عوامل خودکشی
نویسنده: عبدالرضا آتشینصدف
مهم ترین عوامل مرتبط با خودکشی را در چهار دسته به شرح زیر مورد توجه قرار دهیم:
۱) عوامل محیطی
عوامل محیطی مرتبط با خودکشی را میتوانیم در دو دسته کلی عوامل جوی و فصلی و نیز شرایط محیط زندگی و زیست در جامعههای صنعتی و غیرصنعتی و سبک زندگی به شرح زیر مورد بررسی قرار دهیم:
الف) عوامل جوی و فصلی
در زمانهای بسیار قدیم «بقراط» حالات جوی را از عوامل مؤثر در رفتار انسانی میدانست. امروزه این نظریه کم و بیش مطرح است که پایین آمدن ناگهانی فشار هوا و پایین آمدن فشار خون عوالمی افسردگی زا و «اگوتونیک» هستند، در حالیکه بالا رفتن فشار هو او بالا رفتن فشار خون عواملی تحریک کننده و «سمپاتونیک»اند. به این اعتبار، عوامل جوی از طریق دستگاه عصبی میتوانند در شرایط عاطفی، هیجان ها و تحرک بدنی ـ روانی دارای تأثیراتی باشند و در نهیات در بروز خودکشی مؤثر واقع شوند.
میزان خودکشی در طول ماه های زمستان به میزان قابل توجهی از فصول دیگر کمتر است. احتمالاً این حالت با تمرکز و یا تفرق اعضای خانواده در ارتباط است. در طول فصل زمستان اعضای خانواده مدت طولانی تری را با هم در چارچوب خانه زندگی میکنند تا فصولی مانند بهار یا تابستان که پراکندگی افراد بیشتر است.
ب) محیط زندگی
رابطه میان خودکشی و شهرنشینی را «دورکیم» مدت ها پیش کشف کرد. شاید مسئله را بتوان به این نحو توجیه کرد که خشونت نسبت به خود در شهر به مراتب از روستا بیشتر است، در مراکز مناطق صنعتی از مراکز مناطق روستایی بیشتر است و نیز در داخل شهرها به میزانی که از مناطق صنعتی به حواشی غیر صنعتی شهر پیش رویم (خشونت به خود) نقصان مییابد. در رابطه با خودکشی ـ شهرنشینی و نیز سبک زندگی، خشونت به خود از طریق احساس تنهایی وفقدان کنترل گروه نخستین (خانوادگی و همسایگی) تقویت میشود. در مقابل زندگی در روستا برقراری تعادل شخصیتی را در افراد تقویت میکند و نظامهای کنترل گروه های نخستین، در جهت حمایت از فرد قرار دارند.
۲) عوامل زیستی ـ اجتماعی
بحث در این زمینه را از دو دیدگاه مختلف سن و جنس (پایه های بدنی و روانی) و نیز اختلالات بدنی ـ روانی مورد توجه قرار می دهیم.
الف) جنس
بهطورکلی میتوان پذیرفت که زنان در مقایسه با مردان در مقابل خودکشی مصونیت بیشتری دارند. تفاوتی که از نظر میزان خودکشی در کشورهای مختلف وجود دارد احتمالاً بازگوکننده این حقیقت است که ضابطههای زیستشناختی نمیتواند در توجیه اختلافاتی که در میزان خودکشی زنان و مردان وجود دارد قابل قبول باشد. از سوی دیگر، بررسی های متعددی این نکته را ثابت کرده است که در میان کسانی که به علت اقدام به خودکشی در بیمارستان بستری میشوند، زنان اکثریت قابل توجهی دارند.
ب) سن
میزان خودکشی و نوع آن با عامل سن نیز رابطه دارد. در میان جوانان بهطورکلی خودکشی کمتر متکی به برنامه ریزی های قبلی است و سریعاً متعاقب با ناکامی ها و مشکلات زندگی حادث میشود. در این گروه خودکشی اقدامی است که با یک اقدام نمایشی اجتماعی ـ روانی توأم است. در حالیکه در میان بزرگسالان خودکشی با طرح و هدفهای مشخص قبلی صورت میگیرد.
