نگاهی به اصل تسخیر در جهان هستی
نویسنده: دکتر محمدتقی فعالی
یکی از مضامین جالبی که در قرآن مطرح شده، اصل تسخیر زمین و آسمانها و عناصر آن دو برای بشر است. طرح این مسأله در میان آیات به دو صورت است: گاهی به صورت جزئی و موردی و گاهی به صورت کلی و عمومی.
گونه اول) موارد جزئی
نمونههایی از موارد جزئی به شرح ذیل است؛
تسخیر کشتی
:
وَسَخَّرَ لَکمُ الْفُلْک لِتَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ ؛ و کشتی را برای شما رام گردانید تا به فرمان او در دریا روان شود.
تسخیر آب ها
:
وَسَخَّرَ لَکمُ الأَنْهَارَ ؛ و رودها را برای شما مسخر کرد.
تسخیر خورشید و ماه
:
وَسَخَّر لَکمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ؛ و خورشید و ماه را که پیوسته روانند، برای شما رام گردانید.
تسخیر شب و روز
:
وَسَخَّرَ لَکمُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ ؛ و شب و روز را [نیز] مسخر شما ساخت.
تسخیر دریاها و ماهی ها
:
وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیا ؛ و اوست کسی که دریا را مسخر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید.
تسخیر باد برای سلیمان
:
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ ؛ پس باد را در اختیار او قرار دادیم.
گونه دوم) موارد کلی
در میان آیات به مواردی بر میخوریم که به صورت کلی و عمومی زمین و آسمانها را مسخّر بشر معرفی میکنند:
أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیکمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً ؛ آیا ندانسته اید که خدا آنچه را که در آسمانها و زمین است مسخر شما ساخته و نعمتهای ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است.
اول) معناشناسی
تفاسیر در ارتباط با معنای تسخیر، مواردی را مطرح کرده اند؛ جهانِ پیرامون به گونه ای است که انسان میتواند در آن دخل و تصرف کند، ستارگان به انسانها یاری میرسانند، آدمی از نور خورشید و حرارتش بهره میبرد، ابر و باران سبب احیای زمین و رویش گیاهان میشوند، زمین رام بشر است، خاک منافع بی شماری برای آدمی دارد، سنگها در اختیار انسان است و آدمی از منافع بی شمار کائنات بهره میبرد.
تسخیر در اصطلاح بدین معنا است؛ فاعل، فعل خویش را به گونه ای قرار دهد که اوامر او را انجام دهد؛ مثلاً هرگاه قلم، مسخّر نویسنده باشد، بدین معنا است که نویسنده میتواند قلم را به اراده خویش به حرکت درآورد یا هرگاه فردی خدمتگذاری را تسخیر میکند، بدین معنا است که طبق اراده و خواست او خدمت رسانی میکند. بر این اساس تسخیر کائنات بدین معنا خواهد بود که خالق، کائنات را به گونه ای آفرید که طبق فرمانش عمل کنند.
خداوند، جهان را آفرید. جهانی که مخلوق اوست، مملوک و فرمانبر او نیز است. عالم هستی به گونه ای آفریده شده که از مشیت و اراده خداوند تبعیت میکند. خداوند به کائنات فرمان داد تا در «خدمت» بشر باشند و اجازه دهند آدمیان در آن دخل و تصرف کنند و از «منافع» زمین و آسمان بهره برند.
از این مطالب به دست میآید که اولاً) کائنات پیش از آنکه مسخّر انسان باشد، مسخّر خالقند. این خداست که به مخلوقاتش فرمان میدهد تا در اختیار بشر باشند.
ثانیاً) نکته مهم اینکه مسخّر بودن زمین و آسمان برای بشر، معنایی جز خدمتگذاری و امکان بهره برداری ندارد. هرگز تسخیر، بدین معنا نیست که انسان، مالک زمین و آسمان باشد و در آن هر گونه بخواهد تصرف کند. ارتباط کائنات با انسان فقط در قالب «خدمت و نفع» قرار میگیرد؛ ازاینرو تمام اجزای سیاره منجمد از خالق خویش، فرمانی بدین شرح دریافت کرده اند:
بر اساس مصالح کل جهان به انسان اجازه بهره وری و خدمت رسانی دهند و این است معنای تسخیر.
