زندگی معنوی 24/2 /1396
در جلسه گذشته، به دنبال بحث از انواع سعی و تلاش، به مدل ورودی و خروجی الگوی تلاش مؤمنانه بر اساس قرآن اشاره شد و اصول ناظر به هر دو بخش ورودی و خروجی مطرح گردید. طبق این مدل، مؤمن در جانب کسب درآمد، پرتلاش و خوش نیّت و در جانب مصرف، ابتدا نفع دیگران را مدّ نظر قرار میدهد و سپس با ملاک قرار دادن نیازهای خود، آنها را به بهترین شکل برطرف میسازد.
ادامه بحث:
تلاش نوع سوم: تلاش معنوی
در این باره، نکاتی را اشاره میکنیم:
نکتة اول: بر خلاف تلاش نوع دوم که جنس و ماهیت آن، مادی است با هدف نفعرسانی، جنس و ماهیت تلاش معنوی، نفعرسانی و خدمت به دیگران است. کسانی که اهل تلاش معنوی هستند، کارشان بخشش است، نه این که کار میکنند تا ببخشند. گویا این انسانها آمدهاند تا به بشر کمک کنند. برخلاف انسانهای معمولی، که آمدهاند تا رشد کنند و بالا روند، آنها به زمین نزول پیدا کردهاند تا دیگران را رشد دهند.
نکتة دوم:ویژگیهای رزقی که محصول تلاش معنوی است با ویژگیهای رزقی که محصول تلاش مادی است، متفاوت است. این تفاوت ها عبارتند از:
1. رزق ناشی از تلاش مادی، کمتر از مورد انتظار است در حالی که رزق ناشی از تلاش معنوی، فراتر از توقع و انتظار است.
2. رزق ناشی از تلاش مادّی، احتمالی است؛ شاید بیاید و شاید نیاید. اما رزق ناشی از تلاش معنوی، قطعی و صد در صد است.
3. رزق ناشی از تلاش مادی، به زحمت فراوان نیاز دارد. در حالی که رزق ناشی از تلاش معنوی، زحمت و تلاش مادی کمتری نیاز دارد. به عبارت دیگر، هر چه تلاش معنوی، افزایش یابد، تلاش مادی برای دسترسی به رزق، کاهش مییابد، همانند ماجرای حضرت مریم (س) که پس از تکیه دادن به درخت خشکیده خرما، آن درخت بارور شد و تنها کافی بود که دست مبارکشان را دراز کنند و خرما را تناول کنند.[1]
4. رزقهای ناشی از تلاش مادّی، گاهی به شادی و آرامش مصرف نمیشوند. اما رزقهای ناشی از تلاش معنوی، به آرامش و شادی مصرف خواهند شد.
5. رزقهای ناشی از تلاش معنوی، غیر منتظره و من حیث لا یحتسب هستند. برخلاف رزقهای ناشی از تلاش مادّی که از قبل، مقدارش را میدانیم و انتظارش را میکشیم.
فلسفة بسیاری از تلخیها، اندکیها در زندگی، آن است که داشتههایمان بیشتر محصول تلاش مادی است تا تلاش معنوی.
نکتة سوم: فاصلة انسان با رزقهایش بستگی به جنس سعی و تلاش او دارد. کسی که تلاشهایش مادّی باشد، فاصلة رزقهایش با او زیاد میشود و به همین دلیل، به تلاش و زحمت بیشتری نیاز دارد. اما اگر تلاشهایش معنوی باشد، رزقهایش نیز نزدیک و در کام او قرار میگیرد.
نکتة چهارم: برخی از مصادیق تلاشهای معنوی:
1. دعا: دعا یک سعی و تلاش معنوی است. برخلاف تصور عمومی که دعا را فقط به معنای خواستن چیزهای دنیوی و اخروی میدانند، توصیف زیباییها و حمد و ثنای الهی از مصادیق برتر دعا به شمار میرود؛ مانند دعای سحر.
2. عبادت: بندة خدا بودن و بر این بندگی، استقامت ورزیدن از مصادیق مهم تلاش معنوی است. خدا در قرآن میفرماید:
«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى؛[2] و کسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش. ما از تو جویاى روزى نیستیم، ما به تو روزى مىدهیم، و فرجام [نیک] براى پرهیزگارى است.»
طبق این آیه، نماز و استقامت ورزیدن به آن، یکی از راههایی است که انسان را به رزق میرساند. البته نباید نماز را با این نیّت بخواند بلکه، رزق را خدا عطا خواهد کرد.
3. توکّل: عالیترین سطح تلاش معنوی، توکّل است. در قرآن میخوانیم:
«وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا*وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکلَْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلُِّ شىَْءٍ قَدْرًا؛[3] و هر کس از خدا پروا کند، [خدا] براى او راه بیرونشدنى قرار مىدهد.* و از جایى که حسابش را نمىکند، به او روزى مىرساند، و هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است. به راستى خدا براى هر چیزى اندازهاى مقرّر کرده است.»
طبق این آیه، توکل، مصداق کامل تقواست، و هر کسی که باتقوا باشد خداوند برای رزق او کافی است. انسان با تقوا نگران رزقش نیست؛ زیرا ارادة خدا بر همة ارادهها بالغ است و تمام ارادهها در مقابل اراده خدا هیچ هستند و به حساب نمیآیند.
حاصل آن که سعی و تلاش آدمی، سه گونه است؛ تلاش مادی برای تامین منافع شخصی، تلاش مادی برای نفعرسانی به دیگران و تلاش معنوی. قرآن از انسان میخواهد که تلاشهایش را از جنس تلاشهای معنوی قرار دهد؛ زیرا محصول تلاشهای معنوی بر خلاف محصول تلاشهای مادی، بیشتر از انتظار است، قطعی و صد در صد است، زحمت مادّی کمتری نیاز دارد، به آرامش و شادی مصرف میشود و به صورت غیر منتظره به انسان رسانده میشود.
[1]. مریم/25: «وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا؛ و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان، تا بر تو خرماى تازه مىریزد.» [2]. طه/132. [3]. طلاق/ 2و3.