تربیت به سبک هیتلر

نویسنده: محمدرضا آتشین‌صدف

سال‌ها پیش که هنوز می‌شد به عربستان رفت و صحیح و سالم به خانه برگشت، یک‌ساعتی مانده به اذان مغرب در گوشه‌ای از مسجدالحرام نشسته و با ذوق زل زده بودم به خانة کعبه. با اینکه روزهای پیش هم آمده و دور آن طواف کرده و به آن دست زده و روبرویش نشسته و قرآن خوانده بودم؛ هنوز باورم نمی‌شد که این منم که بر این زمین ایستاده‌ام. سرزمینی که زمانی جبرئیل امین می‌آمد و از سوی خدا برای محمدامین (ص)پیغام می‌آورد. در همین حال و هوا، موضوعات گوناگونی از ذهنم می‌گذشتند؛ یکی از چیزهایی که در آن لحظه از فکرم گذشت و خودم هم از آن غافلگیر شدم، این بود که یاد خاطرات کودکی‌ام افتادم و کتک‌هایی که خورده بودم؛ از قلم لای انگشت و کشیدن گوش گرفته تا سیلی و مشت و لگد و از خانواده و بستگان گرفته تا معلم و ناظم و مدیر مدرسه (البته خدای‌اش خیلی تخس و سرتق بودم ولی خوب بچه بودم). شاید بگویی چه بی‌ربط! ولی واقعاً به این موضوع فکر می‌کردم که کجا هستند آن‌هایی که به خودشان اجازه می‌دادند مرا کتک بزنند که ببینند الآن من کجا ایستاده‌ام. در کنار خانة خدا.
همان موقع، شوخی‌ای با خودم کردم: «طوری حرف می‌زنی انگار که بلال حبشی بوده‌ای و شکنجه‌ات کرده‌اند و حالا بعد از فتح مکه است و آمده‌ای کنار کعبه و خاطراتت را مرور می‌کنی»! برای خودم هم جالب بود که حالا چه شده از بین این‌همه سوژه‌های خوب برای فکر کردن، یاد کتک خوردن‌های آن روزهایت افتاده‌ای؟! نتیجه‌ای که همان موقع از تحلیل خودم گرفتم این بود که انگار همه آن کتک‌ها سعی می‌کردند این را به من اثبات کنند که موجود بی‌ارزشی هستم و حالا شرافت و لیاقت ایستادن در کنار خانة خدا همه آن تلاش‌ها را بی‌اثر کرده و احساس ارزشمندی را به من برگردانده بود.
شاید کمی زود باشد ولی اجازه بدهید از آنچه تاکنون عرض کردم چند نکته را نتیجه بگیرم؛ چون حرف اصلی من چیز دیگری است و شاید دیگر موقعیتی برای بیان این نکات پیش نیاید.
اول. بیشتر ما کم‌وبیش در زندگی‌مان کتک‌هایی خورده‌ایم؛ پس اگر هنوز از این بابت و یادآوری آن‌ها رنج می‌برید، یادتان باشد که شما تنها نیستید.
دوم. از کسانی که شما را کتک زده‌اند گذشت کنید، چون اولاً غالب آنان در حق شما لطف‌هایی هم کرده‌اند و حق‌های بزرگی گردنتان دارند که معلوم نیست شما آن‌ها را ادا کرده باشید (این به اون در)؛ ثانیاً خود آن‌ها هم از بزرگ‌ترهایشان در کودکی‌ کتک‌ها خورده‌اند و چه‌بسا بیشتر از شما.
سوم. اگر اهل کتک زدن هستید، یادتان باشد که این کودکی که دارد از شما می‌خورد، موجود ارزشمندی است و شما نمی‌دانید در آینده چه شخصیتی خواهد شد و به چه جاهایی خواهد رسید و خیال نکنید که کتک‌های شما را فراموش می‌کند. به فکر این باشید که روزی خواهد آمد که از کتک‌هایی که به خوردش داده‌اید شرمنده می‌شوید.
اکنون جای پاسخ به این پرسش است که اساساً چرا برخی از ما برای تربیت کودکان از تنبیه بدنی استفاده می‌کنیم؟ این کار چقدر درست و چقدر مفید است؟

تنبیه بدنی چرا؟

 