۳) اختلالات بدنی ـ روانی
یک) ناامیدی
ناامیدی یک مؤلفة مهم در افسردگی، آسایش هیجانی و نیز یک عامل روانشناختی کلیدی در رفتارهای خودکشی است. ناامیدی شاید بهترین پیشبینی کنندة افکار خودشکی و رفتار خودکشی باشد. ناامیدی یا دیدگاه منفی نسبت به آینده، یک ویژگی روان شناختی است که با عقاید، قصد و اقدام به خودکشی در افراد مراجعه کننده به مراکز درمانی کودکان و بزرگسالان مرتبط است. فردی ناامید خواهد شد که راهکارهای موجودش دیگر قادر نباشند راه وصول به اهداف درازمدت او را هموار نمایند و درعینحال فرد نمیتواند اهداف گذشتة خود را نادیده بگیرد. بررسی های مختلف نشان داده اند که اقدام کنندگان به خودکشی قبل از اقدام به خودکشی، افزایشی را در وقوع وقایع منفی تجربه کرده بودند. در مقابل؛ برخی دیگر از مطالعات، کاهشی را در فراوانی وقایع مثبت قبل از اقدام به خودکشی در نوجوانان گزارش کرده اند. گروهی از محققان در مطالعة خود دریافتند افرادی که اقدام به خودکشی جدّی نموده اند، در جات بالایی از ناامیدی را داشته اند. افرادی که درجة بالاتری از ناامیدی و افسردگی را در سبک زندگی دارند، بهدلیل ناتوانی در برنامه ریزی خودکشی و اقدام به آن، کمتر به خودکشی کشنده دست می زنند.
دو) تکانش گری و خشونت
تکانشی بودن و خشونت، یک حساسیّت روان شناختی برای خودکشی محسوب میشود. تجارب عاطفی شایع در میان اقدامکنندگان به خودکشی، متفاوت از تجارب عاطفی افرادی است که خودکشی کامل می کنند. به نظر می رسد که رفتار اقدام به خودکشی با آشکار نکردن خشم ارتباط بیشتری دارد. بیمارانی که اقدام به خودکشی می کنند؛ در مقایسه با افراد سالم و فاقد گرایش خودکشی، قبل و بعد از اقدام به خودکشی به نظر خشمناک تر و بی قرارتر به نظر می رسند و روابط بین فردی آنان با خشونت، زیاده خواهی و تعارض همراه است.
سه) سوءاستفاده جنسی و جسمی در دوران کودکی
بعضی مطالعات، ارتباطی بین سوء استفادة جنسی و جسمی در دوران کودکی با میزان بالاتر خودکشی به دست آورده اند. در افرادی که آزار جنسی را بهصورت مقاربت گزارش می کنند، خطر اقدام به خودکشی ۱۲ بار بیشتر از افرادی است که چنین گزارشی را ذکر نکرده اند. این یافته که آزار جنسی در کودکی با رفتار خودکشی در آینده مرتبط است، با داده های دیگر؛ از جمله اینکه آزار جنسی در کودکی، سلامت روانی پایین تر در بزرگسالی را در پی خواهد داشت، همخوان است.
چهار) شکستهای عاطفی یا عشقی
گاهی از اوقات مرگ یک همراه همیشگی، یکی از والدین با یک شخص محبوب دیگر ممکن است باعث وحشت از مواجهه با کشمکشهای روزانه شود و در نتیجه بجای این که فرد خودش را با شرایط وفق بدهد و از عهده مشکلات بر آید، اقدام به خودکشی مینماید. در مواردی که شکست از طلاق، فراق یا بهم خوردن یک رابطه عاطفی ایجاد شده باشد ممکن است شخص قبل از این که خودش را بکشد طرف مقابلش را بکشد. در مواردی دیگر امکان دارد که تنها پیامد شکست، خودکشی خود فرد باشد.
پنج) استعمال مواد مخدر و الکل
یکی از عوامل مخاطرهآمیز برای خودکشی در بین جوانان، استعمال مواد مخدر و الکل است. بهعنوان مثال براساس گزارش SAMSHA، در سال ۲۰۰۰ بیش از سه میلیون جوان در خطر ارتکاب به خودکشی قرار داشتند. بهویژه این خطر متوجه جوانانی بود که مواد مخدر و الکل مصرف می کردند. مطالعات نشان داده است که خطر خودکشی در افراد الکلی ۵۰ تا ۷۰ درصد بیشتر از افراد عادی است.
