زندگی معنوی ـ جلسه 73 ـ 15/ 12/ 95
در جلسه گذشته نکاتی دربارة درجه اول باب محاسبه با عنوان «تمییز نعمت از فتنه» بیان شد. گفتیم ملاک نعمت یا نقمت بودن یک امکان، به نحوة استفاده انسان از آن امکان برمیگردد. فتنه نیز به شرایط، حوادث، رخدادها و وقایعی گفته میشود که برای انسان پیش میآورند تا ببینند چگونه عمل میکند. همچنین گفته شد که انسانها همواره در حال انتخاب و ابتلاء هستند. البته جنس ابتلائات انسانها با هم متفاوت است. ابتلاءات هر کسی با اعمال گذشته او متناسب است. بنابراین، همه ما باید شرایط امروزمان را بپذیریم و در برابر آنها تسلیم باشیم.
و اما ادامه بحث:
تمییز نعمت از فتنه
پس از معناشناسی نعمت و فتنه در جلسه گذشته، در این جلسه به موضوع درجه اول باب محاسبه؛ یعنی، «تمییز نعمت از فتنه» میپردازیم و نکاتی را مطرح میکنیم:
نکتة اول: همه چیز ابتلاء است چه دادنها و چه گرفتنها،برخلاف باور عمومی که معمولاً از داشتههای خود، با تعبیر «نعمت» یاد میکند و نسبت به آن چه از دست میدهند از تعبیر «فتنه و ابتلاء» استفاده میکنند.
نکتة دوم: از نگاه قرآن کریم، بسیاری از شرایط و پیشامدها، ظاهری خوشایند دارند، ولی باطن آنها برای انسان، خیر نیست، و برعکس شاید ظاهرش ناپسند باشد ولی به حال انسان سودبخش و خیر است:
«وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[1] و بسا چیزى را خوش نمىدارید و آن براى شما خوب است، و بسا چیزى را دوست مىدارید و آن براى شما بد است، و خدا مىداند و شما نمىدانید.»
نکات مربوط به تحلیل آیه:
نکتة اول: از این آیه بدست میآید که حوادث جهان مثل خود جهان، دارای ظاهر و باطن است.
نکتة دوم: کراهت و احساس ناملایم بودن حوادث جهان، به نگاه انسان برمیگردد، امّا خیر و شرّ بودن حوادث جهان، عینی، نفسی و تکوینی است. این تعبیر «لَکُمْ» گویا میخواهد بگوید که شرّ یک أمر نسبی است.
نکتة سوم: پایان آیه، دلالت میکند که برداشتهای انسان، سطحی است، و اگر علم خدادای به انسان داده شود، خیر و شرّ واقعی را مییابد.
نکتة چهارم: هر شرایط و حادثهای، ظاهری دارد و باطنی. آدم ها معمولاً بر حسب ظاهر قضاوت میکنند و چون قضاوت بر اساس ظاهر است، درست نیست؛ زیرا منطبق بر واقعیّت نیست.
نکتة پنجم: این آیه، دو درس مهمّ به ما میدهد:
· درس اول این که لطفاً قضاوت نکنید، چه درباره انسانها، چه اشیاء و چه حوادث. اگر قضاوت نسبت به دیگران بصورت ناخودآگاه در ذهن ما میآید میتوانیم ادامه ندهیم.
· درس دوم این که هر کس به خدا نزدیک شود صفات خدا نیز در او متجلّی میشود. تقرب به خدا یعنی مشابهت با خدا و اسماء و صفات او. بنابراین، اگر کسی به هر میزانی که اسم رحمان خدا نزدیک شود، به همان میزان، علم هم به او داده میشود؛ زیرا اسم رحمان، اسم جامع است و شامل اسم علیم خدا نیز میشود.
مثال: برای روشنتر شدن بحث تمییز نعمت از فتنه، به این مثال توجه کنید:
یک راننده جوان که عشق سرعت هم دارد با یک ماشین مدرن، در یک جاده مناسب و خلوت، با سرعت در حال حرکت است. در حالی که نمیداند در ادامه مسیر به یک پیچ میرسد که پشت آن، یک حفره عمیقی ایجاد شده است. حال فردی را تصور کنید که از بالای تپه، هم ماشین را میبیند و هم پشت پیچ را. او هم میتواند به آن راننده کمک کند و هم کمک نکند.
کمک کردن او به این شکل است که ماشین را در فاصلة دو کیلومتری از پیچ، خاموش کند. در این وضعیت، راننده جوان به شدّت ناراحت میشود و نسبت به ماشین زبان به اعتراض میگشاید. ظاهر این حادثه، ناراحتی است ولی باطن آن، کمک و نصرت است. ولی اگر نخواهد کمک کند، ظاهرش این است که آن راننده جوان، لذّت سرعت را در آخر عمر چشید. امّا باطن آن چیست؟ مرگ، آن هم به خاطر عشق سرعت.
نکتة ششم:هر کس نادانسته، شرایط را تفسیر کند، در واقع دارد به خدا توهین میکند؛ چون، ظاهر حوادث، مراد خدا نیست، درنتیجه، انتساب آن به خدا، ناموجه بوده و مصداق توهین و تهمت به خداست. هر چند که میتوان با آراسته شدن به صفات زیبای توکّل، صبر و عفّت یوسفگونه (ع)، صاحب علم تأویل احادیث شد:
«…وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیث…»[2] [1]. بقره/216.
[2]. یوسف/21.