نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری
نویسنده: عبدالرضا آتشینصدف
اول) معناشناسی
«نهضت تولید علم» ترکیبی است که هر یک از تکواژههای آن بار معنایی خاصی به همراه داشته، هر کدام به بخشی از معنای جمعی و ترکیبی آن اشاره دارد. در این ترکیب «نهضت» به معنای جریانسازی برای تغییر فرهنگ یا نهادهای عینی و اجتماعی، همراه با احساس مسئولیت در اقشار مختلف جامعه برای دستیابی به هدف اساسی و مورد قبول است. «تولید» یعنی به وجود آوردن و مطرح ساختن چیزی که تاکنون مطرح نبوده است. وقتی دانشمندان در برخورد با پدیدهها نظریه تازهای را مطرح میکنند، در واقع تولید علم صورت گرفته است.
عبارت «جنبش نرمافزاری« از دو واژه«جنبش» و «نرمافزار» تشکیل شده است. جنبش اصولاً یک اصطلاح سیاسی است که در فرهنگ سیاسی بـرای تـعیین حرکتهای اجتماعی و سیاسی به کار میرود.
این واژه در زمینههای دیگر به صورت استعاره به کار گرفته میشود. جنبش معمولاً در مواردی بـه کـار میرود که وضع موجود در یک زمینه ـ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی یا علمی ـ مورد رضایت کامل نباشد و روند امور در آن حیطه نیز آیندهای امیدبخش و روشن را ترسیم نکند. واژه جنبش یا نهضت در جایی به کار میرود که جامعهای گرفتار رکود، سکون و ثبات باشد. بنابراین، نهضت یا جنبش یک نوع حـرکت فـزاینده و روبـهرشد است. در چـنین مـوقعیتی این احساس به وجود مـیآید کـه باید حرکت و جهتگیری جدیدی رخ دهد، تا اوضاع روبهراه شود و کارها در جهت صحیحی به پیش رود.
«نرمافزار» در مقابل«سختافزار» و از اصطلاحات علوم رایانه است. در علوم رایانه ابزارهایی کـه جـنبه فیزیکی دارند، از قبیل بخشهای مـکانیکی، الکتریکی و الکـترونیکی، را «سختافزار» گویند و به دستور العملها و برنامههایی که برای به کار بردن، تنظیم، مهار و ایجاد ارتباط میان اجزای مختلف به کار برده میشود «نرمافزار» گویند.
از دیدگاه اجتماعی نیز این تقسیمبندی کاربرد دارد، یعنی نیروهای داخل جامعه نیز بـه دو بـخش تقسیم میشوند؛ ابزار، صنعت، تکنولوژی و کالا را سختافزار گویند و بخشهایی که تولید فکر و نظریه میکند و در واقع حکم هدایتگر جامعه است، را نرمافزار مینامند.
با توجه به توضیحات فوق، جنبش نرمافزاری را میتوان چنین تعریف کرد: «جنبش نرمافزاری بـه یـک حرکت اجـتماعی گویند که برای ایجاد تحول مثبت در روند تولید فکر و اندیشه به منظور تمدنسازی شکل میگیرد». جنبش نرمافزاری یعنی تولید فکر». جنبش نرمافزاری فرایند خاصی است که نظام آموزشی و پژوهـشی مـجامع حـوزوی و دانشگاهی را، به گونهای عالمانه تغییر میدهد که ویژگی مصرفکنندگی این مـراکز به ویژگی تولید علم و نظریهپردازی تبدیل میشود، به طوری که این تبدیل فزاینده و همگانی است.
جنبش نرمافزاری تـنها بـه معنای آموزش، تدریس و تعلیم و تعلم نیست؛ زیرا این فرایند، در همه جوامع وجود داشته است؛ چنانکه آموزش در ایران به سبک جدیدی از سـال ۱۳۱۳ بـا تـأسیس دانشگاه تهران و شش دانشکده وابسته آغاز شد و پیش از ظهور اسلام، در قرون وسطی و یونان بـاستان و ایـران بـاستان نیز آکادمیها و مدارس و مکتبخانههای آموزشی وجود داشته است. همچنین جنبش نرمافزاری به معنای حرکتهای عـلمی کـند و مـوردی که همیشه وجود داشته و دارد، نیست؛ بلکه شامل حرکتهای علمی پرشتاب، فزاینده و همگانی است.
