آپارتمان نشینی و سبک زندگی اسلامی- بخش دوم
نویسنده: مصاحبهشونده: دکتر محمدجواد فلاح
– راهکارهای خوبی ارائه فرمودید. فضای کاربردی آموزش مهم بود و خیلی از مشکلات آپارتماننشینی را حل میکند، اما آپارتماننشینی الزاماتی دارد از جمله مدیونیهای مالی که اتفاق میافتد و گریزی از این نیست که با آموزههای اسلامی و آموزشی اینها را حل کنیم. بعضی آقایان به جهت همین آسیبهایی که وجود دارد میفرمایند که اصلاً اسلام کلاً با آپارتماننشینی مخالف است اما حالا که داخلش هستیم درباره مسائل مالی و مشکلهای دیگری که پیش میآید اسلام غیر از این مواردی که فرمودید چه راهکاری برای برونرفت از این آسیب میتواند ارائه کند؟ راهکار علمی.
مسئله همسایگی در قالب آپارتماننشینی دو بحث مهم دارد: یکی چالشها و آسیبهای مادی و که جزء مسائل دنیایی قصه میشود و یکی بحثهای معنوی است که باید این اتفاق بیفتد. ما گاهی در ساختمان و محیطی که هستیم با آسیبهای مادی مواجه هستیم؛ یک سری تعارضات اتفاقات اینطوری و گاهی هم یک سری مشکلات با بحث مسائل معنوی داریم. بخشی از این هم در قالب خود حقوق بیان شده است، یعنی حقوقی که به اخلاق گره خورده است. در اصل این مسئله باید بهگونهای اتفاق بیفتد و بتوانیم به سمت راهحلها برویم که افراد را در یک سری مبانی مشترک به اتفاق نظر برسانیم. همه اصراری که اهلبیت(ع) دارند این است که ما به آن مبانی توجه داشته باشیم. حالا این مبانی چیست؟ در نگاه اخلاقیای که بعضی از دیدگاههای نتیجهگرا و لذتگرا و سودگرا دارند محور ارتباطاتشان مسئله سود و منفعت است که الان جامعه غربی گرفتارش شده، بهگونهای که همسایه از همسایه خبر ندارد. به قول شاعر که گفت: «بیگانگی نگر که من و یار چون دو چشم / همسایهایم و خانه هم را ندیدهایم»؛ الان اینطوری شده است. برای دو تا همسایه که یکدیگر را ندیدهاند مثال دو چشم را میزند که در کنار هم هستند ولی هیچ وقت یکدیگر را ندیدهاند. الان مسئلهای که در جامعه ما اتفاق افتاده است به این سمت میرود که روابط همسایههایی که در یک واحد آپارتمانی با هم زندگی میکنند بر اساس سود و منفعت است؛ یعنی میگوییم این همسایه و ارتباط با این همسایه برای من منفعتی دارد یا نه. چرا من با این ارتباط داشته باشم؟ وقت من گرفته میشود؛ من کار و زندگی دارم؛ اصلاً هر چه من از این همسایه فاصله بگیرم به منافع من نزدیکتر است و من سود بیشتری را خواهم برد. ولی در نگاه دینی این چنین نیست؛ در نگاه دینی ارتباطی که میخواهد شکل بگیرد ارتباطی است با جهانبینی و نگاه خاص، اینجا هم نتیجه هست ولی نتیجه در گرو کمال انسان است. این کمال ابعاد مختلف دارد، یک بعد اخلاقی دارد یعنی کمالات اخلاقی من کی ظهور و بروز پیدا میکند؟ وقتی من در ارتباط همسایه قرار بگیرم و بدانم او کمک میخواهد و من کمک کنم. بدانم او صیانت و دفاع میخواهد و من دفاع و صیانت کنم، و بدانم همسایهای نیازی دارد و مشکلش را رفع کنم و دغدغه همسایه را داشته باشم. نظام دینی میگوید این کار برای انسان کمالی را ایجاد میکند که هم بعد دنیایی او را تأمین میکند و هم بعد آخرتی و معنویاش را. روایات خیلی جالبی داریم که بایستههای اخلاقی را درباره همسایه مطرح میکند و منافع را عنوان میکند. خیلی جالب است ضمن اینکه مسئله حقوق را عرض خواهم کرد درباره مسئله خوشهمسایگی روایات زیادی داریم «من حسن جواره کثر جیرانه»، کسی که خوشهمسایه باشد همسایهاش زیاد میشود؛ یعنی شما فکر نکنید اگر همسایه خوبی باشید ضرر میکنید، چون ممکن است جایی در زندگی گرفتار شوی که همسایهها باید به داد شما برسند. باز در روایت داریم که حضرت امام صادق(ع) فرمود «حسن الجوار یزید فی الرزق»، رزق تو را زیاد میکند؛ حتی «حسن الجوار یعمّر الدیار و یزید فی الاعمار»؛ دیار شما را آباد میکند، زندگی شما را آباد و عمر شما را طولانی میکند. نگاهی که دین میدهد هم نگاه دنیوی است، منتها دنیویای که در راستای آخرت است و بعد معنوی را تأمین میکند. چرا دین این همه تأکید میکند و میخواهد انسان از خودمحوری بیرون بیاید؟ چون انسان اگر به بیتفاوتی، عادت کند کمکم نسبت به همسر و فرزندان و خویشانش بیتفاوت میشود. اگر یاد بگیرد که بیتفاوت باشد و فقط به منافعش فکر کند، دچار مشکل میشود.
