راهکارهای مواجهه و مقابله با مدگرایی در سبک زندگی
نویسنده: سیدعلی آقایی
راهکارها
محیط زندگی و بحران مدگرایی جوانان
محیط زندگی جوان به تناسب جایگاه و اهمیت خود به چهار بخش عمده قابل تقسیم است که هریک میتواند در بحران مدگرایی وی تأثیرگذار باشد.
۱) محیط خانواده
نقش خانواده بهعنوان اولین نهاد اجتماعی د رگرایش جوانان به مدگرایی اهمیت فراوانی دارد و بر اساس وظایفی که والدین در تربیت فرزندان خود دارند، میتوانند در محافظت جوانان از منجلاب مدگرایی دو نقش ایفا کنند:
الف) پیشگیری
امروزه نقش مؤثر خانواده در پیشگیری از انحرافات اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. یکی از این انحرافها گرایش جوانان و نوجوانان به مدهای غربی است که خانوادهها با روشهای گوناگونی میتوانند در پیشگیری جوانان به مدگرایی نقش داشته باشند. برخی روشها که در عین سادگی اهمیت فراوانی دارد، از قرار ذیل است:
* کمک به فرزندان در یافتن دوستان خوب برای پیشگیری از تأثیرپذیری منفی از دوستان؛
* نظارت و مراقبت مداوم در نحوه پوشش و آرایش فرزندان؛
* ارائه الگوهای مناسب در پوشش و آرایش؛
* پرهیز دادن ازمحیطهای ناسالمی که جوانان را بهسوی مدگرایی غلط سوق میدهد؛
* آموزش اصول و معیارهای آراستگی اسلامی؛
* تعمیق باورها و ارزشهای دینی، اخلاقی و پایبندی به اجرای حدود و احکام الهی در پوشش و آرایش؛
* آموزش این مطلب که عزت نفس، خویشتنداری و اعتماد به نفس را نباید در مدهای غربی جستجو کرد؛
* تقویت کنترل درونی و پرورش پاکدامنی با توسعه آموزشهای دینی؛
* اطلاعرسانی بهموقع و همهجانبه دربارة آثار و پیآمدهای منفی مدپرستی؛
* ایجاد مقررات بازدارنده از انتخاب پوششهای نامناسب؛
* آموزش کنار آمدن با فشار همسالان، جهت مقابلة فرزندان با تشویقهای آنان برای گرایش به مدگرایی.
ب) اصلاح رفتار
ممکن است برخی والدین نقش خود را در مرحلة پیشگیری بهخوبی ایفا نکرده باشند، در این صورت میتوانند با برخی اقدامات عملی و تحمل قدری سختی به اصلاح رفتار فرزندان خود بپردازند که برخی از این اقدامات عبارتند از:
یک) اصلاح محیط خانواده
خانوادهها برای اصلاح جوانان، باید از محیط خانواده شروع کنند. بهعبارت دیگر، بزرگترها باید ابتدا نحوة پوشش و آرایش خود را بازبینی کنند و با اصلاح عیوب خویش، الگوی قابل قبول فرزندانشان شوند.
دو) تبیین حقیقت امور توسط خانواده
از مهمترین عوامل ریشهای در گرایش جوانان به مدگرایی غربی، تصورهای مغالطهآمیزی است که معمولاً در ذهن آنان شکل میگیرد. برای نمونه: برخی جوانان و نوجوانان تعریف تشخصطلبی را در بعضی رفتارهای هنجارشکنانه جستجو میکنند. در چنین موقعیتی والدین وظیفه دارند با تبیین اینگونه مسائل، چنین تصورات غلطی را تصحیح کنند و این حقیقت را به فرزندان خود تفهیم کنند که راه دستیابی به این هدف، پوشیدن لباسهای جلف یا آرایش موی عجیب و غریب نیست، بلکه این هدف با کمالات انسانی حاصل میشود.
سه) تحریک انگیزههای ایمانی
یکی دیگر از روشهای والدین برای اصلاح فرزندان خود، تحریک انگیزههای ایمانی است. در این روش، والدین با توسل به ایمان و اعتقادات دینی فرزندان و تحریک آن، آنان را به رفتارهای مناسب در پوشش و آرایش سوق میدهند. البته والدین میتوانند برای دستیابی به این هدف از فضاهای معنوی همچون مساجد و هیئتهای مذهبی استفاده کنند، بهخصوص اینکه در این محافل، زمینة آشنایی با دوستان مناسب و جلسات وعظ و آشنایی با معارف اسلامی فراهم است.
