علل گرایش به مانکنیسم و دست‌کاری بدنی

دکتر مهدی فدایی/

در بررسی علل گرایش به خودآرایی و مانکنیسم مناسب است که این علل، در سه بخش فردی، روانی و اجتماعی دسته­ بندی شوند.

1) علل فردی

الف) نقش دین‌داری و گرایش‌های دینی

دین‌داری و گرایش‌های دینی، ارتباط مستقیم با میزان تمایل افراد به استفاده از لوازم آرایشی، بدحجابی و پوشش نامناسب دارد. بدین معنا که هرچه میزان دین‌داری افراد و گرایش آن‌ها به دین بیشتر باشد، میزان استفاده آن‌ها از لوازم آرایشی و گرایش آن‌ها به داشتن پوشش نامتعارف کمتر خواهد بود.[1] این موضوع در آیات و روایات دینی نیز مورد تأکید قرار گرفته است، چنانکه امام صادق (ع) می‌فرماید:

کسی که حیا ندارد ایمان ندارد.[2]

حیا ثمره ایمان است. هرچه ایمان انسان بیشتر باشد، حیا بیشتر در رفتارش مشاهده می‌شود و از ارتکاب کار‌های زشت بیشتر احساس شرمندگی می‌کند. در مقابل، هرچه ایمان انسان ضعیف‌تر باشد، گستاخی‌اش برای انجام گناه بیش ترخواهد شد. عمل به آموزه‌‌های دینی مانند حجاب برخاسته از اعتقاد درونی فرد است و اعتقاد به حجاب به‌طور مؤثر ناشی از سطح آگاهیِ فرد و ایمان او نسبت به شرایط، ویژگی‌ها و مصالح این حکم است. فردی که خود را تحت تأثیر اعتقادات درست نبیند، هیچ وظیفه اخلاقی برای هم‌نوا بودن و رعایت قوانین در نظر نمی‌گیرد.

ب) نوگرایی، بازاندیشی و ساخت هویت جدید

در دوران مدرن، هویت خصلتی سیال و منعطف یافته و در معرض تغییر و بازتعریف است. برخلاف گذشته که هویتِ یک فرد در چهارچوب‌‌های از پیش داده‌شده خانوادگی و سنت‌‌های یک‌دست اجتماعی تعریف می‌شد، در دوران مدرن به دلیل از بین رفتن مرجعیت نهاد‌های سنّتی از سویی و ظهور سبک‌‌های زندگی متنوع از سوی دیگر، هر فرد در معرض انتخاب‌های نامحدود و متنوع قرار گرفته است. وی این اختیار را دارد که در رویارویی با شیوه‌‌های زندگی متنوع، آزادانه و با استناد به اطلاعاتی که به‌طور روزمره دریافت می‌کند، دست به انتخاب بزند و یا حتی سبک زندگی تازه‌ای برای خود تعریف کند. این وضعیت پیش‌آمده در دوره جدید را اندیشمندان علوم اجتماعی هویت باز اندیشانه یا هویت بازتابی می‌نامند.[3]

تمایل به نوگرایی به درجات مختلف در جوانان مشاهده می‌شود و گواه نیاز آن‌ها به شکستن قالب‌های موجود، فاصله گرفتن از هنجار‌های پیشین و خانواده و رسیدن به هویتی متمایز از کسانی است که پیش از آن‌ها بوده‌اند، این امر زمانی نمود بیرونی پیدا می‌کند که به‌صورت تنوع در پوشش ظاهر می‌شود.[4] درواقع، مشخص شده است که برخی افراد به این دلیل آرایش می‌کنند و یا در ظاهر خود موازین شرعی حجاب و پوشش را رعایت نمی‌کنند که می‌خواهند برای خود هویت فردی جدید بسازند. این گروه با آرایش کردن و ظاهر‌سازی در جهت ارائه شخصیتی مطلوب و القای تصورات مثبت و ارزشمند در جامعه، مثل تعلق به طبقه اجتماعی بالا، به دیگران هستند.[5] ازآنجایی‌که بدن حیطه و قلمرو شخصی فرد محسوب می‌شود و در دوره مدرن افراد امکان هرگونه تغییر در ساختار فیزیکی و بدنی خود را نیز به مدد فنّاوری و تحولات پزشکی به دست آورده‌اند، در ساختن این هویت جدید و مطابق با معیار‌های شخصی، افراد کنترلی همه‌جانبه را بر بدن خویش اعمال می‌کنند. این امر تنوعی گسترده دارد و از نوع و میزان آرایش در صورت تا انواع پوشش‌های مطابق سلیقه شخصی و حتی جراحی‌ها و دست‌کاری‌های پزشکی در چهره و اندام را شامل می‌شود.

