آسیبشناسی بازیهای رایانهای – بخش اول
نویسنده: حمید فلاحتی
د) تأثیرات نسل جدید در بازیهای رایانهای
نسل جدید بازیها با پدید آوردن دنیاهای ویدیویی جدید چند کاربره و محیطهای داستانی – تخیلی که هدفشان کشتن هیولا، کسب تجربه و پیدا کردن گنجینه است و یا فضاهای اجتماعی که با هدف سرگردان بودن، وارد شدن در روابط خصوصی و شرکت کردن در اجتماعهای عجیب و غریب را دارند و محیطهای جذابی را برای کاربران ایجاد میکنند. در بعضی از آنها حتی فراتر از این است و به کاربر، این امکان را میدهند که محیط را با سلیقه خود طراحی و تنظیم کند.
هوش مصنوعی (AI) قادر به ترسیم نوعی بازی است که در آن بازیگران مجازی، برای مثال میتوانند از همگروههای مجازی یا از رقبا باشند که هر کدام، اهداف و انگیزههای خود را دارند. با تجسم کردن یا پوشیدن لباسهای محلی زیبا و یا پوشیدن زره و کلاهخود میتوانید وارد میدان جنگ شوید. این تغییراتی است که بر روی بدن شما میتواند صورت گیرد، صدای شما نیز میتواند تغییر کند. قوه ادراک فرد نیز ممکن است تغییر کند. بنابراین نگرانی از اثرهای شناختی و اجتماعی دنیاهای تجسمی، در نسل جدیدتر بازیها وجود دارد. بسیاری از افراد که به صورت متوالی از این بازیها استفاده میکنند، اعلام کردهاند که به طور قابل ملاحظهای منزوی شده و کنترل ایشان بر روابط اجتماعی، فوق العاده ضعیف شده است و حالتی شبیه رفتار افراد خجالتی پیدا کردهاند. بهویژه بازیهای چند کاربره ممکن است قوه ادراک جوانان را درباره تفاوت بین دنیای واقعی و مجازی تا حدی مغشوش کند؛ بهگونهای که آنها دچار پرخاشگری و خشونت شوند.
۴. راهکارهای پیشگیری از آسیب
موارد زیر برای پیشگیری از آسیبهای بازیهای رایانهای پیشنهاد میشود:
– تولید فناوری و بازیهای رایانهای بومی؛
– حضور فعال جامعه اسلامی در فضای اینترنتی و پاکسازی سایتهای فارسی زبان از انحرافات و ایجاد فضای مجازی بدون دغدغه برای گسترش و نشر قوانین و معارف اسلام و قرآن؛
-آموزش فرهنگ استفاده از فناوری در بین ردههای مختلف سنی افراد، همراه ترویج آموزههای دینی و قرآنی؛
– ایجاد بسترهای مناسب درباره ابزارها و امکانات فرهنگی و غنیسازی اوقات فراغت جوانان و نوجوانان؛
– توجه بیشتر به استفاده از بازیهای تصویری خلاق برای کودکان، مانند حل معماهای تصویری.
– بازی دستهجمعی کودکان با ابزارهای تصویری به مدت کوتاه؛
– ارتباط صحیح و اختصاص وقت بیشتر والدین برای کودک و نوجوان خویش باعث کاهش استفاده کودکان از این بازیها؛
به اعتقاد پزشکان، مقصران اصلی، والدین هستند که فرزندان خود را برای ساعتهای طولانی در مقابل تلویزیون، رایانه، ویدئوگیم، یا فیلمهای ویدئویی رها میکنند. والدین باید همراه فرزندان خود به کوهستان، باشگاهها و میادین ورزش بروند و به بازیهای مورد علاقه آنها بپردازند تا انرژی عصبی و روانی آنان تخلیه و توجه به بازیهای رایانهای کم شود.
– جلوگیری از نشستن فرزند در فاصله نزدیکی از صفحه رایانه؛
– استفاده از رایانههای با صفحه کوچک؛
– کاهش نور صفحه نمایشگر؛
– ضرورت استراحت بچهها به طور مرتب بین دو نوبت بازی؛
– لزوم تسلط چشمها به صفحه رایانه؛
– تنظیم روشنایی اتاق برای به حداقل رساندنِ زنندگی نور؛
– اجازه والدین به کودکان برای استفاده از این بازیها فقط در روزهای تعطیل؛
– تذکر با استدلال و منطق درباره آسیبهای رایانه به کودکان؛
– گزینش بازیهای کمزیانتر برای کودکان؛
مخربترین بازیهای تصویری، بازیهایی هستند که تصاویر آنها به طور مکرر بر صفحه ظاهر میشوند و کودک باید به تمام تصاویری که از برابر چشم وی میگذرند، شلیک کند؛ پس توصیه میشود از اینگونه بازیها کمتر در دسترس کودک قرار گیرد.
