توحید صدوق ـ جلسه 57 ـ 15/ 12/ 95
در جلسه گذشته در ادامه نکات حدیث 26، مطرح شد که موحّد چون بهشتش این است که با خدا باشد، پس در همین دنیا هم در بهشت است. بنابراین، بهشت دارای مراتب است و یکی از مراتب آن همین کلمه توحید، یعنی «لا إله الاّ الله» است. بُعد و قرب نسبت به خدا، مکانی نیست، بلکه مکانتی است؛ یعنی هر چه حجاب میان بنده و خدا بیشتر باشد، از خدا دورتر میشود و هر چه حجابها کم شود، قرب انسان به خدا حاصل میشود. همچنین از قید «مخلصاً» به دست میآید که در ذکر خدا کمیّت، مهم نیست، بلکه کیفیّت مهمّ است. پس کثرت ذکر بدون اخلاص شاید توهین هم باشد. نشانه اخلاص هم این است که انسان را به مقام عصمت میرساند.
و اما این جلسه:
حدیث 27: پیامبر خدا (ص) فرمود: مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ إِخْلَاصُهُ أَنْ تَحْجُزَهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ؛ هر كه لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ بگويد از روى اخلاص داخل بهشت شود و اخلاصش آنست كه لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ او را باز دارد از آنچه خداى عز و جل حرام گردانيده است».
***
حدیث 28: مُعاذ بن جبل گفت با پيغمبر (ص) همراه يا رديف آن حضرت بودم، آن حضرت فرمود: «يَا مُعَاذُ هَلْ تَدْرِي مَا حَقُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ يَقُولُهَا ثَلَاثاً قَالَ قُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ حَقُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ لَا يُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً ثُمَّ قَالَ ص هَلْ تَدْرِي مَا حَقُّ الْعِبَادِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ قَالَ قُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ أَنْ لَا يُعَذِّبَهُمْ أَوْ قَالَ أَنْ لَا يُدْخِلَهُمُ النَّارَ؛ از معاذ بن جبل كه گفت پس فرمود كه «اى معاذ آيا ميدانى كه حقّ خداى عزّ و جلّ بر بندگان چيست؟ و اين سخن را سه مرتبه فرمود. عرض كردم كه خدا و رسولش داناترند و ايشان بهتر ميدانند. رسول خدا فرمود كه حقّ خداى عزّ و جلّ بر بندگان آنست كه چيزى را با او شريك نسازند. بعد از آن، حضرت (ص) فرمود آيا ميدانى حقّ بندگان بر خداى عزّ و جلّ چيست چون اين را بجا آورند؟ معاذ گفت كه گفتم خدا و رسولش بهتر ميدانند. فرمود آنست كه ايشان را عذاب نكند يا فرمود آنست كه ايشان را داخل آتش دوزخ نگرداند».
نکات مربوط به حدیث:
نکتة اول: حق خدا بر بندگان، مهمتر از حق بندگان بر خداوند است.
نکتة دوم: شرط ورود به بهشت، توحید است. پس هر کس موحّد باشد، به دوزخ نمیافتد.
نکتة سوم: توحید چیزی جز عدم شرک نیست.
***
حدیث 29:امام علی (ع) در شرح آیة «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ؛ جزاى نيكى چيزى نيست مگر نيكى، يعنى البته غير از آن نباشد.» فرمود:«سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ مَا جَزَاءُ مَنْ أَنْعَمْتُ عَلَيْهِ بِالتَّوْحِيدِ إِلَّا الْجَنَّةُ؛ شنيدم از رسول خدا (ص) كه میفرمود خداى عزّ و جلّ فرموده است كه جزاى كسى كه بر او انعام كردم به توحيد چيزى نيست مگر بهشت».
نکات مربوط به حدیث:
نکتة اول: توحید، نعمتی است که باید خدا بدهد. به عبارت دیگر، کسب قابلیّت از انسان، دادن نعمت از خدا.
نکتة دوم: سوره حمد، صراط مستقیم را راه منعَمین میداند. کسانی که خدا به آنها نعمت توحید داده از مصادیق منعَمین هستند. پس، نکتة سوم: توحید همان صراط مستقیم است و موحد بودن، از نشانههای قرار داشتن در صراط مستقیم.
جزای موحّد، فقط و فقط بهشت است.
نکتة چهارم: توحید و عدم شرک، مصداق احسان بنده به خداست.
***
حدیث 30:رسول خدا (ص) فرمود:«مَنْ مَاتَ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ حَقٌّ دَخَلَ الْجَنَّةَ؛ هر كه بميرد در حالى كه بداند خدا حق است داخل بهشت شود.»
نکات مربوط به حدیث:
نکتة اول: تعبیر «مَنْ مَاتَ»، استمرار را میرساند؛ یعنی تا زمان مرگ، اینگونه باشد، نه فقط در لحظه مرگ.
نکتة دوم: از جایگزین شدن تعبیر «وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ» در این حدیث، به جای تعبیر « لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخلِصاً» بدست میآید که این تعبیر هم إفاده توحید میکند.
نکتة سوم: جمله «أَنَّ اللَّهَ حَقٌّ»؛ یعنی فقط خدا حقیقیت است و غیر از او حقیقتی نیست که بر توحید ناب دلالت میکند.
