مدلهای مداخلاتی مطرح در جهان در زمینة همسرآزاری
نویسنده: محمدرضا آتشینصدف
مدلهای مداخلاتی مطرح در جهان در زمینة همسرآزاری
در ذیل به برخی از مدلهای مداخلاتی مطرح در جهان در زمینة همسرآزاری اشاره میکنیم. روشن است که میتوان از تجربههای دیگر کشورها در این موضوع مشترک برای روزآمد و اثربخش کردن شیوههای مقابله با این پدیده در ایران بهره گرفت.
۱) حمایت از قربانیان
در کشورهای توسعه یافته، مراکز بحران و پناهگاههای زنان آزاردیده، سنگ بنای برنامههای قربانیان خشونت خانگی است. این مراکز، خدماتی مانند گروههای حمایتی، مشاورة فردی، آموزش شغلی، برنامههایی برای کودکان، کمک برای اخذ حمایتهای اجتماعی و حقوقی و ارجاع جهت ترک سوء مصرف الکل و مواد را فراهم میکنند. بیشتر این مراکز در اروپا و آمریکا توسط فعالان زنان پیریزی شدهاند؛ اما اکنون بیشتر توسط افراد حرفهای اداره میشوند و کمکهای دولتی دریافت میکنند. برخی از کشورها از تعداد معدودی از این مراکز برخوردارند و برخی بیشتر. با اینحال، ادارة این مراکز بسیار هزینهبر است و بیشتر کشورهای در حال توسعه، ایجاد مراکز بحران غیراقامتی و خطوط بحران را که همان خدمات را ارائه میدهند، ترجیح میدهند. استفاده از خانههای امن در محلهها که قربانیان بتوانند نزد همسایگان خود بهطور موقت ساکن شوند و یا استفاده از مراکز مذهبی برای پناه دادن به قربانیان و فرزندانشان از دیگر اقدامات از این نوع بوده است.
۲) راهکارهای قانونی و اصلاحات قضایی
در دهههای ۱۹۸۰-۱۹۹۰ موجی از اصلاحات قانونی مربوط به آزار جنسی و جسمی همسران رخ داد. در سالهای بعد، بر شمار کشورهایی که این قوانین را وضع کردند، افزوده شد و همچنان در حال افزایش است. بیشتر این اصلاحات شامل جرم تلقی کردن سوء استفادة جسمی، جنسی و روانشناختی از سوی همسران است که یا از راه وضع قوانین جدید و یا بازنگری در قوانین پیشین صورت گرفته است. تأسیس دادگاههای خشونت خانگی (خانواده)، آموزش پلیس، متصدیان قضایی و وکلا و نیز تربیت افرادی که بتوانند در این زمینه مشاورههای حقوقی ساده ارائه کنند، از اقدامهای الحاقی این دست از مداخلات است.
۳) مداخلات مربوط به خدمات بهداشتی
در سالهای اخیر، نگاه به برنامههای مداخلاتی تغییر کرده است و به سمت بازنگری در پاسخگویی تأمینکنندگان مراقبت بهداشتی متمایل شده است. بسیاری از زنان در دورههایی از زندگی خود، مثلاً برای پیشگیری از بارداری یا رفع مشکلات فرزندان، با سیستم بهداشتی تماس پیدا میکنند. این مسئله، سیستم بهداشتی را به جایگاه مهمی برای شناسایی سوء رفتار با زنان، فراهم کردن حمایت و در صورت نیاز، ارجاع به خدمات تخصصی تبدیل میکند. کشورهای بسیاری مانند برزیل، ایرلند، مالزی، مکزیک، نیکاراگوئه، فیلیپین و آفریقای جنوبی، برای آموزش کارکنان سلامت برای شناسایی و پاسخگویی به خشونت علیه زنان، پروژههای مقدماتی اجرا کردهاند.
البته باید گفت که آموزش بیشتر برای افزایش سطح آگاهی و ظرفیت گروههای گوناگون کارکنان حوزة بهداشت روان شامل روانپزشک، پزشک، روانشناس، مشاور، روانپرستار و مددکار، برای کمک به قربانیان خشونت ضروری به نظر میرسد.
۴) مدل دولوث- مینهسوتا
«پروژة مداخله در همسرآزاری دولوث- مینهسوتا» که به نام مدل دولوث هم شناخته میشود، اولین طرحی بود که با هماهنگی و همکاری فعالیتهای مداخلهای در دفتر عدالت کیفری انجام شد. این مدل بر این پیشفرض مبتنی است که خشونت نوعی کنترل است و برای تغییر الگوهای خشونت باید نیاز به کنترل و کاربردهای آن را شناخت. طبق این مدل، جامعه در قبال زنانی که از همسرانشان خشونت میبینند، مسئول است و لازم است برنامههای مداخلاتی مربوط به مردان خشونتگر در شبکهای گستردهتر خدمات خشونت خانگی ارائه شود. فکر حمایت از زندانی کردن ممکن است در پیوند با راهبرد مبتنی بر مشاوره و مداخله، در مورد خشونتگران مؤثر واقع شود. آموزش، هیچگاه خنثی نبوده و نباید خنثی باشد. بهطور خلاصه، این مدل، مدلی میانبخشی است که با هدف حمایت از قربانیان آزار در جامعه، مداخلات قانونی و خدمات مشاورهای و مداخلاتی را با هم ترکیب میکند.
۵) سایر مداخلات کوتاهمدت
گروهی از مداخلهها در مورد همسرآزاری، «مداخله در بحران» نام گرفتهاند. گونههای رایج مداخله در بحران عبارتاند از مداخلات اولیه توسط گروههای پلیسی و واحدهای کمک به قربانی، ارزیابی و تشخیص در بخش اورژانس بیمارستان، فناوری الکترونیک برای حمایت از زنان آسیبدیده و در معرض خطر قریبالوقوع، مداخلات خاصی که توسط خطوط بحران و پناهگاههای زنان کتک خورده انجام میشود و درمان کوتاهمدت کودکان قربانیان. در بین مداخلات کوتاهمدت در مورد همسرآزاری، امیدبخشترین آنها عبارت بودند از: خطوط بحران ۲۴ ساعته، گروههای حمایتی، پناهگاههای زنان خشونتدیده و رواندرمانی بهویژه با رویکرد شناختی- رفتاری است.پایش سبک زندگی، سال چهارم، شماره ۱۶، آذر ۱۳۹۵، صفحات ۱۰۱-۱۰۲.