– آشنایی والدین با رایانه و گذراندن دورههای آموزشی در این زمینه و در صورت لزوم یادگیری برخی نکات از کودکان؛
– صحبت با کودکان درباره نحوه استفاده از رایانه و خطرهای آن و نیز ارائه هشدارهای لازم برای استفاده آنلاین(بر خط)؛
– قرار دادن رایانه در مکانی برای تحت نظر داشتن فعالیتهای کودک؛
– محدود کردن زمان استفاده از رایانه، در صورت کاهش تماسهای اجتماعی وی؛
– همراهی با کودکان هنگام حضور آنان در اتاقهای گفتگوی اینترنتی؛
– بررسی نامههای الکترونیکی کودکان و حذف پیامهای نامناسب؛
– استفاده از نرمافزارهای فیلتر کننده برای جلوگیری از مشاهده محتویات نامناسبغ
چنین نرمافزارهایی همچنین میتوانند نشانی تمام سایتهایی که کودک به آنها سر زده را ثبت کنند تا والدین بعدا آنها را بررسی کنند. البته هیچیک از نرمافزارها نمیتوانند جایگزین همراهی والدین با کودکان شوند.
– لزوم استفاده از برنامههای متناسب با رشد و تکامل کودک؛
– تشویق کودک به تعامل با خانواده، به جای استفاده بیش از حد از رایانه؛
– استفاده از رایانه به عنوان ابزار مکمل آموزشی، نه تنها راه برای آموزش؛
– تهیه برنامههای آموزشی برای والدین و معلمان.
۵. بازی در آموزههای اسلامی
بازی، وسیلهای است برای یادگیری، آمادگی برای زندگی، ابتکار، کسب موفقیت و سرشار شدن از شادی و نشاط، رشد اندام، اجتماعیشدن کودک، ارضای میل برتریجویی و خودنمایی، تسکین عواطف و بیرون ریختن ناراحتیها، شناخت شخصیت کودک و رشد شخصیت او و نیز مبارزه با رفتارهای اضطرابی کودک. به طور خلاصه، بازی، باعث رشد همهجانبة کودک را در بعد جسمی، عاطفی، عقلی و اخلاقی فراهم میآورد.
نقش اساسی بازی در تربیت کودک، مطلبی است که هم در قرآن و هم در سنت معصومین(ع) درباره آن تأکید شده است.
الف) جایگاه بازی کودک در قرآن
«اللعب» در معانی مختلفی از جمله بازیکردن، شادیکردن و شوخیکردن به کار میرود. «لهو» در لغت به معنای چیزی است که انسان را سرگرم و فکرش را منحرف کند و او را از چیزی غافل سازد؛ اما اگر بازی و سرگرمی، معنای «لهو» به خود نگیرد، یعنی سبب مشغولیت بیهودة فکر و بازداشتن انسان از مسائل مهم و جدی زندگی و اتلاف عمر نباشد و در یک کلمه، هدفدار، سازنده و عقلایی باشد، اشکالی ندارد.
خداوند در قرآن کریم به همة ابعاد زندگی بشری توجه کرده و راهنماییهای لازم را برای سعادت انسان در دنیا و آخرت مبذول داشته است. بازی کودک هم از جمله موضوعاتی است که به طور غیر مستقیم در سورة یوسف به آن سفارش شده است. در داستان آموزندة یوسف و برادرانش، از زبان برادران یوسف، چنین میخوانیم: «قَالُواْ یا أَبَانَا مَا لَکَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى یوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یرْتَعْ وَیلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»؛ «گفتند: پدر، چرا دربارة یوسف از ما ایمن نیستی؟ با اینکه ما خیرخواه او هستیم. او را فردا همراه ما بفرست تا بگردد و بازی کند و ما نگهبان اوییم.»
