دانشگاه پژوهشمحور
نویسنده: عبدالرضا آتشینصدف
مقدمه
دانشگاههای پژوهشی نقش حیاتی در توسعه اقتصادی کشورها دارند و دستیابی به علوم جهانی تولید پژوهشهای کاربردی و آموزش رهبران کلیدی را برای جامعه ممکن میسازند. توسعه روزافزون این دانشگاهها در کشورهای توسعهیافته آنها را قادر ساخته تا سطح بیسابقهای از تولید علم، تکنولوژی و دانش را به وجود آورند.
دانشگاه پژوهشی به مراکز دانشگاهیای گفته میشود که به تولید و توزیع علم در برخی از رشتهها و حوزهها میپردازد از خصوصیات آن، داشتن آزمایشگاهها، کتابخانهها و دیگر زیرساختهای است و آموزش و پژوهش را در بالاترین سطح ممکن میسر میسازد. برخی از دانشگاههای پژوهشی گسترده و چندبعدی هستند و برخی دیگر مراکز کوچکتری هستند که بر موضوعات محدودتری تمرکز میکنند.
یکم) تاریخ شکلگیری دانشگاه پژوهشی
دانشگاه برجستهترین سازمان علمی انسانساز و مترقی در هر کشور است. با مروری بر سیر تکاملی دانشگاهها ملاحظه میشود که به تدریج آموزش کلاسیک جای خود را به علوم عملی و تحقیقاتی داده است. هاربیسن و مایرز در بررسی سیر تکاملی فعالیت دانشگاهها در غرب چنین مینویسند:
«تقریباً در کلیه کشورهای توسعهیافته در ابتدا تعلیمات عالی به صورت کلاسیک بوده است که سابقه برخی از آنها به قبل از انقلاب صنعتی میرسد. این تعلیمات در درجه اول محدود به طبقه منتخب بوده است، مانند طبقه روحانیون در شهرهای آکسفورد و کمبریج در قرون وسطا و طبقه نجیبزادگان انگلیسی در اوایل قرن شانزدهم و یا طبقه استادان و نویسندگان در پاریس و یا فلاسفه و محققان در دانشگاههای آلمان کالجهای اولیه، مانند کالج هاروارد در امریکا نیز برای تربیت روحانیون و افرادی که در مشاغل آزاد، مانند وکالت دادگستری و غیره بودند، به وجود آمد. در دوران اولیه، تعلیمات عالی در مقابل نفوذ هرگونه تعلیمات حرفهای مقاومت شدید نشان میداد. در کشورهای غربی این جبهه در مقابل پیشرفت علم و صنعت به تدریج ضعیف شد. فشار برای درهم شکستن این نظم از طرف کارفرمایان صنعتی کمتر از محصلان بود که خواهان تعلیماتی برای تعلیمات کلاسیک بودند».
اولین کرسی علوم در حدود سال ۱۷۶۴ م در کمبریج ایجاد شد. این دانشگاه بعداً مقام رهبری تحقیقات علمی در انگلستان را پیدا کرد. در آلمان، از پیدایش انقلاب صنعتی، دانشگاهها شروع به تحقیقات جدی در زمینه علوم کرده بودند و تعدادی انستیتو نیز قبل از نفوذ انقلاب صنعتی در آلمان به وجود آمده بود.
آنها در ادامه مینویسند: «تأکیدی که دانشگاههای آلمان بر امر تحقیق میکردند به نوبه خود در توسعه دانشگاههای امریکا، مانند جان هاپکینز و کرنل و شیکاگو، مؤثر بود. تعلیمات عالی در امریکا زودتر از کشورهای اروپای غربی در دسترس عده زیادی از جوانان قرار گرفت».
دانشگاههای اروپا در زمان پیدایش، در قرون وسطی، با حفظ و انتقال دانش و تولید علم جدید ارتباط نداشتند و به طور کلی پژوهشمحور نبودند و تولید علم و پژوهش در مکانهایی غیر از دانشگاه دنبال میشد. تفکر دانشگاه پژوهشی به سال ۱۸۱۰ برمیگردد. ویلهلم وان همبولد (۱۸۳۵ ـ ۱۷۶۷)، زبانشناس و سیاستمدار آلمانی، با این ایده، دانشگاه برلین را بنا نهاد و اولین رئیس این دانشگاه بود.
بدین ترتیب، دانشگاههای پژوهشی شکل گرفت و کارکرد پژوهشی به کارکرد آموزشی دانشگاه اضافه شد. دانشگاههای امریکا به سرعت از این دیدگاه در سازماندهی خود استفاده کردند و در سال ۱۸۷۶، دانیل گیلمان، اولین رئیس دانشگاه جانسن هاپکینز، کارکردهای اصلی دانشگاه را به صورت زیر مطرح کرد: آموزش، پژوهش و خدمات در جهت منافع عمومی.