چرا بسیاری از ما وقتی با رفتار ناخوشایند فرزند یا دانش‌آموزمان روبرو می‌شویم به سراغ تنبیه بدنی می‌رویم؟ علت‌های متعددی را برای این موضوع می‌توان بیان کرد که در زیر به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

•    کتک می‌زنیم چون کتک‌خورده‌ایم؛

 

خود ما هم وقتی کودک بودیم، تنبیه بدنی ‌شده‌ایم، بنابراین اکنون که در موقعیت والدین یا معلم قرار گرفته‌ایم، وقتی بخواهیم تغییر رفتاری در کودکمان ایجاد کنیم، به‌طور طبیعی اولین گزینه‌ای که به نظرمان می‌رسد، تنبیه بدنی است.

•    تنها شیوه‌ای که بلد هستیم؛

 

برخی از ما چندان از تنبیه بدنی خوشمان نمی‌آید؛ چون می‌توانیم حس خودمان را وقتی که تنبیه می‌شدیم به یاد بیاوریم و دوست نداریم این حس را در کودکمان ایجاد کنیم؛ ولی از طرف دیگر، راه دیگری را نیز برای مقابله با رفتار نامطلوب فرزندمان نمی‌شناسیم؛ بنابراین با وجود ناخشنودی، باز به سراغ تنبیه بدنی می‌رویم.

•    آسان‌تر است؛

 

تنبیه بدنی راه آسانی است برای اینکه نارضایتی خود را از رفتار فرزندمان بیان کنیم و سعی کنیم که از تکرار رفتار بد او در آینده جلوگیری کنیم؛ نه نیازی به فکر کردن دارد و نه آموزش و نه مطالعه و نه تمرین؛ بنابراین اولین گزینة تربیتی پیش روی بسیاری از ما است.

•    باور داریم که بخش لازمی از تربیت است؛

 

برخی از ما اعتقاد داریم که اساساً کتک زدن بخش ناگزیری از تربیت است و بچه تا کتک نخورد آدم نمی‌شود. در این زمینه اشعار و مثل‌هایی را نیز احیاناً در ذهن داریم؛ برای نمونه «چوب معلم گل است، هر کس نخورد خل است»، «کسی که بچه خود را نزند، روزی به سینه خود خواهد زد» و گاه نیز خاطرات یا داستان‌هایی را در یاد داریم که کودکی پس از خوردن یک سیلی یا اردنگی متحول و تربیت شد.

•    اعتقاد به اینکه بچ (دانش‌آموز) خودم هست، اختیارش را دارم؛

 

برخی از افرادی که تنبیه بدنی می‌کنند، همیشه عذاب وجدانی دارند و بخشی از وجودشان با این کار موافق نیست و همین باعث می‌شود که کم‌تر سراغش بروند؛ اما برخی نیز به جد معتقدند که حق مسلم آن‌هاست و هر وقت دلشان بخواهد از آن استفاده می‌کنند. شعارشان هم این است «بچة خودمه دوست دارم بزنمش اصلاً بکشمش به شما چه؟!».

تنبیه بدنی از نظر روان‌شناسان

 

