مقابله و درمان خشونت خانگی از منظر سبک زندگی اسلامی

نویسنده: محمدرضا آتشین‌صدف

مقابله و درمان

در این بخش به راه‌های برخورد با خشونت خانگی و درمان آن با استفاده از آموزه‌های اسلامی می‌پردازیم. پس از بیان راه‌های درمان مردان خشونت‌ورز در دو بخش اصلاحات نگرشی و درمان‌های رفتاری، به شیوه‌هایی که زنان باید در پیشگیری از خشونت همسران و رویارویی با آن به‌کار برند، خواهیم پرداخت:

الف) اصلاحات نگرشی

هر رفتار خشونت‌آمیز انسان، ریشه‌ها و مبانی شناختی و عاطفی و سبک زندگی‌ دارد. بدون اصلاح و تغییر این مبانی، کاهش و حذف خشونت مقدور نبوده و یا موقتی است. مردان خشونت‌ورز، طی سال‌ها، برداشت خاصی از زنان، خانواده، راه‌حل‌های مشکلات و شیوه‌های رسیدن به اهداف به‌دست آورده‌اند. از این‌رو، اصلاح نگرش‌ها باید ناظر به این مناسبات انسانی باشد.

یک) اصلاح نگرش‌ها دربارة زنان

در گذر تاریخ، به عللی از جمله تفاوت‌های زیستی زن و مرد، برداشت‌های منفی دربارة زنان رایج بوده است. در روان‌شناسی اجتماعی، این پدیده با عنوان تصورات قالبی و تبعیض جنسیتی بررسی شده است. امروزه نیز برخی مردان تصور قالبی منفی دربارة زنان دارند. یکی از این تصورات، برتر شمردن مردان و تحقیر جنس زن است که گاه جنبه‌های بسیار افراطی آن در دیدگاه‌های اندیشمندان نیز به چشم می‌خورد. تصور منفی دیگر، برداشت جسمی و جنسی از زن است که متأسفانه در جوامع مدرن کنونی غلبه دارد؛ به‌گونه‌ای که جسم زن ابزار تبلیغات و ارضای افراطی نیازهای جنسی محسوب می‌شود. این برداشت نگاهی غیرانسانی به زن دارد و با غفلت از همة ابعاد عاطفی، احساسی و شناختی زن، او را وسیله‌ای برای ارضای امیال پست حیوانی خود می‌بیند. مردانی که بر اثر اوضاع خانوادگی، برخی جنبه‌های عاطفی و موقعیت‌های محیطی به چنین برداشت‌هایی رسیده‌اند، زمینة بیشتری برای ابراز خشونت به زن در خانه و بیرون دارند. استفاده از آموزه‌های اسلام برای تغییر نگرش این مردان می‌تواند مؤثر باشد. در متون اسلامی شواهد پرشماری برای تساوی ارزشی زن و مرد دیده می‌شود. در برخی آیات قرآن، زنان و مردان در کسب فضایل انسانی و دینی در ردیف هم آورده شده‌اند:
«مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان باایمان و مردان و زنان عبادت‌پیشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزه‌دار و مردان و زنان پاک‌دامن و مردان و زنانی که خدا را فراوان یاد می‌کنند خدا برای [همه] آنان آمرزشی و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است.» (احزاب: ۳۵)
در این آیه ده فضلیت بیان و تأکید شده است که کسب این فضایل چه برای مردان و چه برای زنان آمرزش و پاداشی عظیم در پی دارد. امور اعتقادی، عبادات و صفات اخلاقی بدون تفاوت دربارة زن و مرد مطرح شده است. این آیه نشان می‌دهد که زن همانند مرد ماهیتی انسانی دارد و در فضایل، دوشادوش مرد قرار می‌گیرد. آیة دیگر به همسانی زن و مرد در کسب سعادت تصریح می‌کند: «هرکس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را زندگی پاکیزه‌ای حیات [حقیقی] بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‌دادند پاداش خواهیم داد.» (نحل: ۹۷)
اکنون با توجه به تساوی زن و مرد در خلقت و کسب فضایل، چرا جنس زن را تحقیر کنیم و به جنبه‌های انسانی او توجه نکنیم؟ وقتی زن در کنار مرد می‌تواند به فضایل دینی و اخلاقی برسد، چرا نگاه و تصور جسمانی و جنسی از زن داشته باشیم؟ توصیه به مردان دربارة مطالعه و تأمل در چنین آیاتی، بی‌تردید به تغییر برداشت منفی مردان از زن می‌انجامد. افزون بر این، اولیای دین اسلام به‌خصوص پیامبر(ص)عنایت ویژه‌ای به زنان داشتند و منش آنان ارج نهادن و احترام به زن بود.
ملاک ارزش و فضیلت انسان‌ها در اسلام، در درجة نخست تقواست. علم در کنار ایمان نیز ملاک دیگری برای برتری افراد است. حال اگر زنی در این ملاک‌ها از مردان گوی سبقت را ربود، به چه دلیلی می‌توان این زن یا جنس زن را پایین‌تر از مرد شمرد؟