درباره سؤالی که فرمودید: که در مشکلاتی مثل مسئله راه پله و سروصدای در راه پله یا مشکلاتی که فرد ممکن است ایجاد کند باید چه کار کنیم برای مثال کسی بنا دارد ساعت یازده بخوابد و بنا است بچهاش صبح بلند شود که یک دفعه مهمان میرسد، این مهمان سروصدا میکند و بچهها بلند میشوند و از خواب بیدار میشود.
میخواهم تعارض و چالشی را در همسایگی مطرح کنم؛ فرض کنید یک خانواده دو فرزند پسر مثلاً ۶-۷ ساله بازیگوش دارد که خیلی تکاپو و تلاش دارند و خیلی شلوغ هستند. از یک طرف دستور داده شده است که بچهها را در فضای آزاد بگذارید، به بچهها میدان بدهید که خودشان را تخلیه کنند، اینها پادشاه هستند و تا میشود حقوق اینها را در نظر بگیرید؛ یعنی اخلاق و حقوق کودکان را در نظر بگیرید و به آنها توهین و جسارت و پرخاش نکنید. از طرفی هم همسایهای در طبقه پایین زندگی میکند که بیمار دارد. اینجا اینکه عرض کردم باید فیزیک ساختمان را طوری طراحی کنیم که این مشکلات را کمتر کنیم روشن میشود. جدای از فیزیک ساختمان، من در این چالش باید چهکار کنم که ضمن اینکه حق این بچه رعایت شود بتوانم مسئله همسایه را رعایت کنم. خیلی جالب است که در سیستم دینی ما بعضی از احادیث برای زندگی آپارتماننشینی طراحی شده است؛ چرا؟ چون در روایت درباره خوشهمسایگی و اینکه شما وقتی همسایه یکدیگر هستید باید مراعات کنید فرمود: خوشهمسایگی این نیست که همسایه را آزار ندهی، حسن الجوار این نیست که همسایهات را آزار ندهی، بلکه خوشهمسایگی این است که حتی آزار همسایه را تحمل کنی. امام سجاد(ع) دعایی دارد که در آن میگوید خدایا تو به من کمک کن که نهتنها آزار همسایه را تحمل کنم، بلکه حتی بتوانم در حق آنها خوبی کنم یعنی چیزی فراتر. این بعد بینشی و دانایی و آگاهی فضا را تلطیف میکند، یعنی همسایه پایین حس بکند که وقتی بچهها شلوغ میکنند واقعاً از دست این بنده خدا خارج است و فکرکند ممکن است خود او هم همسایهای را آزار بدهد، پس تحمل کند و این تحمل را یک اجر بداند و گاهی از این استقبال کند و تحملش را بالا ببرد.
ـ حتی روایاتی داریم که آزاری که کرده و تو تحمل کردهای را به رویش نیاورید.