چهار) موعظه و نصیحت
از دیگر روشهایی که پدران و مادران در روند اصلاح رفتار فرزندانشان میتوانند انجام دهند، پند و اندرز دادن به فرزندان است. موعظه، دل را صفا و جلا میدهد و زمینة مناسبی را برای پذیرش اصلاح رفتار در فرزندان ایجاد میکند. از اینرو جوانان و نوجوانان باید همواره از تلقین پند و اندرزهای مشفقانة والدین خود تأثیر گیرند، زیرا در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست. امام علی(ع)به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) توصیه میکند: «دلت را با موعظه زنده کن.»
۲) محیط دوستی و معاشرت
انسان موجودی اجتماعی و اهل دوستی و معاشرت است و بدین وسیله هم نیازهای فطری خود را پاسخ داده و هم تأثیر میگذارد و تأثیر میپذیرد. از اینرو، محیط دوستی و معاشرت از محیطهایی است که در جهت مثبت و منفی نقشی جدی در نوع رفتار جوانان دارد.
هر فردی درست به اندازة دوستی و رفاقت، در امور مادّی و معنوی فرد دیگر میتواند نفوذ کند و بر عقاید، گفتار و اخلاق و رفتار او تأثیر گذارد. رسول اکرم(ص)فرمود:
«الْمَرْءُ عَلَی دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِه.» آدمی بر دین رفیق و قرین خویش است.
در روایت دیگری نیز امام علی(ع)فرمود:
«وَاعْلَمُوا انَّ… مُجَالَسَةَ اهْلِ الْهَوَی مَنْسَاةٌ لِلْإِیمَانِ وَمَحْضَرَةٌ لِلشَّیْطَانِ.» بدانید که همنشینی هواپرستان، فراموشخانة ایمان و جای شیطان است.
با توجه به این امر میتوان گفت: در صورتی که جوانی گرفتار مدگرایی غلط شده باشد و این رفتار در بین دوستانش مورد تشویق و تأئید و اعتماد قرار گیرد، این روند انحرافی ادامه پیدا خواهد کرد؛ اما اگر با عکسالعمل منفی آنان مواجه گردد، زمینة مساعدتری برای اصلاح این روند بهوجود خواهد آمد.
۳) محیط تحصیل
محیط تحصیل عامل مهمی در پرورش جسمی و روحی نوجوان است. فضای مدرسه زیر پوشش عناصر گوناگونی از قبیل استاد، مدیر، مسئول تربیتی، و همکلاسیها قرار دارد که همة آنان میتوانند برای شاگردان و دانشجویان، سرمشق باشند و در شکلگیری ابعاد شخصیتی آنان ایفای نقش کننند.
بهعنوان نمونه نقش استاد در سازندگی یا ویرانی اخلاقی جوانان بسیار مهم است. استاد به سبب نفوذ معنوی خود، با تمام رفتارش، الگوها و سرمشقهایی در اختیار شاگردان قرار میدهد و آنان از تمام حرکات و سکنات و اشارات و حتی واژههایی که استاد در خلال انجام وظیفه تعلیم، از آنها استفاده میکند، به شدّت تأثیر میپذیرند.
علاوه بر نقش تأثیرگذار استاد، فضای مذهبی و معنوی حاکم بر محیط تحصیل، در تعلیم و تربیت دینی جوانان و نوجوانان توجهبرانگیز است. بیتوجهی استادان و مسئولان محیط تحصیلی به مسائل فرهنگی و اعتقادی، منجر به تشدید انحراف مدگرایی جوانان و نوجوانان میگردد. و در مقابل، برنامهریزی و تدبیر استادان و مسئولان محیط تحصیلی در این امور، مانع از انحراف در مدگرایی جوانان و نوجوانان میشود.
۴) محیط اجتماع
محیط اجتماعی نیز بر افراد تأثیر میگذارد. به تعبیر شهید مطهری، «هر انسانی پاک و پاکیزه به دنیا میآید، یعنی مجهز به یک تقوای ذاتی است، ولی ممکن است که بهتدریج در اثر آلودگیهای محیط از مسیر فطرت خارج شده تا آنجا که به کلی مسخ گردد.»
محیط اجتماعی فاسد، جوّ روحی افراد را فاسد میکند، زمینة رشد اندیشههای متعالی را تضعیف و زمینة رشد اندیشههای پست را تقویت میکند. امام علی(ع)اهمیت و نقش محیط اجتماعی را در ساختار تربیتی فرد یادآور شده، در نامة خود به حارث هَمْدانی میفرماید:
«در شهرهای بزرگ سکونت کن که مرکز اجتماع مسلمانان است و از جایی که مردمِ آن، از یاد خدا غافلاند و به یکدیگر ستم روا میدارند و بر اطاعت خدا به یکدیگر کمک نمیکنند، بپرهیز.»