یکی از باثباتترین همبستههای گزارششده در مورد خودکشی مصرف الکل است. سبک زندگی افراد الکلی عموماً اینگونه است که راهحلها را بهصورت همه یا هیچ (زندگی یا مرگ) در مییابند و بیشتر مستعد تفکر دو بخشی (سیاه و سفید) هستند. الکل ممکن است بازداری های مربوط به ترس از مرگ را کم کرده و انجام این عمل کشنده را سادهتر نماید.
اسلام مصرف الکل را به شدت تحریم کرده است. این تحریم شدید یک عامل کاهشدهندة خطر خودکشی در میان مسلمانان است.
ـ نتایج تحقیق پراید مور در سال ۲۰۰۹ با عنوان افراط در نوشیدن الکل و خودکشی در روسیها، حاکی از رابطة مثبت و معنادار بین این دو متغیر است.
ـ در ایالات متحده گزارش شده است که حداقل یک چهارم تمام خودکشیها با سوءاستفاده از الکل ارتباط داشتهاند.
ـ در بررسی دانشگاه آنکارا در سال ۲۰۰۲ در بخش مسمومین تعداد ۷۰ فرد الکلی مورد معاینه قرار گرفتند که ۱۲ نفر آنان خودکشی موفق داشتهاند.
ـ جورج مورفی و الی رابینز گزارش کردهاند که در بررسی آنان ۷۵٪ خودکشیها مبتلا به الکلیسم یا افسردگی بودهاند.
ـ دونوگ در ۱۹۹۶ در پژوهشی ۱۲ ساله، نشان داد که ۱۵ نفر از ۸۹ مورد که خودسوزی کرده بودند دچار الکلیسم مزمن بودهاند.
شش) افسردگی
بیماران افسرده همواره احساس مرگ میکنند و بسیاری از آنان، نه همه، مرتکب خودکشی میشوند یا قصد خودکشی میکنند. تازهترین پیشبینی کارشناسان در غرب حاکی از آن است که تا سال ۲۰۲۰ افسردگی به دومین عامل ناتوان کنندة بشر تبدیل خواهد شد. اضطراب، یک محرک قوی در فرآیند خودکشی است و ارتباط تنگاتنگی با افسردگی دارد و این دو اغلب از هم تشخیص داده نمیشوند. با درمان این دو میتوان تمایل به خودکشی را کم کرد. ویلیام جیمز ایمان را مؤثرترین درمان اضطراب دانسته و فقدان آن را در زندگی، زنگ خطری برای شکست انسان در برابر سختیهای زندگی میداند.
هفت) روابط جنسی نامشروع
یکی از عوامل مؤثر بر خودکشی، آزاردیدگی (شامل، جنسی، جسمی و هیجانی) است. احتمال اقدام به خودکشی در زنانی که در کودکی یا سنین بلوغ قربانی حملههای جنسی میشوند، نسبت به سایر زنان بیشتر است. همچنین، جوانان مرد و زن همجنسگرا دو تا سه برابر بیشتر از بقیه اقدام به خودکشی دارند و بهطور بیتناسبی تعداد زیادی از جوانان زن و مرد همجنسگرا اقدام به خودکشی میکنند. اولیمم و برکلین در تحقیق سال ۲۰۰۲ دریافتند که تجاوز جنسی یکی از مهمترین علل خودکشی در زنان است.
تحقیق مرکز مطالعات سلامت اطفال و بزرگسالان دانشگاه پکن در بین دانشجویان پزشکی دختر در مورد به سوء استفادة جنسی در دوران کودکی و نتایج بعدی آن او، نشان داد که افراد مورد سوءاستفادة جنسی با میزان بالاتری از افکار و برنامهریزی برای خودکشی نسبت به گروه کنترل همراه بودند.
یک مطالعة گروهی در کلیسای مسیحی نیوزیلند نشان داده که ارتباط چشمگیری بین سوء استفادة جنسی در دوران کودکی و مشکلات روانی متعاقب آن مثل افکار و رفتارهای مستعد خودکشی وجود دارد.
فریدمن و ریچارد در تحقیق خود گزارش دادند که میزان خودکشی در افراد همجنسگرای مرد و زن نسبت به سایر افراد بیشتر است.
