گزارش تفصیلی یازدهمین شماره دوفصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهشنامه سبک زندگی
به گزارش اداره روابط عمومی مؤسسه سبکزندگی آل یاسین؛ یازدهمین شماره دو فصلنامه علمی _ پژوهشی پژوهشنامه سبک زندگی اسلامی توسط پژوهشکده سبک زندگی اسلامی منتشر شد.
یازدهمین شماره مجله در پائیز و زمستان 1399 به چاپ رسید. مقالاتي که در این شماره میخوانید عبارتاند از: «سبک زندگی، تعهد زناشویی و مسئولیتپذیری در زنان» نوشتة دکتر مهرانگیز شعاعکاظمی، «الگوی رفتاری فطانت (هوشیاری) و تغافل (چشمپوشی) در سبک زندگی اجتماعی» نوشتة اردوان ارژنگ، «عوامل تحقق، تغییر و استمرار «قواعد رفتاری» مبتنی بر انسانشناسی و فقه اسلامی» نوشتة محمدجواد قاسمیاصل، «معرفی و کاربست روش «الگوپردازی بنیادین» در مطالعات سبک زندگی اسلامی» نوشتة دکتر حمیدرضا حاجی بابایی، دکتر زهرا رضازاده عسگری و مهتاب عیدی، «رویکردی روانشناختی به سرگرمی و فراغت» نوشتة دکتر سیدحسین شرفالدین و «تنظیم درمانگرانة سبک زندگی: یک مداخله کوتاهمدت برای پیشگیری و درمان اضطراب بر اساس درمان چندبعدی معنوی خداسو» نوشتة امین جانبزرگی و دکتر مسعود جانبزرگی.
در ادامه به توضیح مختصری از این مقالات میپردازیم:
مقاله سبک زندگی، تعهد زناشویی و مسئولیتپذیری در زنان:
پژوهش پیشرو با عنوان رابطۀ سبک زندگی، تعهد زناشویی و مسئولیتپذیری در زنان متأهل درحال تحصیل در دانشگاههای شهر تهران صورت پذیرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونۀ پژوهش شامل 120 دانشجو در مقاطع گوناگون تحصیلی بود که بهصورت تصادفی از پنج دانشگاه دولتی شهر تهران (دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی، تربیت مدرس و الزهرا؟س؟) انتخاب شدند. شرکتکنندگان به سؤالات پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه بود: 1- پرسشنامۀ سبک زندگی اسلامی با 138 پرسش؛ 2- پرسشنامۀ تعهد زناشویی آدامز با 44 پرسش؛ 3- پرسشنامۀ مسئولیتپذیری با 42 پرسش. دادههای پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای استنباطی همبستگی، رگرسیون، خی 2 و t تفاوت تحلیل و بررسی شدند. براساس نتایج بهدستآمده از جامعۀ نمونه بین سبک زندگی و تعهد زناشویی و همچنین مسئولیتپذیری و بین تعهد زناشویی و مسئولیتپذیری رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد p<0/001. درعینحال، سبک زندگی اسلامی قدرت پیشبینیکنندگی تعهدپذیری و احساس مسئولیت و دوام دو متغیر را دارد. برپایۀ یافتههای این پژوهش، میتوان با تقویت سبک زندگی اسلامی میزان تعهد و مسئولیتپذیری را افزایش و از این راه به استحکام خانواده کمک کرد. نوآوری پژوهش پیشرو در این است که برخلاف کلیشههای موجود در جامعۀ زنان تحصیلکرده با سبک زندگی اسلامی از تعهد و احساس مسئولیتپذیری خوبی برخوردارند و تحصیلات و اشتغال و کسب درآمد و استقلال مالی بر تعهد و مسئولیتپذیری آنان تأثیر منفی نداشته است.
مقاله الگوی رفتاری فطانت (هوشیاری) و تغافل (چشمپوشی) در سبک زندگی اجتماعی:
طراحی الگو برای تحقق عملیِ تئوریها که خود در قالب پارادایمها شکل میگیرند، بخشی از سبک زندگی است. انگارۀ الگوی رفتاری «بناء التعایش علی الفطنة و التغافل» ـ که قابلیت قاعدۀ فقهی شدن را نیز دارد و در این نوشتار طبق روش متداول بزرگان بنا نهاده شده است ـ کوششی در این راستا است. این انگاره به استناد روایاتی معتبر و صریح و به پشتوانه مؤیدات فراوان که در برابر مدلول آن دلالت تنبیهی دارند، بر پیشفرض تعامل دوسویۀ فقه و سبک زندگی استوار است. الگوی مورد نظر، بیانگر وجوه مهمی از سبک زندگی است. مدعا این است که این الگو، مقوم سبک زندگی اسلامی در بعد اجتماعی است و بخش قابل توجهی از همزیستی در سطوح مختلف، جز به تغافل دربارۀ برخی امور و البته هوشیاری در پارهای امور دیگر حاصل نمیشود. این جُستار، این الگو را طراحی کرده و به این نتیجه رسیده است که موضوع این الگو به اعتبار غرض، صلاح تعایش و تعاشر و به اعتبار طریق وصول این غایت، تغافل و فطنة است. عمق تعاشر نیز در سهبعد انسانی، اهل کتاب و مذهبی دیده شده است. این الگو با آموزههای دینی دیگر ـ که گاه خود نیز الگوهایی قابل توجه در ذیل سبک زندگی هستند ـ همچون ارشاد جاهل، امر به معروف و نهی از منکر، اصل دعوت، جهاد ابتدایی، نجاست کفار، هیچگونه تعارض یا تزاحم واقعی ندارد. نوع تحقیق، بنیادی و روش آن توصیفی ـ تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانهای است.