مسلما چنین منطقی مورد قبول حضرت یعقوب(ع) است. به همین علت، پاسخی که وی به آنها میدهد، این نیست که اشتباه میکنید و کودک معصوم من، اهل گردش و بازی نیست و نباید عمر عزیز خود را در این راهها تلف کند؛ اما از اینکه مبادا یوسف بر اثر غفلت برادران، طعمة گرگ شود، ابراز نگرانی میکند. پسران او در پاسخ میگویند: «لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَّخَاسِرُونَ»؛ «اگر او را گرگ بخورد، با اینکه ما گروه نیرومندی هستیم، از زیانکاران خواهیم بود.»
آنان بالاخره پدر را قانع میکنند و اما وقتی یوسف را با خود به صحرا میبرند و در چاه میاندازند، میباید عذر موجهی برای پدر بیاورند و دلیل قانع کنندهای برای غفلت خود از یوسف ارائه دهند؛ ازاینرو میگویند: «یا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَکْنَا یوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ»؛ «ای پدر، ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم و یوسف را نزد اثاث خود گذاردیم و گرگ او را خورد.»
برخی از نکاتی که از این داستان به دست میآید، عبارتاند از:
– بازی در تقویت نیروی بدنی نقش جدی دارد و از آنجا که نیرومندی و ورزشکار بودن، مزیت و فضیلت است، به همین دلیل برادران یوسف در دو جا مطرح میکنند که ما گروهی نیرومند و ورزشکاریم.
– اعتراض نکردن حضرت یعقوب(ع) نشان میدهد که وی بازی را برای کودک، لازم میداند. قرآن کریم نیز این امر را از یعقوب(ع) میپذیرد و او را به سبب فرستادن یوسف(ع) به بازی مؤاخذه نمیکند.
– بازی، تحرک و ورزش، بهتر است در هوای آزاد، محیط باز و فضای سبز صورت گیرد؛ به این جهت، برادران یوسف به پدر میگویند: «یرتع و یلعب» تا یوسف در چمن و مراتع بگردد و بازی کند.
– بهانه برادران یوسف(ع) برای غفلت از یوسف، اشتغال به ورزش و مسابقة ورزشی است و یعقوب(ع) هم به آنان خرده نمیگیرد که چرا به ورزش و مسابقة ورزشی پرداختید.
ب) جایگاه بازی کودک در سنت معصومین(ع)
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «ما پیامبران مأمور شدهایم که با مردم بهاندازة خرد آنها سخن بگوییم» اگر برای توفیق در تعلیم و تزکیة انسانها، پیامبران والامقام خود را در سطح انسانهای عادی قرار میدهند و به زبان آنها تکلم میکنند، چه بهتر که انسانهای بالغ، مخصوصاً پدر و مادر، معلمان و مربیان نیز لحظاتی کودکی کنند و اوقاتی با کودکان، همبازی شوند تا بهتر و کاملتر بتوانند در تعلیم و تربیت آنها موفق شوند. به هر حال، بازی، قسمتی از زندگانی اطفال را اشغال میکند و برای آنها امری مهم به شمار میرود.
امام صادق(ع) فرمود: «دَع اِبنَکَ یَلعَب سَبعَ سِنینَ و یُؤدّبُ سَبعاً و الزَمهُ نَفسَکَ سَبعَ سِنینَ فَاِن اَفلَحَ وَ اِلاّ فَاِنَّهُ مَن لاخَیرَ فیه؛ فرزندت را بگذار تا هفت سال بازی کند و هفت سال باید ادب شود و هفت سال باید ملازم او باشی. اگر رستگار شد چه بهتر و اگر نشد خیری در او نیست.»
در روایت دیگری از حضرت صادق(ع) آمده است: «اَلغُلامُ یَلعَبُ سَبعَ سِنینَ وَ یَتَعَلَّمُ الکِتابَ سَبعَ سِنینَ و یَتَعَلّمُ الحَلالَ وَ الحَرامَ سَبعَ سِنین؛ کودک به مدت هفت سال بازی میکند و هفت سال قرآن میآموزد و هفت سال حلال و حرام میآموزد.»
به نظر میرسد که برای کودکان، فقر اقتصادی قابل تحمل است؛ اما فقرِ بازی، قابل تحمل نیست. در خانة امیر المؤمنین(ع) گاهی حسنین(ع) بهشدت گرسنه میشدند و آذوقهای نبود که سیر شوند. کودکان، این گرسنگی را با بردباری تحمل و در برابرش استقامت میکردند؛ اما همین کودکان در مسألة بازی به هیچوجه «کفّ نفس» نداشتند و با انواع بازیها سرگرم بودند و با هر کس که بازی با او مفید بود ـ حتی با پیرمردی چون ابورافع ـ بازی میکردند و البته بهترین و شایستهترین همبازی آنها مقام رسالت و خاتمیت بود.