دوم) اهداف
خداوند، جهانی با عظمت آفرید و آن را در اختیار بشر قرار داد تا از آن نفع ببرد و از منافعش استفاده کند. تسخیر جهان برای انسان، اهداف و غایاتی دارد. خداوند به آنها در خلال آیاتش اشاره کرده است:
خداوند، جهان را مسخّر انسان قرار داد تا آدمی «شکر» کند. شکر، درجات و مراتبی دارد که یکی از آنها شکر عملی است؛ بدین معنا که انسان از تک تک اجزای عالم با توجه به مصالح واقعی و رضایت خالق بهره ببرد. اگر آدمی از ابرها، بادها، گیاهان، دریاها و خشکی ها استفاده میکند و امکان این استفاده را خداوند به وی داده است، این بهره بردن، علتی دارد و آن اینکه انسان تمام بهره ها و نفع بری های خویش را در قالب قوانین الهی و قواعد کائنات محقق سازد:
کذَلِک سَخَّرْنَاهَا لَکمْ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ؛ این گونه آنها را برای شما رام کردیم؛ امید که شکرگزار باشید.
از دیگر غایات تسخیر جهان، «تسبیح» است. خداوند، جهان را برای بشر مسخّر فرمود تا آدمی، همراه تمام هستی، تنزیه و تسبیح خدا را انجام دهد:
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یسَبِّحْنَ بِالْعَشِی وَالْإِشْرَاقِ؛ ما کوه ها را با او مسخر ساختیم [که] شامگاهان و بامدادان، خداوند را نیایش میکردند.
خداوند از رام کردن جهان برای انسان، مقصود دیگری هم دارد. اگر جهان، رام انسان شده است، بدین دلیل است که وی راه یابد، هدایت شود و به بزرگی، جلالت و عزّت الهی نائل شود:
کذَلِک سَخَّرَهَا لَکمْ لِتُکبِّرُوا اللَّهَ عَلَی مَا هَدَاکمْ؛ این گونه [خداوند] آنها را برای شما رام کرد تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت کرده، به بزرگی یاد کنید.
حاصل آنکه زمین برای انسان، آسایش و آرامش فراهم میکند. زمین و عناصرش رام بشر شده و این سیاره منجمد و بزرگ برای بشر خاضع شده است. گیاهان و درختان برای انسان، شادی میآفرینند. جهان به گونه ای خلق شده که بشر از آن شادمان میشود و لذت میبرد. عناصر زیستی از آدمی حفاظت کرده، زیبایی را به چشم او مینشانند، باغها میوه میدهند، آبها به روح بشر لطافت میبخشند، میوهها و سبزهها با رنگهای مختلف، بوم نقاشی بزرگی برای افراد ساخته اند، تماشای گیاهان و نگریستن به گلبرگها و غنچهها زیر نور زرّین خورشید، آدمی را غرق در شادی و آرامش میکنند، باران زمین را زنده میکند، تفریح با آب روحیهبخش است، تنفس در هوای پاک، سبب تندرستی و آرامش روحی میشود، دست خلقت، روز و شب را به نفع انسان قرار داده است و کوهها و آسمانها دست به دست هم داده اند تا استمرار حیات بشر را ممکن سازند. در یک جمله، خداوند، کائنات را در خدمت بشر قرار داد و مسخّر او ساخت. جهان هستی به انسانها خدمت میکند و در این خدمت، هیچ چیزی از آنها نمیستاند.
تمام اجزای کائنات بدون چشم داشت، سهل و رایگان، همه چیز خود را به انسانها میبخشند. این بخشندگی، صفتی است که از خداوند رحمانشان به ارث برده اند تا به انسانها بیاموزند که بخشنده باشند.
کتابنامه
۱. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق علی عبدالباری عطیه، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
۲. رازی، ابوالفتوح، رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
۳. رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
۴. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
۵. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه آغابزرگ تهرانی و تحقیق احمد قیصر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
۶. مغنیه، محمدجواد، التفسیر المبین، قم، بنیاد بعثت، بیتا.
پایش سبک زندگی، سال دوم، شماره ۱۱، بهمن ۱۳۹۴، صفحات ۱۰-۱۳.