بله، منت نباشد و این شکلی حتی مطرح نشود. آموزههای ما میگوید اینکه همسایهات را آزار ندهی خوشهمسایگی نیست، بلکه تحمل باید کنی، حتی فراتر از این امام میگوید نهتنها تحمل کنی بلکه در حقش خوبی کنی، یعنی وقتی آزار میدهد تو بتوانی در ازای بدیای که میکند در حق او خوبی کنی. و روایات بیشماری در این زمینه داریم که باید آموزش داده شود؛ اینکه ما چهکار کنیم که فضا تلطیف شود. من فکر میکنم اگر بدانیم مسئله همسایه جدی و مهم است و اگر بتوانیم این را آموزش بدهیم و منتقل کنیم. رسانه باید همت جدی کند؛ کاری که ما برای مرکز پژوهشهای صدا و سیما کردهایم رویکرد رسانهای بود. این دغدغهاش زمانی در ذهن من شروع شد که دیدم این زندگیهایی که سریالها مخصوصاً سریالهای طنز، نشان میدادند یک زندگی آپارتمان نشینی بود که مسائلی مثل بددهنی، فحاشی، گله کردن، ناسزا گفتن، تحقیر کردن، تجسس کردن، فالگوش بودن و آزارهایی که ممکن است در همجواری به سهولت نمایش داده میشد و صلاً تقبیح هم نمیشد. این فضا در رسانه مطرح میشد. حالا اگر رسانه بتواند در این فضا همدلی را نشان بدهد، اتحاد را نشان بدهد و آن ثمراتی که با خوشهمسایگی اتفاق میافتد را نشان بدهد و بتوانیم کم کم یک مدل ها و الگوهایی را در جامعه مطرح کنیم، فکر میکنم آن وقت جامعه به سمتی می رود که ضمن تلاش برای حفظ حرمت همسایه و حقوق همسایه، در عین حال بعضی از اتفاقاتی که در همسایگیاش میافتد را ناگزیر میداند. مهم این تلقی است؛ یعنی باید یاد بگیریم که همسایه آزاری نکنیم، تلاشمان این باشد که همسایهمان بفهمد که تمام تلاش ما این است که حریم همسایه را حفظ کنیم، بفهمد که واقعاً نگران هستیم، بفهمد حقشناس هستیم و تفقد و محبت میکنیم. ولی وای اگر شعارمان چهاردیواری اختیاری شود. اینکه طرف نصف شب مهمانی برگزار کند و سروصدای زیاد و درب خانه همسایه برود و بگوید اتفاق افتاده و مهمان آمده، شما اگر اذیت شدید ببخشید، یا فردا که در راه میبیند میگوید ببخشید که اذیت شدید، فرق میکند تا اینکه به خودش حق بدهد و بگوید چهاردیواری اختیاری، خانه خودم است و هر کس تحمل ندارد به خودش مربوط است. فرهنگ عذرخواهی و حقشناسی، در دین ما توصیه شده است، روایت در این باب بیشمار است؛ یعنی هم توصیه به خوشهمسایگی و هم پرهیز از همسایهآزاری. حقوقی که در روایت آمده خیلی جالب است. امام سجاد در رساله حقوق وقتی حق همسایه را مطرح میکند میفرماید: «اما حقُ جارک فحفظه غائباً»، یعنی وقتی نیست حفظش کنی. چقدر مهم است، حفظ عام است، هم آبرویش را حفظ کنی و هم خانهاش را مراقبت کنی. وقتی همسایه من این دغدغه را میفهمد دیگر آن آزار را تحمل میکند، میفهمد که همسایهاش یک انسان اخلاقی و رشد یافته است. یا فرمود: «اکرامه شاهداً»، یعنی بهش احترام کن، وقتی میبینیش احترام بگذار؛ «و نصره اذا کان مظلوما» وقتی مظلوم واقع شد یاریاش کنی، جایی اگر گرفتار شد و به او ظلم شد حمایتش کنی؛ «ولاتتبع له عوره»، دنبال عیبهایش نباشید. بعضیها عیبجو هستند؛ همسایه کی میرود و کی میآید یا چه مشکلی پیش میآید که آن را برجسته کند و به همسایههای دیگر اطلاع بدهد. این توصیهها اتفاقاً با زندگی آپارتماننشینی ما خیلی سازگارتر است، یعنی من عیب همسایه را حفظ کنم. گاهی د زندگیهای آپارتماننشینی اتفاقاتی پیش میآید مثل اینکه زن و شوهری دعوا کنند و درگیری آنچنانی پیدا کنند، کی باید حفظ کند؟ همسایه باید حفظ کند، نه اینکه همسایه به همسایه دیگر بگوید و منجر به جری شدن نسبت به یکدیگر شود. یا فرمود: «فان علمت علیه سوءً سترته علیه»، اگر از او بدی دیدی آن را مستور کنی. حتی گفته: «و تغفر ذنبه»، گناهش را ببخشی و «تعاشره معاشره کریمه»، با او معاشرت کریمانه داشته باشید. آموزههای بسیاری در این زمینه آمده است. نهایتاً اینکه باید برای جامعه امروزمان و متناسب با اخلاق آپارتماننشینی فرهنگ نامهای را تعریف کنیم و الزامات اخلاقی قرار بدهیم. یک اخلاق همسایگی تدوین کنیم و آن را آموزش بدهیم. این آموزش باید همراه با روشهای مناسب باشد، رسانه از یک طرف، آموزش پرورش از یک طرف، خانوادهها از یک طرف، مسئله همسایه را جدی بگیرند؛ ما جدی نگرفتهایم. آب و نان و غذا و حتی ارتباط در خانواده تا حدی جدی است، هرچند بخشی از آن هم دارد رنگ میبازد، ولی فکر میکنم دین میخواهد مسئله همسایه جدی گرفته شود تا در مسند جدی بودنش خانواده قوت پیدا کند. وقتی خانواده قوت پیدا کرد، تکتک افراد آدمهایی مسئول میشوند که نسبت به خودشان، همنوع و محیط پیرامون مسئولیت اخلاقی دارند. توصیه دین نمیخواهد فقط به مسئله همسایه بپردازد، بلکه میخواهد در قبال مسئله همسایگی و اخلاق همسایگی ابعاد اخلاقی دیگر انسان شکل بگیرد و بتواند آن را ظهور و بروز بدهد. فضائل و ملکات اخلاقی جامعه در بستر آن جامعه رشد بکند و بتوانیم آن را در جامعه خودمان ببینیم.
با توجه به فرمایشاتی که داشتید دو سه تا از سؤالاتی که خواستم مطرح کنم لابهلای بحث مطرح شد. یکی اینکه چه راهکارهایی برای برطرف کردن آسیبها هست؟ فرمودید توجه اصلی باید به بحث حقوق همسایه باشد، چه از جهت آموزش و چه از جهت معماری که آن هم در حقوق همسایه مهم است. برای جمع بندی بحث برطرف کردن آسیبهای همسایهداری فرمودید با توجه به متون دینی و روایات یکی بحث خویشتنداری و حتی خوبی کردن است. نکته دوم هم بحث آموزش برای عموم افراد است و خیلی مهم است که هم به حقوق و وظایف آشنا شوند و هم از جهت اینکه به همدیگر آسیبی نرسانند و بدانند ظلم است. حالا غیر از این بحث همسایهآزاری و آسیبی که وجود دارد، آسیب عمده دیگری وجود دارد که در ظاهر همسایهآزاری نیست و شخص کاری انجام میدهد که به خودش مربوط میشود. اینجا دیگر بحث چهاردیواری اختیاری خیلی بیشتر بروز پیدا میکند مثال قبل در مورد این بود که شخصی در خانه خودش نشسته یا صدای پخش را زیاد میکند و مهمانی ناجور میگیرد و سروصدا ایجاد میکند چه شرعی باشد یا نباشد. ولی گاهی بحث زدودن حیا است، مثلاً خانمی با یک وجهه بد با یک حجاب و ظاهر نامناسب از نظر دین وارد محیط آپارتمان میشود یا در آسانسور یا در راه پله یا در حیاط مجتمع؛ ظاهر این است که ربطی به همسایهآزاری ندارد ولی در باطن مرتبط است، چون بالاخره آزار است ولو بهصورت غیرمستقیم. دین برای برطرف شدن این قسم از آسیبها آیا راهکاری دارد که بهطور مستقیم بیان کرده باشد؟
سؤال جدی است. یکی از آسیبها و مسائلی که در بحث همسایه داری است مسئله حیا و عفت است. فکر میکنم این بحث چالشهایی جدی را با خودش همراه دارد و مسائل و مشکلات زیادی را با خود پیش میآورد مخصوصاً هر چه به این سمت میرویم که ابزارها و امکاناتی جامعه بشری دارد به ظاهر با آن رشد میکند و تکنولوژی را به خدمت خودش گرفته است و بحث ماهواره و اینترنت و شبکههای مجازی و اجتماعی به این مسئله دامن میزنند بحث بیحیایی و از بین بردن مسئله حیا در ساختمانهای آپارتمانی به نظرم برمی گردد به اینکه ما باید در سازوکار و ساخت آپارتمان فکر جدی شود که چگونه میتوانیم قبل از اینکه کسی در دامن بیحیایی بیفتد، ما پیشگیری کنیم؟ یعنی منازل و ساختمانها را طوری طراحی کنیم که کمترین آسیب و دغدغه ایجاد شود.