بررسی لیسون از دانشگاه مریلند در ۲۰۰۳ نشان داد که خطر خودکشی در افراد همجنسگرای جوان نسبت به دگرجنسگراها بیشتر است. زنا، روابط همجنسگرایانه و سابقة مورد تجاوز جنسی قرار گرفتن در افراد خودکشی، شایع است. در اسلام بر اساس آیات قرآنی این اعمال، نامشروع و حرام قلمداد میشوند و این ممنوعیت شدید باعث کم شدن خطر این مسئله در میان افراد دیندار میشود و در نتیجه از احتمال قرار گرفتن در موقعیت خودکشی میکاهد:
أَ ئنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاءِ (نمل/۵۵)؛ وَ لَا تَقْرَبُواْ الزِّنىَ إِنَّهُ کاَنَ فَاحِشَةً وَ سَاءَ سَبِیلا (اسراء/۳۲)؛
برخی دستورهای اسلامی مانند حجاب و پوشش، در بارة زنان و دختران، یعنی گروهی که بیشتر قربانی تجاوز جنسی میشوند، در راستای حفظ امنیت اجتماعی و روانی آنها و پیشگیری از تعدی و تجاوز به آنان و عواقب بعدی آن است.
۴) عوامل اقتصادی ـ اجتماعی
خودکشی را میتوان بهعنوان یکی از مهم ترین پدیده های نامطلوب اجتماعی و سبک زندگیِ قرن حاضر که روندی رو به رشد دارد، قلمداد کرد. نتایج پژوهش ها در این زمینه حکایت از افزایش بیش از ۶۰ درصدی اقدام به خودکشی طی ۵۰ سال گذشته دارد که بیشترین این میزان به ژاپن، آمریکا و اروپا تعلق دارد. براساس گزارشهای سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال ۲۰۰۰ میلادی نزدیک به هشت صد و پنجاه هزار مرگ ناشی از خودکشی در جهان رخ داده که این میزان در سال ۲۰۱۰ به بیش از یک میلیون نفر رسیده و انتظار میرود بر اساس پیشبینی این سازمان آمار خودکشی در سال ۲۰۲۰ به بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر برسد. نگاهی به نرخ خودکشی در جهان بیانگر آن است که نرخ رسمی خودکشی در بین کشورهای جهان بهطور آشکاری متغیر بوده و این میزان از ۱ در هر صد هزار نفر تا ۴۵ در هر صد هزار نفر در نوسان بوده است.
که در این میان ایران در مجموع میزان ۶ نفر به ازای هر صد هزار نفر را دشته است. شایان ذکر است که در زمینه خودکشی زنان ایران در سال ۲۰۰۷ پس از چین و هندوستان بهعنوان سومین کشور جهان شناخته شده است.
بحث از عوامل اقتصادی – اجتماعی را میتوان با توجه به تنوع عوامل مرتبط با اینگونه علل در دو بخش پایگاه اقتصادی- اجتماعی و بحرانهای اقتصادی- اجتماعی به شرح زیر مطرح کرد.
الف) پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی
در میان عوامل اصلی مرتبط با پایگاه اجتماعی میتوان به یکی از مهمترین ابعاد مسئله که قشر شغلی باشد توجه کرد. حرفه نشانی از طبقه اجتماعی است و از اینجهت بیشتر مطرح میشود که در آن سطح مشخصی از رشد قوای ذهنی و شیوة خاصی از زندگی مداخله دارد. با این که آمارها در این زمینه نارسایی بسیار دارند امّا پارهای از بررسی ها نشاندهنده تفاوتهای قابل توجهی در میان یک جمعیت در رابطه با قشرهای مختلف اجتماعی هستند. در انگلستان میزان خودکشی در طبقات بالا و متوسط از طبقات پایین کمتر است.
ب) بحران¬های اقتصادی ـ اجتماعی
نقش بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در بروز خودکشی بسیار پیچیده است. آمارها نشان میدهد که در دوره انقلابها میزان خودکشی تغییر قابل توجهی نمیکند، امّا در مقابل جنگها باعث تقلیل قابل توجه میزان خودکشی میشوند. بهعنوان مثال در دوران جنگها در فرانسه در سال ۱۸۷۰ میزان خودکشی از ۱۰۰ به ۸۰، در سال ۱۹۱۷ از ۱۰۰ به ۱۶۰ و در سال ۱۹۴۳ از ۱۰۰ به ۵۸ تنزل یافت.