از اینرو، در صورتی که افراد در محیطی زندگی کنند که ارزشهای فرهنگی، ایدهها، آرزوها و هویتها بیشتر در رابطه با مدگرایی تعریف شوند بههمین نسبت افراد خواسته یا ناخواسته به این سمت گرایش پیدا کرده و انحرافات مدگرایی آنان تشدید میشود. بنابراین، کسانی که نمیخواهند خود را گرفتار مدگرایی کنند باید در انتخاب محیط زندگی دقت بیشتری داشته باشند.
ارشاد مدگرا
آیین مقدس اسلام، از پیروانش میخواهد که دربارة آنچه از دیگران میبینند، بیتفاوت نبوده آنان را به خوبیها فراخوانده و از بدیها بازدارند. بر همین اساس، در چهارچوب دو فریضة مهم امر به معروف و نهی از منکر، وظایفی را بر عهدة دیگر مسلمانان قرار داده که بهدلیل اهمیت بالای این موضوع، به چگونگی ارشاد افراد مدگرا خواهیم پرداخت. افراد مدگرا، با انگیزههای متفاوتی به مدگرایی روی آوردهاند که برای ارشاد آنان، ابتدا باید به انگیزهشان پی برد، سپس متناسب با هر انگیزه، راهکار مناسب پیش گرفت. در ادامه به فهرستی از مهمترین انگیزههای مدگرایان اشاره و راهکارهایی جهت ارشاد آنان ارائه شده است:
۱) انگیزههای روانشناختی
انگیزههای روانشناختی از عمدهترین عوامل گرایش به مدگرایی است که شامل مواردی همچون تنوعطلبی و نوگرایی، همانندسازی، رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، انگیزة همسانسازی، تشخُّصطلبی، خودنمایی، استقلالطلبی و عقدة حقارت است.
اقداماتی که برای ارشاد ایندسته از افراد توصیه میشود از این قرار است:
الف) در این حالت ابتدا باید از چنین افرادی دلجویی کرد و به آنان تفهیم کرد که هیچگاه مراعات ضوابط صحیح دینی و اجتماعی در نحوة پوشش و آرایش مناسب، به معنای محرومیت و محدودیت و سلب آزادی و انتخاب نیست. سلامت زندگی ما آدمیان در هر زمینه نیازمند رعایت ضوابط اخلاقی و اصول اجتماعی است. بیاعتنایی به این ضوابط، نه نشان رشد فرهنگی است و نه علامت استقلال و شخصیت فرد.
ب) خاطر نشان کنید که زیبایی ظاهر اگرچه یک امتیاز محسوب میشود، علت موفقیت، سعادت و خوشبختی انسان نیست. افراد زیادی هستند که وضعیت ظاهری چندان مناسبی ندارند، ولی هیچگاه احساس بیارزشی نمیکنند، بلکه احساس خوشبختی و موفقیت دارند و با آرامش زندگی میکنند و با تکیه بر جنبههای مثبت و ارزشمند خود بسیار شاد و با نشاط هستند. بنابراین، خوشبختی مساوی با خوشچهره بودن و یا پوشیدن لباسهای عجیب و غریب نیست.
ج) از کسانی که بهدلیل عقدههای حقارت و خودکمبینی به مدگرایی گرایش پیدا کردهاند بخواهید تا تواناییها و استعدادهای خود را شناسایی کرده، آنان را بر روی کاغذی یادداشت کنند. این نکته را یادآور شوید که با وجود مشکلات در زندگیشان بهتر نیست به جای خودکمبینی و احساس حقارت به نعمتهایی که خداوند در اختیارشان گذاشته فکر کنند و شکرگذار باشند؟
د) به چنین افرادی باید ارزشهای واقعی را معرفی کرد و از آنان خواست تا این ارزشها را ملاک رفتار خود قرار دهند.
در این صورت، بهطور طبیعی کسانی که بهدلیل رقابت و همسانسازی به مدگرایی روی آوردهاند، دیگر واکنشها و بازخوردهای اطرافیان را ملاک رفتارهای خود قرار نداده، در صورت تشخیص کار صحیح را انجام میدهند.
س) آسیبهای فردی و اجتماعی و سیاسی رفتارهای مدگرایانه را به این افراد یادآور شوید.
