زندگی معنوی استاد دکتر فعالی جلسه هشتم مورخ 7/ 10 /1393
در جلسات گذشته منزل اول (یقظه) از کتاب منازل السائرین بحث شد. مراد از قیام را خواجه قیام درونی دانست، دو ویژگی یقظه که نور و حیات باشد مطرح شد. بیان شد که یقظه دارای سه درجه است و درجه اول آن شامل سه مرحله است. در ادامه درباره انواع و متعلًّق شکر مطالبی بیان شد و اکنون ادامه بحث.
ادامه بحث تسخیر
میتوان گفت طبیعت، چه طبیعت خارج از بدن و چه طبیعت داخل بدن مسخّر بشر است. هر چه از طبیعت است امداد است. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً(اسراء/20)؛ هر دو [دسته:] اینان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مىبخشیم، و عطاى پروردگارت [از کسى] منع نشده است.
تسخیر یعنی هر آنچه در اطراف انسان میباشد بدون توقّع و چشم داشت در خدمت اوست. مثلاً کفش به انسان خدمت میکند. اگر قرار بود انسانها بدون پوشش پا باشند، چه اتفاقی برای انسان میافتاد. اگر خورشید نبود چه اتفاقی میافتاد. تمام فلزات در خدمت بشر هستند مثلاً اورانیوم، برای بوجود آمدنش زمان زیادی نیاز است و امروز در خدمت بشر است. انسان باید خدمتهای جهان را نسبت به خود ببینید. اگر آدمها و خدماتشان دیده نشوند در یک فرایند زمانی از خدمتهایشان خواهند کاست.
به تعبیری میتوان گفت شکر یعنی دیدن کمک، دیدن امکانات درون و بیرون. اگر این اتفاق بیفتد مشاهده میشود که وفور نعمت است، امّا واقعیت چیز دیگری است. و به خاطر همین است که خدا میفرماید:
وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ (سبأ/13)؛ و از بندگان من اندکى سپاسگزارند.
کم و زیادی جهان، بسته به میزان شکر انسانهاست. اگر جهان کم خدمت باشد انسان مبتلا به فقر، محرومیّت و ناکامی میشود. لذا ریشه فقر به خود انسان و ناشکری او باز میگردد.
علت اصلی فقر و راه برطرف کردن آن
از نظر قرآن علّت اصلی فقر کفران نعمت بوده علّت اصلی وفور، شکر نعمت است. اگر از قرآن سؤال شود که علّت بروز فقر در جامعه چیست و چگونه میتوان فقر را کاهش داد یا از بین برد؟ میفرماید:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ (اعراف/96)؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مىگشودیم.
در این آیه نکاتی قابل توجه است.
1) «لو» در آیه شرطیه است. معنایش اینچنین میشود: در صورتیکه مردم شهرها ایمان بیاورند.
2) جزاء شرط فتح ابواب برکات از آسمان است. این یک قانون تکوینی میباشد.
3) در صورت بازگشایی درهای آسمان یقیناً فقر از بین رفته وفور نعمت جایگزین آن میگردد. فتح ابواب سماء منوط به ایمان و تقوی اهل شهرهاست.
4) علیهم: عَلَی دال بر استعلاست یعنی نعمتها آنها را احاطه خواهند کرد و این هم معنای وفور است.
5) السماء: منظور این است که خداوند تدبیر زمین و زمینیان را از آسمان مینماید.
6) اهل القری: قریههای که خداوند میفرماید منظور تمدن است. به تعبیری اگر یک فرد مؤمن و با تقوا باشد خداوند برکات آسمان را بر وی خواهد گشود. پس اگر ایمان و تقوا وجود داشته باشد قطعاً فتح ابواب آسمان اتفاق خواهد افتاد.
یکی از واژههای جمعی و اجتماعی قرآن قریه بوده معنای آن شهر متمدن میباشد. تمدّن یعنی وفور ثروت، نه وفور تکنولوژی و امکانات. این وفور واجد آسایش میباشند.
زمین دو وضعیت دارد؛ اسباغ به معنای وفور، خسّت به معنای فقر. قطعاً آنجایی که اولیاء خداوند میباشند وفور است.
بیاییم باور کنیم راه رهاشدن از فقر زیاد دویدن نبوده تنها وسیله، توسل به اسباب معنوی میباشد و مهمترین وسیله معنوی شکر است.
داشتن برنامه شکر
اولاً انسان مؤمن انسانی است منظم که برای شبانه و روز برنامه دارد و ثانیاً برنامهها دو گونهاند؛ برنامههای مادّی و برنامههای معنوی. یکی از برنامههای معنوی روزانه، داشتن برنامه شکر.
نمونهای از برنامه شکر این است که انسان در نیمه شب از رختخواب جدا شده، وضو بگیرید، به زیر آسمان آمده، دستها را بلند کند و به زبان فارسی چند نمونه از نعمتها و امکاناتی که خدا به او داده است به زبان آورده شکر گوید. مثلاً بگوید خدایا شکر که به من چشم دادی که ببینم. خدایا شکر که به من گوش دادی تا بشنوم. به پوست، به قلب و به تمام اجزاء توجه کند که سلامتند. انسان باید به جای تمسک به اسباب مادّی به سببهای معنوی تمسّک کرده به خدا توکل کند. خداوند میفرماید:
وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا*وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکلَْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ(طلاق/2 و 3)؛ و هر کس از خدا پروا کند، [خدا] براى او راه بیرونشدنى قرار مىدهد.؛ و از جایى که حسابش را نمىکند، به او روزى مىرساند، و هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس است.
اسباب معنوی قطعاً مؤثر اند. اگر انسان موجود معنوی باشد به اسباب معنوی توسل مینماید و در صورتیکه موجودی مادّی باشد به اسباب مادّی توسل میکند.
آثار شکر
شکر دارای آثار متعددی میباشد؛ اولین اثر آن ازدیاد، رفع خسّت و وفور میباشد. دومین اثر شکر رهایی از توسل به اسباب جسمانی و مادی و رفتن به سوی اسباب معنوی است. به تعبیری شکر نوعی تجربه رهایی از مادّه و جهان مادّه میباشد.
آموزش شکر
خانه و اجتماع محل آموزش است. انسان باید ابتدا خدمات کائنات را دیده شکر نماید و سپس آن را آموزش دهد. بهترین مکان آموزش شکر اطرافیان و اهل خانه انسان میباشد. به فرزندانمان بیاموزیم که شکرِ چیزهایی که دیده نمیشود انجام دهند. سبک زندگی قرآنی یعنی اهتمام گذاشتن به کارهای ریز و کوچک.
نکته آخر اینکه: قانون شکرگذاری قانونی مجرّب است و طبق نسخه قرآن میباشد.