بحرانهای اقتصادی بهطورکلی سبب افزایش میزان خودکشی میشوند. در این شرایط، وضع و موقعیت شخصی بیشتر دخالت میکند. در این زمینه «دورکیم» با توجه به شرایط فرانسه در اواخر قرن نوزدهم اعتقاد دارد که فقر حامی افراد در مقاب خودکشی است. در دورههای بحرانی میزان های خودکشی در محلههای فقیرنشین پاریس افزایش نیافته است، بلکه محلات ثروتمندتر دارای بالاترین میزان خودکشی بوده اند. خودکشی در اجتماعی که نظام اقتصادی و اجتماعی پیچیدهای دارد و در آن سطح نیازمندیها و توقعات افراد پردامنهتر است، به مراتب از یک جامعه ساده و کمتحول بیشتر است.
ج) فقر
یکی از عوامل بسیار مهم در تبیین خودکشی فقر است. در شرایط جامعه نوگرای امروزی فقر مولد تضادهای اجتماعی و سبکهای زندگی مختلف است. در ادبیات اقتصادی دو نوع فقر وجود دارد: اول، فقر مطلق (کامل) که از طریق خط فقری که بهعنوان تأمین حداقل هزینه های لازم در زندگی برای کسب رضایت در تأمین سلامت و بهداشت تعریف میشود، قابل اندازه گیری است. دوم، فقر نسبی که در این حالت فرد حداقل ها را داشته؛ لیکن نسبت به سایر گروه های درآمدی جامعه فقیر محسوب میشود. تلاش برای تبیین ارتباط فقر و خودکشی براساس ارتباط بین عواملی چون سوء تغذیه، خانه مسکونی غیربهداشتی، ازدحام و شلوغی محل زندگی و ناامیدی در کنار ناتوانی برای غلبه بر این شرایط، بررسی میشود.
فقر میتواند موجب احساس نابرابری نسبت به دیگران، روحیه ضعیف، منزوی شدن افراد و قطع رابطه با گروه دوستان و مردم و در نهایت خودکشی باشد.
د) بیکاری
بیکاری از مهم ترین و اثرگذارترین عوامل بر اقدام به خودکشی در مناطق کشور بهشمار میرود؛ چراکه بیکاری سبب فقر، نابرابری درآمد، مهاجرت، اختلاف خانوادگی و… میشود. در برخی از مطالعات نیز عامل بیکاری بهعنوان مهمترین عامل افزایش روحیه انزوا و افسردگی و در نهایت خودکشی شناخته شده است.
افراد بیکار اغلب با از دست دادن اعتماد به نفس و احساس شرم، تحقیر و یا ناامیدی مواجه هستند که این امر ممکن است به کمترشدن رابطه با خانواده و گروه دوستان بیانجامد و به تبع آن، افسردگی و انزوای اجتماعی آنها افزایش یافته و در نهایت منجر به خودکشی فرد شود.
ه) نابرابری اقتصادی
یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر خودکشی، نابرابری اقتصادی است. در یک جامعه با توزیع نابرابر درآمد تفاوت بسیار در سبک زندگی، شکافهای درآمدی موجب ایجاد انگیزه برای افرادی که در دهک پایین درآمدی هستند میشود تا فکر اقدام به خودکشی در آنها شکل گیرد.
و) صنعتی شدن
صنعتی شدن و تغییرات بخش صنعت از دیگر عوامل مؤثر بر خودکشی است. رشد صنعتی میتواند زمینه بروز برخی از مشکلات و پدیدههای نامطلوب اجتماعی را فراهم نماید. توسعه ناهمگون صنعتی و افزایش مهاجرت نیروی کار غیر ماهر و نیمه ماهر از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و صنعتی بهمنظور جستجوی کار، موجب شده که برخی افراد فاقد مهارت کافی همچنان بیکار باقی بمانند. علاوه بر آن، پیشرفت روز افزون تکنولوژی و سرمایه بر شدن تکنولوژی موجبات بیکاری برخی دیگر از کارکنان را فراهم نموده است. ازاینرو، بیکاری میتواند زمینة فشار روانی برای افراد بیکار را فراهم نموده و زمینهساز اقدام به خودکشی باشد. در اینخصوص دورکیم افزایش خودکشی را به فرآیند نوگرایی و عواملی چون ظهور فردگرایی، شهرنشینی و صنعتی شدن نسبت میدهد.
۵) عوامل فرهنگی ـ اجتماعی
در این زمینه میتوان به چند جنبة ازدواج و خانواده، گرایشهای مذهبی، مسائل تحصیلی و رسانههای گروهی اشاره کرد.