نکتة چهارم: درباره بهشت، به طرح این سؤال بسنده میکنیم که اگر بهشت و دوزخ، مربوط به آخرین بخش از قیامت؛ یعنی، بعد از دنیا، برزخ و مراحل هفتگانه قیامت هستند، چرا میفرماید: «با مرگ به بهشت داخل میشود»؟
***
حدیث 31:رسول خدا (ص) فرمود:وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً لَا يُعَذِّبُ اللَّهُ بِالنَّارِ مُوَحِّداً أَبَداً وَ إِنَّ أَهْلَ التَّوْحِيدِ لَيَشْفَعُونَ فَيُشَفَّعُونَ ثُمَّ قَالَ ع إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِقَوْمٍ سَاءَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي دَارِ الدُّنْيَا إِلَى النَّارِ فَيَقُولُونَ يَا رَبَّنَا كَيْفَ تُدْخِلُنَا النَّارَ وَ قَدْ كُنَّا نُوَحِّدُكَ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ كَيْفَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ أَلْسِنَتَنَا وَ قَدْ نَطَقَتْ بِتَوْحِيدِكَ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ كَيْفَ تُحْرِقُ قُلُوبَنَا وَ قَدْ عَقَدَتْ عَلَى أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَمْ كَيْفَ تُحْرِقُ وُجُوهَنَا وَ قَدْ عَفَّرْنَاهَا لَكَ فِي التُّرَابِ أَمْ كَيْفَ تُحْرِقُ أَيْدِيَنَا وَ قَدْ رَفَعْنَاهَا بِالدُّعَاءِ إِلَيْكَ فَيَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ عِبَادِي سَاءَتْ أَعْمَالُكُمْ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَجَزَاؤُكُمْ نَارُ جَهَنَّمَ فَيَقُولُونَ يَا رَبَّنَا عَفْوُكَ أَعْظَمُ أَمْ خَطِيئَتُنَا فَيَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ بَلْ عَفْوِي فَيَقُولُونَ رَحْمَتُكَ أَوْسَعُ أَمْ ذُنُوبُنَا فَيَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ بَلْ رَحْمَتِي فَيَقُولُونَ إِقْرَارُنَا بِتَوْحِيدِكَ أَعْظَمُ أَمْ ذُنُوبُنَا فَيَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ بَلْ إِقْرَارُكُمْ بِتَوْحِيدِي أَعْظَمُ فَيَقُولُونَ يَا رَبَّنَا فَلْيَسَعْنَا عَفْوُكَ وَ رَحْمَتُكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَيَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ مَلَائِكَتِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنَ الْمُقِرِّينَ لِي بِتَوْحِيدِي وَ أَنْ لَا إِلَهَ غَيْرِي وَ حَقٌّ عَلَيَّ أَنْ لَا أَصْلِيَ بِالنَّارِ أَهْلَ تَوْحِيدِي أَدْخِلُوا عِبَادِيَ الْجَنَّةَ؛ رسول خدا (ص) فرمود «قسم به آن كسى كه مرا به حق پيغمبرى فرستاده كه خدا هرگز هيچ صاحب توحيدى را به آتش دوزخ، عذاب نميکند و به درستى كه اهل توحيد شفاعت ميكنند و شفاعت ايشان قبول مىشود» بعد از آن حضرت (ع) فرمود كه «چون روز قيامت شود خداى تبارك و تعالى بفرمايد كه گروهى را كه در دار دنيا كردارهاى ايشان بد بوده بسوى آتش دوزخ برند پس ايشان عرض ميكنند كه اى پروردگار ما چگونه ما را داخل آتش ميكنى با آنكه ما در دار دنيا اقرار بيگانگى تو ميكرديم؟ و چگونه زبانهاى ما را به آتش ميسوزانى با آنكه در دار دنيا بيگانگى تو اقرار كرده؟ و چگونه دلهاى ما را ميسوزانى با آنكه بر لا اله الا انت بسته شده و به آن اعتقاد داشته؟، يا چگونه صورتهاى ما را ميسوزانى با آنكه آنها را از براى تو در خاك ماليدهايم؟ يا چگونه دستهاى ما را ميسوزانى با آنكه آنها را به دعاء بسوى تو برداشتهايم؟ پس خداى عز و جل ميفرمايد كه اى بندگان من، عملهاى شما در دار دنيا بد بود و به اين سبب جزاى شما آتش جهنم است. عرض ميكنند كه اى پروردگار ما عفو و گذشت تو بزرگتر است يا گناه ما؟ خداى عز و جل ميفرمايد بلكه عفو من، عرض ميكنند رحمت تو وسيعتر است يا گناهان ما؟ خداى عز و جل ميفرمايد بلكه رحمت من، عرض ميكنند كه اقرار ما بتوحيد تو بزرگتر است يا گناهان ما؟ خداى عز و جل مىفرمايد بلكه اقرار شما به توحيد من بزرگتر است، عرض ميكنند كه اى پروردگار ما پس بايد كه عفو و رحمتت كه هر چيزى را فرا گرفته ما را فرا گيرد. خداى عز و جل مىفرمايد كه اى فرشتگان من به عزّت و جلال خودم سوگند كه هيچ آفريده را نيافريدم كه در نزد من محبوبتر باشد از كسانى كه از براى من به توحيد من اقرار دارند به اينكه خدائى غير از من نيست و سزاوار است بر من كه اهل توحيدم را به آتش نسوزانم. بندگان مرا داخل بهشت كنيد».
نکات مربوط به حدیث:
نکتة اول: این عدّه از بندگان خدا که فرصت پیدا میکنند در هنگام ورود به دوزخ، سخنی بگویند، به اذن خداست، همانطور که در دنیا نیز اینگونه است.
نکتة دو: باطن و روح توحیدی داشتن مهمتر از ظاهر و خطا کردن است؛ زیرا اگر در آنجا به آنها مهلتی داده شد، نشانه آن است که آنها در دنیا موحّد بودند، هرچند خطاهایی هم داشتند. البته خطاهایشان نیز به گونهای نبوده که آنها را از توحید خارج کند.
نکتة سوم: برای بهشتیشدن، عصمت لازم نیست، موحّد بودن کافی است.