«پو»؛ بازی و سرگرمی یا تجربة یک سبک زندگی متفاوت؟!
«پو»؛ بازی و سرگرمی یا تجربة یک سبک زندگی متفاوت؟!
این روزها، بر خلاف گذشته در بسیاری از خانه ها کودکی وجود ندارد. این روزها، دیگر زندگی پرشتاب ماشینی، مجالی برای رفت و آمدهای خانوادگی و دوستانه به دست نمیدهد. این روزها، گاه دلتنگ ابراز احساس هایمان می شویم و مشتاق تکرار لحظات خوشی که با احساس نوعدوستی ما همراه شود. خستگی از عادات روزمره و زندگی خستة کننده تکراری، تخیل ما را به کارمیگیرد تا دستکم در ذهن خود، به کسی که دوستش داریم محبت کنیم و کاری برایش انجام دهیم.
شاید برای زنان امروزی در دورترین جاها و حتی در خود جامعة ما، حس مادری در میان دغدغه های اشتغال و تحصیل و پرداخت به زیبایی خویشتن گم شده باشد. کاهش جمعیت در ایران گواهی بر این دگرسانی است که در آن زنان بسیاری، گرچه تمایل به تجربة حس مادری را انکار نمیکنند ولی به بهای از دست دادن فرصت مهرورزی مادرانه به فرزند، دل به برخی پیشرفت های اجتماعی خویش، جوش میکنند. آنان نگران از دست دادن فرصت شغلی و یا عقب ماندن از ماراتون گرفته مدرک تحصیلی هستند؛ برای همین، فرزند نمیآورند تا نکند که در ایام زایمان و مراقبت از فرزند، جایگاه خود را محیط کار و تحصیل از دست بدهند…
پیش از این بارها شنیده و در رسانه ها دیده بودیم که همزمان با فرو نشستن جایگاه خانواده در غرب، اغلب زنان غربی به سگ های خانگی بسان فرزند خود می نگرند و تمام محبت مادرانه خود را در خلاء حضور فرزند، به آن حیوان دست آموز نثار میکنند. اما شاید گمان نمی کردیم که زن ایرانی نیز همانند زن غربی جایگزینی برای فرزند بیابد و احساسها و نگرانی های مادرانة خود را با او به اشتراک بگذارد.
زن ایرانی مجردی که سالها ازدواج را به تاخیر انداخته است و یا پس از تاهل به واسطه فعالیت در عرصه-های اجتماعی، محروم از تجربة حس مادری شده است، در خلوت خود و در زمان فراغت از مشغله هایش، دلتنگ حس مراقبت، ایثار، دگرخواهی، ارتباط عاطفی و سایر ویژگی های سرشت زنآنهاش میشود. او از اینکه به زنی بدلی تبدیل شده، حسرت می خورد و در صدد جبران کاستی های خود بر میآید.
او در جستجوی یافتن راهی برای ارتباط عاطفی و دوسویه با موجودی برمی آید که بتوان به او غذای داد، خوابش کرد، لباس به او پوشاند، درمانش کرد، او را به تفریح و حمام برد، دکوراسیون اتاقش را عوض کرد، برایش همه رقم خوراکی، کلاه، عینک و لباس خرید؛ حتی بتوان برایش سبیل گذاشت، موی سرش را عوض کرد، حتی جنسیت او را هم تغییر داد. تمام این قابلیت ها و بیشتر از آن، در بازی «پو» (pou) که امروزه بر بیشتر گوشی های همراه جدید نصب شده و افراد زیادی روزانه با آن بازی میکنند، وجود دارد.
پو یکی از محبوبترین بازی های موبایل است که توسط پال سلامه لبنانی ۲۴ ساله طراحی شده است. در واقع پو موجودی فضایی است که شبیه به یک سیب زمینی طراحی شده است. روزانه ۳۲۰-۲۶۰ هزار نفر این بازی را به صورت رایگان دریافت میکنند. از نظر سازندة این بازی، مردم با پو ارتباط برقرار کرده و حتی برخی عکس او را روی بدن خود تاتو کردهاند. این بازی باعث شهرت بسیار سازندة آن شده و روزانه ۵۰۰۰۰ رایانامه از بازخوردهای این بازی دریافت میکند. برای سازندة بازی پو، ریزه کاری ها نقش بسیار مهمی دارند و این بازخوردها کمک میکند تا کیفیت بازی را بالاتر ببرد.