دو) اصلاح نگرش دربارة همسر

آموزه‌های اسلامی در پی ترویج دیدگاه‌هایی در مردان هستند که بر رفتار آنان با همسران‌شان بسیار تأثیر می‌گذارند. نخستین نکته آن است که زن در آغاز ازدواج، پیمان محکمی از شوهر گرفته است. این پیمان، همان قراردادی است که بین زن و مرد با عنوان زوجیت برقرار می‌شود و مرد باید از این‌ پس، همة وظایف مقرر دربارة زن را انجام دهد که یکی از آن‌ها همان معاشرت مناسب و پسندیده است. این پیمان بسیار محکم است. افزون بر این، مرد خود پای‌بندی به حقوق همسر را تعهد و اعلام کرده است و بر این اساس اجبار همسر، کوتاهی در ادای حقوق او و هرگونه برخورد نامناسب با او روا نیست.
نکتة دوم توجه به لطافت‌های روانی و عاطفی زنان است. حضرت علی(ع) فرمود: «زن ریحانه است و قهرمان نیست.»  ریحانه به‌نوعی لطافت و ظرافت اشاره دارد؛ چنان‌که در وصف فرزند دختر آمده است: «دختر ریحانه‌ای است که آن را می‌بویی.»  این واژه به معنای هر سبزی خوشبو آمده است.  پیامبر(ص)نیز فرمود: «آیا زن جز گیاه خوشبویی است که همسرش او را می‌بوید؟»  این واژه به لطافت روحی و جنبة زیبایی زنان اشاره دارد. در برابر، قهرمان که به معنای مدیر، وکیل و محافظ آمده، از زن نفی شده است. مرد نباید از زن انتظار سخت‌رویی و روحیة مردانه داشته باشد. افزون بر این، واکنش روانی و رفتاری‌ای که با روحیة زن متناسب نیست، به او آسیب می‌رساند. در هر وضعیتی لازم است مرد ظرافت، حساسیت و آسیب‌پذیری روانی زن را در نظر گیرد. همسر، تنها فردی است که مرد با او رابطة عاطفی و بدنی بسیار صمیمی دارد و از این‌رو، باید از هر رفتاری که متناسب با این‌حال نیست، بپرهیزد. عبارات زیر از معصومان(ع)به همین واقعیت اشاره دارند: «همسر شما باعث نشاط شماست؛ هرکس ازدواج کرد نباید زن خود را ضایع سازد.»  رسول خدا(ص)فرمود: «آیا فردی از شما همسر خود را می‌زند، سپس او را در آغوش می‌کشد؟!»
نکتة سوم متوجه ساختن مرد به ضعیف بودن زن از برخی جنبه‌های روانی و جسمانی در مقایسه با خود است. در روایات معصومان(ع)آمده است: «از خدا بترسید دربارة دو ضعیف: یتیمان و زنان…»  دربارة ضعف جسمانی زنان در مقایسه با مردان همین شاهد کافی است که در همة دنیا، ورزش زنان و مردان جداگانه برگزار می‌شود و در هیچ فرهنگی به‌دنبال رقابت جسمانی زن و مرد با هم نیستند. در تاریخ بشر همیشه جنگ‌ها و مسئولیت‌های سخت اجتماعی بر عهدة مردان بوده است. اگر مرد در خانه متوجه این امر باشد، با ملایمت و به دور از تندی و اجبار و آزار بدنی با همسرش رفتار می‌کند.
نکتة چهارم امانت بودن زن از هنگام ازدواج در دست مرد است که متون اسلامی بر این نکته تأکید کرده‌اند. امام علی(ع)همسرش را امانتی نزد خود اعلام کرد.  اگر مرد همسرش را به چشم امانتی در دست خود ببیند و به اهمیت امانت‌داری نزد همة مردم جهان و نیز ادیان الهی توجه کند، با او برخوردی معقول و مناسب خواهد داشت.
نکتة آخر نیز توجه به نقش مادری همسر در خانواده است. از آنجا که دین اسلام برای مادری و احترام به مادر اهمیت بسیاری قائل است، شیوة برخورد مرد با همسرش در تلقی فرزندان از مادر تأثیر دارد. شأن و احترام و رفتار مناسب مرد با همسرش، به منزلة یک مادر، به‌ویژه مادر فرزندان خود او که رابطة عاطفی و اجتماعی عمیقی با آنان دارد، فرزندان را نیز به احترام به مادر برمی‌انگیزد. در مقابل، بدرفتاری مرد، فرزندان را به برخورد نامناسب با مادر و گاه همسران آیندة خویش خواهد کشاند.

