آسیب‏‏شناسی افراط در مدیریت بدن

نویسنده: دکتر علی کیا و نسرین خانی اوشانی

چنانچه مدیریت‏های افراطیِ افراد در بدن خویش، مانند اقدام به آرایش‏های بیش از اندازه، بدحجابی و رعایت‏نکردنِ شئونات مرسوم در حجاب، تمایل به دستکاری‏های پزشکی در بدن و انجام جراحی‏های مختلف با انگیزه زیباتر شدن را با دقت و تأمل بیشتری بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که‏این اعمال، پیامدهای متفاوتی را به همراه خواهد داشت که ممکن است درصد بالایی از آنها به شکل آسیب و مشکلات نگران‏کننده ظاهر شود. در ادامه تلاش می‏کنیم به عمده‏ترین پیامدهای منفی و تبعات سوء این موضوع به صورتی خلاصه اشاره کنیم:

۱. تبدیل بدن به یک دارایی مادی

به نظر می‏رسد یکی از تبعات این مسأله، مربوط به نگرش افراد به بدن می‏شود. به‏تدریج، افراد احساس می‏کنند بدن آنها یکی از دارایی‏های مادی آنهاست. دارایی که افراد سعی می‏کنند با آرایش، پوشش و انواع جراحی‏های زیبایی، زیبایی‏های آن را بهبود ببخشند و در تعاملات خود، آن را به بهترین شکل عرضه کنند. برای زنان به دلیل وجود انتظارات و دیدگاه‏های جنسیتی خاص، اهمیت مسأله دو چندان می‏شود؛ بنابراین آنان در مدیریت بدن خویش دقت نظر بیشتری به خرج می‏دهند. راه‏های مختلف مدیریت بدن، ابزاری برای کسب ارزش‏های بدنی می‏شود. ارزش‏هایی که بین اکثر افراد، مشترک است و کسب آن سبب ارتقای دارایی مادی زنان می‏شود. این نگرش به‏وضوح با دیدگاه‏های اسلامی درباره بدن – که در فصل مربوط به دیدگاه اسلام درباره مدیریت بدن مطرح شد – در تضاد قرار دارد.

۲. کاهش میزان بازدهی کار و تحصیل در جامعه، افت آموزشی و تحصیلی

یکی دیگر از پیامدهای منفی بدحجابی در جامعه، کاهش میزان بازدهی کار، تحصیل و فعالیت‏های اجتماعی است؛ زیرا بدحجابی باعث می‏شود خودبه‏خود کشش‏ها و جاذبه‏های کاذب پیش آید و التذاذ جنسی، تمرکز کاری و تحصیلی را از فرد سلب کند.
باید توجه داشت در جامعه‏ای که به صورت جنسیتی و معیارهای بدنی شکل گرفته است، میزان توجه افراد به بدن در میان دو جنس متفاوت است؛ چرا که سطح انتظارات اجتماعی از زن و مرد تفاوت دارد. انتظارات اجتماعی مرتبط با بدن درباره زنان، بیشتر و جدی‏تر است. در نتیجه، زنان به نسبتِ مردان، تحت فشار بیشتری برای توجه به بدن و ظاهر فیزیکی و همچنین انطباق با ایده‏آل‏های زیبایی هستند. در نتیجه پرداختن بیش از اندازه به مسأله آرایش و پوشش در بین زنان، مقدار زیادی از وقت و انرژی آنها را به عنوان نیمی از نیروی انسانی و مهم جامعه هدر می‏دهد.

۳. جذب زنان در مشاغل مرتبط با زیبایی (استفاده ابزاری از زیبایی زنان)

وقتی در یک جامعه، فرصت‏های اجتماعی زنان مانند اشتغال، متأثر از زیبایی آنها باشد، احساس زیبایی یا کمبود آن یک واقعیت مهم برای پنداشت زنان از خود می‏شود. در نتیجه زنان، بیشتر و بیشتر، به صورت‏های مختلف دنبال کسب زیبایی می‏روند. این مسأله بر کارفرمایان و صاحبان مشاغل نیز اثر می‏گذارد که از زیبایی زنان برای کسب سود بیشتر استفاده کنند. یافته‏های پژوهشی نشان می‏دهد بیشتر مشاغل زنان به نوعی با ظاهر آنان در ارتباط است. کارهایی مانند فروشندگی، بازاریابی، منشی‏گری، تایپیست، مهمانداری، پیش‏خدمتی، مانکنی و دیگر کارهایی که مربوط به بخش خدمات دفتری است، به اشکال مختلف به ظاهر فیزیکی زنان توجه دارد.