روان‌شناسان معمولاً تنبیه بدنی را توصیه نمی‌کنند و آن را خشن‌ترین و نامطلوب‌ترین روش تغییر رفتار می‌دانند و معتقدند که این روش آثار منفی زیادی دارد؛ برای مثال کودک را ترسو بار می‌آورد، رفتار مثبت تازه‌ای به کودک یاد نمی‌دهد، سبب می‌شود او نیز در مواجهه با کودکان دیگر از این روش استفاده کند و به آنان آسیب وارد کند؛ با این‌حال، آن را به‌صورت محدود و در شرایط خاص و در کنار چیزهای دیگری اجازه می‌دهند.
«اولاً، چنین چیزی نیست که تنبیه [بدنی] کارایی نداشته باشد. در بسیاری از موارد، تنبیه اصلاح‌کننده است. به‌طوری‌که عموم کسانی که در مورد اصلاح رفتار کتابی نوشته‌اند، تنبیه را به‌عنوان یکی از روش‌های اصلاح و تغییر رفتار ذکر کرده‌اند،‌ ثانیاً، درم واردی که تنبیه اصلاح‌کننده نباشد، حداقل دارای اثر بازدارندگی و عبرت‌آموزی برای دیگران است این خود اثر کمی نیست؛ زیرا مواردی وجود داد که رفتار نامطلوب باید فوراً متوقف شود، به‌طوری‌که اگر متوقف نشود، آثار جبران‌ناپذیری به بار خواهد آورد».
ناگفته نماند که «استفاده غیرمسئولانه از آن عوارض جانبی نامطلوب به بار می‌آورد، هرگز نباید به‌صورت یک روش تربیتی از آن استفاده شود. تنها زمانی که رفتار نامطلوب برای صاحب رفتار یا کسان دیگر تهدیدکننده سلامتی است باید به‌کار گرفته شود، آن‌هم به‌صورت موقتی تا اینکه فرصت استفاده از روش‌های دیگر فراهم آید».
باید توجه داشت که برخی از والدین، تنبیه بدنی نمی‌کنند و از این کار خود بسیار راضی هستند؛ درحالی‌که از روش بدتری استفاده می‌کنند به نام تنبیه ذهنی که آثار منفی آن چه‌بسا از تنبیه بدنی بیشتر باشد.
«بسیاری از والدین بر این باورند که تنبیه بدنی نادرست و نامطلوب است و به‌جای آن اغلب از تنبیه ذهنی و روانی که به‌مراتب خطرناک‌تر است، استفاده می‌کنند یا هیچ پدر و مادری هرگز نباید از سلاح تهدید به ترک کودک یا دوست نداشتن او و یا فرستادن کودک به شبانه‌روزی‌ها استفاده کند. در تمام مواقع، چه در خانه و چه در مدرسه، سلاح تمسخر، انتقاد و تحقیر کودک بد و نامطلوب است و نتیجه‌ای جز اینکه کودک را غمگین و دچار ناامنی سازد نخواهد داشت»‌.

تنبیه بدنی از نظر اهل‌بیت (ص)

 

از نظر روایات اهل‌بیت ۸ درباره تنبیه بدنی کودکان محدودیت‌هایی وجود دارد که از جمله مهم‌ترین آن‌ها، رعایت هدف تأدیب و تربیت و پرهیز از انگیزه‌های نفسانی، مانند غضب است؛ به این معنا که شخص کاملاً بر خود مسلط باشد و تنبیه را به‌قصد تربیت و تأدیب انجام دهد در غیر این صورت، تنبیه‌کننده [ولی یا معلم] مرتکب عمل حرام شده و قابل مجازات تعزیری است. لذا با توجه به مراعات هدف تأدیب و تربیت، فاصله زمانی میان دو تنبیه، جنسیت و روحیات خاص کودک هم باید کاملاً ملاحظه شود تا مبادا تنبیه به‌جای اثر تربیتی، اثر ضد تربیتی داشته باشد.
اکنون به برخی از روایات در این زمینه توجه بفرمایید:
قالَ بَعضُهُم: شَکوَتُ اِلى ابِى الحَسَنِ موسى علیه‌السلام ابنا لى، فَقالَ: لا تَضرِبهُ و َاهجُرهُ وَ لا تُطِل
مردی در حضور امام موسی بن جعفر (ع) از فرزند خود شکایت کرد؛ حضرت به وی فرمود: «فرزندت را نزن و برای ادب کردنش، از او قهر کن، ولی قهرت طولانی نشود».
قال علی علیه‌السلام: لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ.
«با خشم تربیت [ممکن] نیست.»
أنَّ رجُلًا … أتى النبیّ، صلّى اللَّه علیه‏[وآله‏] وسلّم، فقال: «یا رسول‏اللَّه! إنَّ أهلی یعصونی فبِمَ أعاقبهم؟» قال: «تعفو». ثمَّ قال الثانیة حتّى قالها ثلاثاً، قال: «إنْ عاقَبْتَ فعاقِبْ بقدر الذَنْبِ واتَّقِ الوجهَ».
مردی به پیغمبر اکرم  (ص) عرض کرد: خانواده‌ام نافرمانی می‌کنند به چه وسیله‌ای آن‌ها را تنبیه کنم؟ فرمود: آنان را ببخش. در مرتبه دوم و سوم سؤال را تکرار کرد و پیغمبر همان جواب را داد؛ سپس فرمود: و اگر خواستی آنان را تنبیه کنی، مواظب باش که عقاب تو از جرم آنان بیشتر نباشد و از زدنِ به‌صورت، خودداری کن.