سه) تغییر نگرش مردان دربارة مسئولیت‌های زن در خانه

بسیاری از مردان تصورات نادرستی دربارة وظایف زن در خانه و خانواده دارند. آنان غذا پختن، خدمات مربوط به آن تا پایان کار، نظافت و ادارة خانه، رسیدگی به فرزندان و در یک‌کلام، همه مسئولیت‌های درون خانه را بر عهدة زن می‌دانند. بسیاری از مردان، مسئولیت خود را فقط کار بیرون از خانه می‌دانند و زن را خدمتگزار خویش در درون خانه می‌شمارند. وقتی مرد زندگی مشترک را با چنین برداشتی آغاز می‌کند، توقعات او از همسرش بسیار بالاست و همین امر زمینة اختلاف و گاه خشونت را در خانه فراهم می‌سازد.
این نگرش طی سال‌ها در بسیاری از مردان شکل گرفته است و تغییر آن زمانی طولانی می‌طلبد. دیدگاه اسلام با این نگرش دربارة زنان سازگار نیست. از نظر اسلام، مسئولیت‌های اصلی زن در خانواده عبارت‌اند از: ۱. همراهی در روابط جنسی ۲. پذیرش مدیریت و سرپرستی مرد در خانواده؛ ۳. معاشرت و رفتار مناسب در خانواده؛ ۴. همکاری با شوهر در تقویت مبانی خانواده و تربیت فرزند. آموزه‌های اسلام، در کنار این امور از زنان می‌خواهند تا عفت خویش را با رعایت چارچوب‌های شرعی و عفت شوهرشان را با فراهم آوردن زمینة مناسب برقراری روابط عاطفی جنسی در محدودة خانواده تأمین کنند. ادارة خانه و خانواده و سرپرستی و تربیت فرزندان فقط بر عهدة زن نیست، بلکه زن می‌تواند برای انجام برخی کارهای خانه و امور فرزندان از مرد دست‌مزد طلب کند. دربارة شیر دادن در قرآن آمده است که: «و اگر برای شما [بچه] شیر می‌دهند، مزدشان را به ایشان بدهید.» (طلاق: ۶)
مشهور فقها معتقدند که حضانت، تکلیف مادر نیست  و برخی معتقدند مادر می‌تواند بابت آن از پدر فرزند دست‌مزد مطالبه کند. در مادة ۱۱۷۶ قانون مدنی آمده است که مادر مجبور نیست به طفل خود شیر بدهد. به‌همین دلیل مادر می‌تواند در اوضاع عادی برای شیر دادن بچه، تقاضای اجرت کند.
از دیدگاه اسلامی، روا نیست که مردان با فشار از زنان بخواهند به‌تنهایی ادارة خانه و فرزندان را بر عهده بگیرند. هرچند زندگی خانوادگی بر اساس همکاری متقابل اداره می‌شود و اگر زنان بخواهند برای هر فعالیت خود در خانه از مرد مزد بخواهند، خانواده به فروپاشی نزدیک می‌شود. آنچه در این زمینه اهمیت دارد، تغییر نگرش طلبکارانه و متوقعانة مردان دربارة مسئولیت‌های زن در خانه است. امر دیگر در تغییر نگرش مردان، ایجاد زمینه برای درک فعالیت‌های همسر در خانه و ارزش زیاد آن است. همسران در خانه، نیازهای عاطفی و جنسی شوهران را تأمین می‌کنند؛ همواره خانه را منظم و تمیز نگاه می‌دارند؛ به بهترین نحو غذا می‌پزند و با تلاش خود، زمینة صرف غذا و سپس جمع‌آوری ظروف و تمیز کردن آن‌ها را بر عهده می‌گیرند؛ با عاطفة عمیق و احساس تعهد، به تربیت فرزندان می‌پردازند؛ امانت‌داران خوبی برای اموال شوهران‌اند؛ و هنگام بیماری، سختی و پیری، بهترین یاور مردان‌اند. آیا می‌توان ارزش اقتصادی دقیقی برای این کارها در نظر گرفت؟ چه تعداد از مردان مفهوم این روایت را به‌درستی درک کرده‌اند که ارزش زنان درستکار، از طلا و نقره بیشتر است؟  برای روشن شدن این موضوع به چند تحقیق دربارة کار خانگی زنان اشاره می‌کنیم.
پژوهشی در سال ۱۳۷۳ نشان داد که ارزش افزودة طبخ غذا به منزلة یک فعالیت رایج خانه‌داری، پانزده هزار میلیارد ریال در تولید ناخالص ملی بوده است.  همچنین تحقیقاتی در کانادا، انگلستان و دیگر کشورها دربارة محاسبة ارزش کار زنان خانه‌دار در منزل، صورت گرفت که نشان می‌دهند در این کشورها میزان ساعات فعالیت‌های زنان بارها بیش از مردان است؛ زیرا بسیاری از زنان افزون بر سهم برابر در تلاش‌های اقتصادی بیرون از خانه، به امور خانه‌داری نیز می‌پردازند.