در مسئله هویت‌یابی جوانان و نوجوانان نیز، گرایش پسران در دوره جدید به استفاده از معیار‌های زیبایی زنانه و لوازم آرایشی را می‌توان ناشی از احساس تملک بر بدن و مدیریت آن و مطابقت دادن آن با آرمان‌ها و ایدئال‌های ذهنی دانست.

ج) نفی خود و پنهان کردن خویش

هنگامی‌که عزت‌نفس در شخصی کم است، هراس و ترس از واقعیت در فرد وجود دارد؛ نظیر ترس از حقایق درباره خود، ترس از افشا شدن، ترس از فروریختن ظاهرها و ترس از ناکامی و تحقیرشدن. این افراد گویا برای دیگران زندگی می‌کنند و همواره نگران قضاوت‌های دیگران هستند؛ لذا جرئت اندیشیدن به خود و توانمندی‌های خویش را از دست می‌دهند، زود تسلیم می‌شوند و دیگران می‌توانند به‌سرعت آنان را دلسرد کنند و حالت انفعال در آنان ایجاد نمایند. برای این گروه ساختن هویت جدید مهم نیست، بلکه بیشتر پنهان کردن خود و حتی ویژگی‌های جسمی و روحی مطرح است.[6]

این گروه با دست زدن به انواع آرایش‌ها، داشتن پوشش‌هایی که جلب‌توجه افراد می‌کند و اقدام به جراحی‌های متنوع، درصددند تا نقص‌های احتمالی چهره و اندام خود را از دید دیگران پنهان کنند؛ نقایصی که در بیشتر اوقات وجود خارجی ندارند و صرفاً به دلیل فشار‌های روانی بر فرد در ذهن وی شکل گرفته‌اند. به‌عنوان‌مثال انگ‌هایی مانند اینکه فردی دارای چهره شهرستانی، دهاتی یا بی‌کلاس است، وی را ترغیب می‌کند تا با اعمال جراحی و یا اقدام به آرایش‌های نامتعارف، هویتی را که ناپسند می‌انگارد، مخفی نماید.

2) علل روانی

الف) تمایل به جلب‌توجه و خودنمایی

در یک طبقه‌بندی از نیاز‌های بشری، به نام طبقه‌بندی بیست‌گانه‌ی نیازها، «نیاز به خودنمایی» این‌گونه تعریف می‌شود:

نیاز به خودنمایی یعنی خود را طرف توجه قرار دادن، روی دیگران تأثیر گذاشتن، دیگران را تحریك كردن، كنجكاوی آن‌ها را برانگیختن و آن‌ها را سرگرم كردن.[7]

از نظر روان‌شناختی خودآرایی یكی از نیازهای روانی به شمار می‌رود و باید مورد احترام قرار گیرد. در صورت عدم پاسخگویی به این نیاز، آسیب‌های روحی و روانی به افراد و به‌ویژه زنان وارد خواهد شد. زنان از نظر روانی دارای خصلت دگرخواهی هستند. این امر موجب خودآرایی در آنان می‌شود. درواقع، زنان به ارائه زیبایی خود نزد دیگران، بیش از خودِ زیبایی علاقه نشان می‌دهند.[8]