مقاله عوامل تحقّق، تغییر و استمرار «قواعد رفتاری» مبتنی بر انسانشناسی و فقه اسلامی:
وظیفه دولت اسلامی و مصلحان اجتماعی، تحقق و استمرار هنجارهای اسلامی در رفتار عمومی و تغییر قواعد رفتاری نابهنجار است. این مقاله، به روش «توصیفی- تحلیلی»، با استناد به انسانشناسی اسلامی، عوامل تحقق وتغییر قواعد رفتاری، و با استناد به فقه، سازوکارهای تغییر و مؤلفههای استمرار قواعد رفتاری را تشریح میکند و منشأ گسترش تحقیقات و ابزارهای تحقیقی در حوزۀ سبک زندگی اسلامی خواهد شد.
طبق یافتههای تحقیق، اگر سهعامل شناخت، گرایش و قدرت، برای عموم محقق شود، قاعدۀ رفتاری محقق میشود. قدرت، شامل سلامت، مهارت، ابزار و قانون است. فقه، ششنوع تعامل با قواعد رفتاری را دنبال میکند: «تثبیت»، «اهمال»، «اصلاح»، «تبدیل»، «ایجاد» و «حذف». سازوکار فقهیِ مدیریت قواعد رفتاری، تفکیک عناوین درجۀ یک و عناوین درجۀ دو در شریعت است. عناوین درجۀ دو، متصدی مدیریت قواعد رفتاری برای ایجاد وضع مطلوب است. استمرار منظومۀ قواعد رفتاری، مبتنی بر وجود مؤلفههایی چون پایایی درونی هنجارها، انعطافپذیری هنجارها در وضعیتهای ثانوی، جامعیت هنجارها در تأمین گرایشهای طیفی انسان و پویایی عملی هنجارها مبتنی بر سازوکار ولایت و احکام امضایی (غیرابتدایی) است. استمرار یک قاعدۀ رفتاری، مبتنی بر قاعده امر به معروف و نهی از منکر است.
مقاله معرفی و کاربست روش «الگوپردازی بنیادین» در مطالعات سبک زندگی اسلامی:
برای ارائۀ مدلهای روزآمد سبک زندگی اسلامی، به رویکردهای پژوهشی مسئلهمحور و اکتشافی نیازمندیم؛ چراکه روشهای سنتی مطالعههای اسلامی بهتنهایی توان پاسخگویی به این نیاز را ندارند. در مقالۀ پیشرو، با رویکردی تحلیلی-توصیفی، به معرفی روشی میانرشتهای، بهمنظور بهکارگیری در الگوپردازی سبک زندگی اسلامی پرداخته شده است. روش پایه در این پژوهش، روش کیفی نوینی است که با روشهای سنتی مطالعات اسلامی بهصورت متوالی ترکیب میشود. برپایۀ این راهبرد، پژوهشگر در مرحلۀ نخست، با استفاده از روش نظریهسازی دادهبنیاد، که رویکردی توصیفی و منطقی استقرایی دارد، به کشف و ترسیم الگوی سبک زندگی موجود در قالب پدیدۀ اجتماعی مدنظر، از میدان پدیده میپردازد. در مرحلۀ بعد، روح سبک زندگی اسلامی از منابع معتبر دینی و نیز یافتههای یقینی تجربی، برابر با الگوی واقعی بهدستآمده، استخراج میشود. سپس، پژوهشگر با حرکتی بازگشتی، روح استخراجشده را در کالبد الگوی سبک زندگی موجود میدماند و درنهایت، الگویی روزآمد از سبک زندگی اسلامی پدیدۀ منظور ارائه میدهد. مسئلهمحوری و مراجعۀ پرسشگرانه به دین براساس نیازهای واقعی، از برتریهای روش پیشنهادی است. مهمترین وجه نوآوری این روش برخورداری همزمان از دادههای میدانی و دادههای اسنادی اسلامی و ایجاد ارتباط بین «آنچه هست» و «آنچه باید باشد» است.