بر اسـاس این، نهضت نـرمافزاری را میتوان جنبش و خیزشی همگانی در عرصه تولیدات نرمافزاری و زایش اندیشهها دانست. البته نباید فراموش کـرد کـه تـعابیری از قبیل «نهضت» و «جنبش» به حرکتهایی گفته میشود که حالت حجمی داشته و منشأ آنها فرد نباشد؛ بلکه تحقق آن نـاشی از اراده و عـقل جمعی باشد.
دوم) جایگاه عـلم و دانـش در اسلام
در هیچ یک از ادیان و مـکاتب به انـدازه اسـلام بر کسب معرفت، آگاهی، دانشاندوزی و ژرفنگری تأکید نـشده است. با نگاهی گذرا به قرآن کریم و احادیث حضرت رسول و ائمه اطهار(علیهم السلام) میتوان دریافت که خداوند و اولیای او پیوسته، نـه فـقط مـؤمنان، بلکه کافران، مشرکان و حتی پیروان ادیان دیگر را به خردمندی و به کـارگیری عقل، دعوت میکنند. خداوند نه تنها از مؤمنان خواهان ایمان کورکورانه نیست، بلکه «توحید»، یعنی بنیان ایمان را، حاصل تعقل و علمورزی میداند.
اصل کلمه «علم» هشتاد بار در قرآن کریم در مـواضع گـوناگون تکرار شـده و مشتقات آن بارها در قرآن به کار رفته است. در احادیث نیز بارها بر ضـرورت عـلماندوزی تأکید شده است؛ مثلاً «یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذیـن اوتـو العـلم درجات؛ خداوند آنهایی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که دانش یافتهاند، به درجاتی برافرازد». ائمه معصومین بارها تأکید کردهاند که هیچ عبادت و فریضهای بدون کسب آگاهی و بصیرت، از مؤمنان پذیـرفته نـیست.
سوم) سابقه ایرانی ـ اسلامی دانش
آشنایی نویسندگان و دبیران ایرانی با زبان عربی برای اعراب و ایرانیان دارای منافع فراوانی بود و سنگ بنای فـرهنگ اسلامی ـ ایرانی را فـراهم کرد. مقدمات و مراحل اساسی و بنیادین این جریان، در همان دو قرن اول هجری فراهم شد. دو قرنی که شامل سـقوط دولت ساسانی، و پیدایی فرمانرواییهای مستقل ایرانی در دوران اسلامی است. با ترجمه متون ایرانی به زبان عربی، به تدریج اندیشهها و بـاورهای ایرانی (همان فرهنگ ایرانی) در فرهنگ عربی ـ اسلامی نفوذ کرد.
دبیران نقش قابلتوجهی در شکلگیری فـرهنگ ایرانی ـ اسلامی داشتند. آنها پس از سقوط سـاسانیان، بـا اینکه کارگزاران دولت ساسانی بودند، برای حفظ مناصب دیوانی خود در نظام جدید به فراگیری زبان و ادبیات عربی و سایر اطلاعات ضروری پرداختند. از سوی دیگر، اعراب مسلمان پس از تصرف ایران برای انجام امور اداری و مالی نیازمند همکاری آنان بـودند. با روی کار آمدن عباسیان، وزیران و دبیران ایرانی در امور دیوانی خلافت، حضوری قدرتمند یافتند. اتکاء بنیعباس به دستگاه دیوانسالاری ایرانیان و تغییر پایتخت از دمشق به بغداد در نزدیکی مدائن ـ پایتخت ایرانیان ـ به تعامل این دو فرهنگ، آن هم در حوزههای رسمی و حکومتی کـمک کرد.