م) به افراد مدگرا باید این نکته را یادآوری کرد که افرادی که برای غرب افتخار آفریدند رقاصهها و مانکنهای غربی نبودند، بلکه انیشتنها، ادیسونها و ماکس پلانکها بودند. پس شما نیز سعی کنید تا مانند این دانشمندان، از اندیشه و توان شما کشف یا اختراعی علمی پدید آید!
۲) انگیزههای اجتماعی
برخی افراد مدگرا نیز بهدلیل تظاهر به ترقی اجتماعی یا بر اساس فشارهای اجتماعی قدم در این مسیر میگذارند.
اقداماتی که برای تغییر رویه از افراد میتوان انجام داد عبارت است از:
الف) گام نخست این است که ارزشهای واقعی زندگی به آنها معرفی شود. ایندسته از افراد باید بدانند که پول و ثروت هرچند بهعنوان یکی از امتیازات اجتماعی مطرح میشوند، اما ارزش واقعی انسانها با داشتن پول و ثروت ارزیابی نمیشود، بلکه ارزش واقعی انسان، داشتن تقوا، سخاوت، فروتنی، قناعت، دستگیری از نیازمندان و… است. خداوند متعال نیز افراد را بر همین اساس ارزیابی میکند و از همینرو فرموده است: «گرامیترنی شما نزد خداوند باتقواترین شماست.»
ب) باید دیدگاه این افراد را دربارة فلسفة درست زندگی تغییر داد، چون کسانی که دربارة فلسفة زندگی بینش درستی ندارند به راحتی از فشارهای اجتماعی تأثیر میگیرند و اینگونه فشارها همچون بادی آنها را به هر سو میکشاند.
این در حالی است که اگر انسان حقیقت این دنیا را درست بشناسد و واقعیت فناپذیر و گذرا بودن آن را با چشم دل بنگرد، به خوبی در مییابد که این جهان ابزاری بیش برای سیر تکاملی او نیست و حیات اصلی انسان، زندگی جاوید اخروی است:
«وَ إِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»؛ این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است،اگر میدانستند!
ج) از دیگر اقداماتی که میتوان در راستای راهنمایی و ارشاد کسانی که تلاش میکنند تا بههر نحو ممکن خود را از لحاظ شکل ظاهری شبیه طبقات مرفه جامعه کنند، تذکر این موضوع است که، هر انسانی باید توقع از خویش را متناسب با واقعیات و تواناییهای فردیاش تنظیم کند و خود را بیجهت مشغول آرمانهای دستنیافتنی نکند، وگرنه در صورت عدم توجه به چنین اصلی، پیآمدها و تبعات منفی متعددی دامنگیر وی میشود.
پیشگیری از توجّه افراطی به بدن از دیدگاه اسلامی
برای پیشگیری از توجّه افراطی به بدن و مدیریت آن، آموزههای دینی راهکارهای مختلفی را پیش کشیدهاند. این راکارها را میتوان در چند سطح خلاصه کرد:
یک) سطح فردی
یکی از سطوح پیشگیری از توجه افراطی به مدگرایی، سطح فردی است که بدین شرح است:
الف) باز تعریف زیبایی
بیگمان این زیبایی درونی و معنوی است که درجه انسان را نزد خدا بالا میبرد، از اینرو هرچه انسان از جنبه ظاهری زیبا باشد، بدون زیبایی معنوی ارزشی نزد پروردگار نخواهد داشت. امّا در عین حال در تعاملات اجتماعی نیز نمیتوان منکر این واقعیت شد که چهره زیبا و زیبایی ظاهری میتواند آثار روانی مثبتی در طرف مقابل بر جای گذارد. با توجّه به این واقعیت، تا جایی که به حرام نیانجامد، اسلام دستوراتی در مورد چنین تعاملی ارائه داده است. از اینرو، اسلام مدافع و مروج آراستگی و پاکیزگی است و با هرگونه بینظمی و ژندهپوشی توسط مردم بویژه جوانان مخالف است. امّا بیش از آراستگی بیرونی بر آراستگی درونی تاکید میکند.
ب) تقویت فرهنگ غیرت و حیا
غیرت یکی از ویژگیهای اخلاقی مردان است که نقش مهمی در حفظ و حراست از کیان خانواده دارد. انسان باغیرت از اقدام به عملی که بنیان خانواده خود یا دیگری را متزلزل کند، پرهیز میکند. او همچنانکه برای حریم شخصی خود احترام قائل است و از ورود و دخالت دیگران به این حریم ممانعت بهعمل میآورد، برای حریم شخصی دیگران نیز احترام قائل است و از ورود به حریم شخصی دیگران، پرهیز میکند. در کنار غیرت، حیا نیز یکی از مهمترین ویژگیهایی هست که میتواند با توجه به ایجاد عفت در آدمی، در پیشگیری گرایش به مدپرستی مؤثر باشد. عفت به معنى پدید آمدن حالتى در نفس است که آدمى را از غلبه شهوت باز مىدارد. هرچه حیا بیشتر باشد، نیروى بازدارنده قوىتر خواهد بود. بین حیا و عفت رابطه مستقیمى وجود دارد. امام على(ع) مىفرماید: «عفت و پاکدامنى به اندازه شرم و حیاى انسان است.»
