پیشگیری از توجه افراطی به بدن از دیدگاه اسلامی

دکتر مهدی فدایی/

برای پیشگیری از توجه افراطی به بدن و مدیریت آن، آموزه‌های دینی راهکارهای مختلفی را پیش کشیده‌اند. این راه‌کارها را می‌توان در دو دسته فردی و اجتماعی، خلاصه کرد:

الف) سطح فردی

یک) بازتعریف زیبایی

بی‌گمان این زیبایی درونی و معنوی است که درجه انسان را نزد خدا بالا می‌برد، چنانکه در سوره حجرات می‌خوانیم:

در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست.[1]

ازاین‌رو، هرچه انسان از جنبه ظاهری زیبا باشد، بدون زیبایی معنوی ارزشی نزد پروردگار نخواهد داشت.

اما درعین‌حال در تعاملات اجتماعی نیز نمی‌توان منکر این واقعیت شد که چهره زیبا و زیبایی ظاهری می‌تواند آثار روانی مثبتی در طرف مقابل بر جای گذارد. با توجه به این واقعیت تا جایی که به حرام نینجامد، اسلام دستوراتی در مورد چنین تعاملی ارائه داده است. ازاین‌رو، اسلام مدافع و مروج آراستگی و پاکیزگی است و با هرگونه بی‌نظمی و ژنده‌پوشی توسط مردم به‌ویژه جوانان مخالف است؛ اما بیش از آراستگی بیرونی بر آراستگی درونی تأکید می‌کند.

خلاصه کردن و معنا کردن زیبایی به زیبایی ظاهری و بیرونی، نگاه مکتب‌های غیر الهی به انسان و فلسفه زندگی اوست. از منظر مکتب‌‌های الهی به‌ویژه مکتب اسلامی اصالت با پوشش درونی تقوا و زیبایی درونی ایمان است هرچند در اسلام بر اهمیت پوشش و آراستگی بیرونی نیز تأکید می‌شود. از منظر خداوند در عالم دو زیبایی خلق کرده است؛ زیبایی ظاهری و زیبایی باطنی. زیبایی درونی از زیبایی ظاهری زیباتر است و اصالت با اوست.[2]

دو) تقویت فرهنگ غیرت

غیرت یکی از ویژگی‌های اخلاقی مردان است که نقش مهمی در حفظ و حراست از کیان خانواده دارد. انسان باغیرت از اقدام به عملی که بنیان خانواده خود یا دیگری را متزلزل کند، پرهیز می‌کند. او همچنان که برای حریم شخصی خود احترام قائل است و از ورود و دخالت دیگران به این حریم ممانعت به عمل می‌آورد، برای حریم شخصی دیگران نیز احترام قائل است و از ورود به حریم شخصی دیگران، پرهیز می‌کند.

در مورد غیرت مردان در اسلام احادیث بسیاری موجود است. قطعاً ترویج فرهنگ غیرتمندی در میان جامعه، می‌توان نوعی خودکنترلی را به ارمغان آورد که درنتیجه، نهاد خانواده به کنترل دست‌کاری‌های غیرضروری بدن بپردازد. پیامبر اکرم (ص) در اهمیت غیرت‌ورزی و همچنین مذمت بی‌غیرتی می‌فرمایند:

کانَ اِبراهیمُ غَیُوراً وَ جَدَعَ اللهُ اَنفَ مَن لا یَغارُ[3]؛ ابراهیم (ع) غیور بود و خداوند بینی مردی را که غیرت ندارد به خاک بمالد.

باید توجه داشت که اقتضای غیرت‌ورزی این است که فرد نسبت به آنچه اتفاق می‌افتد بی‌تفاوت و بی‌توجه نباشد و نسبت به آن‌ها احساس مسئولیت کند. درحالی‌که هرگز نباید به نام غیرت‌ورزی، دچار خشونت و رفتار‌های هیجانی نسبت به اعضای خانواده شود که مشکلات عمیق‌تری را به وجود می‌آورد. امام علی (ع) می‌فرماید:

از غیرت نشان دادن بی‌جا پرهیز کنید که درستکار را به بیماردلی و پاک‌دامن را به بدگمانی می‌رساند.[4]