جامعنگری اسـلام و برخورد مسالمتآمیز با ملتهای دیگر، موجب شد تا بخشهایی از فرهنگ ایرانی که در تعارض با فرهنگ توحیدی اسلام نبود، با فرهنگ اسلامی آمیخته شده، فرهنگی تلفیقی شکل گیرد. دکتر عبدالحسین زرین کوب میگوید: «تمدن اسلام کـه بـدین گونه وارث فرهنگ قدیم شرق و غرب شد، نه تقلیدکننده صرف از فرهنگهای سابق بود، نه ادامهدهنده محض؛ ترکیبکننده بود و تکمیلسازنده… در واقع اسلام بود که انسانی بود و الاهی، نه شرقی و نه غربی. جامعه اسلامی هم کـه وارث ایـن تمدن عظیم بود، جامعهای بود متجانس کـه مـرکز آن قـرآن بود، نه شام و نه عراق».
واقعیت آن است کـه ایـرانیان با وجود بهرهمندی از فرهنگی کهن، با شور و شوقی برخاسته از درون به فرهنگ اسلامی روی آوردند و از عمق جانشان به آن جـذب شـدند. ایرانیان پس از چندی خود طلایهدار این فرهنگ شدند؛ به گونهای که ملل دیگر و حتی اعـراب در بـسیاری از علوم اسلامی و حتی ادبیات عرب از استادان ایـرانی اسـتفاده میکردند. بررسی علوم مختلف مرتبط با قـرآن و سـنت، گویای اهتمام و تلاش ایرانیان برای جذب و کسب فرهنگ و تمدن اسلامی است. این موضوع در تـحقیقات مـختلف محققان مسلمان و یا غیر مـسلمان، تصریح شـده است.
در حقیقت میتوان گفت آنچه توسط پیامبر گرامی اسلام عرضه شد و ائمه اطـهار در حـفظ و گسترش آن کوشیدند، از میان اعراب شروع شد؛ اما بـا بـهره گـرفتن از دیـدگاههایی الاهی، جهانی و انسانی، ملتهای دیگر، بـه ویـژه ایرانیان، را مجذوب خود کرد.
چهارم) تاریخچه بحث تولید علم
بحث تولید علم نخستین بار در سال ۱۳۶۵ در دانشگاه تهران مطرح شد؛ اما در آن زمان در حد یک واژه ماند و فقط خمیرمایه اولیه آن شکل گرفت. در سال ۷۲ ـ ۷۳ این بحث به گونهای جدیتر مطرح و تعریف شد. در این سالها دانشگاه تهران اعلام کرد به نویسندگانی که مقالات آنها در مجلات بینالمللی، مؤسسات معتبر نمایهسازی نظیرISI چاپ شود جوایزی قابل ملاحظه اهدا خواهد شد. این نخستین گام برای اقدامی جدی در زمینه تولید علم بود.
بعد از سال ۱۳۷۹ بحث تولید علم در حوزه پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مطرح و اعلام گردید که به هر مقاله چاپ شده در ISI مبالغ مالی قابلتوجه تعلق میگیرد. اکنون در بیشتر دانشگاههای کشور داشتن مقالات معتبر بینالمللی نمایه شده در ISI پیششرط استخدام اعضای علمی است.
پنجم) تولید علم و جنبش نرمافزاری از منظر رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب معتقدند ما امروز نـیاز بـه یک نهضت آزاداندیشی و جنبش نـرمافزاری داریم. شـکوفایی اقتصادی، توسعه فـرهنگی، سیاسی و اجـتماعی و نظایر آن میوههای تولید علم و جنبش نـرمافزاری اسـت. ایشان بر این باورند که کشور را باید فکر و اندیشه و علم بسازد. براساس بیانات مکرر مقام معظم رهبری ما بیش از دویست سال از کاروان علم و پیشرفت عقب ماندهایم. مهمترین عامل عقبماندگی ایران ـ بلکه جهان اسلام ـ و در نتیجه وابستگی آن به کشورهای پیشرفته ضعف در تولید علم است.
رهبر مـعظم انـقلاب در پاسخ به نامه جـمعی از فضلای حوزه علمیه بـیان داشتهاند: «باید تـولید نظریه و فکر تبدیل به یـک ارزش عمومی در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهای گوناگون عقل نظری و عملی، از نظریهسازان تقدیر به عـمل آیـد و به نوآوران جایزه داده شود و سخنانشان شـنیده شـود، تا دیـگران نیز به خـلاقیت و اجـتهاد، تشویق شوند… امروز کلید جنبش”تولید نـرمافزاری عـلمی و دینی” در کلیه علوم و معارف دانشگاه و حوزوی، زده شده است».