چهار) تغییر نگرش مردان دربارة سرپرستی و مدیریت خانواده

همان‌گونه که گذشت، از دیدگاه اسلام، مدیریت و سرپرستی همسر و فرزندان بر عهدة شوهر است؛ اما تصورات و برداشت‌های نادرست از مدیریت مرد، موجب پاره‌ای مشکلات شده است. نمونه‌هایی از این تصورات نادرست عبارت‌اند از: برخورد تند با همسر در آغاز ازدواج (گربه را دمِ درِ حجله کشتن)؛ اجبار زن به انجام امور خانه و دیگر امور؛ دخالت ندادن زن در تصمیم‌گیری‌ها و خودرأیی در همة امور کلی و جزئی زندگی؛ پنهان‌کاری و ندادن اطلاعات خانواده به زن؛ داد و فریاد کشیدن؛ فرمان دادن؛ کمک نکردن به زن در ادارة خانه؛ عمل کردن به‌گونه‌ای که در خانه زن خدمت‌گزار او باشد و همه‌چیز برای وی فراهم بوده، او در خانه کاری انجام ندهد؛ کتک زدن و آزار زن؛ جلوگیری از اظهار نظر دیگران در امور خانواده و ندادن حق دفاع از حقوق زن به هیچ‌کس، همة این امور گاه تحت عنوان مردسالاری یا پدرسالاری خلاصه می‌شوند. بی‌تردید، پیش گرفتن این شیوه، موجب بی‌اراده شدن، تضعیف اعتماد به ‌نفس و از بین رفتن فرصت‌های رشد و شکوفایی زن می‌شود. آموزه‌های اسلام و روش زندگی اولیای دین(ع)چنین برداشتی از مدیریت و سرپرستی مرد در خانواده را تأیید نمی‌کند.
برای اصلاح چنین برداشت‌هایی در مردان، دو موضوع را باید برای آنان روشن کرد: محدودة مدیریت شوهر در خانواده و شیوة مدیریت او. از نظر شرعی و قانونی، مدیریت مرد مستلزم این امور است: همراهی در روابط جنسی و آمادگی کامل زن در این زمینه، هماهنگی زن با مرد در خروج از منزل، تصمیم‌گیری مرد دربارة انتخاب مسکن و سرپرستی و ادارة فرزندان.
در دیگر مسائل خانواده، توافق و هماهنگی شوهر با همسر و بلکه رفتار مطابق علاقه و سلیقة او سفارش شده است. درمجموع می‌توان گفت، بر مدیریت شوهر در امور کلی و اساسی خانواده تأکید شده ولی در امور جزئی، جلب توافق زن و حتی پذیرش نظر او توصیه شده است. بر این اساس، مردان را باید برانگیخت که در امور جزئی مانند غذا پختن، خریدن و پوشیدن لباس، زینت و آرایش اعضای خانواده و وسائل منزل، خود را درگیر نساخته، سعی در اعمال مدیریت نکنند. دربارة روش مدیریت نیز، شیوه‌های غیرمستقیم و غیرکلامی مؤثرترند. روش کلامی نیز، بیان تصمیم با آرامی و متانت است.
اجبار زن و روش‌های تند، هرچند در کوتاه‌مدت مؤثر می‌افتد و مدیریت مرد را تثبیت می‌کند، در درازمدت به سرخوردگی همسر و اعضای خانواده می‌انجامد. روش مشورت در مدیریت، بسیار مؤثر است؛ چنان‌که خداوند به رسول خود(ص)فرمود که با مردم مشورت کند؛ زیرا اگر تند و شدید رفتار کند، مردم از اطراف‌اش پراکنده می‌شوند.

پنج( تغییر نگرش مردان دربارة شیوة حل اختلافات زناشویی

مردان خشونت‌ورز، به شیوة حل اختلافات زناشویی نگاهی ویژه دارند. آنان معمولاً شیوه‌هایی را برمی‌گزینند که با اِعمال آن‌ها، غلبه و پیروزی ظاهری خود را در خانواده تثبیت کنند، یا به بیانی، همیشه برنده باشند. حل اختلاف از نظر آنان، بر کرسی نشاندنِ نظر خود است. روش‌هایی مانند مجادله، بحث و پافشاری بر نظر خود، قطع کلام همسر و اجازة صحبت ندادن به او، غرغر کردن، فاجعه‌آمیز کردن مسائل، پرتوقع بودن، تهدید، توهین و مسخره کردن، انتقاد گزنده  و استفاده از زور، داد کشیدن و خشونت‌های فیزیکی مانند زدن و پرتاب کردن و کوبیدن در این مردان دیده می‌شود. به این مردان، باید روش‌های حل مسالمت‌آمیز اختلاف‌ها آموزش داده شود. در وهلة نخست باید به این مردان تفهیم کرد که روش‌های فوق به حل مشکل کمک نمی‌کنند و کاربست آن‌ها، اگر هم اختلاف را فرو نشاند، تأثیری کوتاه‌مدت دارد و زندگی خانوادگی بر این اساس دوام نمی‌آورد و به فروپاشی و انفجار کشیده می‌شود  یا به علت تسلیم شدن همسر اختلاف‌ها به‌ظاهر تمام می‌شود و این به معنای تضعیف و تحقیر شخصیت زن است.
افزون بر این، لازم است مهارت‌های ارتباطی به مردان آموزش داده شود. در رابطة زن و شوهر، برخی رفتارهای تسهیل‌کننده ارتباطی از این قرارند: در روابط کلامی، گوش شنوا داشته باشید و به گفته‌های همسر، بدون پیش‌داوری و بی‌توجهی دقت کنید؛ مثبت‌نگر باشید؛ انعطاف‌پذیر باشید؛ پرگویی نکنید؛ ابراز وجود کنید؛ تدافعی رفتار نکنید؛ شکرگزار باشید و قدرشناسی خود را ابراز کنید؛ مهر و محبت را ابراز کنید؛ درستکاری و صداقت نشان دهید.
در حل اختلاف‌ها، راه‌حلی را بجویید که بازنده و برنده نداشته باشد. فقط در اوضاع حاد و بحرانی از تنبیه بدنی در چارچوب شرع استفاده کنید. حل آشکار و صادقانة مسئله را همراه با رسیدن هر دو طرف به بخشی از نیازها و اهداف خود، در دستور کار قرار دهید.

شش) تغییر نگرش مردان دربارة زدن زن

برخی مردان خشونت‌ورز، توجیه‌هایی عقلانی و گاه دینی برای ابراز خشونت به همسر دارند؛ هرچند اندکی آشنایی با اصول روابط زن و شوهر در متون علمی و متون اسلامی مردود بودن چنین توجیهاتی را آشکار می‌سازد. پیش ‌از این، به راه‌حل‌های قرآن برای درمان نشوز زنان اشاره شد. اگر به مردان، شرایط استفاده از راه‌حل نشوز زن را بیاموزیم، استفاده از این روش بسیار محدود خواهد شد. در مرتبة نخست، استفاده از روش تنبیه بدنی پس از موعظه و روابط کلامی مؤثر و بعد از دوری در بستر است. در مرتبة دوم، این تنبیه فقط در وضعیت اجتناب زن از روابط عاطفی و جنسی مطلوب با مرد، می‌تواند به‌کار گرفته شود و در هیچ مشکل دیگر زناشویی قابل ‌استفاده نیست. همچنین، هنگام استفاده از این روش، قصد مرد فقط باید اصلاح رفتار زن باشد، نه انتقام یا چیز دیگر. افزون بر این، حد مجاز تنبیه مزبور تا آنجاست که به بدن زن آسیب نزد، جراحتی ایجاد نکند و حتی بدن او سرخ یا سیاه نشود؛ بنابراین خارج از محدودة فوق، زدن زن از نظر دینی حرام و از نظر اخلاقی و انسانی، بسیار ناپسند و نشانِ رشد نایافتگی و درک پایین مرد است.