رسول خدا(ص) چون از سفر بازمیگشت، کودکان به دیدارش میشتافتند. نبی اکرم(ص) میایستاد و به آنان اجازه میداد تا از سر و دوش او بالا روند و آنان چنین میکردند. حضرت به اصحاب نیز میفرمود تا برخی از کودکان را بر دوش خود سوار کنند. البته از دیدگاه آموزههای دینی، تفریح و سرگرمی فقط مخصوص کودکان نیست؛ بلکه بزرگسالان نیز میتوانند با سرگرمیهای مناسب، خود را از کسالت نجات دهند. رسول خدا(ص) میفرماید: «خَیرُ لَهو المُؤمِن السَّباحَه، و خَیرُ لَهو المِرأه المُغزل؛ بهترین سرگرمی برای مرد با ایمان، شنا و بهترین سرگرمی برای زن با ایمان، ریسندگی است.» همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود: به سرگرمی و بازی بپردازید؛ زیرا من دوست ندارم که در دین شما سختگیری و خشونت دیده شود.
ج) بایسته های بازی کودک در قرآن و سنت معصومین(ع)
یک – مدت بازی
اسلام در هفت سال اول توصیه میکند به کودک، آزادی داده شود تا هر چه دلش خواست جستوخیز کند؛ چراکه با جستوخیز کردن و تماس با دنیای فیزیکی، در معرض تجارب و فعالیتهای سازنده و سودمند قرار میگیرد.
تجارب کودکان قبل از مدرسه در بازی آنها خلاصه میشود و میتوان بازی را جدیترین کار یا تجربة کودکان به حساب آورد. در این صورت نهتنها از بسیاری از نارساییهای ذهنی او جلوگیری میشود؛ بلکه به مقدار قابل ملاحظهای رشد هوشی وی افزایش مییابد و به احتمال قوی از نابسامانی عاطفی او نیز جلوگیری به عمل خواهد آمد. پیشوایان معصوم(ع) هم به لحاظ بشر بودن، در دوران کودکی، از طبیعت کودکانه بیگانه نبودهاند. در کتاب «ام النبی» نوشتة بنت الشاطی آمده است: هنگامی که آمنه، کودک هفت سالة خود را برای زیارت تربت پدرش، عبدالله، به یثرب میبرد. فقط یک بار با او به زیارت قبر پدر میرفت و بقیة روزها او را آزاد میگذارد تا با کودکان همسال خود به بازی، مسابقه و شنا بپردازد.
والدین و مربیان باید آزادی در بازی را از طفل سلب نکنند؛ ولی در عین حال، مواظب و مراقب او باشند که گرفتار خطرها و آفات نشود. این مراقبت، نشانگر نوعی محبت به کودک و توجه به سلامتی و امنیت اوست.
دو- نوع بازی
مشخصات بازی مطلوب در اسلام عبارت است از:
– بدآموزی نداشته باشد. اثر تربیتی بازی، بسته به مضمون آن است. هر اندازه بازی پرمحتواتر باشد، اثر تربیتیاش بهتر است. بنابراین مربی باید بتواند بر مضمون بازی، یعنی انتخاب موضوع، تکمیل موضوع بازی، تقسیم نقشها و اجرای آنها تأثیر بگذارد و اجازه ندهد جریان بازی به سمتی پیش برود که برای کودک، بدآموزی داشته باشد.
– در طریق خیر و صلاح آنان باشد.
– موجبات رشد همهجانبه را برای کودکان فراهم آورد.
– ضرر و مفسدهای در پی نداشته باشد.
بازی و سرگرمی را میتوان در قالب مسابقه و رقابت سالم بین کودکان ترتیب داد. در سیرة ائمه معصومین(ع) نیز این نوع بازیها و مسابقات بسیار دیده میشود. در یکی از روایات چنین آمده است: «حسنین(ع) تمرین خط میکردند. امام حسن(ع) گفت: خط من بهتر است و امام حسین(ع) گفت: خط من بهتر است. از مادر خواستند که میان آنها داوری کند؛ اما مادر نمیخواست که با داوری خود، یکی از آن دو را آزرده و دل شکسته کند. به همین علت آنها را نزد امیر المؤمنین(ع) فرستاد. آن حضرت هم از داوری خودداری کرد و آنها را نزد پیامبر(ص) فرستاد. پیامبر(ص) هم از داوری خودداری کرد و به جبرئیل حواله داد و جبرئیل نیز به اسرافیل و اسرافیل به خداوند متعال و خداوند نیز این کار مهم را به خود حضرت زهرا(س) برگرداند.