دو) سطح اجتماعی
یکی دیگر از سطوح پیشگیری از توجه افراطی به مدگرایی، سطح اجتماعی است که عبارت است از:
الف) اصلاح شیوة اجتماعی کردن افراد
از لحاظ جامعهشناختی، پدیدههای اجتماعی و از جمله مد، بهصورت مشترک توسط اعضای اجتماع ساخته و پرداخته میشوند؛ بهنحوی که در ابتدا هر فردی یک برداشت از یک پدیدة اجتماعی دارد، سپس افراد مختلف برداشتهای خود را طی تعاملات اجتماعی با هم در میان گذاشته و نقاط تفاوت و افتراق این برداشتها به یکدیگر نزدیک میشود. همچنین برداشتهای اشتباه طی این تعاملات اصلاح میشود و از این طریق یک واقعیت اجتماعی مشترک شکل میگیرد و تمام افراد اجتماع آن را میپذیرند. از این پس، همین واقعیت اجتماعی است که به رفتارهای اجتماعی افراد جهت میدهد. واقعیت اجتماعی به دو صورت ذهنی و عینی وجود دارد و در هرگونه تلاشی برای فهم و تغییر آن، باید هر دو جنبه در نظر گرفته شود. این دو جنبه هنگامی بهخوبی شناخته میشوند که جامعه بهصورت یک فرایند مستمر دیالکتیک شامل سه مرحله بیرونیکردن، عینیکردن و درونیکردن، درک شود. بنابراین در یک جامعه پویا، کنشگران میتوانند در ایجاد و ترویج پوششهای مناسب و همچنین اصلاح مدهای غربی، فعالانه مشارکت کنند.
ب) معرفی الگوهای صحیح
یکی از شیوههای مؤثر در نهادینهکردن پوشش مناسب در افراد، روش الگویی است. در این روشُ فرد از افراد دیگر، سرمشق و الگو میگیرد و از رفتار آنان پیروی کرده و خود را با آنان همساز میکند. الگو، پیروی عینی و مشهود از یک اندیشه و عمل در جنبههای گوناگون برای رسیدن به کمال است. داشتن الگوهای رفتاری و گفتاری برای کودکان و نوجوانان ضروری و مهم است. چنانکه نداشتن الگو مایه گمراهی و سردرگمی آنان میشود.
ج) تبیین پیامدهای منفی
یکی از راههای مناسب برای پیشگیری از این پدیده، تبیین پیامدهای منفی و آسیبهای مختلف آن در ابعاد گوناگون است. آسیبهای اجتماعی نظیر افزایش فرزندان نامشروع و سستشدن بنیان خانواده، آسیبهای اقتصادی نظیر شیوع شغلهای نامشروع و کاذب، ضعیفشدن نیروی انسانی کارآمد و کاهش آنان در زمینههای مورد نیاز جامعه، آسیبهای دینی نظیر رواج بیبند و باری و گناهانی مانند زنا و آسیبهای فرهنگی نظیر تقلید از بیگانگان اشاره کرد.
باتوجّه به خطراتی که بیان شد، والدین، مربیان و مسؤلین باید این موضوع را بیش از پیش جدّی تلقّی کنند و با بالابردن سطح آگاهی افراد، از خطرات ناشی از آن بکاهند؛ زیرا در صورتی که افراد، با پیامدها و نتایج تصمیمگیریها و اعمال خود، از پیش آشنایی داشته باشند و چشمانداز کلان آنها را همچون تأثیراتی که بر کل جامعه میگذارد، در نظر داشته باشند، با عقلانیت بیشتری اقدام به اتخاذ تصمیم در زمینههای مختلف مینمایند و خود را در برابر نتایج آن مسئول میدانند. در نتیجة آگاهی دادن به جوانان در خصوص نتایج منفی عدم اجرای اصول، ارزشها و قواعد مرتبط با پوشش مناسب، میتواند دید وسیعتری به آنان داده و ضرورت پذیرش این ارزشها را برای آنان تبیین نماید.