ب) تغییر و اصلاح رفتاری

همگام با ایجاد تغییرات نگرشی در مردان خشونت‌ورز، لازم است برای اصلاح رفتار آنان و جلوگیری از خشونت بدنی با همسران‌شان، اقدام‌ها و آموزش‌های ضروری و سریع و نیز درازمدت و مؤثر انجام شود. اکنون لازم است اندکی دربارة مهار خشم و خشونت بر پایة دیدگاه‌های اسلامی بپردازیم:
بی‌تردید هرگونه خشونت روانی یا بدنی، از حالت هیجان خشم برمی‌خیزند. در این بخش، توصیه‌های رفتاری به مردان خشونت‌ورز را از مراحل آغازین خشم تا پس از رفتار خشونت‌آمیز بررسی می‌کنیم:

یک) آشنایی با خشم و پیامدهای آن

خشم و غضب نیرویی در انسان است که برای دفاع از خود و ارزش‌های اخلاقی و دینی و دفاع از حقوق دیگران لازم است؛ ولی اگر در جایگاه درست و به اندازة لازم به کار نرود، بسیار نامطلوب است. متون اسلامی خشم را کلید همة بدی‌ها می‌شمارند.

دو) آشنایی با موقعیت‌ها و حالات روانی و جسمانی برانگیزانندة خشم

شناخت این موقعیت‌ها به افراد کمک می‌کند که با پیش‌آگاهی از حالات روانی خود، موقعیت‌های برانگیزانندة خشم را شناخته، موفقیت بیشتری در مهار خشم و واکنش مؤثر و مناسب به موقعیت‌های آن داشته باشند. برخی از موقعیت‌های برانگیزانندة خشم عبارت‌اند از گرسنگی و ضعف، خستگی، ناکامی جنسی، بیماری جسمی، بیکاری، ناکامی شغلی، فشار کاری زیاد، ستم دیدن، مسخره شدن، تحقیر شدن، مورد بی‌اعتنایی و بی‌توجهی واقع شدن، صداهای بلند، بی‌نظمی در زندگی خانوادگی و اجتماعی.

سه) آشنایی با شیوه‌های رفتاری مهار خشم

برخی از راهکارهای بیان شده در آموزه‌های دینی برای غلبه بر خشم عبارت‌اند از: سکوت کردن، تصمیم نگرفتن هنگام خشم، به آسمان نگاه کردن، خودداری از هرگونه رفتاری نسبت به فردی که سبب خشم او شده است، تغییر وضعیت بدنی از حالت ایستاده به نشسته یا نشسته به خوابیده، تغییر موقعیت مکانی، خوردن آب، وضو گرفتن، غسل کردن.

چهار) لزوم یاد خدا هنگام خشم

یکی از سفارش‌های مهم اسلام به افراد خشمگین، یاد خداست. به‌طور کلی یاد خدا در همة شرایط عاطفی و روانی، آرامش‌بخش است. یاد خدا تغییرات شناختی و عاطفی‌ای در فرد پدید می‌آورد و نظام فکری و عاطفی او را از بی‌نظمی و اختلال می‌رهاند.

پنج) واکنش‌های لازم پس از رفتار خشونت‌آمیز

اگر فرد خشمگین به هر دلیلی نتوانست خشم خود را مهار کند و مرتکب رفتار یا گفتار نادرستی شد برای جبران این حالت و بازگشت روابط خانوادگی به حالت عادی و رضایت‌بخش، می‌باید پس از توبه و عذرخواهی از همسر با مطالعة متون اخلاقی یا روان‌شناسی و در صورت لزوم کمک گرفتن از کارشناسان مذهبی و روان‌شناسی، برنامه‌ای برای آموختن و تمرین مهارت کنترل خشم برای خود تدارک ببیند تا از تکرار چنین رفتارها و گفتارهای نامطلوبی در آینده جلوگیری کند.

ج) مسئولیت‌های زنان در برابر رفتار خشونت‌آمیز شوهر

متون اسلامی در موارد متعددی زن را به‌طور مستقیم مسئول پیشگیری از خشونت خانگی و برخورد با آن می‌خواند. در این بخش، با تمرکز بر مسئولیت زنان در رابطه با این پدیده، نقش مهم آنان را از دیدگاه اسلام بررسی می‌کنیم.

