، چگونه حضرت موسی در قصر فرعون رشد و نمو یافت و از لقمه‌ دستگاه‌ فرعونی تغذیه کرد و به مقام نبوت نیز رسید؟ آیا آن لقمه‌‌ها در روح و جانش تأثیری نداشت؟
در اینکه حضرت موسی در قصر فرعون در چه موقعیتی و با چه امکاناتی‌ و تحت چه شرایطی رشد کرده، چیزی در دسترس نیست. نه از آیات قرآنی می‌توان چیزی‌ فهمید و نه در روایات چیزی آمده است. آنچه از آیات قرآن فهمیده می‌شود این است که تربیت حضرت‌ موسی به عهده‌ خداوند بود. خداوند که می‌خواهد پیامبری را در آینده مبعوث کند، خود می‌داند چگونه در دربار و دستگاه دشمن‌ او را تربیت کند. از مطالعه‌ آیات قرآن در رابطه‌ با داستان‌ حضرت موسی بر می‌آید که حضرت موسی تحت‌ تربیت مستقیم خدا قرار داشت. در سوره‌ قصص‌ درباره داستان کودکی حضرت موسی آمده است؛ «و أوحَینا إلی أُمِّ موسی أن أَرضِعیه…؛ به مادر موسی وحی کردیم او را شیر ده‌ و چون بر او بیمناک شدی او را در نیل بینداز و مترس و اندوه مدار که ما او را به تو باز می‌گردانیم‌ و در [زمره‌‌] پیامبرانش قرار می‌دهیم».
همچنین می‌فرماید: «و حرّمنا علیه المراضعَ من قبل…؛ و از قبل شیر دایه‌ها را بر او حرام گرداینده‌ بودیم؛ پس‌[خواهرش آمد و] گفت: آیا شما را بر خانواد‌ه‌ای راهنمایی کنم که برای شما از وی‌ نگهداری کنند و خیرخواه او باشند؟ پس مادرش را بازگردانیدیم تا چشمش ‌[بدو] روشن شود و غم نخورد و بداند که وعده‌ خدا درست است؛ ولی بیشترشان نمی‌دانند. و چون به رشد و کمال‌ خویش رسید به او حکمت و دانش عطا کردیم و نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم».
همه‌ این آیات دلیل بر این است که حضرت‌ موسی از کودکی تحت تربیت ویژه و مستقیم‌ خدا بود. پیامبری که قرار است وظیفه‌ هدایت امت را به عهده بگیرد باید از ابتدا با غذای حلال تغذیه شود؛ به همین دلیل خداوند شیر زنان آل فرعون، بلکه شیر تمام زنان‌ دیگر را، بر او حرام گردانید تا او از مادری الهی و پاک شیر دریافت کند.
طبق ظاهر آیات حضرت موسی تحت تربیت‌ آسیه(همسر فرعون)، که زنی مؤمن و پاکدامن بود، قرار گرفت. از آنجایی که آسیه از زنان بزرگ در مصر بود و در خانواد‌های متمول تربیت یافته بود، می‌توان احتمال داد که وی اموالی‌ داشت که نیاز زندگی‌اش را مرتفع می‌کرد و از اموال فرعون بی‌نیاز بود.
منابع
۱. عاشوری لنگرودی، حسن، پاییز ۱۳۹۸، «نقش تغذیه در اخلاق»، نشریه فرهنگ کوثر، شماره ۸۳.
۲. کرجی، علی، بهار ۱۳۹۰، «رژیم غذایی و فضائل اخلاقی»، مجله فرهنگ کوثر، شماره ۸۵.
۳. نبی لو، محمد، خرداد ۱۳۹۱، «اثرات تربیتی، اخلاقی و فرهنگی غذای حلال»، نشریه پیوند، شماره ۳۹۲.
۴. خادمی، نرجس، پاییز ۱۳۸۷، «فرهنگ تغذیه در قرآن و حدیث»، نشریه بینات، شماره ۳.
۵. غلامی، یوسف و عبدالکریم بنابی، آذر ۱۳۷۹، «اصول تغذیه در نگاه شریعت»، نشریه فرهنگ کوثر، شماره ۴۵.

پایش سبک زندگی، شماره ششم، فروردین ماه ۱۳۹۴، صفحات ۷۷-۸۰.

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.