مقاله رویکردی روانشناختی به سرگرمی و فراغت:
یکی از نیازهای اساسی و دیرپای انسان، که عمری به بلندی عمر بشر دارد، و همواره به گونههای ویژه، متناسب با علاقهها و سلیقهها و امکانات و ظرفیتهای محیطی، پاسخ یافته است. نیاز به سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت از جنبههای گوناگونی برخوردار است. نحوۀ تعامل با این نیاز و ارضای آن نیز همچون دیگر پدیدهها به مرور زمان و به تبع دیگر تغییرات محیطی، دستخوش تغییر شده است. اوقات فراغت امروزه به یکی از فرصتهای همگانی تبدیل شده که بهنسبت مستقل از روندهای عادی کار و تلاش رسمی است و بهشدت سیاستگذاری و برنامهریزی، تمهید مقدمات و تخصیص امکانات نیاز دارد. جهان صنعتی مدرن تحتتأثیر برخی تحولات عمیق، بسط زمان فراغت تودهها و احساس نیاز شدید به پوشش آن به شیوههای ممکن و مقدور را موجب شده است. بخش بزرگی از فعالیتهای تمهیدشده برای پر کردن این ظرفیت، زیر نام «سرگرمی و تفریح» جای میگیرد. سرگرمی و تفریح بهدلیل بسیاری ابعاد و زوایا، طیفی از نظریههای تفسیری و تبیینی با رویکردهای گوناگون را به خود معطوف داشته است. این نوشتار درپی آن است تا بهصورت نظری و با بهرهگیری از روش اسنادی، ابعاد روانشناختی این کنش را با تأمل در نظریههای ارائهشده واکاوی و تحلیل کند.
مقاله تنظیم درمانگرانۀ سبک زندگی: یک مداخله کوتاهمدت برای پیشگیری و درمان اضطراب بر اساس درمان چندبعدی معنوی خداسو:
سبک زندگی به عنوان عاملی زمینهساز برای سلامت یا اختلال روانی اهمیت زیادی دارد. عدم تنظیم سبک زندگی از یکسو زمینه را برای اختلال روانی فراهم میکند و از سوی دیگر باعث تداوم و تشدید اختلال روانشناختی میشود. هدف پژوهش حاضر، معرفی روش مداخله برای تنظیم سبک زندگی است که بر اساس تجربۀ بالینی حاصل شده است.
دادههای جمعآوریشده بر اساس پرسشنامۀ سبک زندگی (که به همین منظور تهیه شده است)، مشاهدۀ بالینی، تست اضطراب کتل و بررسی متون دینی بهدست آمده است و از نظر کمی و کیفی، تجزیه و تحلیل شده است. این مطالعه در یک پروتکل دهجلسهای صورت گرفته است که در آن از یکسو افراد روش تدریجی تنشزدایی بدنی- ذهنی را تمرین میکنند و از سوی دیگر سبک زندگی خود را متعادل میکنند. این برنامه، مداخلۀ سبک زندگی را در چند بخش کنشهای کلی (خواب و خوراک و و ورزش و بهداشت و رابطۀ جنسی)، مدیریت ذهن و مدیریت روابط مورد توجه قرار داده است و بر اساس برنامۀ بالینی جانبزرگی و نوری تنظیم شده است که سالها برای مراجعان مختلف استفاده شده است. برنامۀ گفتهشده برای 42نفر از مراجعان مضطرب که داوطلب شرکت در برنامه گروهی بودند، اجرا و نتایج آن گزارش شده است.
نتایج نشان داد که پروتکل تنظیم سبک زندگی در قالب یک روش درمان گروهی برای اضطراب، هم از نظر کارشناسان و هم از نظر بالینی، اعتبار لازم را دارد و میتواند در سطح بالایی، بُعد معنوی سبک زندگی را در افراد فعال کند. تنظیم سبک زندگی با فعالسازی بعد معنوی، میتواند اضطراب افراد را در سطح شخصیت بهطور معناداری کاهش دهد و از عود اختلال روانشناختی پیشگیری کند؛ آرامش ناشی از این تنظیم نیز به رفع مشکلات روانشناختی کمک میکند. همچنین در این برنامه، اضطراب آشکار و پنهان، اضطراب اجتماعی (عامل L) و خودسرزنشگری (عامل O)، بهطور معناداری کاهش یافته و قدرت «من» (عامل C)، هشیاری نسبت به خود (عامل Q3) و آرامش روانی (عامل Q4) بهطور معنادار افزایش داشته است.
در نتیجه تنظیم درمانگرانۀ سبک زندگی بر اساس درمان معنوی خداسو، میتواند هم جنبۀ تعادلبخش و هم تعالیبخش داشته باشد.