تحقیقاتی که در همین راستا صورت گرفته نشان می‌دهد بیشتر دختران در استفاده از لوازم آرایش یا نوع پوشش و طراحی اندام خود به دنبال جلب‌توجه دیگران هستند. استفاده از این وسایل به‌نوعی همراه با پذیرش و تأیید این دختران از سوی دیگران است.[9] وقتی زیبایی و تلاش برای زیباتر شدن، آن‌هم به هر نحوی در یک جامعه به‌عنوان «ارزش» شناخته شود، افراد سعی می‌کنند تا با اقدام به آن، پذیرش و تأیید دیگران را داشته باشند و کاری کنند تا با جلب‌توجه دیگران گوی سبقت در رقابت زیبایی را از دیگران بربایند.

ب) تشخص‌طلبی، برتری‌جویی و تمایزطلبی

انسان مدرن در خلق هویت خویش، کم‌وبیش یک استفاده آزادانه و عقلانی از زبان علائم کالاها به‌عمل می‌آورد تا خود را از دیگران متمایز کند. در حوزه مصرف و به‌ویژه مصرف پوشاک، باید اشاره کرد که اگرچه مد به‌طورکلی شکل‌گیری یک سلیقه جمعی است، اما درواقع، هدف مد و منطق پوشش و آرایش در دوره مدرن، تمایزگذاری است.[10] به عقیده بودریار، افراد تلاش می‌کنند تا با انتخاب کالایی از بین انبوه کالا‌های در دسترس، ویژگی‌های عمیق شخصی و تفاوت‌های نهانی خود را با دیگران، به نحوی آشکار کنند تا شخصیت خود را بسازند. این شخصیت‌سازی شامل بازیافت کوچک‌ترین تمایزها می‌شود؛ تمایزهایی که بر اساس آن‌ها سبک زندگی و منزلت اجتماعی مشخص می‌گردد؛ اما همین تمایز از گروهی خاص، باعث می‌شود تا فرد با گروهی دیگر هم‌نوا گردد.[11]

به تعبیر زیمل، مسئله در مد، هم همانند‌سازی اجتماعی است و هم تمایزگذاری اجتماعی. فعالیت افراد را دو نیرو یا دو هدف اجتماعی متضاد بر می‌انگیزاند؛ از یک‌سو با تقلید از دیگران، به ادغام در یک گروه اجتماعی علاقه نشان می‌دهند و از سوی دیگر، به تفکیک خودشان از دیگران علاقه دارند و با گزینش چیز جدیدی که دیگران ندارند بر فردیت و یگانگی خویش تأکید می‌کنند.[12]

با توجه به این مسئله، در خصوص پوشش و آرایش، می‌توان گفت که عده‌ای با انتخاب نوع پوشش و میزان خاصی از آرایش به دنبال این هستند که بین خود و دیگران تمایز ایجاد کرده و از این راه خود را به‌عنوان فردی دارای نوع خاصی از شخصیت و سبک زندگی به دیگران معرفی کنند. آن‌ها می‌خواهند با افراد مذهبی یا حتی غیر مذهبی متفاوت باشند؛ مثلاً چادربه‌سر می‌کنند، اما در استفاده از لوازم آرایش افراط می‌کنند.[13] عده‌ای هم به دنبال آن هستند که از تیپ‌هایی برای خودآرایی و پوشش خود استفاده کنند که هنوز در ایران به‌مثابه مد مطرح نشده است. میل به ایجاد تمایز در این افراد باعث می‌شود تا آن‌ها دست به چنین کاری بزنند.[14]

