ایران در محاصره مشکلات بدون مرز

نویسنده: حمید فلاحتی

گری لوییس، نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد در ایران در بخش اول سخنرانیاش در کنفرانس میراث طبیعی ایران، به تشریح عبارت امنیت انسانی به صورت مفهومیگستردهتر از  امنیت ملی پرداخت  و از رابطه تنگاتنگ آن با محیط زیست سخن گفت. بخش دوم سخنان لوییس به پنج چالش کنونی محیط زیست ایران به صورت عنصری اساسی در امنیت انسانی میپردازد و راهکارهایی برای مواجهه با این چالشها ارائه میدهد.

الف) امنیت محیط زیست به صورت عنصری اساسی در امنیت انسانی

امنیت انسانی عبارتی است که نخستین بار در برنامه توسعه ملل متحد در سال ۱۹۹۴ با تغییر مفهوم سنتی امنیت ملی ـ که تنها بر امنیت داخل مرزهای یک کشور تمرکز دارد ـ مطرح شد. به گفته کوفی عنان، انسان در قرن ۲۱ در محاصره مشکلات بدون مرز قرار گرفته است و روشها و رویکردهای امنیت ملی در کشورها قادر به ارائه راهحل اساسی برای آنها نیست. فقر گسترده میلیاردها انسان، ناامنی غذایی، بیماریهای مسری، بلایای طبیعی و تغییرات آب و هوایی از جمله این مشکلات به شمار می‎روند.
این چالشها باعث جابهجایی گسترده جمعیتها و ناشی از تغییرات آب و هوا است. در نتیجه میلیونها آواره بالقوه از این مصایب و بلاها میگریزند. چنین جابهجاییهایی، موجب سرخوردگی، قانونشکنی، جرم و جنایت و مناقشات بین فرقهای میشود؛ حتی گاهی به چیزی منجر خواهد شد که آن را تروریسم مینامیم. وقتی مردم از من درباره چالشهای واقعی مربوط به امنیت انسانی که با آنها مواجه هستیم، میپرسند، به سرعت بر آینده تمرکز میکنم. دهه بعد، قرن بعد. اگر صراحتا بگویم، تمدن انسان، نه موجودیت انسان، بلکه تمدن انسان تا آن زمان دوام بیاورد. امنیت حقیقی (امنیت انسانی) باید بر مردم متمرکز باشد. امنیت انسانی علاوه بر ملاحظات سیاسی و اقتصادی باید بر غذا، بهداشت و جامعه بر شخص و محیط زیست متمرکز است.
بنابراین امنیت محیط زیست به صورت عنصری اساسی در امنیت انسانی است و تخریب طبیعت چالش واقعی انسان در دهههای آینده است. در سالهای اخیر، خطر ملموس و آشکار ناشی از گرم شدن کره زمین احساس میشود. در واقع تغییرات آب و هوایی ناشی از افزایش گازهای گلخانهای، مهمترین خطر برای امنیت انسانی در تاریخ ۱۵۰ هزار ساله بشر روی زمین است. بنابراین ما نیاز به پیدا کردن راهی برای توقف گرم شدن سیاره خود داریم، بدون اینکه رشد اقتصادی را به خطر اندازیم. ما باید باور داشته باشیم که میتوان این کار را انجام داد. اندیشیدن بر اساس امنیت انسانی، راه مهار تهدیدهای محیط زیستی امروزه است و یک اراده سیاسی که بر اساس شواهد علمی، اقدام عملی کند، ممکن است نوع بشر را نجات دهد.
ما باید راهی برای مشخص کردن تهدیدهای واقعی آینده درباره امنیت انسانی بیابیم؛ به ویژه تهدیدهایی که محیط زیست را به خطر میاندازد. همچنین ما باید بزرگترین چالش دستهجمعی خود را به فرصت برای ساختن آیندهای قابل دوام و قابل ادامه تبدیل کنیم. قرن ۲۱ قرنی است که ممکن است محیط زیست ما را بسازد یا ویران کند و ما باید از آن برای حفظ محیط زیست بهره بگیریم.