خیلی جالب است که در قدیم اینطور بود دربهایی که میساختند دو نوع کوبه را داشت؛ کسی اگر کوبه ظریف را میزد مشخص میشد که خانم پشت در است و اگر کوبه درشتتر را میزد مشخص میشد که مردی پشت در خانه است. اینقدر رعایت و حفظ میشد که وقتی دم در میآید متوجه باشد که مردی پشت در است، این دقتها را میکردند. ممکن بود که کسی شیطنت کند و مرد باشد ولی کوبه ظریف را بزند، با این کار نداریم. ما چه باید بکنیم که تا وقتی میتوانیم این زمینه و ظرفیت را ایجاد کنیم که کمکم رنگ و بوی ساختمان و فیزیک و ساختار ساختمان کمک کند به اینکه حسی در من ایجاد شود که کمتر به این بیندیشم که حریم عفاف را زیر پا بگذارم. بعضی الزاماتی ایجاد کردهاند مثل نوع پنجرههایی که نصب میشود یا اینکه که حتماً باید از شیشههای مات استفاده کنید، این الزامات کمک میکند ولی در عین حال فکر میکنم مسئله حیا و عفاف و حفظ این شرایط، درونی نشود و تا وقتی مسئله آموزش و تبیین ارزش و ضد ارزش اتفاق نیفتد ما نمیتوانیم چاره درستی پیدا کنیم در مسئله آپارتماننشینی مشکلات هست، همانطور که در همسایگی غیر آپارتماننشینی همین مشکلات است، همینطور که در خانوادهها و محیطهای دیگر نیز این مشکلات هست.
ـ بعضی چیزها را خود آپارتمان نهادینه میکند؛ مثلاً آشپزخانه اپن است و خانم خجالت میکشد و اذیت میشود جلوی مهمان بایستد و ظرف بشوید و غذا درست کند و یواشیواش کنار میگذارد و مشکل بهتدریج ایجاد میشود. خطوات شیطان است خطوه خطوه و گامبهگام پیش میآید؛ مثلاً طرف متوجه نمیشود، در را باز میکند و میبیند دختر همسایه بیرون آمده است.
بله مشکلمان این است که حساسیتها کم میشود. حساسیت اخلاقی ممکن است حساسیت مرد نسبت به خانمش باشد، همان غیرتی که میگویید؛ ممکن است حساسیت خود خانم نسبت به عفافی که دارد و باید حفظ کند باشد. وقتی این حساسیت اخلاقی کم شود و پایین بیاید فکر میکنم کمکم از ارزش فاصله میگیرد و دیگر حفظ کردن حیا ارزش شناخته نمیشود و یک امر عادی تلقی میشود. همینطور که فرمودید خود آپارتمان این فضا را ایجاد میکند؛ مثلاً وقتی در آپارتمان مشاهده میکنم خانم فلانی اینطور راحت رفتوآمد میکند اگر یک بار خانمم را در محیط ساختمان دیدم میگویم خب حالا شاید اینطوری نباشد. میخواهم بگویم این ارزشها چون نهادینه نشده است با این مشکلات مواجه هستیم، ولی در درجه اول باید این آموزش دقیق و تبیین دقیق نظام ارزشی در خانوادهها اتفاق بیفتد یعنی کار را باید انجام بدهیم و اینکه محیط آپارتمان را با مسئله حیا درگیر کنیم، در درجه اول به ساختار و فیزیک ساختمان برمیگردد. باید طراحی و فکر کنیم که چطور میشود ساختمانی طراحی کنیم که این رفت و آمدها و ارتباطاتی که اتفاق میافتد به سمت بیحیایی کشیده نشود؛ مثلاً طوری طراحی کنیم که به سمت خانوادههایی ببریم که اقوام هم هستند یا کسانی که کمتر میبینیم شناخته شده هستند. هرچند ممکن است این طرحها آسیبهای خودشان را داشته باشند، ولی میتوانند به عنوان سیاست پیگیری شوند که کمتر با این مشکل مواجه شویم. ضمن اینکه سیاستهای کلان مسئله آموزش در رسانه مطرح است، خود فضای آپارتمان به گونهای طراحی شود یا اصلاً سیاستگذاری فرهنگی شود که در این فضا مسئله نهادینه شدن اخلاق را داشته باشیم؛ شهرداری یا متولیان امر میتوانند این سیاستگذاری و کار فرهنگی را داشته باشند.