ایشان در جای دیگر میفرماید: «دانشگاههای ما باید بار دیگر در صف مـقدم تـمدنسازی اسلامی و رشد علوم و تولید فناوری و فـرهنگ قـرار گیرند. بیشک هـر دو نـهاد از طـرحهای پیشنهادی فضلای دانشگاهی و حـوزوی از جمله طرح شما استفاده خواهند کرد تا با رعایت همه جوانب مسئله، جنبش پاسخ به سؤالات، مناظرات علمی و نظریهپردازی روشـمند را در کـلیه قلمروهای علمی حوزه و دانشگاه، نهادینه و تشویق کنند».
ششم) جنبش نرمافزاری
الف) آسیب شناسی تولید علم در ایران
اکنون با گذشت بیش از سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی با اینکه مبانی نظری آموزش و پرورش و غایت آن دگرگون شده و تعداد دانشگاهها و دانشپژوهان در قیاس با پیش از انقلاب چندین برابر شده است، اما هنوز وضعیت تولید علم، به رغم بعضی پیشرفتها در زمینههای پزشکی، هستهای و نانو، با توجه به گستره و عمق عقبماندگیها همچنان تا وضع مطلوب فاصله زیادی دارد.
با توجه به ماهیت استکباری کشورهای پیشرفته این وضعیت برای هویت و استقلال ما در دورههای آینده، خطری جدی خواهد بود. جوانان ما به لحاظ ضریب هوشی در صدر کشورهای جهان هستند. بنابراین ضعف ما در تولید علم ناشی از کمبود استعداد و هوش نیست. مهمترین ضعف راهبردی ما، که مانع عمومی شدن تولید علم است، این است که به جای تربیت متفکر به تربیت عالم پرداختهایم و به جای تربیت تولیدگر دانش، به تربیت انباردار دانش مشغولیم. سامانه آموزش و پرورش ما بیشتر به حافظهپروری میپردازد، نه پژوهشگر پروری. در نقشه جامعه علمی و منابع پشتیبان سند ملی نیز به این وضعیت اشاره شده است. بیشتر متون مورد استفاده دانشجویان ترجمه از منابع غربی است و اندک بخش برگرفته از آثار دانشمندان قدیم مسلمان نیز بهروز و پاسخگوی مسائل عصر نیست. علت وابستگی بسیاری از تحصیلکردههای ما به غرب یا به دانشمندان گذشته، غلبه حافظهپروری موجود است. این وابستگی و عدم اعتمادبهنفسِ سیستمی بزرگترین مانع تولید علم است؛ به همین دلیل به رغم وجود سازمانهای متعدد تعلیم و تربیت و چندین برابر شدن تعداد دانشگاهها در کشور در مقایسه با قبل از انقلاب، هنوز تولید علم، عمومی و همگانی نیست و بیشتر دانشآموختگان و بسیاری از مدرسان مراکز علمی، حوزوی و دانشگاهی توان تولید علم ندارند. تعداد مقالات علمی تولید شده در قیاس با کشورهای رقیب، خود شاهد این ادعا است.
ب) زمینهها و راهکارهای تولید علم
برخی از راهکارها و زمینه های تولید علم در کشور عبارتاند از:
۱ ـ پژوهش و تحقیق: تولید علم و دانایی تنها از طریق تحقیق و پژوهش حاصل میشود. در حال حاضر، جوامع شرقی سعی در الگوبرداریهای علمی و تحقیقاتی از کشورهای غربی دارند. البته در چند سال اخیر، تلاشهای قابلتوجه و قابلتقدیری انجام گرفته که نشاندهنده توان بالای اندیشمندان ایرانی برای دستیابی به قلههای رفیع علم و دانایی و عزم راسخ و استوار آنان است.
در کشور نزدیک به ۵۷۰۰۰ هزار نفر هیئت علمی در دانشگاههای دولتی و آزاد هست؛ در حالی که تعداد کل اسناد نمایه شده ایران در سال ۲۰۰۸ میلادی، ۱۳۵۶۸ مورد بوده است.