ب) سطح اجتماعی

یک) اصلاح شیوه اجتماعی کردن افراد

ازلحاظ جامعه‌شناختی، پدیده‌‌های اجتماعی به‌صورت مشترک توسط اعضای اجتماع ساخته‌وپرداخته می‌شوند؛ به‌نحوی ‌که در ابتدا هر فردی یک برداشت از یک پدیده اجتماعی دارد، سپس افراد مختلف برداشت‌‌های خود را طی تعاملات اجتماعی باهم در میان گذاشته و نقاط تفاوت و افتراق این برداشت‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شود. همچنین برداشت‌‌های اشتباه طی این تعاملات اصلاح می‌شود و از این طریق، یک واقعیت اجتماعی مشترک شکل می‌گیرد و تمام افراد اجتماع آن را می‌پذیرند. ازاین‌پس، همین واقعیت اجتماعی ساخته شده است که به رفتار‌های اجتماعی افراد جهت می‌دهد. واقعیت اجتماعی به دو صورت ذهنی و عینی وجود دارد و در هرگونه تلاشی برای فهم و تغییر آن، باید هر دو جنبه‌ در نظر گرفته شود. این دو جنبه هنگامی به‌خوبی شناخته می‌شوند که جامعه به‌صورت یک فرآیند مستمر دیالکتیک شامل سه مرحله بیرونی کردن، عینی کردن و درونی کردن، درک شود.[5]

دو) تبدیل سازمان‌ها به نهادهایی پرنفوذ

در حال حاضر سازمان‌های بسیاری در کشور به ترویج ارزش‌های اسلامی اشتغال دارند؛ ولی ازآنجاکه این سازمان‌ها نتوانسته‌اند از شکل سازمان به نهاد تبدیل شوند، نتوانسته‌اند آن‌گونه که باید و شاید، این ارزش‌ها را در جامعه نهادینه کنند؛ زیرا نهاد دارای ویژگی‌های مشخصی است که به‌واسطه آن‌ها می‌تواند بر رفتار‌های جامعه تأثیرگذار بوده و به آن‌ها جهت دهد.

در کشور، مراجع متولی ترویج فرهنگ، در قالب نهادهایی که بتوانند در کشور جریان‌سازی کرده و نقش اصلی را در شکل‌دهی به فرهنگ مطلوب داشته باشند، مناسب عمل نکرده‌اند. یک نهاد از ویژگی‌هایی نظیر استمرار، انعطاف‌پذیری، انحلال ناپذیری، ثبات و الزام‌آوری برخوردار است که متأسفانه در میان مراجع متولی فرهنگ عفاف هنوز این ویژگی‌ها به‌صورت و کامل تحقق پیدا نکرده‌اند و عملاً به‌جای داشتن جایگاه برتر در میان نهاد‌های فرهنگ‌ساز، به سازمان‌هایی تبدیل شده‌اند که در میان دیگر سازمان‌ها و نهادها، سهمی گاه اندک را در تعریف رفتار‌های جامعه دارند.

به نظر می‌رسد علّت آن است که سازمان‌های متولی ترویج ارزش‌های اسلامی، نتوانسته‌اند فرآیند نهادی‌شدن را به‌درستی طی کرده و به پذیرش جامعه دست یابند. این سازمان‌ها، به دلیل جوان و نوپا بودن و نیز فراوان و موازی بودن، آن‌گونه که باید نتوانسته‌اند فرایند نهادینه شدن را طی کنند و به جریان غالب فرهنگ‌ساز در جامعه تبدیل شوند و به پذیرش عمومی برسند.[6]

سه) نهادینه کردن ارزش‌های اسلامی از کودکی در خانواده و مدارس

از نظر کارشناسان علوم تربیتی مناسب‌ترین زمان برای درونی کردن ارزش‌های اسلامی و تربیت دینی، دوره کودکی و نوجوانی است؛ زیرا روح در این زمان انعطاف‌پذیری زیادی دارد و هرچه بزرگ‌تر شود از این انعطاف کاسته می‌شود. با توجه به این‌که کودک در این دوران حساسیت‌ها و لطافت‌های ویژه‌ای دارد، باید از بهترین شیوه‌‌های تربیتی بهره گرفت تا نتایج مفید و مؤثری به دست آید. حضرت علی (ع) درباره تربیت‌پذیر بودن کودکان به امام حسن (ع) می‌فرماید:

یعنی قلب نونهال مانند زمین خالی است که هر تخمی در آن افشانده شود می‌پذیرد.[7]

درونی کردن ارزش‌ها در کودکی، می‌تواند مانع انحرافات افراد در این زمینه، در سنین بالاتر شود. درنتیجه، می‌توان یکی از دلایل مهم آسیب‌های فردی و اجتماعی را بی‌توجهی و غفلت در تربیت دینی در دوره کودکی و نوجوانی دانست.

چهار) معرفی الگو‌های صحیح زیبایی بدن و آرایش

یکی از شیوه‌‌های مؤثر در نهادینه کردن زیبایی بدن، روش الگویی است. در این روش فرد از افراد دیگر، سرمشق و الگو می‌گیرد و از رفتار آنان پیروی کرده و خود را با آنان همساز می‌کند. الگو، پیروی عینی و مشهود از یک اندیشه و عمل در جنبه‌‌های گوناگون برای رسیدن به کمال است. داشتن الگو‌های رفتاری و گفتاری برای کودکان و نوجوانان ضروری و مهم است. چنانکه نداشتن الگو مایه گمراهی و سردرگمی آنان می‌شود.[8]

کودک در چند سال نخست زندگی همه کارهایش را از اطرافیان و در درجه اول پدر و مادر، الگوبرداری می‌کند. وی با تقلید از آنان رشد می‌کند و ساختار تربیتی‌اش سامان می‌یابد. ازاین‌رو، الگو‌های عملی خانواده، مانند پوشش، آرایش و رفتارهای بدنی پدر و مادر، تأثیر ژرفی بر رفتار کودک دارد. در روایات اسلامی نیز بر خصیصه الگو‌پذیری کودکان از پدر و مادر تأکید شده است. امام صادق (ع) می‌فرماید:

یُحفَظُ الاَطفالُ بِصَلاحِ آبائِهِم[9]؛ یعنی رفتار کودکان در اثر خوبی‌‌های رفتار والدین حفظ می‌شود.

پنج) تبیین پیامد‌های منفی رعایت نکردن ارزش‌های اخلاقی دینی

رعایت نکردن ارزش‌های اخلاقی دینی، خودمرجعیت در رعایت اصول را به دنبال دارد که بر اساس آن، فرد اصول و باور‌های خودساخته خویش را به آنچه خداوند برای بندگان مقرر فرموده است، برتری داده و افکار خود را مرجع و معیار تصمیم‌گیری‌هایش قرار می‌دهد و در خود نیازی به پیروی از شرایع آسمانی احساس نمی‌کند.

با توجه به خطراتی که در راستای عدم رعایت هنجار‌های اخلاقی وجود دارد، والدین، مربیان و مسئولین ‌باید این موضوع را بیش‌ازپیش جدی تلقی کنند و با بالا بردن سطح آگاهی افراد، از خطرات ناشی از آن بکاهند؛[10] زیرا درصورتی‌که افراد، با پیامدها و نتایج تصمیم‌گیری‌ها و اعمال خود، از پیش آشنایی داشته باشند و چشم‌انداز کلان آن‌ها را همچون تأثیراتی که بر کل جامعه می‌گذارد، در نظر داشته باشند، با عقلانیت بیشتری اقدام به اتخاذ تصمیم در زمینه‌‌های مختلف می‌نمایند و خود را در برابر نتایج آن مسئول می‌دانند. درنتیجه، آگاهی دادن به جوانان در خصوص نتایج منفی عدم اجرای اصول، ارزش‌ها و قواعد مرتبط با عفاف، می‌تواند دید وسیع‌تری به آنان داده و ضرورت پذیرش این ارزش‌ها را برای آنان تبیین نماید.