الف) ازدواج و خانواده
بهطورکلی البته و نه همیشه، سبک زندگی افراد همسردار بهگونهای است که در مقایسه با طلاقگرفته ها، همسرفوتشده ها و یا مجردین کمتر در معرض خودکشی قرار دارند. بهعبارت دقیق تر فراوانی خودکشی در میان مجردین بیش از متأهلین است. نسبت خودکشی در میان افراد همسردار بیش از کسانی است که همسر خود را به عللی از دست دادهاند و بر همین قیاس، به اعتقاد «دورکیم» فراوانی خودکشی در میان زوجهای ازدواج کرده بیش از زوجهای ازدواج نکرده است. به این ترتیب آنچه که در این میان بیشتر اهمیت دارد ساخت خانواده است تا ساخت ازدواج.
با توجه به مبدل شدن بیش از پیش خانواده گسترده به خانواده کوچک از سویی و وجود پارهای مسائل که در شرایط کنونی در میان اغلب خانوادههای کوچک مطرح است، از سوی دیگر، به هنگامی که مسئله غیبت و یا نارسایی در ایفای نقش یکی از والدین مطرح میشود زمینه برای اقدام به خودکشی در میان نوجوانان فزونی می گیرد. به نظر میرسد که تأثیر این شرایط در بروز خودکشی در میان دختران جوان از پسران جوان بیشتر باشد؛ چراکه وابستگی آنان از نظر اقتصادی، اجتماعی و عاطفی با خانواده بیشتر است.
در مناطق روستایی و پارهای از شهرهای کوچک که گرایش کلی جامعه به حفظ خانواده در چارچوب سنتی آن بیشتر است میزان خودکشی کمتر است. نمونه کاملتری از این حالت را میتوان در جوامعی مشاهده کرد که خانواده گسترده همچنان اهمیت خود را حفظ کرده است.
تعداد قابلملاحظهای از افراد که مبادرت به خودکشی می کنند دارای خانواده ای ازهمگسیخته هستند. همبستگی میان ازهمگسیختگی خانواده و خودکشی در بررسیهایی که درکشورهایی مانند ایالات متحده، کانادا، ژاپن، آلمان، فرانسه، انگلستان و سوئد انجام شده است مشهود است؛ امّا شاید ایرادی که بتوان بر این استنتاج گرفت این باشد که از یکسو مفهوم از هم گسیختگی خانواده در این کشورها متفاوت است و از سوی دیگر خودکشی نیز مفهوم کاملاً یکسانی ندارد.
ب) ـ تزلزل اعتقادات دینی
ت) تزلزل اعتقادات دینی در سبک زندگی، یکی از عوامل مهم در بروز آسیبهای اجتماعی و خودکشی است.
شهید مطهری (ره) می گوید: از نظر روانشناسان مسلّم و قطعی است که اکثر بیماریهای روانی که ناشی از ناراحتیهای روحی و تلخیهای زندگی است، در میان افراد غیرمذهبی دیده میشود. افراد مذهبی به هر نسبت که ایمان قوی و محکم داشته باشند، از این بیماریها مصونترند. ازاینرو یکی از عوارض زندگی عصر ما که در اثر ضعف ایمانهای مذهبی پدید آمده است، افزایش بیماریها و بیماریهای روانی و عصبی است.
ث) گرایشهای مذهبی
در کشورهای مسلمان میزان خودکشی کم است، چراکه فرهنگ اسلامی و بهویژه احکام قرآنی خودکشی را به شدت محکوم میکند. برخی از انواع خودکشی در کشوری مانند هندوستان حالت مسئله ای ندارد. بهعنوان مثال خودکشی زن پس از مرگ شوهر کاری پسندیده تلقی میشود. علاوه بر این، از آنجا که بر مبنای اعتقادات مذهب هندو «بدن» چیزی بی ارزش است، خودکشی وسیله ای است جهت رهایی روح از جسم. در مذهب مسیحیت خودکشی عملی ناپسند شمرده میشود و مسیحیان طی سال های متمادی آن را محکوم کرده و در بعضی از موارد جنایت به حساب آورده اند.