د) تبیین آثار مثبت و پیآمدهای مثبت
در کنار آسیبها و پیآمدهای منفی مدگرایی افراطی، میتوان برای افزایش تمایل به پذیرش پوشش مناسب، افراد را از کارکردهای نیک رعایت هنجارها در انتخاب پوشش آگاه کرد. از جمله این کارکردهای مثبت میتوان به مواردی نظیر بالابردن ارزش انسانی، بالابردن بهداشت روانی، افزایش استحکام بنیان خانواده، افزایش کارایی اجتماعی، مبرا شدن جامعه از تحریکات جنسی، رشد عشقهای ارزشمند و پاک، تجلّی ارزشهای عالی انسانی و اخلاقی، شکوفایی استعدادهای فطری و طبیعی و ارتباط سالم افراد جنس مخالف و افراد همجنس اشارهکرد.
سه) سطح مدیریتی و سازمانی
آنچه امروزه در پژوهشهای بروکراتیک سازمانی و در طرحنامههایی به منظور اقناع مدیران بالادستی و اخذ بودجه از آنان، تحت عنوان راهکار لیست میشود، صرف برشمردن مفاهیمی آرمانی است که شکل و شیوة عملیاتیشدن آنها مغفول واقع شده است.
بهعنوان مثال در حوزة آسیبهای پوشش و آرایش، برخی از پژوهشها تلاش دارند تا «ترویج فرهنگ عفاف» را به مثابة راهکاری برای مقابله با ابتذال موجود در سبکزندگی برخی از زنان امروز معرفی کنند؛ پرشی از منکر به معروف بدون تبیین راهِ صورتپذیری آن. چنین راهکاری اگرچه میتواند به تقویت بنیانهای ایمانی کسانی که هنوز مطابق حجاب اسلامی رفتار میکنند، منجر شود، امّا هرگز نمیتواند به مثابة درمانی برای کسانی که به مسئلة ابتذال در آرایش و پوشش مبتلا شدهاند در نظر گرفته شود. روشن است که توصیه نمیتواند راه علاج باشد یا راهکار ترک یک رذیلة اخلاقی بهحساب آید. یک راهکار اصولی برای درمان آسیب اجتماعی اولاً متمرکز بر ترمیم آسیب مورد نظر باقی میماند و پیشگیری از ابتلای افراد سالم را به راهکاری دیگر وامیگذارد؛ ثانیاً با توصیه مشتبه نمیشود و ثالثاً امری است ناظر به حوزة متدولوژی که روش عزیمت از وضع موجود به امر مطلوب را بهنحوی عملیاتی تبیین میکند و هدف پروژه را به اشتباه، جایگزین شیوة گام به گام وصول به آن نمیسازد.
الف) ابهامزدایی از صورت مسئله
امروزه مسئلة مد، پوشش و آرایش، متوّلی مشخصی ندارد و برداشتهای متنوّع از آیات و احادیث نیز بر تشتّت دیدگاههای موجود میافزاید. روشن است که بلاتکلیفی ارگانهای دینی در این مسئلة بهطور مستقیم بر اعتماد مخاطبان آنها تأثیر گذاشته و منجر به آن میشود که هرکس مطابق سلیقه و دلخواه خود دین شخصی برای خویش تعریف کرده و حد و مرزی فردی را به رسمیت بشناسد. بنابراین ابهامزدایی از مسئلة مد و رسیدن به انسجامی منطقی را باید شرط امکان عملیشدن هر نوع راهکاری در این عرصه دانست و بدون آن برداشتن گامهای بعدی ناممکن خواهد گردید.
ب) شناخت زمانه و پارادایمهای فکری مسلّط بر آن
تا آنجا که به مسئلة آرایش و مد مربوط میشود باید گفت که شناخت زمانه در حقیقت مقدمه و یا مکمل ابهامزدایی از صورت مسئله است. در حال حاضر، بسیاری از مفاهیم مربوط به حدود آرایش و پوشش با توجّه به تغییر مناسبات اجتماعی در جوامع امروزی و باز تعریف مفاهیمی نظیر عفاف، حیا و غیرت تحدید و تحلیل نشدهاند.
واضح است که منظور از این نکته همراهی با اقتضائات زمانه نیست، چراکه اقتضائات زمانه ممکن است برخاسته از دلایلی متضاد با ارزشهای اخلاقی و دینی باشند. آنچه مدّ نظر است بازیابی زبانی امروزی است که اساسا تنها در پرتو آن امکان دیالوگ میان سنّت و تجدّد فراهم میشود. بدون وجود چنین بستر مشترکی هر یک از سنّت و تجدّد با زبانی خاص بهخود، سخن خواهد گفت و فرض ایجاد هرگونه تفاهمی میان آن دو منتفی خواهد بود.