جایگزین‌های تنبیه بدنی

 

ممکن است برای خواننده محترم این پرسش مطرح شود پس چه باید کرد؟ شما که دست ما را به‌طور کامل بستید؟ از نظر روان‌شناسی و از نظر دینی که تنبیه بدنی توصیه نمی‌شود و اگر هم در برخی موارد مجاز باشد شرط و شروط بسیار دارد که باعث می‌شود انسان از خیر نداشته آن بگذرد. پس چگونه باید با رفتارهای نادرست و ناخوشایند کودکانمان برخورد کنیم؟ پاسخ این‌که می‌توان از جایگزین‌هایی استفاده کرد تا بدون تنبیه بدنی به همان اهدافی که قرار است تنبیه بدنی ما را برساند، برسیم؛ به عبارتی تربیت به سبک هیتلر را کنار بگذاریم!
هدف ما از تنبیه چیست؟ اینکه کودک ما بداند فلان رفتارش غلط است و ما را ناراحت می‌کند و او باید از آن دست بردارد. با جایگزین‌های زیر در همه یا غالب موارد می‌توانیم به این هدف دست‌یابیم و مطمئن باشید اگر از این راه‌ها نشود تغییر رفتاری در کودک ایجاد کرد، بسیار بعید است از راه تنبیه بدنی بتوان چنین تغییری را در او پدید آورد.
فرض کنید به خرید رفته‌اید و آرش (سارا) کوچولو بین ردیف‌های قفسه می‌دود و از خودش صدا درمی‌آورد و گاهی به با بقیه مشتری‌ها یا چرخ‌دستی‌های آن‌ها برخورد می‌کند؛ اینجا به‌جای اینکه گوش او را بپیچانید تا این بار صدای نعره او در کل فروشگاه طنین‌انداز شود یکی از روش‌های زیر را امتحان کنید:
۱.    بیان کنید که چقدر کار او را زشت است؛ بدون اینکه به شخصیت او حمله کنید؛
مثلاً به او بگویید: از این کارت خوشم نمی‌آید. دویدن بچه‌ها توی فروشگاه مشتری‌ها را ناراحت می‌کند.
ممکن است این حرف شما در او بی‌اثر باشد و او همچنان به کار خودش ادامه دهد. اینجا روش بعدی را امتحان کنید.
۲.    به او فرصت انتخاب بدهید؛
برای مثال به او بگویید: یکی از این دو کار می‌توانی انجام بدی یا کنار من راه بروی یا توی چرخ‌دستی بنشینی. تصمیم با خودت.
اگر باز سرتق‌بازی درآورد و هیچ‌کدام را انتخاب نکرد، این‌جا نوبت روش بعدی است.
۳.    با موضوع برخورد فعال داشته باشید (بدون پرخاش‌گری)؛
به این معنا که شما می‌توانید خودتان او را بلند کنید و او را داخل چرخ‌دستی بگذارید و اگر کمی هم شوخ‌طبع باشید در همان حال که دارید او را از زمین بلند می‌کنید با لبخند به او بگویید: می‌بینم که تصمیم گرفتی توی چرخ‌دستی بشینی!
فرض کنید این روش شما هم مؤثر نبود و او شروع کرد با داد و فریاد و گریه که او را دوباره زمین بگذارید و خلاصه رفتار او به حدی آزاردهنده بود که مجبور شدید با سرعت بیشتری خرید کنید و فوری فروشگاه را ترک کنید. حالا چه؟ حتماً خیال می‌کنید که دیگر حق دارید که به‌محض رسیدن خانه فنون رزمی کونگ‌فو سبک معبد شائولین را سر او پیاده کنید. باید بگویم اگر چنین فکری می‌کنید لازم است دوباره این مقاله را از اول بخوانید یا راه‌کار بعدی را امتحان کنید.
۴.    بگذارید کودک پیامدهای رفتارش را تجربه کند؛
آن روز گذشت و حالا به این گفتگو توجه فرمایید:
کودک: مامان (بابا) کجا می‌خوای بری؟
مادر (پدر): واسه خرید میرم.
–    منم می‌خوام بیام.
–    امروز نه.
–    چرا؟
–    تو به من بگو چرا؟
–    واسه اینکه تو فروشگاه این‌ور اون‌ور رفتم.
–    درست حدس زدی.
–    منو ببخش. دیگه این‌ور اون‌ور نمی‌دوم.
–    نه. امروز خودم تنهایی میرم خرید شاید دفعة بعد.
ممکن است او با شنیدن پاسخ قاطع شما شروع کند به گریه و داد و فریاد کردن. اگر توانستید مقاومت کنید و او را نبرید که چه بهتر (سنگدل هم خودتی!) اگر هم دلتان به رحم آمد یا اینکه امکانش نبود؛ مثلاً در خانه تنها می‌ماند و کسی نبود که از او مراقبت کند تا برگردید، می‌توانید او را همراه خود ببرید؛ اما پیش از آن، حتماً راهکار پیشگیرانه بعدی استفاده کنید.
۵.    انتظارات خود را به‌صورت شفاف و البته کوتاه برای او بیان کنید؛
–    آرش جان. انتظار دارم وقتی رسیدیم فروشگاه کنار من بایستی و سر و صدا نکنی تا خرید کنیم.
برای بیشتر کودکان هریک از این راه‌ها کافی است تا آنان به رفتار مسئولانه‌تر تشویق شوند؛ اما با تمام این‌ها ممکن است کودک شما این دفعه نیز همان کارها را از سر بگیرد. این‌جاست که شما می‌توانید این دفعه نیز از راه‌کارهای گفته‌شده استفاده کنید و اگر دیدید که نه این ماجرا سریالی است؛ لازم است راه‌کارها و مهارت‌های دیگری را نیز بیاموزید و برای این کار پیشنهاد می‌کنم کتاب استثنایی به بچه‌ها گفتن، از بچه شنیدن را مطالعه کنید.

