زندگی معنوی ـ جلسه چهل و یکم ـ مورخ 20/ 10/ 1394
در جلسه گذشته مطرح شد که باطنهای حقیقت توبه، عبارتند از: 1ـ جداسازی پارسایی (تقوا) از خودخواهی و خودپسندی. 2ـ فراموش کردن کلی جنایت (گناه). 3ـ تائب شدن از توبه های پیشین به صورت مستمر.
به تناسب بحث از باطن توبه، بیان شد که هم انسان، هم جهان و هم قرآن، دو بُعد دارند؛ بعد ظاهری و بعد باطنی. ظواهر به هم متصل و بواطن به هم مرتبط هستند. تنها راه رفتن به باطن قرآن و عمق آیات، رفتن به باطن و عمق خویشتن است؛ یعنی، قفل قلبش را بگشاید. راه قرب، راه باطن است. به همین دلیل است که قرآن به رفتن به داخل خویش تاکید می کند. به هر حال، راه کمال، سعادت و فلاح از درون و باطن میگذرد. و اما ادامه بحث:
سبیل و صراط که در قرآن آمده همین راه درون می باشند، هر چند آیات قرآن هم در آفاق هستند و هم در انفس. مسیر انسان به سوی بالا و به سوی صعود، و لایتناهی است؛ زیرا به سوی خداست ولی وصل کامل برای احدی حاصل نمی شود و نمیتوان به حریم ذات الهی وارد شد.برای ورود به صراط، باید به متن شریعت تن داد و نسبت به آن تمکین کرد.
وَ سَرَائِرُ حَقِیقَةِ التَّوْبَةِ ثَلَاثَةُ أَشْیَاءَ : تَمْیِیزُ التَّقِیَّةُ مِنَ الْعِزَّةِ، وَ نِسْیَانُ الْجِنَایَةِ، وَ التَّوْبَةُ مِنِ التَّوْبَةِ أَبَداً.[1]
از جمله بواطن و اسرار توبه این است که آدمی در این مقام بتواند میان ظاهر آراسته و باطن نکبت بار، ناآراسته و مکارانه، تمییز دهد؛ زیرا تا قبل از آن میان ظاهر و باطن خود خلط نموده است.
تفاوت میان ظاهر و باطن را در این دو مثال مشاهده کنید:
1. شخصی که دائما نماز اول وقت و به جماعت اقامه میکند ولی به آن مغرور است. یعنی ظاهر، زیبا و باطن، زشت است. خدا طرفدار فضایل اخلاقی است؛ زیرا جوان گنهکار بخشنده، نزد خدا محبوبتر است از پیرمرد عابد بخیل.[2]
2. شخصی مسجدی می سازد ولی نیتش این باشد که نام او بر درب مسجد حک شود. در این صورت می توان گفت عمل وی ریاکارانه و بی صداقتی است. داستان ریا خیلی مشکل، و تشخیص آن بسیار سخت است.
حاشیه اول:
هر فعل بدی، ذهنیاش بدتر و قویتر، و هر فعل خوبی، ذهنیاش بهتر و قویتر است؛ به عنوان مثال، فکر زنا بدتر از زنا و فکر احسان بهتر از احسان است. پس خوشا به حال کسیکه از دو چیز بگذرد:
1. شهوت به طور کلی؛ یعنی حتی به این گناه نیندیشد.
2. وابستگی به ثروت و پول؛ یعنی به راحتی ببخشد.
حاشیه دوم:
انسانها سه لایه دارند:
1. بینش: نوع نگاه انسان به خدا، جهان و انسان.
2. ارزش:هر آنچه که برای انسان مهم است.
3. کنش: نوعی رفتار که محصول بینش و ارزش است.
انسانها بر اساس اعتقادات و ارزشهایشان رفتار می کنند. بنابراین، برای تغییر رفتار باید در بینش و ارزشهای آنان تغییر ایجاد کرد.
[1]. انصاری، منازل السائرین، ص38. [2]. کلینی، الکافی، ج4، ص41.