ج) جایگزینکردن سیاستهای تعریضی بهجای تصریحی
اتخاذ سیاستهای تعریضی در برخورد با عامة مردم نمونهای است از عنصر زمانهشناسی آیات قرآن و روایات موجود در سنّت اسلامی بهعنوان یکی از منابع سرشار شناخت زمانه است که سرنخهای بسیاری در این باب را میتوان از رهگذر تحلیل آنها جویا شد.
متأسفانه آنچه که امروزه در سیاستهای فرهنگی ما در حوزة آرایش و پوشش صورت میگیرد، صرفاً شکل تصریحی، مستقیم و دور از هرگونه ظرافتهای گفتاری و رفتاری دارد. بهعنوان مثال در بسیاری از سریالها و فیلمهای تولید صدا و سیما از ابتدا مرز میان سیاه و سفید و خوب و بد و خیر و شر از هم بهروشنی جدا شده است. شخصیت زن مثبت داستان که بهطرز واضحی سیمای الگوی متعالی دارد به کلیشههایی در نام و نامخانوادگی، پوشش و حجاب، رفتار توأم با حجب و حیا و عملکرد پیامبرانه مبتلاست که از ابتدا ذائقة مخاطبِ تعریضپسندِ این روزگار آن را پس میزند. در سوی مقابل، شخصیت منفی داستان نیز بههمین کلیشهها گرفتار است و گویی کارکرد دیگری جز آنکه در تقابل با شخصیت خوب قصه، هرچه بیشتر ابعاد فرشتهوار گفتار و رفتار وی را عیان سازد، ندارد.
د) اتخاذ سیاستهای فرهنگی ضدِّ استخفاف
در اندیشة قرآن یکی از راههای سلطة فرهنگی و سیاسی طاغوت بر مردم، استخفاف است. قرآن کریم قوم مصر را که یکی از فرهیختهترین اقوام در طول تاریخ بوده و از دانشهای بسیاری نظیر ریاضیات، نجوم و معماری برخوردار بودند، بهعنوان یکی از قربانیان سیاست استخفاف یاد میکند که با همة عظمتشان به دلیل استفادة هوشمندانة فرعون از سیاست استخفاف مطیع وی شدند.
در مورد ایران میتوان گفت که دو مرکز ثقل فرهنگی عظیم ایرانیان، یعنی ایرانیبودن و مسلمانبودن، در صد سال گذشته و از رهگذر آشنایی ایرانیان با فرهنگ اروپایی و آمریکایی هدف استخفاف و سبکسازی قرار گرفتهاند. تأثیرپذیری امروز بسیاری از ایرانیان از انواع پوششها و آرایشها و الگوهای زیبایی، نتیجة مستقیم بیگانگی آنان از فرهنگ ایرانی و اسلامی است و تنها در پرتو بازیابی دوبارة این مراکز ثقل، قابل رفع است.
س) جهتدهی به مسئله مد
حال با در نظرگرفتن مواردی که ذکر شد، مهمترین وظیفه نهادهای ذیربط در مسئله پوشش، جهتدهی به مردم در انتخاب پوششهای مناسب و ایجاد تمایل به رعایت هنجارهای عرفی، دینی و قانونی کشور است که میتوان نمود آن را در برپایی جشنوارهها و برگزاری نمایشهای زنده لباسهای اسلامی، جستجو کرد. جشنوارههایی که توانسته مخاطبان زیادی را بهخصوص در میان زنان کشور به خود جلب و نمادی از حرکت فرهنگی دولت در بحث توسعه فرهنگ عفاف و حجاب باشد. باید وظیفه اصلی وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی را در این بخش تعیین چارچوبهای مد و لباس ویژه بانوان ایرانی دانست.
راهکارهای قانونی
یکی دیگر از راههای مقابله با پدیده مدگرایی، راهکارهای قانونی است که دولتها میتوانند با وضع قوانین و ابلاغیهها، به حل این معضل بپردازند. یکی از کارهایی که در این زمینه انجام شده است، «قانون راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» است که در ۱۳ دی ۱۳۸۴ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است. متن کامل آن بدین شرح است:
۱) مقدمه
«حجاب» از ارزندهترین نمودهای فرهنگی، اجتماعی در تمدن ایرانی – اسلامی است که پیشینه آن به قبل از ورود اسلام میرسد، اما در فرهنگ اسلامی به اوج تعالی و منتهای ارزش و اعتبار خود میرسد.