۲ـ هدفمندکردن تحقیقات درون و برون دانشگاهی بر حسب نیازهای جامعه: سالانه تعداد زیادی پژوهش در دانشگاهها انجام میشود که فقط تعداد کمی از آنها به تولید محصول منجر میشود. طبیعی است که سالها از ارائه یک کار جدید علمی باید بگذرد تا صنعتگران آن را به صورت عملی در صنعت پیاده سازند؛ چون برای پیادهسازی علوم جدید باید صحت و سقم آنها مشخص شود. از طرفی، ۷۰ تا ۸۰ درصد تحقیقات موجود، خریدار ندارند؛ چون بر حسب شرایط و احتیاجات صورت نمیگیرند. تا زمانیکه پژوهشها براساس اعلام نیاز سازمانها یا ارگانها صورت نگیرد و به نیازهای جامعه توجهی نشود، پژوهشها به عمل تبدیل نمیشوند و خریداری ندارند.
۳ـ کاهش و حذف انواع چالشهای پیشروی محققان دانشگاهی: درباره چالشهای کلیدی در تولید علم، توسعه پژوهشگری و کاربست تولیدات علمی دانشگاهی میتوان به چالشهای زیادی که پیشروی استادان و محققان دانشگاهی وجود دارد اشاره کرد؛ از جمله مهمترین آنها عبارتاند از: چالشها و موانع انسانی (شک و تردید در صلاحیتهای علمی پژوهشگران، عدم وجود مدیریت پژوهشی مناسب و کمبود نیروهای تخصصی در مراکز دانشگاهی و علمی)، چالشها و موانع سازمانی (وجود قوانین دستوپاگیر اداری برای توسعه علم و پژوهشگری، وجود ساختار دیوانسالارانه، وجود محدودیتهای مالی و کمبود بودجه پژوهشی و فراهم نبودن زمینه تولید علم و جنبش نرمافزاری) و چالشها و موانع ارتباطی (وجود شکاف نگرشی و ارتباطی بین استادان دانشگاهی، فقدان نظام اطلاعرسانی مناسب جهت پرهیز از دوبارهکاری و تسهیل در دستیابی به تجارب کاری همدیگر، ارتباط ضعیف بین مراکز علمی و دانشگاهی، فقدان قوانین ارتباطی مناسب در توسعه علم و تولید و کاربرد محصولات علمی).
۴ـ ایجاد محیط نوآوری جهانی: یکی از نکات مهم در نظام ملی نوآوری، محیط نوآوری جهانی است. همکاریهای بینالمللی نقش مؤثری در شکلگیری نظام ملی نوآوری ایفا میکند. در کشور ایران مشکلات متعدد در همکاریهای بینالمللی وجود دارد و مؤسسات پژوهشی و دانشگاهی ارتباط محدودی با کشورهای توسعهیافته دارند. امروزه انتقال دانش، فراتر از انتقال فناوری صرف است و لازم است سیاستهای نوآوری در داخل کشور، عاملان سیستم نوآوری را تشویق کند تا این همکاریها شکل گیرد. البته باید توجه داشت که برخی از موانع این مسیر، جنبه سیاسی دارند و باید در سطح کلان برای آن چارهاندیشی شود.
۵ ـ ایجاد بستر اجتماعی و فرهنگی مناسب: انسان در بستر اجتماعی زندگی میکند و نهادهای علمی، تحقیقاتی و دانشگاهی همگی بخشی از یک جامعه به حساب میآیند. ساختارها و سازوکارهای جامعه، ارزشها، باورها، نگرشهای افراد جامعه و فرهنگ حاکم بر دستگاههای اجرایی و سیاستگذاری یک کشور، تعیینکننده نوع برخورد و عکسالعمل آن کشور نسبت به پدیدههای اجتماعی است.
۶ ـ برگزاری نشستهای علمی: لازم است مسئولان گردهماییها با مسئولان نشریات علمی ارتباط برقرار کنند تا مطالب گردهماییها در مجلات تخصصی پس از داوری چاپ و تثبیت شوند. گردهماییهای علمی باعث آشنایی با یکدیگر و انبساط خاطر محققان میشود که خود زمینه مناسبی برای تفکر و تعقل بهتر است.