نتیجه‌گیری

 

تنبیه بدنی یکی از شیوه‌های رایج در مواجهه با رفتارهای نامطلوب کودکان است که بسیاری از والدین و معلمان از آن استفاده می‌کنند. به سبب پیامدهای منفی تربیتی این روش، روان‌شناسان و نیز اولیای دین با استفاده از آن جز به‌صورت محدود و با رعایت شرایطی موافق نیستند. سخن اصلی این نوشتار این است که جایگزین‌هایی برای تنبیه بدنی وجود دارد که هم در غالب موارد، سبب ایجاد تغییر مثبت رفتاری در کودک می‌شود و هم آثار نامطلوبی به لحاظ تربیتی بر کودکان ندارد؛ لذا سزاوار است این راه‌کارهای جایگزین را آموخت و تمرین کرد و در تربیت کودکان به‌کار گرفت.

کتاب‌نامه

 

۱.    آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، مصحح: مهدی رجایی، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
۲.    آهنگران، محمدرسول، «محدوده مجاز تنبیه بدنی کودکان از منظر روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام»، فصلنامه علوم حدیث، شمارة ۵۳، پاییز ۱۳۸۸، صفحة ۶۱-۷۱.
۳.    ابن فهد حلی، احمد بن محمد، عده الداعی و نجاع الساعی،، تصحیح و تعلیق احمد موحدی قمی، بیروت، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۰۷ق.
۴.    ابوالقاسمی، شهنام و تمنا داودی، «تنبیه از دیدگاه روان‌شناسی و اسلام»، اسلام و پژوهش‌های تربیتی سال دوم، شمارة دوم، پاییز و زمستان ۱۳۸۹، صفحة ۱۲۷-۱۴۲.
۵.    ایلینگورس، رونالدس، کودک ومدرسه، ترجمة شکوه نوابی نژاد، تهران، دانا، ۱۳۶۸.
۶.    سیف، علی‌اکبر، تغییر رفتار و رفتاردرمانی، تهران، دانا، ۱۳۷۴.
۷.    فابر، آدل و الین مازلیش، به بچه‌ها گفتن، از بچه‌ها شنیدن، ترجمة فاطمه عباسی فر، چاپ چهارم، تهران، نشر دایره، ۱۳۸۱.
۸.    کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، مصحح: علی اکبر غفاری،‌ تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
۹.    هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، المحقق: حسام الدین القدسی، القاهره، مکتبه القدسی، ۱۴۱۴ق، ۱۹۹۴.

پایش سبک زندگی، سال چهارم، شماره ۱۹، خرداد ۱۳۹۶، صفحات ۴۰-۴۵.

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.