زندگی معنوی: جلسه پنجاهم(صوت و متن)

استاد: دکتر محمدتقی فعالی (صوت و متن)

زندگی معنوی ـ جلسه پنجاهم ـ مورخ 29/ 1/ 95

در جلسه گذشته به خواست دانش‌پژوهان کلاس، موضوع «دقت داشتن» مورد بررسی قرار گرفت و نشان داده شد که برخلاف ذهنیت رایج، راه رسیدن به معرفت از سنخ معرفت نیست بلکه از سنخ عمل و مجاهدت است، و این نکته جز از راه دقت در آیات بدست نمی‌آید.

و اما در این جلسه در ادامه بحث از «برکت» به عوامل برکت‌زا پرداخته شد.

یکی از آیاتی که به عوامل برکت اشاره دارد آیه 96 سوره اعراف است که می‌فرماید:

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مى‌گشودیم، ولى تکذیب کردند پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان‌] آنان را گرفتیم.

نکات مربوط به آیه:

1.   آیه حاوی یک سنت و قانون کلی است که آغازش ایمان و تقوا، و پایانش گشودگی ابواب آسمان و زمین است.

2.  واژه «أَهْلَ الْقُرى» به مفهوم «شهر» اشاره دارد. مولفه‌های شهر در قرآن با توجه به این آیه عبارت است از: ایمان، تقوا و برکت (سرشاری و فراوانی). هرچند با توجه به آیات دیگر می‌توان تا 9 ویژگی برای شهر بدست آورد مانند عمران و آبادی.

در حالی که شهر از نگاه جامعه‌شناسان با این سه مولفه که مرکز انباشت جمعیت، مراکز سیاسی و مراکز اقتصادی است از روستا تمییز داده می‌شود. از نگاه ارسطو شهر آنجایی است که در آن قانون حاکم باشد. بنابراین اگر در جایی قانون نباشد و یا مورد تمکین همگان واقع نشود شهر نیست بلکه روستاست.

3. در قرآن کریم، ایمان و عمل صالح با هم همراه هستند. بنابراین، از همراهی تقوا با ایمان در این آیه به دست  می‌آید که تقوا از مصادیق عمل صالح است.

4.   با توجه به این که تقوا به معنای محدودیت آگاهانه و انتخاب شده در رفتار است، می‌توان چنین نتیجه گرفت که اگر آدمی هر سنخ از رفتار خود را محدود سازد به نامحدودها و فراوانی‌ها از همان سنخ دست خواهد یافت. مثلا اگر چشم سر خود را محدود کند خدا چشم دل او را باز می‌کند و او را اهل کشف و شهود می‌کند.

5.  از واژه‌های «فتح» و «علی» به دست می‌آید که زمین نیز مانند آسمان بر انسان تفوق داشته و درهای رحمت خود را بر انسان‌های مومن و باتقوا می‌گشاید.

6.  آسمان و زمین دو دسته‌اند؛ بابرکت و بی برکت؛ البته بسته به اهلش. اگر انسان‌ها مومن و متقی باشند آسمان و زمین بابرکت، و الا خسیس و بی برکت خواهند بود. هرچند اصل، سخاوت است همان‌طور که می‌فرماید:

أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً…؛[1]آیا ندانسته‌اید که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است، مسخّر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است؟… .

«أَسْبَغَ» در آیه به معنای نزول همراه با فراوانی و وفور است. بنابراین، عطای خدا وافر است و اندکی و خسّت مربوط به کم همتی انسان‌هاست.

7.  «کذبوا» در پایان آیه نشان می‌دهد که نقطه مقابل ایمان و تقوا، تکذیب است به معنای ردّ کردن. بنابراین، ایمان یعنی، پذیرش با تمام قلب و وجود.

8.   قرآن هم فردگراست و هم جمع‌گرا. البته خدا بیشتر طرفدار جمع است. بنابراین اگر کسی بخواهد مخاطب خدا بشود دو راه دارد؛ یا کاری کند که خودش مخاطب خدا قرار گیرد و یا این که عضو گروهی مانند گروه مومنین قرار دهد. راه نخست که بسیار مشکل و تنها مخصوص پیامبران است اما راه دوم برای همگان ممکن است.

حاصل آن که برخلاف نگاه رایج، برای رسیدن به برکت و فراوانی، باید جهت دویدن‌های شبانه‌روزی را تغییر داد و برای تقویت ایمان و تقوا کوشش نمود. به عبارت دیگر باید دغدغه‌ها را عوض کرد.

[1]. لقمان/20.

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.