حجاب و عفاف پدیده مذهبی – ارزشی مهمی در تعالیم اسلامی است و توجه به زمینههای فرهنگی – اجتماعی بهعنوان بستر آن بسیار شایسته و لازم استد و اشاعه و تعمیق آن نیازمند آموزشهای بنیادین و مداوم در خانواده، مدرسه، دانشگاه و اجتماع است. بدیهی است که در کنار شرایط مساعد اجتماعی برای ارزش تلقی کردن و الگوپذیری این فرهنگ، نیازمند درونی و نهادینه شدن آن در وجود افراد است بدون شک، رسیدن به این هدف نیازمند مشارکت و توجه جدی همه نهادها و دستگاهها بهصورت مستمر و هدفمند است.
۲) سیاستها و راهکارها
الف) در اولویت قرار دادن موضوع حجاب و عفاف در برنامههای دستگاههای اجرایی کشور برای مقابله با روند فزاینده بدحجابی.
ب) ابلاغ روشهای اجرایی و تعیین ضوابط و هنجارهای روشن در مورد نوع لباس و پوشش افراد در بخشهای رسمی و اداری کشور.
ج) نظارت بر رعایت حریم حجاب و عفاف در سازمانهای دولتی و عمومی و نظارت و تأکید بر ضرورت رعایت سادگی و پوشش و فرمهای اسلامی و حضور ساده و بیآرایش در محیط کار بهدلیل تأثیر منفی بر مراجعان.
د) تعریف استانداردهای فرهنگی مناسب برای ترویج فرهنگ عفاف منطبق با فرهنگ دینی و ملی و فراهم کردن زمینههای لازم برای ترویج الگوهای مناسب پوشش اسلامی توسط نهادهای الگو ده.
ر) ایجاد مراکز و مؤسسات متعدد با هدف الگوسازی، ارائه مدلهای مناسب و متنوع و ایجاد رقابت سالم در زمینه بین افراد.
س) وضع قوانین و مقررات لازم برای اصلاح وضعیت پوشش در جامعه.
ص) گسترش و تقویت مراجع قانونی برای ترویج پوشش اسلامی در جامعه.
ع) اصالت بخشی به فرهنگ عفاف از طریق محصولات متنوع فرهنگی، هنری متناسب.
ف) رعایت حجاب و حفظ شئون اسلامی از سوی مدیران، مسئولان حکومتی و خانوادههای آنان و تدوین شاخصهایی در این زمینه برای گزینش مدیران.
ق) رفع اشکالات قانونی در نحوه تولید، توزیع و عرضه پوشاک داخلی و خارجی.
ک) پیگیری نحوه اجرای طرح گسترش فرهنگ عفاف بهصورت مستمر در جلسات شورای فرهنگ عمومی استانها و ارائه گزارشهای منظم به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی (رئیس کمیته).
ل) ارزیابی دقیق از اجرای طرحها توسط دستگاههای فرهنگی، انتظامی و قضایی برای مقابله با مظاهر بدحجابی و یافتن راهکارهای مناسب توسط کمیته توسعه و ترویج فرهنگ عفاف.
م) نظارت و ارزیابی عملکرد رسانهها – خصوصاً صدا و سیما – در ارتباط با الگوهای تبلیغی آنها و تأثیر آن در جامعه.
ن) احیاء سنت حسنه «امر به معروف و نهی از منکر» درمورد حجاب و عفاف.
هـ) فراهم کردن زمینههای لازم برای تهیه کتب، نشریات و تولیدات علمی- فرهنگی بهمنظور ترویج فرهنگ عفاف و پاسخگویی به شبهات موجود در مورد آن.
ی) انجام سیاستهای تشویقی درباره مدیران و کارگزارانی که در محیط کار خود اصول عفاف و پوشش اسلامی را رعایت میکنند.
البته در کنار این سیاستهای کلی، وظایف تخصصی دستگاههای قانونگذار و اجرایی نیز در این قانون مشخص شده است که هر دستگاه بهصورت جداگانه موظف است در حسن اجرای آن بکوشد. این نهادها عبارتند از: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت بازرگانی، سازمان صدا و سیما، نیروی انتظامی، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت امور اقتصادی و دارایی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، مرکز امور زنان و خانواده، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، شهرداریها، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، سازمان بهزیستی، وزارت امور خارجه، وزارت کار و امور اجتماعی، مجلس شورای اسلامی، وزارت کشور، سازمان مدیریت و برنامهریزی، قوه قضائیه، وزارت مسکن و شهرسازی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، نیروی مقاومت بسیج و وزارت راه و ترابری.
پایش سبک زندگی، سال چهارم، شماره ۱۸، فروردین ۱۳۹۶، صفحات ۹۵-۱۰۳.