ب) چالشهای محیط زیست ایران

ایران مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه که منابع طبیعی سرشاری دارند، از روشی برای توسعه استفاده کرده که بر منابع تجدید پذیرش فشار آورده است. با شیوه کنونی مدیریت منابع طبیعی، ایران با آیندهای داغتر و خشکتر مواجه شده و امنیت محیط زیست در این جغرافیا به چالش کشیده شده است. به طور کلی پنج تهدید زیستمحیطی اصلی در ایران که امنیت انسانی را به مخاطره میاندازد، به شرح زیر قابل تقسیم است:
۱)  آب: فلات ایران، سرزمینی خشک است. میانگین بارش در ایران با ۲۵۰ میلیمتر در سال، کمتر از یک سوم میانگین بارندگی در جهان است؛ اما پیشبینیهای آب و هوایی، حاکی از این است که در آینده، خشکتر نیز خواهد شد. در واقع، ذخیره و عرضه آب در ایران در حال کاهش است. این در حالی است که تقاضا برای آب در ایران روزبهروز بیشتر میشود؛ به گونهای که تا سال ۲۰۲۵ میزان تقاضای آب ۳۰ میلیارد متر مکعب در سال بیشتر از مقدار کنونی خواهد بود.
کاهش سطح آب زیرزمینی و کاهش حقآبه رودخانهها و تالابها نشانگر این ۲ روند متضاد بین عرضه و تقاضای آب است. بحران دریاچه ارومیه، بارزترین نمونه نگرانی از وضعیت آب در ایران است. با از دست رفتن آب، کشاورزی و اقتصاد روستاها از بین میرود و ساکنان برای امرار معاش به شهرها مهاجرت خواهند کرد؛ همان گونه که صدها هزار نفر بر اثر خشک شدن بستر دریای آرال در آسیای مرکزی مهاجرت کردند. همان گونه که هزاران نفر بر اثر خشک شدن دریاچههایهامون در شرق ایران مجبور به ترک روستاها شدند. مهاجرت باعث اختلاف و تنش و گاهی به خشونت منجر میشود و امنیت انسانی را به مخاطره میاندازد.
به طور کلی آب، بزرگترین محدودیت منابع در ایران و بزرگترین خطر محیط زیست کشور در درازمدت است. با از دست رفتن منابع آب زیرزمینی، بسیاری از بخشهای کشور غیرقابل سکونت خواهد شد و پیامدهای آن ویرانگر خواهد بود. راه حل این بحران، تجدید نظر کامل درباره شیوه و رویکرد مدیریت آب در ایران است.
کارشناسان بسیاری که با آنان صحبت کردهام، میگویند لازم است درباره شیوه و رویکرد مدیریت آب در ایران کاملا تجدید نظر شود. آنان چهار اولویت را پیشنهاد میدهند:
۱. مشارکت: باید همه گروههای ذینفع را در برنامهریزی اختصاص منابع مشارکت دهیم؛
۲. قیمتگذاری: نباید آب را منبعی رایگان و تمامنشدنی بدانیم؛ چون کشاورزی، بخشی است که بیشترین آب را مصرف میکند و سایر بخشها هم آب را مصرف میکنند. پس لازم است آب را بهتر قیمتگذاری کنیم. یک نوع نظام قیمتگذاری که کارشناسان پیشنهاد میکنند، قیمتگذاری دوگانه است. در این روش، قیمت آب بسته به اینکه برای امرار معاش مصرف شود یا برای تجارت، فرق میکند؛
۳. حفاظت: لازم است از آب زیرزمینی و سطحی خود بهتر نگهداری و حفاظت کنیم. نخست باید میزان تبخیر، تعریف و اتلاف و برداشت غیرقانونی کنونی آب را متوقف کنیم. لازمه این کار، اجرای بهتر قوانین و سیاستهای موجود است؛
۴. بهینهسازی استفاده از آب: باید از فنآوری پیشرفته استفاده کرده، آب را بازیافت کنیم. افزایش تولید کشاورزی باید بر اثر بالا بردن بازدهی زمین باشد، نه ناشی از مصرف آب بیشتر.
۲) آسیبدیدگی و فرسایش خاک: این تهدید از ۲ منبع بیابانزایی و جنگلزدایی نشأت میگیرد. این واقعیت دارد که ناحیهای وسیع از ایران همواره بیابانی بوده است؛ اما در این لحظه، سرعت گسترش بیابانزایی است که نگرانکننده و هشداردهنده است. روندهای تغییر آب و هوا، عامل بیابانزایی هستند؛ اما فشار جمعیت با استفاده بیش از حد آب و چرای بیرویه نیز بیابانزایی را تشدید میکند؛ برای مثال خاک زراعی ایران ۲۰ برابر سریعتر از آنچه تشکیل میشود، از دست میرود که نتیجه آن بیابانزایی و جنگلزدایی است. سرعت گسترش این معضل، آن قدر نگرانکننده است که میتواند بخش بزرگی از ایران را غیر قابل سکونت کند. احیای جنگلها، ادغام مدیریت منابع طبیعی و برنامهریزی برای پایداری بومی و بومشناختی و اجرای قوانین حفاظت از منابع آب و زمین از جمله راهکارهای پیشنهادی است.