ج) راهکارهای استقرار نهضت تولید علم از منظر رهبر معظم انقلاب
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در سخنرانی های خود به راهکارهای مختلفی برای استقرار نهضت تولید علم اشاره فرموده اند:
۱ـ تحقیق و پژوهش: مقام معظم رهبری علم را پایه اصلی دهه پیشرفت و عدالت میدانند و به انجام تحقیق و پژوهش در باب علم تأکید دارند: «عنوان دهه پیشرفت ـ به پشتگرمی پیشرفتهایی بوده که در کشور از لحاظ علمی دیده شده. یعنی این امید به وجود آمده که ما میتوانیم ظرف یک دهه، یک پیشرفت چشمگیر، یک حرکت سریع در زمینههای علمی داشته باشیم که بخشی از آن عقبماندگیهای ما را جبران بکند. بنابراین مسئله علم مهم است. در باب علم و تحقیق، آن بخش عمده هم مربوط به تحقیق است؛ مربوط به پژوهش است».
رهبر معظم انقلاب تحقیق و پژوهش را در دهه پیشرفت و عدالت مؤثر میدانند؛ «پژوهش اولاً مورد اهتمام قرار بگیرد، ثانیاً سمت و سوی پرداختن به نیازهای کشور را پیدا کند. یعنی حقیقتاً پژوهشهایی بکنیم که مورد نیاز ماست. من بارها هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی به آن دوستان عرض کردهام، … ما ملاک پیشرفت علمیمان را درج مقالات در مجلات آی. اس. آی نباید قرار بدهیم. ما نمیدانیم آنچه پیشنهاد میشود، تشویق میشود برایش، آن مقالهنویس احترام میشود، دقیقاً همان چیزی باشد که کشور ما به آن احتیاج دارد. ما خودمان باید مشخص کنیم که درباره چی مقاله مینویسیم، درباره چی تحقیق میکنیم. البته انعکاس در مجامع جهانی لازم است، ضروری است؛ و انعکاس هم پیدا خواهد کرد. مقصود این است که ما پژوهش را تابع نیاز خودمان قرار بدهیم».
۲ ـ نظریهپردازی: رهبر معظم انقلاب یکی دیگر از الزامات پیشرفت را نظریهپردازی در نظریههای جامعهشناسی غرب میدانند. ایشان در این خصوص میفرمایند: «نظریههای جامعهشناسی غرب، مثل قرآن برای بعضیها معتبر است؛ از قرآن هم معتبرتر فلان جامعهشناس این جوری گفته؛ این دیگر برو برگرد ندارد! چرا؟! بنشینید فکر کنید، نظریهپردازی کنید؛ از موجودی این دانشها در دنیا استفاده کنیم؛ بر آن چیزی بیفزاییم و نقاط غلط آن را برملا کنیم. این از جمله کارهایی است که جزو الزامات حتمی پیشرفت است».
۳ ـ مبارزه: مقام معظم رهبری یکی از الزامات پیشرفت را مبارزه دانسته و فرمودند: «اگر میخواهید پیشرفت کنید، باید مبارزه کنید. عافیتطلبی، یک گوشهای نشستن، دستها را به هم مالیدن و به حوادث دنیا نگاه کردن و وارد میدانهای بزرگ دنیا نشدن، برای هیچ کشور و هیچ ملتی پیشرفت به بار نمیآورد. باید وسط میدان بروید. این میدان لزوماً هم میدان جنگ نظامی نیست. امروز مهمتر از جنگ نظامی، نبردهای سیاسی و نبردهای اخلاقی است».
۴ـ ترویج خودباوری در دانشگاهها: «توصیه این است که هم دستگاههای مدیریتی، هم اساتید در داخل دانشگاهها خودباوری را ترویج کنید. جوانی که تحت تربیت و تحت آموزش و تعلیم شماست، باید به خود اعتماد داشته باشد ـ آن اعتمادبهنفس ملی که عرض کردیم. بحثِ این نیست که شخصی به خودش اعتماد دارد، بحثِ این است که ما به خصال ملی خودمان، به امکانات ملی خودمان، به ذخائر فرهنگی خودمان، یک اعتمادبهنفس عمومی داشته باشیم که به آن گفتیم اعتمادبهنفس ملی. این حالت بایست در یکایک جوانهای ما بروز پیدا کند».