یک) نقش پیش‌گیرانة زنان در خشونت خانگی

از منظر اسلام، مدارای زن با شوهر، موافقت با مرد، عدم تکلّف و تحمیل نکردن اموری بیش از حد توان بر مرد، بردباری در برابر غیرت‌ورزی مرد، پذیرش سرپرستی مرد در خانواده، همکاری در ادارة خانه و رعایت حدود و مرزهای شرعی در رابطه با نامحرمان، از وظایف زنان در خانواده است که نقش مهمی در پیشگیری از خشونت همسر دارند. علاوه بر موارد پیش‌گفته به موارد دیگری از مسئولیت‌های زن می‌پردازیم که به برطرف کردن زمینه‌های بروز خشونت مردان در خانواده می‌انجامد.
یک) تأمین نیازهای جنسی شوهر در وضعیت‌های مختلف و در حد امکان، نقش مهمی در تقویت روحیة او و برقراری روابط مثبت عاطفی با وی دارد. بر اساس متون اسلامی، زنان باید بکوشند به بهترین شکلْ خود را در خانه آرایش کنند و آمادگی مطلوبی برای برقراری روابط عاطفی و جنسی با شوهر داشته باشند.  برخی از موارد بروز خشم و رفتار خشونت‌آمیز مردان در خانواده به علت ناکامی در نیازهای جنسی است.
دو) برخورد ملایم و مناسب با مرد در خانه، نقش مهمی در پیشگیری از خشم و خشونت او دارد. بی‌تردید زندگی خانوادگی با مشکلات و بحران‌های پرشماری رو‌به‌روست. از آنجا که زنان از نظر عاطفی توانایی‌های بالایی برای نفوذ در مردان دارند، باید بکوشند با تعامل عاطفی مطلوب، مرد را آرام سازند و در هنگام بروز اختلاف از تندی کلامی و بالا بردن صدا و کاربرد الفاظ نامناسب و توهین‌آمیز و تمسخر همسر خودداری کنند. چهرة تند و نامناسب به‌خود گرفتن و نگاه تند و خشن، نه مشکل را برطرف می‌سازد و نه به آرامش در روابط کمک می‌کند؛ بلکه به ‌احتمال زیاد، خشم مرد را برانگیخته یا تشدید می‌کند. متون اسلامی، زنان را از تندی کلامی و غیرکلامی با همسران به‌شدت بازمی‌دارند:
رسول خدا(ص)می‌فرمایند: «زنی که شوهرش را بیازارد، تا شوهرش را از خود راضی نکند، خدا نماز او و هیچ‌یک از کارهای نیک‌اش را نمی‌پذیرد؛ گرچه آن زن همه روزگارش را روزه بگیرد و به عبادت بپردازد و بردگانی را آزاد سازد و اموال‌اش را در راه خدا ببخشد و این زن (تا چنین باشد) نخستین کسی است که وارد آتش می‌شود.» سپس افزود: «همانند این کیفر برای شوهر نیز وجود دارد، چنان‌چه همسرش را از روی ستم بیازارد.»
چنین سفارش‌هایی برای ترغیب زنان به خوش‌رفتاری و پرهیز از هرگونه آزار رساندن به شوهر است. در صورتی‌که زن به شیوه‌ای نامناسب با همسرش رفتار کند، بر اثر بروز تنش و خشونت، خود وی بیشتر آسیب خواهد دید؛ چنان‌که در پژوهش‌ها روشن شده است در خشونت زناشویی، مردان آسیب شدیدتری به زنان وارد می‌کنند. معمولاً شدت آسیب‌رسانی زنان به شوهران کم‌تر بوده است. در مجموع، رعایت این توصیه‌ها، زنان را در پیشگیری از خشونت بسیار یاری می‌دهد.
سه) یکی از سفارش‌های مهم اسلام به زنان، صبر و تحمل در برابر بدخُلقی و رفتار نامناسب شوهر است. سفارش به صبر و تحمل به مواردی از بدخلقی مرد بازمی‌گردد که برای غالب زنان تحمل‌پذیر است. در این اوضاع، بهتر است زن به‌جای درخواست طلاق و سعی در آغاز زندگی زناشویی دیگری که معلوم نیست وضعیتی بهتر از این زندگی داشته باشد، با صبر و تحمل، مرد را آرامش داده، تدریجاً او را به سمت سازگاری بکشاند:
پیامبر خدا(ص)فرموده است: «خداوند به زنی که بر بداخلاقی شوهرش صبر کند، مانند ثواب آسیه (همسر فرعون) عطا می‌کند.»
زن با توجه به چنین پاداش اخروی بزرگی، می‌تواند فضای زندگی خانوادگی را به سازگاری و آرامش سوق دهد.
چهار) ایجاد نظم و برنامه‌ریزی مناسب در خانه و زندگی خانوادگی موجب آرامشِ بیشتر افراد، به‌ویژه، شوهر می‌شود و از بروز خشونت او پیشگیری می‌کند. در برابر، بی‌نظمی و آشفتگی، افزون بر ایجاد تنش در افراد، زمینه را برای بروز حوادث پیش‌بینی ‌نشده و بروز خشونت آماده می‌کند. به‌همین سبب زنان می‌باید حتی‌المقدور فضای خانه را مرتب کرده، برنامه‌های زندگی را بر اساس روش پذیرفته ‌شده نظم دهند. در این وضعیت، زمانی که شوهر در خانه است، می‌تواند به امور فرزندان، امور خانه، نیازهای همسر و مسائل شخصی خود، رسیدگی و از زمان به بهترین نحو استفاده کند.
پنج) درک مشکلات کاری و اقتصادی شوهر و وضعیت اجتماعی او ،از مهم‌ترین عوامل پیشگیری‌کننده از خشونت است. بسیاری از خانواده‌ها بر اثر چنین مشکلاتی، دچار اختلاف و خشونت می‌شوند. متون اسلامی بر همدلی و کمک زن به همسر در امور دنیوی و اخروی تأکید کرده‌اند.  از آنجا که تنظیم مسائل اقتصادی خانواده و برنامه‌ریزی برای هزینه‌ها در بیشتر خانواده‌ها بر عهدة زنان است، در اوضاع بحرانی و فشار اقتصادی، آنان می‌توانند نقش مهم‌تری ایفا کنند. اولیای دین(ع)صبر و تحمل زن و روحیه دادن او به مرد را هنگام فشارهای روانی بسیار با ارزش شمرده‌اند.  در برابر، درک نکردن مرد و  عدم همدلی با وی و تحمیل هزینه‌های بیش از توان به او، نه ‌تنها نتیجة مطلوبی ندارد، بلکه شوهر را بیشتر تحت‌فشار قرار می‌دهد و پیامدهای دنیوی و اخروی ناخوشایندی برای همة اعضای خانواده، به‌ویژه زن دارد که خشونت خانگی یکی از این موارد است.
شش) برنامه‌ریزی مناسب برای طرح مسائل خانواده و حل مشکلات، نقش مؤثری در پیشگیری از تنش در خانواده دارد. معمولاً طرح مشکلات و درخواست‌ها در زمان نامناسب، مانند نخستین دقایق بازگشت مرد به خانه یا هنگام خستگی، وی را برانگیخته می‌کند و تنش را افزایش می‌دهد. برای پیشگیری از این امر، لازم است زنان زمان‌های مناسبی را برای طرح مشکلات خانواده و درخواست‌های خود در نظر بگیرند و افزون بر این، برخی مسائل جزئی خانواده را خود حل کنند و مرد را با همة مشکلات جزئی و کلی خانواده درگیر نسازند.