ج) نارضایتی از بدن؛ نقصان عزت‌نفس

عزت بدنی یا برعکس، احساس نارضایتی بدنی، درواقع، خودارزیابی فرد از بدن و ظاهر جسمانی خود است. اگرچه بدن و ظاهر جسمانی یک مؤلفه مهم خودپنداری برای همه انسان‌ها محسوب می‌شود، اما بدن و نمای ظاهری آن برای زنان از اهمیت بیشتری برخوردار است.[15] آن‌ها برای بالا بردن میزان رضایت از تصویر بدنی خود به سمت استفاده از لوازم آرایش یا حتی جراحی زیبایی می‌روند که می‌تواند تااندازه‌ای در جهت بهبود ظاهر عمل کند. میزان عزت‌نفس پایین، تمایل به انجام آرایش را در بین افراد افزایش می‌دهد. لازم به ذکر است که میزان نارضایتی از ظاهر، میزان عزت‌نفس افراد را کاهش می‌دهد.[16] همچنین این افراد با اقدام به اعمال جراحی و آرایش کردن، اعتمادبه‌نفس ازدست‌رفته خود را دوباره پیدا می‌کنند، جسارت صحبت کردن می‌یابند، اجتماعی‌تر می‌شوند و قدرت اعتراض و اظهارنظر می‌یابند.[17]

د) تغییر وضعیت روحی

عوامل متعددی می‌توانند روحیات افراد را تحت تأثیر خود قرار دهد و آن را به‌سمت بیماری و افسردگی پیش برده و یا به‌عکس، نشاط و آرامش را برای آن‌ها حاصل کند. تغییرات هورمونی، سبک تغذیه، مصرف دخانیات و بارداری ازجمله این عوامل هستند؛ اما در این میان برخی افراد فعالیت‌هایی را در تغییرات روحی خود مؤثر می‌دانند که ممکن است فی‌نفسه چنین کارکردی از آن‌ها مورد انتظار نباشد، این احساسات صرفاً شخصی و درونی است و ممکن است از فردی به فرد دیگر تغییر کند.

در همین راستا، برخی از افراد دلیل آرایش کردن و توجه بیش از حد به نمای ظاهری بدن خود را تغییر وضعیت روحی می‌دانند. اینان معتقدند با آرایش کردن یا استفاده از پوشش‌های خاص، خستگی‌شان برطرف می‌شود، انرژی می‌گیرند، شاداب‌تر می‌شوند، احساس آرامش می‌کنند و احساس جوانی می‌کنند.[18] برای این دسته افراد، آرایش وسیله‌ای است که با استفاده از آن احساس بهتری را تجربه می‌کنند و بر ناراحتی و افسردگی خود تاحدی فائق می‌آیند.

3) علل اجتماعی

الف) نقش رسانه در ایجاد تمایل به مدیریت بدن

امروزه رسانه‌ها یا وسایل ارتباط‌جمعی، به معنای همه وسایلی است که انتقال‌دهنده فرهنگ‌ها و افکار باشند. آنچه مصداق این تعریف است وسایلی چون تلویزیون، رادیو، سینما، تئاتر، مطبوعات، کتاب، موسیقی، ماهواره، اینترنت، سی‌دی‌ها و نوار‌های ویدئویی را در برمی‌گیرد. وسایل ارتباط‌جمعی، موجب نزدیکی سلیقه‌ها، خواست‌ها و انتظارات تمام ساکنان یک جامعه شده و جوامع را از محدوده‌‌های جدا، خارج می‌گردانند. ورود  وسایل ارتباط‌جمعی به جامعه، خرده‌فرهنگ‌ها و فرهنگ‌‌های خاص و مجزا را ناپدید کرده و ‌نوعی تشابه میان تمام ساکنان یک جامعه به وجود می‌آورد و مردم آن جامعه، از سبک زندگی و علایق و خواسته‌هایی که رسانه‌های جمعی ارائه می‌دهند، پیروی می‌کنند.[19]

در خصوص مدیریت بدن و تصمیم‌گیری در مورد نمای ظاهری آن، کارکرد مذکور، یعنی نزدیک کردن سلایق و هماهنگی خواست‌ها و انتظارات به سمت یک شکل خاص، به‌وضوح قابل‌مشاهده است. باید اذعان داشت که فشار‌های بیرونی به‌منظور هماهنگ شدن با شیوه‌‌های مشخص بدن مطلوب که افراد جامعه به‌ویژه زنان را هدف مصرف قرار داده‌اند، با گسترش تبلیغات، ارتباط مستقیم دارد.