بازی های شبیه پو حدود ۲۰ سال پیش وجود داشتند که البته در گوشی همراه تعبیه نشده بود، بلکه در دستگاه های دیجیتالی کوچکی که برای کودکان ساخته شده بود نصب میگردید و آنها میتوانستند با نخی این بازی ها را به گردن خود آویزان کنند تا در همه حال همراه آنها باشد و بتوانند به عروسک خودشان رسیدگی کنند. اما امروزه این بازی ها در گوشی های همراه هوشمند ریخته شده و افراد بسیاری از گروه های سنی و قشرهای گوناگون را میتوان دید که، پو بازی میکنند. نکتة جالب این است که حتی بعضی سالمندان هم به این بازی روی آوردهاند.
در بالای صفحه این بازی، شش گزینه تعبیه شده است. از سمت چپ که شروع کنیم اولین گزینه، میزان دارایی و سکه های کاربر پو را نشان میدهد. دومین گزینه غذا، سومین سلامت، چهارمین تفریح، پنجمین میزان انرژی او و ششمین گزینه هم بازی ها را کاربر می بایست با مدیریت نیازهای پو، همانند یک فرزند به نیازهای او رسیدگی و تلاش کند تا پو گرسنه و تشنه و افسرده و آلوده نماند. چنانچه کاربر به این موارد بیتوجه باشد امتیاز از دست میدهد و نمیتواند از رقبای خود که همزمان مشغول بازی هستند، جلو بیفتد.
نمیتوان منکر شد که وقتی فرد به پو غذا میدهد و او با صدای دلپذیر و شیرینش هنگام خوردن غذا از خود واکنش نشان میدهد، لذت میبرد. وقتی کاربر این بازی، با صابون او را تمیز میکند و او لبخندی روی لب می آورد، به فرد حس خوبی دست میدهد. تمام مراقبت ها و تلاش هایی که برای پو میشود تداعیکنندة احساس مادری است که به فرزند خود می پردازد.
اما با نگاهی عمیقتر درمی یابیم که پو تنها یک بازی برای سرگرمی و ارضای احساسهای سرکوبشدة مادری نیست؛ برای مثال هنگام خرید غذا برای پو، این بازی امکان انتخاب از پنج نوع غذا را به فرد میدهد: قسم اول، شیرینیهای مانند بستنی، شکلات، ژله، آبنبات عصایی شکل (که اغلب در جوامع غربی در ایام کریسمس مشتری زیاد دارد)، دونات، کیک تکه ای و بیسکویت زنجبیلی آدمکی؛ قسم دوم، فست فودها و خوراکی هایی از قبیل چیپس و تورتیلا، سیبزمینی سرخ شده، همبرگر، پیتزا و سوسیس؛ قسم سوم میوه ها؛ قسم چهارم سوشی ها، از قبیل ماکی آووکادو، سالمون، تونا و سوشی هشت پا، میگو، سالمون و تماکی کالیفورنیا و ….؛ قسم پنجم نوشیدنی هایی مثل لموناد، نوشابه، شیر کاکائو و….
شگفت آنکه بهای هر یک از مواد غذایی همانند بهای واقعی آن است. آنچه به نظر میرسد، این است که یک چنین سبد غذایی به سبک آمریکایی بوده و برای ذائقة او طراحی شده است. نتیجة این درگیری با بخش غذای پو به طور ناخواسته پذیرش الگوی غذایی غربی است که بسیاری از مواد زیانآور برای سلامتی را وارد زندگی فرد میکند و مصرفگرایی را عادی و لازم جلوه میدهد. بسیاری از غذاهایی که برای آن پول پرداخت میشود و با خوردن آنها امتیاز پو افزایش می یابد، غذاهایی سالم و مورد نیاز نبوده، بلکه تنها به مصرفگرایی رویه دامن می زند و نیازهای کاذب تولید مینماید. به مخاطب چنین القا میشود که در زندگی حقیقی خویش نیز نیازمند مصرف این مواد خوراکی است.
