توحید صدوق ـ جلسه 55 ـ 1/ 12/ 95
در جلسه گذشته در ادامه بیان نکات حدیث 25، نکاتی درباره اسم ربّ مطرح شد. گفتیم که ربّ به معنای مدیریت هستی و تدبیر نظام خلقت به دست خداست. اسم ربّ، اسم محیط است. بنابراین، هر اسمی، ربوبیّت دارد. ربوبیت دو نوع است: تکوینی و تشریعی. تشریع، برگردان و ترجمان تکوین، و شریعت، نازلة تکوین است، و قرآن، شرح اسم ربّ خداست.
و اما ادامه بحث:
حدیث 26: امام صادق علیه اسلام فرمودند: «مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ إِخْلَاصُهُ أَنْ تَحْجُزَهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ؛[1] هر كه لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ بگويد از روى اخلاص داخل بهشت شود و اخلاصش آنست كه لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ او را مانع شود از آنچه خداى عز و جل حرام گردانيده».
نکات حدیث 26:
نکتة اول:ذکر دو گونه است: زبانی و قلبی. از میان این دو ذکر، أصالت با ذکر قلبی است؛ یعنی، ذکر قلبی مهمتر است و ذکر زبانی، نشانهای است برای ذکر قلبی. پس، ذکر زبانی در صورتی مطلوب است که از ذکر قلبی برخیزد، و الا اگر قلب دچار غفلت باشد، ذکر زبانی چندان مطلوبیت ندارد. در نتیجه، آنچه مطلوب است، کثرت و دوام ذکر قلبی است نه ذکر زبانی. به همین دلیل، اگر ذکر زبانی واقعی و مخلصانه باشد و از قلب برخیزد، شاید یک بار هم کافی باشد. همانطور که ظاهر روایت هم به آن اشاره دارد.
نکتة دوم:ذکر قلبی، از جنس داستان عشق است. عاشق واقعی کسی است که در ظاهر با همه است ولی در عمق وجودش فقط با یکی است؛ یعنی قلب او موحّد است. به عبارت دیگر عمق وجودش با معشوق همراه است در حالی که در همان لحظه، سطح وجودش، در جهت تأمین نیازها به فعالیت روزمره خود مشغول است. ظاهر او را از باطن، غافل نمیکند، و باطنش نیز او را از بیرون، غافل نمیکند.
نشانه کسی که قلبش دائما به ذکر خدا مشغول است نیز این است که محرکهای خارجی، در عمق وجودش تأثیر نمیگذارد و شرایط بیرونی، حالاتش را تغییر نمیدهد و او را غافل نمیکند. یکسان زیستن و یکسو نگریستن، از نشانههای مؤمن واقعی است.
نکتة سوم:رسیدن به مقام عصمت از نشانههای اخلاص است؛ زیرا از عبارت «أَنْ تَحْجُزَهُ» به دست میآید که اگر با حالت اخلاص، یک بار لا اله الا الله بگوید او را از حرام بازمیدارد. پس انسان میتواند بالا رود و به مقام عصمت برسد. یکی از کارکردهای اخلاص، این است که فرد را به مقام عصمت میرساند.
نکتة چهارم:هر کس در ثوابخواهی، فرو رود، خودپرستی و منیّت او افزایش مییابد. تنها راه خروج از منیّت، کوچک کردن نفس و گذشت از نفس و منّیت است. راه رسیدن به ذکر قلبی، گذشت و کاستن از منیّتهاست.