همچنین رسانه‌ها دارای نقش مستقیم آموزشی و ارائه الگو نیز هستند. رسانه‌های همگانی مرجعی برای احساس مردم نسبت به موقعیت‌های مختلف، گرایش‌ها، عقاید و ارزش‌های به وجود می‌آورند و به این شکل می‌توانند نقش الگودهی به مردم در زمینه حجاب، پوشش و یا آرایش را داشته باشند.[20] به‌طورمعمول در رسانه‌های مختلف شکل خاصی از ظاهر و بدن به‌عنوان صورت ایدئال ارائه می‌شود و با نمایش زنان زیبا و تأکید بر معیار‌های زیبایی، مقایسه در ناخودآگاه مخاطب به کار می‌افتد و سپس ایجاد نارضایتی از بدن و ظاهر در وی شکل می‌گیرد. در همین زمان است که رسانه‌ها با تبلیغات خاص خود، به تشویق زنان به مصرف مواد آرایش و فرم‌دهنده و متناسب‌کننده بدن می‌پردازند تا این نارضایتی را درمان کنند. آن‌ها بدین شکل آموزش می‌دهند که افراد چگونه ظاهر خود را با استفاده از لوازم آرایشی به شکل مطلوب درآورند.[21]

ب) همنوایی با دیگران و نقش گروه همسالان

هم‌نوایی یا هم‌رنگی، فرآیندی است که طی آن، شخص احساس فشار خیالی یا واقعی از سوی گروه نسبت به خودش کرده و درنتیجه، رفتار خویش را تغییر می‌دهد.[22] مردم به دو دلیل عمده هم‌نوایی می‌کنند؛ یکی آن‌که احساس می‌کنند جمع، نظر و افکار درستی دارند و نظر جمعی را نسبت به نظر خود ترجیح می‌دهند؛ دوم آن‌که از دیگران به خاطر احراز پاداش یا احتراز از تنبیه تبعیت می‌کنند.

در همین راستا محققان معتقدند، فرار از تحقیر و تمسخر دیگران، کسب تأیید گروهی و نیز پذیرش اجتماعی از دلایل کسانی است که برای هم‌رنگی با جماعت دست به زیباتر کردن صورت و ظاهر خود با آرایش، می‌زنند[23]؛ زیرا در نظام روابط اجتماعی، قواعد و استانداردهایی برای تنظیم روابط اجتماعی تولید می‌شود که برای اکثریت افراد موردقبول است. انسان‌ها برای مصاحبت با دیگران به یک زبان مشترک، آداب مشترک، قوانین مشترک و لباس مشترک نیاز دارند. بی‌توجهی یکی از اعضای گروه به این قواعد و هنجارها یا سرپیچی از آن‌ها مورد انتقاد و سرزنش سایر اعضای گروه قرار می‌گیرد. ازآنجایی‌که افراد نیاز به روابط اجتماعی دارند، باید با رعایت هنجار‌های گروهی در جهت جلب اعتماد افراد گروه برآیند. چنانچه یکی از معیارها و ارزش‌های مطلوب گروهی، آرایش زیاد و یا رعایت نکردن حجاب باشد، در صورت رعایت نکردن اصول آن، فرد مورد سرزنش و توبیخ رسمی و غیررسمی قرار می‌گیرد و نهایتاً ممکن است از گروه طرد شود.[24]