۵ـ تشخیص نیازها و اولویتهای علمی: «نیازها و اولویتهای علمی را ما تشخیص بدهیم و این را در برنامهریزیهای آموزشیمان دخالت بدهیم. حالا درباره علوم انسانی، درباره علوم پایه، درباره بخشهای مختلفی از علوم تجربی یا سطوح مختلفی از تحقیق ممکن است یک اولویتهایی در مطالعه و بررسی کامل آشکار بشود؛ اینها باید ملاحظه بشود و در برنامهریزیها دخالت داده بشود. ما با امکانات محدود و با نیازهای فراوان، نباید به خودمان اجازه بدهیم که در کاری که از اولویت برخوردار نیست، سرمایهگذاری فکری و پولی و وقتی و انسانی بکنیم».
۶ـ کاربردی کردن تحقیقات و اختراعات: «مسئله کاربردی کردن تحقیقات و اختراعات جزو چیزهایی است که من رویش تکیه دارم. ما ممکن است یک تحقیقاتی بکنیم، در یک پروژه تبلیغاتی به جاهای خوبی هم محققِ ما برسد؛ اما این در وضع کشور، در جهت رشد و توسعه کشور نقشی نداشته باشد؛ یعنی نتواند به ثروت ملی تبدیل شود. ما باید علممان را بتوانیم به ثروت ملی تبدیل کنیم. این، تلاش لازم دارد، برنامهریزی لازم دارد».
۷ـ تکمیل زنجیره علم و فناوری: «ما باید زنجیره علم و فناوری را تکمیل کنیم، که گاهی یک جاهایی از این زنجیره قطع شده است، تا یک خط تولید واقعی درست بشود و علم بتواند از همه جهات به اهداف خودش برسد».
۸ـ نخبهپروری: مقام معظم رهبری نقش نخبگان را در ایجاد قدرت ملی، سازندگی و آینده کشور مؤثر میدانند و بر حضور این قشر در توسعه و پیشرفت کشور تأکید میکنند: «کشور ما از لحاظ استعداد نخبهپروری و دارا بودن نخبهها، یک سطحِ بالاتر از متوسط را دارد. این در محاسبات باید بیاید».
منابع:
۱. سبحانی نژاد، مهدی و عبدالله افشار، بهار ۱۳۸۸، «مانعزدایی از نهضت تولید علم راهکاری بنیادی در نوآوری فعالیتهای پژوهشی دانشگاه»، مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، شماره ۴۱.
۲. مردانی نو کنده، محمدحسین، بهار ۱۳۸۹، «چیستی و چرایی جنبش نرم افزاری علمی»، مجله مجموعه مقالات همایش تولید علم و جنبش نرمافزاری در حوزه معارف اسلامی، شماره ۱.
۳. صدیقی، محبوبه، بهار ۱۳۸۹، «تحلیل مدل و روشهای تولید علوم در عرصه دین (بررسی تمدن اسلامی و نوآوری آن در علوم)»، مجله مجموعه مقالات همایش تولید علم و جنبش نرمافزاری در حوزه معارف اسلامی، شماره ۱.
۴. زرین کوب، عبدالحسین، کارنامه اسلام،
۵. حجازی، سید علیرضا، بهار ۱۳۸۹، «بسترشناسی: نقش دین و معارف اسلامی در پیشرفتهای تولید علم ایرانیان»، مجله مجموعه مقالات همایش تولید علم و جنبش نرمافزاری در حوزه معارف اسلامی، شماره ۱.
۶. عهدهدار مکاتبات، استاد، مرکز تحقیقات بیوشیمی و بیوفیزیک، دانشگاه تهران.
۷. پیرمرادی، محمد جواد، بهار ۱۳۹۱، «راهبرد نظام تربیتی اسلام برای همگانیسازی تولید علم چیست؟»، پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، دوره جدید، شماره ۱۴.
۸. دانش و پژوهش: روشهای تولید و اشاعه یافتههای علمی.
پایش سبک زندگی، شماره هفتم، خرداد ماه ۱۳۹۴، صفحات ۱۰۸-۱۱۶.