حضرت فاطمه(س) فرمود: دانههای گردنبندم را بر زمین میریزم؛ هر کس دانههای بیشتری جمع کرد، خط بهتری دارد. دانههای گردنبند بر زمین ریخته شد و کودکان برای جمعآوری به تلاش و رقابت پرداختند. سرانجام خداوند جبرئیل را مأمور کرد که دانههای گردنبند را میان آنها نصف کند تا دل هیچیک نشکند.»
سه – محیط بازی
محیط بازی باید امن و وسیع باشد. یکی از درسهایی که از داستان یوسف(ع) به دست میآید، این است که بازی و مسابقه در هوای آزاد صحرا، مناسبتر است؛ زیرا هم برای سلامت طفل مفیدتر و هم برای آشنایی او با طبیعت لازمتر است.
روزی هنگامی که آفتاب بالا آمده بود، امّ ایمن برای پیامبر خدا(ص) خبر آورد که بچهها گم شدهاند. هر کس به طرفی رفت؛ اما پیامبر(ص) به سمت دامنة کوه رفت و در آنجا مشاهده کرد که بچهها به هم چسبیده و خوابند و ماری بالای سرشان ایستاده است. پیامبر(ص) به طرف مار رفت؛ مار نیز متوجه پیامبر(ص) شد و به سوراخی پناه برد. سپس پیامبر(ص) به سوی بچهها رفت و آنها را از هم جدا کرد و پیشانیشان را بوسید و فرمود: «ما اکرمکما عند الله؛ چقدر شما در پیشگاه خدا گرامی هستید!» آنگاه آنان را بر دوش چپ و راست خود نشاند و به راه افتادند. سلمان فارسی، خطاب به حسنین(ع) گفت: چه مرکب خوبی است، مرکب شما! و پیامبر(ص) فرمود: چه خوب سواری هستند آنها و پدر آنها بهتر از آنهاست. جالب این است که در اینجا پیامبر(ص) عصبانی نمیشود و پرخاش نمیکند که شما چرا به دشت و صحرا رفتید تا با این خطرها مواجه شوید. گویا با این رفتار محبتآمیز و صحة عملی گذاردن بر این عمل کودکان، میخواهد تفهیم کند که اگر بناست کودکان، مردانی شجاع و کارآزموده باشند، حتما باید با اینگونه صحنهها روبهرو شوند.
همچنین طفل برای بازی به فضای کافی احتیاج دارد و اسلام هم طرفدار خانة وسیع است. امام صادق(ع) فرمودند: «مِن سَعادهِ الرَجُلِ سِعۀُ دارِهِ؛ داشتن خانة وسیع از سعادت مرد است.»
فضای وسیع و تنوع امکانات برای بازی، بیش از هر چیز کودک را به فعالیتهای عضلانی و حرکت سریع برمیانگیزد و در خانه نیز کودک میخواهد از همة وسایل و امکانات استفاده کند. عروسک، اسباب نقاشی و تزیینات، ساعت، انواع وسایل منزل، حتی چرخ خیاطی و ماشین آبمیوهگیری، کودک را وادار به کنجکاوی دربارة آنها میکند. در حقیقت، کودک میخواهد از هر چیزی که در دسترسش قرار دارد، سر در بیاورد. بنابراین نباید او را منع و سرزنش کرد. اگر محیط بازی و وسایل آن به گونهای باشد که کودک را به تفکر وادارد، رشد عقلانی او پرورش مییابد. از لحاظ رشد اجتماعی نیز کودک باید در محیط بازی با همبازیهای خود مشغول شود.
ولی باید بر فضای بازی، اخلاق و معنویت حاکم باشد و رابطة همبازیها رابطة گرگ و بره نباشد و دروغ، تزویر، اغوا، انحراف، فریب و خیانت با فضای بازی آمیخته نشود. اگر ارمغان همبازیها برای کودکان اینها باشد، باید نوباوگان خود را از آنها دور سازیم. در این صورت، خلأ همبازی خوب را باید خود بزرگسالان پر کنند؛ چرا که کودک را میشود از همبازی بد محروم کرد؛ اما نمیشود از بازی برحذر داشت.
پایش سبک زندگی، سال اول، شماره ۳، مرداد ۱۳۹۳، صفحات ۸۵-۹۰.