ج) ضعف جامعه‌پذیری و تربیت اجتماعی

جامعه‌پذیری، نوعی فرآیند کنش متقابل اجتماعی است که در خلال آن فرد هنجارها، ارزش‌ها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فراگرفته، درونی می‌کند و آن را با شخصیت خود یگانه می‌سازد.[25] انتقال ندادن و عدم درون‌ریزی ارزش‌ها و هنجار‌های اجتماعی در ساختار شخصیت، نبود حساسیت متناسب نسبت به رعایت انتظارات جمعی، ضعف تعلق به فرهنگ خودی، بی‌قیدی و بی‌مسئولیتی در رعایت قواعد اجتماعی، ضعف انگیزه در انجام كنش‌‌های هم‌سو، بی‌مبالاتی در رعایت حریم‌ها که ناشی از عدم جامعه‌پذیری یا جامعه‌پذیری نادرست است، در مراحل مختلف رشد شخصیت فرد ریشه دارد. این موضوع، بیش از آن‌که به شخص مربوط باشد، به عملکرد کارگزاران جامعه‌پذیری هم چون خانواده، شبکه‌‌های ارتباطی، محیط‌‌های آموزشی، کانون‌‌های فرهنگی و وسایل ارتباط‌جمعی مربوط می‌شود که در تربیت و شکوفایی استعداد‌های اعضای جدید و آماده‌سازی آن‌ها برای ایفای نقش‌های شهروندی، نقش محوری دارند.[26]

د) کسب فرصت‌ها و سرمایه اجتماعی[27] بیشتر

انسان موقعیت‌طلب است و همواره می‌خواهد در میان مردم از جایگاهی خاص و در خور برخوردار باشد تا بتواند فرصت‌های بیشتر و سرمایه اجتماعی بالاتری کسب کند. ممکن است بعضی افراد با تحصیل علم و دانش و کسب فضائل اخلاقی و معنوی و اجتماعی، چنین جایگاهی به دست آورند و برخی دیگر با نمایش زیبایی‌ها و جاذبه‌‌های طبیعی و ساختگی سعی در جلب‌توجه دیگران می‌کنند تا به نیاز‌های عاطفی و یا اجتماعی خویش پاسخ دهند. بدین شکل، این افراد با آرایش کردن، اقدام به جراحی‌های زیبایی و یا داشتن پوشش نامتعارف، به دنبال افزایش گستره ارتباطات خود و برقراری ارتباط بهتر و مؤثرتر با دیگران هستند. این گروه معتقدند که با اقدام به این اعمال در جهت زیباتر شدن، بهتر می‌توانند شروع‌کننده ارتباط و حتی جذب‌کننده ارتباط باشند. این گروه بیشتر خواهان برقراری ارتباط با جنس مخالف هستند. از سوی دیگر، برخی معتقدند که با داشتن ظاهری زیبا، صفات خوب دیگری به ذهن مخاطب متبادر می‌شود؛ صفاتی مانند اجتماعی بودن، باکلاس بودن، باسواد بودن باهوش بودن و شیک بودن که در کیفیت روابط مؤثر است.[28]

ازآنجاکه افراد زیبا بودن را یکی از دلایل کسب فرصت‌های اجتماعی متنوع می‌دانند، تلاش در جهت افزایش شانس فرد در کسب فرصت‌های اجتماعی یکی از دلایل اقدام به آرایش یا عمل زیبایی است. ازدواج، اشتغال، کسب موفقیت ازجمله فرصت‌هایی است که افراد به دنبال کسب آن هستند. جلب‌توجه کسانی که به زیبایی اهمیت می‌دهند، برای داشتن شانس ازدواج، کار پیدا کردن و موفقیت در کار با استفاده از آرایش کردن صورت و عمل زیبایی ازجمله دلایل این دسته از افراد است.[29]

از نظر گیدنز، «خودآرایی و تزئین خویشتن» با پویایی شخصیت مرتبط است و علاوه بر آن‌که وسیله مهمی برای پنهان‏سازی یا آشکارسازی وجوه مختلف زندگی شخصی است[30]، نوعی وسیله خودنمایی و برقراری رابطه با دیگران نیز محسوب می‌شود؛ ارتباط بیشتر و گسترده‌تر با دیگران نیز متضمن سرمایه اجتماعی بیشتر و کسب فرصت‌های اجتماعی در سطح بالاتر است.