ـ به نظر میرسد پیوست فرهنگی که حضرت آقا فرمودند باید به نقشه ساختمان بخورد.
بله دقیقاً. بحث حیا آموزش داده شود، بحث آسیبها مطرح شود و از کارشناسی دعوت شود که اینها را روشن و آگاه کند. خانوادهها گاهی توجه ندارند که بچههای جوانشان در این خانهها زندگی میکنند ولی بدون اینکه آنها متوجه شوند اتفاقات و فعل و انفعالاتی رخ میدهد که آنها غافل هستند؛ اینها باید از قبل پیشبینی شود. در بحثهای اخلاقی بحث پیشبینی پذیری را داریم که میگویند قبل از اینکه شرایطی پیش بیاید، پیشبینی کنید و بر اساس آن اقدام به سیاستگذاری، آموزش و عمل کنید که منجر به حوادث و اتفاقات ناگوار نشود. این پیشبینی پذیری میتواند فردی یا یک سیاست کلان باشد که برنامهریزی کنند و بر اساس آن خانوادهها را آگاه کنند که چه معضلات و مشکلاتی ممکن است متوجه افراد بشود. برای اینها برنامهریزی کنند و آموزش بدهند تا حداقل از این فضاها جلوگیری بشود زندگی آپارتماننشینی و همجواری در ساختمانهای آپارتمانی با این شکل موجود، لاجرم آسیبهای جدی دارد که مسئله خانواده یعنی آن پیوست اعضای خانواده به یکدیگر و مسئولیت اخلاقی افراد در برابر یکدیگر میتواند چاره کار باشد، وگرنه اگر بخواهیم صرفاً به صورت بیرونی حل کنیم واقعاً شاید دشوار باشد.
ـ در هر حال با همه خانوادهها نمیتوانیم در حد یک خانواده با ایمان با مراتب بالاتر برخورد کنیم و از آنان انتظار داشته باشیم.
بله، در بحث آموزش اخلاق یا آموزش فرهنگ و مسائل اخلاقی بعضی از پژوهشگران اصلی را مطرح کردهاند که اگر بخواهیم آموزش بدهیم چه چیزی مقدم است؟ اگر شما بتوانید اخلاق درون فردی را در افراد مستقر کنید مثلاً میخواهید احترام را به کارمندان یک مجموعه آموزش بدهید، اگر شما احترام به نفس، عزت نفس و اخلاق درون فردی را به آنها آموزش بدهید در مسائل بیرونی هم میتوانید موفق باشید. حالا چگونه میتوانیم این کار را بکنیم؟ بعضی از مسائل اخلاقی تا انسان با خودش کنار نیاید و مسئله را حل نکند واقعاً کاری از عامل بیرونی برنمیآید. عامل بیرونی فقط میتواند مانع شود و یا فقط میتواند کمک کند، ولی اخلاق همیشه باید در درون اصلاح شود. گاهی الزام حقوقی میآید که همسایه نبایداینطوری باشد، این الزام حقوقی و بیرونی در پیاش قانون و جریمه است؛ بله ممکن است کسی از ترس جریمه این کار را نکند؛ ولی گاهی اخلاق از درون میجوشد. میگویند اخلاق درون شخصی اولی از اخلاق بین شخصی است؛ یعنی اگر ما بتوانیم ویژگیهای درونیاش، عزت نفس و احترام نفس فرد را فعال کنیم این آدم دیگر بیحیایی نمیکند؛ چرا؟ چون فرمود «من هانت علیه نفسه کثرت خطیره»؛ کسی که نفسش برایش بیارزش میشود ممکن است هر خطایی را انجام دهد. اگر ما بتوانیم با تکیه بر اخلاق همسایگی و حیا در محیطهای آپارتماننشینی بستهی آموزشی را تهیه کنیم که خانوادهها برای فرزندانشان، مسئولان آپارتمانها برای اعضا و سیاستگذاران کلانشهری برای شهروندان ارائه کنند فکر میکنم بهعنوان یک اصل میتواند به حل بخشی از این مشکلات کمک کند.
پایش سبک زندگی، سال اول، شماره ۵، دی ۱۳۹۳، صفحات ۱۴-۲۵.