نکتة جالب دیگر اینجاست که برای خرید وسایل مورد نیاز پو، پول لازم است که بیشتر از طریق بازی هایی که در این نرمافزار گذاشته شده، به دست میآید. فردی که تنها روزی ۴-۵ بار به پو سر بزند، نمیتواند سکه های زیادی جمع کند و در نتیجه تنها میتواند برای پو خوراکی بخرد. خرید سایر چیزها به پول بیشتری نیاز دارد و مایة آن میشود که فرد ۲-۳ ساعت در روز را صرف این بازی کند. بر این اساس فردی که بازی پو را انجام میدهد می بایست حداقل هر ۳ یا ۴ ساعت یک بار به پو سر بزند و نیازهای پو را رفع کند. تازه با این اندازه سر زدن او میتواند حداقل نیازهای او را برطرف کند و برای کسب امتیاز بیشتر، زمان بیشتری نیاز دارد. یعنی ذهن او پیوسته درگیر رسیدگی به پو میشود. این درگیری ذهنی پر جاذبه سبب می شود تا انسان پر مشغلة امرزو، فرصتهای اندکی را نیز که برای تأملق در خویشتن و ارتباط سازنده با آدمهای واقعی دارد، از دست بدهد و از تعالی روحی و پیوندهای عاطفی با افراد خانواده و دیگران باز بماند.
از سوی دیگر، در قسمت تنپوش های پو، دو گزینة آخر مخصوص مناسبت های کرسیمس و هالووین است که سبک زندگی غربی را به یاد میآورد.
از منظری دیگر، با نگاهی کلی به این بازی متوجه میشویم که فقط به نیازهای جسمانی و تا حدی روانی پو توجه شده و اصلا جایی برای نیازهای روحی و معنوی وی در نظر نشده است. به عبارت دیگر، سبک زندگی القایی در این بازی، حیاتی مادی، انسانگرا و سکولار است و انسان را تنها به این جسم خاکی محدود کرده است. از ارتباطات خانوادگی و خویشاوندی پو خبری نیست و فردگرایی پر رنگ ترویج شده در این بازی، احساس نیاز برای یافتن دوستان و خدمت به همنوعان را پدید نمیآورد. گویی در میان نیازهای او، بازی با کودکان دیگر نیز جایی ندارد.
این بازی کارکردهای مثبتی همچون افزایش احساس مسئولیتپذیری را به همراه دارد؛ اما به نظر می رسد کارکردهای ناسازگار با سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی در آن بیش از کارکردهای مثبت آن باشد. مروری بر برخی از نظرات شهروندان غربی که این بازی را انجام داده اند و ارزیابی خود از آن را در سایت آمازون بازتاب داده اند، تأملآور است: بسیاری آن را سرگرمکننده و اعتیادآور دانستهاند. یکی از این افراد چنین نوشته است: برای افرادی که حیوان خانگی می خواهند و نمیتوانند داشته باشند، «پو گزینة خوبی است». دیگری نوشته است: «من ساعت ها با پو بازی میکنم.» دیگری پیشنهاد داده است که زیاد به رشد پو دل نبندید؛ چون ممکن است یکمرتبه چند رتبه پایین بیاید و این باعث یأس و ناراحتی شما میشود. یکی دیگر نوشته است: «تقریباً همة همکاران بزرگسالش سرِ کار و در زمان استراحت به این بازی مشغولاند.» پسر بچه ای در این سایت نوشته است: «پو از برادرش هم بهتر است چون بداخلاق نیست.» از نظر او، پو بهترین بازیای است که تا به حال انجام داده است.
این نظرات میتواند نشان دهد که این کاربران غربی تا چه میزان خلاء ها و کاستی های عاطفی و روانی زندگی خویش را با جایگزینسازی فانتزی پر کرده و دنیایی توهمی برای برآوردهکردن خواستههای انسانی و سرشتی خود ساخته اند.
پایش سبک زندگی، سال اول، شماره ۱، بهمن ۱۳۹۲، صفحات ۲۸-۳۱.