۳) انرژی: در حال حاضر، مصرف انرژی و میزان سرانه تولید دیاکسید کربن ایران از جمله بالاترینها در جهان است. این معضل به افزایش جمعیت، تلاشی برای توسعه و داشتن ذخایر نفت و گاز طبیعی فراوان مربوط میشود. یارانه قیمت سوخت، از دیگر عواملی است که سبب شده قیمت انرژی در ایران بسیار اندک باشد. البته طی سه دهه گذشته، دولت ایران، کاری عظیم در زمینه حمایت از توسعه انسانی مانند افزایش میانگین طول عمر، گسترش آموزش و پرورش، افزایش درآمدها منهای مالیات انجام داده است و برقرسانی و انرژی ارزان، به این توسعه انسانی به شدت کمک کردهاند؛ اما دولت برای کربنزدایی از اقتصاد خود باید راهکارهایی داشته باشد که از جمله آنها میتوان به بهینهسازی و کارآیی انرژی در شبکههای مصرف مسکونی، صنعتی، حمل و نقل شهری، افزایش سهم انرژی خورشیدی، بادی، آبی، ژئوترمال (انرژی زمینگرمایی)، مشارکت بیشتر بخش خصوصی در بخش انرژی بهویژه در انرژی قابل تجدید و سرمایهگذاری در فنآوریهای جدید انرژی اشاره کرد.
۴) آلودگی هوا: در میان همه مسائل مربوط به محیط زیست ایران، تأثیر آلودگی هوا بر کیفیت زندگی، احتمالاً آنیترین و ملموس و مشهودترین تهدید است. آمارها به ما میگوید شهرهای ایران از جمله آلودهترین شهرهای جهان هستند. طبق ارزیابی سازمان جهانی بهداشت، اهواز، کرمانشاه و سنندج شرایطی بدتر از تهران دارند. دولت ایران، شهرهای اراک و اصفهان را به این فهرست افزوده است. توفان ریزگردها که طی ۷ سال گذشته آغاز شده و از آن سوی مرزهای غربی ایران وارد میشود، به معضل آلودگی هوا افزوده است. این توفانها به اقتصاد ایران بهویژه کشاورزی (مثلاً تولید عسل) و حمل و نقل صدمه میزند. همچنین بهداشت و سلامت عمومی ایران را ضعیف میکند (با تأثیراتی تا حد تعطیلی مدارس)، نظام زیستی ایران بهویژه جنگلهای بلوط در رشته کوههای زاگرس را تهدید میکند و به رابطه با همسایگان غربی ایران نیز آسیب میزند. حل این مشکل نیازمند همکاری مؤثر منطقهای، قیمتگذاری انرژی، برخورد با انتشار گاز از لوله اگزوز خودروها و اجرای سیاستهای درست در این زمینه است.
۵) خسارت تنوع زیستی: پنجمین چالش زیستمحیطی ایران از دست رفتن تنوع زیستی است. ایران بیش از ۱۱۳۰ گونه جانور مهرهدار و ۷۶۰۰ گونه گیاهی دارد و زیستگاه پستانداران بزرگ مانند یوزپلنگ آسیایی، گوزن زرد ایرانی و گور خر آسیایی است؛ اما انقراض انواع و گونههای گیاهی و جانوری در ایران شدت یافته و هماکنون ۱۰ درصد جمعیت جانوری و ۲ درصد گونه گیاهی در لیست قرمز سازمان ملل قرار دارد. با توجه به اینکه حفاظت از محیط زیست همواره با فعالیتهای اقتصادی در تضاد بوده، دستآوردهای کوتاهمدت توسعه غالبا مسائل و نگرانیهای طولانی مدتتر زیست محیطی را تحتالشعاع قرار میدهد. هنگامیکه چنین تضادی بین منافع شروع میشود، محیط زیست به حاشیه رانده میشود. به همین دلیل باید به دنبال راههایی بود که از الگوهای از نظر مالی پایدار برای حفاظت انواع و گونهها حمایت کنند. نظارت دقیقتر بر خسارت وارده به محیط زیست، مشارکت جوامع محلی در حفاظت از منابع طبیعی و ایجاد معاش جایگزین برای جوامع روستایی- مانند اکوتوریسم- در جهت کاهش اتکای بیش از حد به برداشت ناپایدار از منابع طبیعی در کاهش فشار وارده بر زیستگاهها مؤثر خواهد بود.
اکنون دیگر نمیتوان با مسأله محیط زیست، مانند یک موضوع معمولی یا ملی برخورد کرد. برای حل معضلات محیطزیست در ایران به یک ساماندهی شجاعانه از بالا نیاز داریم که البته به نظر میرسد در ایران به تدریج شروع شده است. در این شرایط، سازمان ملل، برای همکاری و مشارکت، آماده است. هماکنون سازمان ملل متحد در حال انجام کارهای فراوانی با سازمان محیط زیست، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، وزارت نیرو و اداره جهاد کشاورزی است. انتظار میرود این همکاری در زمینه بهبود وضعیت محیط زیست ایران، ادامه و افزایش یابد.

پایش سبک زندگی، شماره هشتم، مرداد ماه ۱۳۹۴، صفحات ۱۴۷-۱۵۱.

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.