دین‌داری صحیح، می‌تواند نقش مهمی را در داشتن تفکّری سالم و متعادل نسبت به بدن و کنترل آن ایفا کند؛ به‌طوری‌که بازاندیشی در ابعاد و مبانی هویتی نیز در راستای دین‌داری به‌دوراز افراط‌وتفریط قرار گرفته و در مسیر نادرست به‌پیش نرود. از طرف دیگر داشتن عزت‌نفس که مورد تأیید دین نیز هست، برای غلبه بر تمایلات درونی کاذب ازجمله تمایزطلبی افراطی تأثیرگذار بوده و رضایت از بدن و مختصات فیزیکی فرد را به همراه می‌آورد.

 

[1]. مرادی، «استفاده دانشجویان دختر از لوازم آرایشی و عوامل جامعه‌شناختی مؤثر بر آن»، ص 103.

[2]. کلینی، الکافی، ج 3، ص 165.

[3]. گیدنز، تجدد و تشخص، ص 81.

[4]. مرادی، «استفاده دانشجویان دختر از لوازم آرایشی و عوامل جامعه‌شناختی مؤثر بر آن»، ص 103.

[5]. موحد و دیگران، «آرایش و زندگی اجتماعی دختران»، ص 95.

[6]. همان، ص 96.

[7]. رحیمی نیک، نظریه‌‌های نساز و انگیزش، ص 16.

[8]. بابامیری و دیگران، «عوامل اجتماعی و روان‌شناختی مؤثر بر میزان مصرف مواد آرایشی توسط دانشجویان دختر»، ص 193.

[9]. مرادی، «استفاده دانشجویان دختر از لوازم آرایشی و عوامل جامعه‌شناختی مؤثر بر آن»، ص 100.

[10]. گرونو، جامعه‌شناسی سلیقه، ص 42؛ حمیدی و فرجی، «سبک زندگی و پوشش»، ص 80.

[11]. بودریار، جامعه مصرفی، ص 126 و 122.

[12]. گرونو، همان، ص 100 و 101.

[13]. حمیدی و فرجی، همان، ص 80.

[14]. همان، ص 85.

[15]. بدری گرگری و دیگران، «رابطه احساس رضایت بدنی و کمال‌گرایی با رفتار‌های تغذیه‌ای نامطلوب در دانشجویان»، ص 672-682، 1391، ص 673.

[16]. همان، ص 148.

[17]. موحد و دیگران، «آرایش و زندگی اجتماعی دختران»، ص 97.

[18]. همان.

[19]. ساروخانی، جامعه‌شناسی ارتباطات، ص 83.

[20]. شارع پور و دیگران، «تحلیل جامعه‌شناختی عوامل مؤثر به گرایش به حجاب»، ص 13.

[21]. خواجه‌نوری و دیگران، «رابطه سبک زندگی و تصور از بدن»، ص 147.

[22]. بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، ص 62.

[23]. موحد و دیگران، «آرایش و زندگی اجتماعی دختران»، ص 92.

[24]. شارع پور و دیگران، «تحلیل جامعه‌شناختی عوامل مؤثر بر گرایش به حجاب»، ص 12.

[25]. سلیمی و داوری، جامعه‌شناسی کج‌روی، ص 144.

[26]. شارع پور و دیگران، «تحلیل جامعه‌شناختی عوامل مؤثر بر گرایش به حجاب»، ص 8.

[27]. سرمایه اجتماعی مانند سرمایه اقتصادی نوعی از سرمایه است که به روابط اجتماعی افراد و میزان گستردگی و اعتماد موجود در آن اشاره دارد، این نوع از سرمایه، اغلب شبکه‌هایی از روابط (خانوادگی، خویشاوندی، دوستی و سازمانی) را که شخص در اختیار دارد و ممکن است جهت پیشبرد اهداف خود، از آن‌ها استفاده کند، شامل می‌شود.

[28]. موحد و دیگران، «آرایش و زندگی اجتماعی دختران»، ص 91.

[29]. همان، ص 94.

[30]. گیدنز، تجدد و تشخص، ص 95.

منبع پایش سبک زندگی/سال ششم/شماره بیست و هفتم/بهار و تابستان1398
مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.