۴. توقف شخصیت

در مراحل تکاملی بلوغ افراد در سنین مختلف زندگی که روان‏شناسان در افراد، مطالعه کرده‏اند، مرحله‏ای با عنوان دوره تحرک یا دوره نهان‏تناسلی تشخیص داده‏اند. با شروع این مرحله، جدایی دو جنس در حالات روانی و بروز شخصیت آغاز می‏شود. در این مرحله، تفاوت پسران با دختران در نحوه سلوک اجتماعی یا برخورد با اشیای بیرونی و محیط پیرامونی خویش آشکار می‏شود. پسران به طور معمول، دارای حالات تهاجمی، ستیزه‏خویی و تمایل به سلطه بر دیگران می‏شوند و بر عکس در دختران، حالت جذب و انقیاد و قدرت جلب توجه آشکار می‏شود. علاقه به پوشیدن لباس‏های زیبا، آرایش‏کردن، با عشوه سخن‏گفتن، با ناز قدم برداشتن، بروز حالات مادرانه در این دوره در دختران طبیعی است.
در مرحله بعد که بلوغ و تعیین هویت انسانی است، مردان، صفاتی مانند آرامش و صبر را فرا می‏گیرند و دختران، به جای تمایل برای جذب همه مردان و صرف تمام وقت و نیروی حیاتی در این راه، تنها به یک مرد، توجه و بقیه توانایی‏های جسمی و روحی خود را صرف سازندگی می‏کنند؛ اما عارضه‏ای که ممکن است در مرحله تحرک اتفاق بیفتد، توقف شخصیت است که بر اساس آن پسران، همیشه تشنه قدرت و تسلط بر دیگران باقی می‏مانند و دختران به موجوداتی کاملا گیرنده تبدیل می‏شوند.
متأسفانه امروزه در بیشتر جوامع، این پدیده در بین دختران دیده می‏شود. عرضه‏کردن زنان بی‏بند و بار در رسانه‏‏ها به صورت وسیع و الگو کردن آنان، از بدترین نمونه‏هایی است که دختران را از رشد شخصیت باز می‏دارد. چنین امری باعث می‏شود زنان در همه دوران زندگی خود، دنبال جلب توجه مردان، افراط در آرایش، استفاده از پوشش‏های تحریک‏آمیز و امثال آن باشند. اینان همیشه از زیبا نبودن، چاقی و پیری هراس دارند و به هر وسیله در پی افزایش زیبایی و جوان ماندن می‏شوند؛ خصوصیاتی که باید در مرحله‏ای از زندگی متوقف شود، ادامه پیدا می‏کند و در عوض، رشد شخصیت و سازندگی زنان را متوقف می‏کند.

۵. کاهش امنیت اجتماعی

بدحجابی و تمایل به عرضه بدن به اشکال مختلف با موضوع احساس امنیت، ارتباطی تنگاتنگ دارد. توجه بیش از حد به ظاهر و بدحجابی در جامعه، آرامش روانی شهروندان را دچار اختلال می‏کند و به تهییج تحریک جنسی و افزایش مفاسد اخلاقی و اجتماعی منجر می‏شود.

۶. کاهش ازدواج و بی‏علاقگی به ازدواج

در جامعه‏ای که بی‏بند و باری در پوشش و به تبع آن بی‏بند و باری جنسی وجود دارد، لذت جنسی که یکی از عوامل گرایش به ازدواج است، به‏راحتی در دسترس افراد قرار می‏گیرد. این امر از گرایش به ازدواج در افراد می‏کاهد. ازدواج در قدیم پس از یک دورانِ انتظار، آرزو و صبر انجام می‏گرفت و به همین دلیل زوجین، یکدیگر را عامل نیک‏بختی و سعادت خود می‏دانستند؛ ولی امروز به دلیل کامجویی‏های نامشروع در سطحی وسیع، دلیلی بر آن اشتیاق‏ها وجود ندارد.
طبیعتا با افزایش روابط نامشروع، مردان بخش زیادی از نیاز جنسی خود را از غیر روابط مشروع و قانونی ازدواج تأمین کنند و در نتیجه، میل و رغبتی به ازدواج ندارند؛ زیرا تشکیل خانواده و‏ پذیرش مسئولیت، نوعی محدودیت و گرفتاری برای آنها به وجود می‏آورد. برخی از متفکران معتقدند یکی از فلسفه‏های حجاب، این است که جذابیت زن‏ها برای مردان حفظ شود؛ زیرا در غیر این صورت، مردان هرگز حاضر به ازدواج نخواهند شد.

