توحید صدوق: جلسه پنجاهم (صوت و متن)

استاد: دکتر محمدتقی فعالی (صوت و متن)

توحید صدوق 50 ـ 12/ 10/ 95

در جلسه گذشته در ادامه بیان نکات حدیث 24، به این نکته اشاره شد که اوج کمال انسان آن است که بتواند بی‌واسطه و یا با یک واسطه، کلام خدا را بشنود و به دست بشر برساند. این مقام، مقامی است فوق العاده بلند و مهمّ، که در عالی‌ترین شکل آن، نصیب رسول خدا(ص) شد. این حالت که برای پیامبر(ص) رخ داد، اصطلاحاً کشف و شهود نامیده می‌شود. کشف و شهود، از مهمّ‌ترین مباحث قرآنی و عرفانی، و به معنای رفع حجاب باطنی جهت دیدن حقیقت است.

و اما ادامه بحث:

کشف و شهود

نکته اول:این عنوان، از واژگان کلیدی قرآن است. امّا به عنوان یک مسأله علمی، نخست در کتاب‌های عرفانی مطرح شده است. اولین کتاب مدوّن عرفانی در جهان اسلام که به مسأله کشف و شهود پرداخته، کتاب ابونصر سرّاج طوسی (متوفی 378ق.) است با عنوان «اللمع فی التصوف».

کتاب دوم، کتاب «التعرف لمذهب اهل التصوف»است به تألیف ابوبکر محمدبن اسحاق بخاری کلابادی. (متوفی 380ق.)

کتاب سوم، کتاب «قوت القلوب» است به تألیف ابوطالب مکّی (متوفی 386ق.) امّا بیشترین مطالب علمی حول مسأله کشف از سوی محی الدین مطرح شده است.

نکته دوم:بیشتر مسائل علمی که در عرفان و فلسفه آمده است، ریشه‌اش از آیات است، ادامه‌اش به احادیث می‌رسد اما هویّت علمی‌اش را باید در کلام جستجو کرد. به عبارت دیگر، لازمة فهم عرفان و فلسفه، کلام است.

یکی از مسأله‌های مهم عرفانی، مسأله کشف و شهود است که نخستین بار به طور مدوّن در کتاب، «اللمع فی التصوف» آمده است.

«کشف و شهود» در آیات

ریشه کشف و شهود در قرآن، به آیات متعددی برمی‌گردد. واژه رؤیت، از کلید واژه‌های مهمی است که به «کشف و شهود» نزدیک است. نمونه‌هایی از انسان‌هایی که دیدند و یا می‌خواستند ببینند:

1.حضرت موسی(ع)، می‌خواست ببیند، ولی هیچگاه ندید؛ زیرا خواسته او قابل تحقق نبود. خدا به موسی اثبات کرد که خواسته‌اش شدنی نیست ولی به شکل دیگر می‌شود.[1] پس حتی اگر کسی از شما چیزی خواست که امکان تحقّق ندارد، رد نکن، به شکل دیگر عطا کن.

2.یوسف (ع) هم دید. بعد از آن اتفاقاتی رخ داد. مثل اینکه منصرف شد، دوید و درهای بسته باز شد.[2]

3.درباره رسول خدا(ص) چند بار از رؤیت استفاده شد.[3]

انسان‌ها هر چه بخواهند، در همین جهان به آن می‌رسند. تا خواسته‌های واقعی بشر اجابت نشود به او اجازه خروج از این جهان نمی‌دهند. پس اگر کسی، طلب و خواسته‌اش «دیدن» باشد به او می‌دهند، البته به إمداد إلهی.

کوچکی و بزرگی آدم‌ها، به دغدغه‌هایشان است. بیشترین دغدغة ما غیر از آب و نان چه بوده است؟ آیا تا کنون «رؤیت و دیدن» برای ما دغدغه بوده است؟

حاصل آنکه، مسأله «کشف و شهود» که در این حدیث مطرح شده، از مسادل مهم عرفانی است. ریشه‌های آن را در آیات بررسی کردیم.


[1]. اعراف/ 143: «وَ لَمَّا جاءَ مُوسی لِمیقاتِنا وَ کلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی أَنْظُرْ إِلَیک قالَ لَنْ تَرانی وَ لکنِ انْظُرْ إِلَی الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانی فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکا وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَک تُبْتُ إِلَیک وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنین؛ و چون موسی به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا، خود را به من بنمای تا بر تو بنگرم.» فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید، لیکن به کوه بنگر پس اگر بر جای خود قرار گرفت به زودی مرا خواهی دید.» پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود، آن را ریز ریز ساخت، و موسی بیهوش بر زمین افتاد، و چون به خود آمد، گفت: «تو منزهی! به درگاهت توبه کردم و من نخستین مؤمنانم.»»

[2]. یوسف/ 24: «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی‏ بُرْهانَ رَبِّهِ کذلِک لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصین؛ و در حقیقت [آن زن‏] آهنگ وی کرد، و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او می‏کرد. چنین [کردیم‏] تا بدی و زشتکاری را از او بازگردانیم، چرا که او از بندگان مخلص ما بود.»

[3]. نجم/11: «مَا کذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَی؛ آنچه را دل دید انکار [ش‏] نکرد.»

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.