دو) شناخت علل، موقعیت‌ها و علائم خشونت همسر

یکی از نخستین وظایف زنانی که به خشونت همسر دچار می‌شوند، شناختن و درک علل بروز خشونت همسر است. تا ریشه‌ها و خاستگاه‌های خشم و خشونت همسر روشن نشود، نمی‌توان از آن پیشگیری کرد یا برخورد مؤثری برای روبه‌رو شدن با آن انجام داد.
البته معمولاً زنانِ تحت خشونت، در نوعی بحران عاطفی و فشار روانی به سر می‌برند. از این‌رو لازم است آنان در صورت نیاز برای کشف علل خشونت، از مشاوران و متخصصان امور خانواده کمک بگیرند. در میان علل بروز خشونت، امور زیر در ایران شایع‌تر است:
ناکامی جنسی، بحران اقتصادی مانند کمی درآمد، بیکاری، فشار شغلی، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، تحریک خویشاوندان و برخورد تند کلامی و غیرکلامی زن با مرد.
در وهلة دوم، شناخت موقعیت‌ها و زمان‌هایی که خشونت همسر در آن روی می‌دهد، ضروری است؛ از جمله این موارد: نخستین ساعات بازگشت از کار، زمان خستگی، بازگشت از منزل خویشان و هنگام عطش جسمی به مواد اعتیادآور است. در وهلة سوم، شناخت علائم خشم بسیار مهم است. در این مرحله لازم است زنان علائم بروز خشم همسر را شناخته، با سرعت و واکنش مناسب، آمادة برخورد مؤثر برای پیشگیری از خشم و روبه‌رو شدن با آن باشند.
از جمله وظایف زنان، کمک به همسر در درک و فهم علائم خشم وی است. زنان می‌باید در این مرحله، دست‌کم پس از چندبار بروز خشونت همسر، به شناخت مناسبی از این فرآیند دست یابند. متأسفانه برخی زنان در این مرحله، حالت متعادلی برای درک اوضاع ندارند و گاه مدت‌ها پس از بروز خشونت‌های پیایی همسر نمی‌توانند درک دقیقی از اوضاع داشته باشند و معمولاً حالتی درمانده، متحیر و ناپخته دارند. زنان باید با حفظ آرامش و تعادل عاطفی، به شناخت نسبتاً مطلوبی از اوضاع دست یابند.

چهار) مسئولیت زن در موقعیت خشمِ مهارناپذیر همسر

اگر مرد در وضعیتی قرار گرفت که به هر دلیل نمی‌تواند یا نمی‌خواهد خشم خود را مهار کند و در پی آسیب رساندن به همسر است، مهم‌ترین وظیفة زن در این موقعیت، محافظت از سلامت خود و دیگر اعضای خانواده است. در این وضعیت، ترک موقعیت، فاصله گرفتن از همسر خشونت‌ورز و دور ساختن فرزندان از او در صورت قصد آسیب رساندن شوهر به آنان، ضروری است. اگر ترک موقعیت یا دور شدن از عامل خشونت ممکن نبود، دفاع از خود، در موارد بحرانی و حساس، لازم است. این دفاع فقط باید در حدی باشد که به زن یا فرزندان آسیب نرسد یا اعضای حساس بدن آنان آسیب نبیند، نه اینکه او به همسر حمله کند؛ چه، این کار خشونت را شعله‌ور کرده، اوضاع را بدتر می‌سازد.