ج) مسائل تحصیلی
موضوع خودکشی محصلان از نکاتی است که در متون جامعهشناسی قرن بیستم وارد شده است. از جمله مسایلی که همواره مورد بحث بوده است رابطه میان موفقیت تحصیلی و خودکشی است. سؤالی را که در اینجا مطرح است و پاسخ قاطعی برای آن در دست نیست، این است که آیا محصلان به این علت بیشتر در معرض خطر خودکشی هستند که ویژگیهای خاص دارند و یا این که محیط مدرسه به نحوی است که آنان را در شرایطی قرار میدهد که دست به خودکشی بزنند؟ آیا بالا بودن خودکشی در میان محصلان به علت شرایط آموزشی مدرسه (امتحانات، مقررات تحصیلی و غیره) و غیرقابلانعطاف بودن آن است؟ آیا محیط آموزشگاه «استرس»زاست و به این علت است که محصلان دست به خودکشی میزنند؟ علاوه بر این موارد نحوة عملکرد استرسهای اجتماعی موجود در مدرسه بر رشد عاطفی از سویی و موفقت تحصیلی از سوی دیگر چگونه است؟ پاسخ به این سؤالات و بسیاری سؤالات دیگر در این زمینه را فقط تحقیقات آینده میتواند روشن کند.
د) رسانههای گروهی. آیا مطبوعات، تلویزیون، رادیو، اینترنت و یا تبلیغات بر وقوع خودکشی مؤثرند؟ وسایل ارتباط جمعی بهعنوان عناصر اجتماعی ـ فرهنگی یک کشور میتوانند در زمینه انتخاب روشهای خودکشی مؤثر واقع شوند و بهگونهای مدل بیافرینند. امّا به نظر نمیرسد که این عوامل نقش چندان مؤثری بر میزان خودکشیها داشته باشند.
در فرآیند اجتماعی شدن، رسانههای گروهی در میان تمامی عوامل اجتماعی ـ فرهنگی نقش مؤثری در شکل دادن به شخصیت و پیوند فرد با جامعه دارند. بدیهی است که این زمینهها را در حالات مخالف مانند جداسازی از روابط اجتماعی، محرومیت، غم و اندوه و وقایع گوناگون اجتماعی نیز میتوان سراغ گرفت و از اینجهت میتوان اثر رسانههای گروهی را در پیدایش رفتارهای بیمارگونه و توأم با خشونت (نسبت به خود و دیگران) نیز مورد بررسی قرار داد؛ بنابراین در رابطه با پیوندهی و یا جداسازی فرد و جامعه رسانهها نقشی چند بعدی دارند؛ امّا اطلاعات جامع و مستندی در این زمینه وجود ندارد.
ه) ضعف خانواده
برخورداری از رابطة ازدواج پایدار، یک عامل محافظ در برابر خودکشی است. مسئولیت بزرگ کردن فرزندان نیز میتواند عامل محافظتی دیگری باشد. تأهل و تعداد زیاد فرزندان از عواملی هستند که بهطور معکوس در خودکشی دخالت دارند. دورکیم مصونیت مردان متأهل را بیشتر از مردان بیوه و مردان بیوه را بیشتر از اشخاص مجرد میداند. وی مصونیت متأهلان را مربوط به زندگی خانوادگی آنان میداند نه تأثیر زندگی زن و شوهری. هرچه خانواده متشکل از پدر و مادر و فرزندان منسجم تر باشد، این کارکرد مثبت بیشتر است. در دین اسلام بر تشکیل خانواده و ازدواج بسیار تأکید شده است:
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُم أَزْوَاجًا وَ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَ حَفَدَةً (نحل / ۷۲).
از سوی دیگر فروپاشی خانواده یعنی طلاق، امری مذموم محسوب میشود.
پیامبر اسلام ۹ فرمود: أبغض الحلال الی الله الطلاق.
معلوم شده است که احتمال یک عمل خودکشنده در میان بیماران افسردهای که سابقة یک خانوادة از هم پاشیده در زمان کودکی دارند بیش از کسانی است که در یک خانوادة بهنجار بزرگ شداند. اهمیتی که اسلام به تشکیل خانواده و روابط زناشویی و فرزندی داده است، نقش مهمی در انسجام خانواده و پیشگیری از خودکشی ایفا میکند. شواهد نشان میدهد زندگی خانوادگی در میان افراد مذهبی معمولاً از قوام و پایداری بیشتری برخوردار است و خشونت و طلاق کمتری در بین آنان وجود دارد. زندگی خانوادگی رضایتبخش، مستحکم و منسجم مانعی در مقابل خودکشی اعضای خانواده است.
پایش سبک زندگی، سال چهارم، شماره ۲۰، مرداد ۱۳۹۶، صفحات ۷۱-۷۹.