۷. افزایش روابط نامشروع و تبعات آن

وقتی با بدحجابی، جاذبه‏های جنسی در اجتماع زیاد شود، دیگر جوانان به چشم‏چرانی اکتفا نمی‏کنند و تا مرحله‏ای پیش می‏روند که از ضوابط و شرع، دست می‏کشند و به روابط نامشروع گرفتار می‏شوند. افزایش بیماری‏های مقاربتی مثل ایدز، فرزندان نامشروع، سقط جنین، محروم شدن فرزندان از محبت پدر و مادر، از بین رفتن احساس خوشبختی در خانواده و طرد و انزوای کودکان نامشروع، از جمله پیامدهای این امر است.

۸. افزایش طلاق

یکی از پیامدهای مخرب بدحجابی در جامعه، آسیب‏دیدن کانون خانواده است که به تبع آن، زمینه برای از هم پاشیده شدن خانواده فراهم می‏شود. بررسی‏ها نشان می‏دهد که با افزایش بدحجابی در جامعه، علاوه بر اینکه آمار طلاق زیاد می‏شود، ازدواج‏های بدون شناخت و سطحی نیز افزایش می‏‏یابد که بیشتر آنها بعد از مدتی به طلاق منجر می‏شود. بارها دیده شده در جوامعی که زن‏ها شئونات پوشش و آرایش را رعایت نمی‏کنند، مردها به آنها بدبین می‏شوند و حتی بعد از تشکیل خانواده، بر اثر آشنایی مردان با زنانی این چنین، نفاق و جدایی میان همسران تولید شده است.

۹. افزایش آمار جنایت و خشونت علیه زنان

زمانی که بدحجابی در جامعه افزایش یابد، آمار خشونت و جنایت علیه زنان بالا می‏رود؛ چنان‏که شاهدیم امروزه به همین دلیل، آزارهای جنسی و مسأله خشونت علیه زنان روز‏به‏روز افزایش می‏یابد. محتمل است که بسیاری از تجاوزها، قتل‏ها، مزاحمت‏های خیابانی و آدم‏ربایی‏ها از پیامدهای منفی گسترش بدحجابی در جامعه باشد.

منابع
۱.    شربتیان، محمد‏حسن (۱۳۹۰)، تأملی بر تبیین جامعه‏شناختی حجاب و ارائه راه‏کارهای لازم برای آن، ماه‏نامه مهندسی فرهنگی، سال ۵، ش ۵۵ و ۵۶، ص ۷۹-۹۹.
۲.    رجبی، عباس (۱۳۸۹)، نقش حجاب و پوشش زن در سلامت روان، طهورا سال سوم تابستان ۱۳۸۹، ش ۶، ص ۱۳-۳۶.
۳.    طاهرپور، محمد‏شریف (۱۳۸۹)، راه‏کارهای تقویت حجاب و عفاف در جامعه، ماه‏نامه مهندسی فرهنگی، سال ۵، ش ۴۵ و ۴۶، ص ۱۸-۳۷.
۴.    خواجه‏نوری و همکاران (۱۳۹۰)، سبک زندگی و مدیریت بدن، زن و جامعه، سال ۲، ش ۴، ص ۲۱-۴۸.
۵.    موحد، مجید و اسفندیار غفاری‏نسب و مریم حسینی (۱۳۸۹)، آرایش و زندگی اجتماعی دختران جوان، زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، ش ۲۸، ص ۷۹-۱۰۵.

پایش سبک زندگی، سال اول، شماره ۳، مرداد ۱۳۹۳، صفحات ۱۶۲-۱۶۵.

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.