زندگی معنوی 26/ 10/ 95
در جلسه گذشته در ادامه بحث از برنامه چهاربندی روزانه مؤمن، نکاتی درباره محاسبه به عنوان گام سوم این برنامه مطرح شد. گفته شد که خدا بر اساس اسم شریف «حسیب» خود به حساب و کتاب بندگان میپردازد. اسم حسیب هم تحت اسم عدل و آن هم تحت اسم رحمان است. هم چنین گفته شد که حسابرسی خداوند سه شرط میخواهد؛ علم، قدرت و عدل.
و اما ادامه بحث:
در این جلسه درباره شروط سهگانه حسابرسی خدا توضیحاتی ارائه خواهد شد.
شرط اول: علم
اسم حسیب نیازمند علم مطلق است. رابطه میان محاسبه و علم الهی را قرآن چنین بیان میکند:
« لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ…؛[1] آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ خداست. و اگر آنچه در دلهاى خود دارید، آشکار یا پنهان کنید، خداوند شما را به آن محاسبه مىکند…»
نکات آیه:
نکتة اول:با توجه به فراز «وَ إِنْ تُبْدُوا ما فی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ» به دست میآید که انسان میتواند آنچه را که در درون او است اظهار کند و یا مخفی نماید. شاید این خصیصه، مختصّ به انسان است.
نکتة دوم: از همین فراز این نکته نیز قابل اسفاده است که انسان حتی میتواند عکس آنچه درون اوست را اظهار کند. همچنین انسانها میتوانند در شرایط متفاوت، درون خود را به صورتهای متفاوتی اظهار کنند؛ مثلاً اندوهگین است امّا خود را شاد نشان دهد و نقش بازی کند.اما نکته مهم این است که در واقع دارد با این بازی فقط خود را فریب میدهد:
«یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ؛[2] با خدا و مؤمنان نیرنگ مىبازند ولى جز بر خویشتن نیرنگ نمىزنند، و نمىفهمند.
نکتة سوم:با توجه به فراز «یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ» میتوان گفت خدا، اعمال انسان را زمانی که بخواهد به حسابش برسد به پای فاعل آن مینویسد. پس محاسبه کننده خداست و طرف محاسبه، آدمی است.
نکتة چهارم:این آیه، ظهور در تجسم عمل دارد. یعنی نفس عمل و خود عمل، وجه محاسبه است و به پای انسان خواهند نوشت.
نکتة پنجم:این آیه به علم الهی اشاره دارد. محاسبه خدا نسبت به اعمال آدمیان نیازمند علم مطلق است.
علم دو گونه است محدود و نامحدود. علم محدود ممکن است به وجوهی از اعمال انسان احاطه نداشته باشد پس محاسبة او ناقص خواهد بود. از آنجایی که علم انسان، محدود است پس انسان نمیتواند در مقام محاسبه قرار گیرد.
اگر انسان بتواند دست از قضاوت بردارد و ذهنی بی قضاوت پیدا کند، ذهنش آزاد خواهد شد و فرصتی برای فکر کردن پیدا خواهد کرد.
شرط دوّم: عدالت
آنچه از قرآن به دست میآید آن است که انسانها مأمورند به عدالت، تا جایی که بتوانند و مأمورند به احسان، تا جایی که بتوانند:
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ …؛[3] در حقیقت، خدا به دادگرى و نیکوکارى فرمان مىدهد …»
احسان و گذشت، برافکندن ریشههای کینه است از درون.
مطابق با عدالت رفتار کردن، بسیار مشکل و حتی ناممکن است اما رفتار کردن از روی صداقت و احسان، ممکن و آسانتر است.
هر پُستی و هر منصبی، منصب قضاوت است، حتی معلّمی. لازمة این مناصب، دخالت در حریم خصوصی لااقل یک فرد است. اخمها و لبخندهای یک مدیر، درون کارمند او را خوشحال و غمگین میکند.
شرط سوم: قدرت
درباره قدرت، به این آیه میتوان اشاره کرد:
«الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ؛[4] امروز بر دهانهاى آنان مُهر مىنهیم، و دستهایشان با ما سخن مىگویند، و پاهایشان بدانچه فراهم مىساختند گواهى مىدهند.»
این آیه تجلّی قدرت خدا در قیامت را نشان میدهد. روزی که از همه سؤال میشود امّا آنها نیستند که جواب دهند بلکه جوابها تکوینی است و خودِ زبان ودست انسان به سخن درمیآیند.
حاصل آنکه خداوند محاسبهگر است؛ چون اولاً علمش نامتناهی است، ثانیاً عدل و احسانش نامتناهی است، و ثالثاً قدرتش نامتناهی است. پس او و فقط او میتواند محاسبه گر باشد. البته به انسان هم اجازه دادهاند که در حدّی کوچک، محاسبهگر خود باشد.
[1]. بقره/284. [2]. بقره/9. [3]. نحل/90. [4]. یس/65.