پنج ) مسئولیت زن پس از رفتار خشونت‌آمیز همسر

پس از رفتار خشونت‌آمیز همسر، معمولاً زنان دچار فشار روانی و آسیب روحی جدی می‌شوند. همان‌گونه که پیش‌تر گذشت، ممکن است آنان دچار درماندگی شوند و در برابرِ مسائل بعدی کاملاً منفعل گردند، یا ممکن است به واکنش‌های نامناسب روی آورند و مشکل را با کسانی در میان گذارند که فقط به تشدید آن بیانجامد. گاه اهمیت زندگی خانوادگی یا مشکلات مالی و یا تصور پیامدهای ناگوار جدایی و طلاق، آنان را به پذیرش خشونت می‌کشاند و این امر سبب استمرار خشونت‌ورزی همسر می‌شود. به علل فوق، آگاهی زنان دچار خشونت از وظایف خود، در این اوضاع ضروری است.
نخستین وظیفة زنان پس از رفتار خشونت‌آمیز، بازسازی روانی خود و برنامه‌ریزی برای جبران آسیب‌های ناشی از خشونت همسر است. زن خشونت‌دیده لازم است با بررسی ابعاد گوناگون زندگی خانوادگی، همسر و شخصیت خود، به ترمیم عزت ‌نفس و اعتماد به ‌نفس خویش بپردازد. استفاده از حمایت اجتماعی و متخصصان برای بیشتر زنان در این اوضاع ضروری است.
پس از نیل به آرامش و برقراری تعادل نسبی، وظیفة دومِ زنان مذاکره با همسر است. این مذاکره باید در وضعی آرام و دور از تنش صورت گیرد. زن در مذاکره می‌باید خشونت را با هم‌فکری همسر ریشه‌یابی کند. سپس اصل کاربرد این روش را زیر سؤال ببرد و با روش‌های مناسب همسر را قانع سازد که بکوشد از این روش برای حل مسائل زندگی استفاده نکند. در صورت نپذیرفتن همسر، استفاده از روش‌های تغییر نگرش برای او ضروری است. در این مذاکره انتظارهای زن و شوهر از یکدیگر باید بیان شود و زمینه‌ای فراهم گردد که هر دو با کمک هم روشی برای پیشگیری از بروز دوبارة خشونت در پیش گیرند.
پس از مذاکره با همسر، زن باید با آگاهی از وضعیت همسر و پیش‌بینی اوضاع فرارویْ، برای آینده برنامه‌ریزی کند. وی می‌باید متناسب با شخصیت همسر و وضعیت روابط، روش‌های مؤثر را برای پیشگیری از خشونت تعیین کند و شیوة به‌کارگیری آن را برای خود روشن سازد. همچنین لازم است وی، زمینه‌های عاطفی و رفتاری خود را که در بروز خشونت همسر مؤثر بوده، شناسایی و برای اصلاح آنان برنامه‌ریزی کند.
استفاده از حمایت اجتماعی خویشان، همسایگان و دوستان، در همة مشکلات زندگی از جمله اختلاف خانوادگی و خشونت همسر، ضروری است و می‌تواند در بازسازی شخصیت زن و اصلاح اوضاع بسیار مؤثر باشد. زنان خشونت دیده گاه آسیب روانی و خشم خود را از خشونت همسر، به‌صورت شکایت و انتقاد تند و بدگویی از او، توهین به وی و تحقیر، زشت شمردن و مقصر دانستن او نزد دیگران بروز می‌دهند. هرچند این رفتارها به تخلیة هیجانی زن کمک می‌کند، مشکل را معمولاً حل نکرده، گاه تشدید می‌کند.
متون اسلامی نیز شکایت زن از شوهر را نمی‌پذیرند و آن را زشت می‌شمارند.  بر این اساس، زن برای کسب حمایت اجتماعی دیگران و برون‌ریزی، باید حل مشکل را کانون توجه قرار دهد و بنای شکایت نداشته باشد؛ بلکه حالت روانی خود را بیان کند و راهنمایی و حمایت عاطفی بخواهد. نکتة مهم در این فرآیند، انتخاب فرد مناسب و دارای ویژگی‌های لازم برای راهنمایی و حمایت از زن است. زن آسیب‌دیده باید فردی را برگزیند که امانت‌دار و رازنگهدار، دلسوز و مهربان باشد؛ ظرفیت روانی کافی برای درک مشکل و همدلی داشته باشد؛ و از درک اجتماعی و دانش کافی برای مواجهه با مشکل برخوردار باشد.
استفاده از مشاورة تخصصی در همة این فرآیندها می‌تواند کمک‌های بسزایی در اختیار زنان قرار دهد. برای نیل به سازگاری، حالت تعادل و آرامش و رهایی از تنش و بحران، استفاده از راه‌هایی که مشاوران در اختیار می‌نهند، می‌تواند برای زنان مفید و مؤثر باشد. به سبب اصول مهمی که مشاوران رعایت می‌کنند و امانت‌داری و رازداری از مهم‌ترین آن‌هاست، هم‌فکری و در میان گذاشتن مشکل با آنان بسیار بهتر و مؤثرتر از طرح مشکل برای آشنایان است.
اگر خشونت تکرار شود و زن نتواند از آن پیشگیری کند و حقوق‌اش همواره زیر پا گذاشته شود و به او آسیب‌های جدی وارد گردد، مراجعه به دستگاه قضایی، راهی گریزناپذیر است. اینکه در چه شرایطی به زن خشونت‌دیده توصیه شود که به مراجع انتظامی و قضایی مراجعه کند، به شخصیت زن، موقعیت اجتماعی، زندگی خانوادگی وی و اموری دیگر بستگی دارد. میزان تحمل و ظرفیت زن، نیز حد و درجة و میزان تکرار خشونت و درجة آسیب‌دیدگی وی، از عوامل مهم تأثیرگذار بر این فرآیند است.

پایش سبک زندگی، سال چهارم، شماره ۱۶، آذر ۱۳۹۵، صفحات ۸۴-۹۴.

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.