دوم) ویژگیهای دانشگاه پژوهشی
با وجود تنوع و گوناگونی در میان دانشگاههای پژوهشی سراسر دنیا، ویژگیهای مشترکی نیز در میان آنها یافت میشود که برخی از آنها عبارتاند از:
۱) ریسک پذیری ناشی از فعالیت هایی که نتیجه آن غیرقابل پیش بینی است.
۲) دانشگاههای پژوهشی غالباً مؤسسات عمومی هستند که بودجه آنها از طریق دولت تأمین می شود. تنها در چند کشور مانند امریکا، ژاپن و شیلی دانشگاههای پژوهشی خصوصی وجود دارند.
۳) دانشگاههای پژوهشی صرفاً به دنبال پژوهش نیستند، بلکه فعالیت پژوهشی در مقایسه با فعالیت های آموزشی در آنها غالب است؛ برای مثال در امریکا میزان تدریس استاندارد اساتید در دانشگاههای پژوهشی دو درس در هر ترم یا چهار درس در هر سال تحصیلی است تا از این طریق فرصت و انرژی برای پژوهش میسر باشد.
۴) دانشگاههای پژوهشی از نظر منابع متمرکز هستند و به طور قابلتوجهی به دلیل تجهیزات علمی گرانقیمت، ایجاد و اداره آنها در مقایسه با سایر مراکز علمی و تحقیقاتی پرهزینه تر است.
۵) دانشگاههای پژوهشی در ارتباط مستقیم با بنگاه های اقتصادی و صنایع هستند.
۶) در اینگونه دانشگاهها معیارهای دقیقی در انتخاب دانشجویان اعمال می شود. علاوه بر توانایی های علمی دانشجویان، معیارهایی همچون تجربه، قدرت ابتکار، پویایی، فرهنگ عمومی و… نیز تأثیر مهمی در انتخاب آنان دارد.
۷) تعداد دانشجویان خارجی، به ویژه در دوره دکتری، در این دانشگاهها بسیار مهم است.
۸) سیاست بین المللی کردن دانشگاه با هدف گسترش دامنه فعالیت های پژوهشی در خارج از مرزهای ملی از اولویت های خاص این دانشگاهها است.
۹) استراتژی های مدیریت دانشگاه بر فعالیت های نوآورانه و کاربرد سریع آن استوار است.
۱۰) این دانشگاهها سیاست های دقیق و روشن پژوهشی را دنبال می کنند و فرایند ارزیابی دقیق و اجرای آن را طرحریزی می کنند.
سوم) استادان دانشگاههای پژوهشی
دانشگاه پژوهشی همواره در حال رقابت برای جذب بهترین اساتید است. بنابراین دانشگاه پژوهشی برای تأمین اعضای هیئت علمی خود نیاز به رقابت در بازار استعدادهای پژوهشی دارد و افراد را به لحاظ توان پژوهشی آنها استخدام میکند.
پذیرش هیئت علمی در دانشگاههای پژوهشی در ابتدا موقتی است و دانشگاه و گروه علمی به مدت چند سال پیشرفت عضو جدید را از نظر انتشارات مقالات در مجلات معتبر و رقابت برای به دست آوردن کمکهای تحقیقات ملی و بینالمللی زیر نظر دارد. پس از این دوره، گروه علمی به مرحله تصمیمگیری میرسد و در صورت مقبولیت، عضو جدید به استخدام دائمی درمیآید.
پایگاه و نقش استاد در دانشگاههای پژوهشی متفاوت است از نقش استاد در دانشگاههای معمولی. اساتید عناصر ارتباطدهنده دانشگاه با سازمانها و بنگاههای خارج از دانشگاه هستند. استاد اعتبار خود را در گرو دانشگاه میبیند و دانشگاه نیز برای اساتیدی که چنین دیدگاهی دارند، ارزش بیشتری قائل است. به همین دلیل دانشگاههای پژوهشی همواره به دنبال جذب هیئت علمی توانمند هستند.
چهارم) دانشجویان دانشگاههای پژوهشی
دانشگاههای پژوهشی به دنبال برترین دانشجویان هستند. برای آنها تواناییها و ابتکارات دانشجویان اهمیت زیادی دارد. در استراتژیهای کلان این نوع دانشگاهها، جذب دانشجویان برتر از نظر علمی در اولویت قرار دارد.
منبع:
۱. شفیع زاده، حمید، تابستان ۱۳۸۸، «دانشگاه پژوهشی و نقش آن در تولید علم»، پژوهشنامه، شماره ۳۹.
۲. طبیبی، سید جمالالدین، پاییز و زمستان ۱۳۷۳، «نقش دانشگاه و پژوهش در توسعه ملی»، پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، شماره ۷ و ۸.
پایش سبک زندگی، شماره هفتم، خرداد ماه ۱۳۹۴، صفحات ۱۲۲-۱۲۴.