شش) نقش محیط آموزشی

یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر اندیشه‌ها، باورها و رفتار‌های فرد، معلم است که در انتقال باور‌های دینی از او بسیار می‌توان کمک گرفت. بهترین و مؤثرترین ارتباط و تعامل با جوانان از سوی معلم ایجاد می‌شود. ازاین‌رو، باید نیروی انسانی آموزش‌وپرورش را با یک کار فرهنگی دقیق تربیت کرد تا در آینده بتواند نقش مؤثر خود را در مدرسه ایفا نمایند؛ اما در این راستا باید به این نکته توجه داشت که زمانی معلم می‌تواند تأثیر مثبت بر نگرش‌های متعلمان داشته باشد که ابتدا خویش را با معیار‌های انسان مطلوب سازگار کرده باشد؛ لذا در خصوص آموزه‌‌های اسلامی باید از استادان باتقوا، پاک، مقید، منظم و با علم و دانش بهره گرفت.

همچنین در پژوهشی مشخص شده که 65 درصد جوانان از محتوای آموزشی مدارس در زمینه تقویت هویت دینی احساس نارضایتی کرده‌اند؛ بنابراین برای رشد جامعه و جوانان به سمت ارزش‌های دینی، ساماندهی محتوای آموزشی ضروری است.[11] اموری نظیر سالم‌سازی محیط‌های آموزشی، استفاده از مربیان درست و تکریم شخصیت مربی، ترمیم و به‌روزآوری محتوای کتب آموزشی، تهیه و تدوین نشر کتب و مقالات و جزوات تخصصی در راستای تقویت بنیه اعتقادی و دینی و نیز توسعه فرهنگ عفاف در بین والدین دانش‌آموزان توسط انجمن اولیا و مربیان، می‌تواند ازجمله اولویت‌های نهاد آموزشی کشور باشد.

هفت) پررنگ کردن نقش رسانه‌های جمعی

اهمیت و نقش رسانه‌های جمعی در تغییر ذهنیت افراد جامعه نسبت به مدیریت بدن امری انکارناپذیر است. رسانه تیغی دو دم است که می‌توان با استفاده از ظرفیت‌‌های مثبت آن به‌عنوان ابزاری برای تقویت باور‌های دینی و ارزش‌هایی نظیر حجاب و عفاف از آن بهره برد. برای این منظور می‌توان از سازمان صداوسیما، روزنامه‌ها، نشریات، مجلات عمومی، نشریه‌‌های تخصصی، اینترنت، محصولات سمعی و بصری و نمایش‌ها بهره برد.[12]

رسانه‌ها در این زمینه می‌توانند از طریق روش‌‌های مختلف، وجود یا عدم وجود دست‌کاری بدن را با جذب مخاطب و ایجاد رابطه مناسب با وی، نهادینه کنند:

  • ارزش‌گذاری ( تجلیل یا تحقیر غیرمستقیم)؛ در حقیقت، در نظام ارزشی، به دلیل پویایی و تأثیرگذاری عوامل فرهنگی، همواره نقش اول به فرهنگ داده می‌شود.
  • الگو آفرینی؛ یکی از کارکرد‌های مهم رسانه‌ها برای جذب مخاطب و فرهنگ‌سازی، طرح الگو‌های شخصیتی یا ستاره‌سازی است که به‌طورمعمول، مخاطب نیز از نظر عاطفی و فکری با او همراهی می‌کند و این امر گاهی به هم‌ذات‌پنداری مخاطب با او می‌انجامد. این رویکرد نقش مهمی در الگوبرداری از شخصیت و رفتار‌های قهرمان داستان در مخاطبان دارد و آن‌ها خواسته یا ناخواسته، از رفتار، پوشش و گفتار او تقلید می‌کنند.
  • آموزش؛ یکی دیگر از کارکرد‌های مهم رسانه‌ها، اطلاع‌رسانی و آموزش است که از طریق برنامه‌‌های مختلف صورت می‌گیرد. آموزش و اطلاع‌رسانی نقش زیادی در الگودهی و تثبیت هنجارها ایفا می‌کند؛ به‌خصوص اگر فرد برای این ارتباط، اعتبار خاصی قائل باشد.

ج) سطح مدیریتی و سازمانی

راهکار‌های پیش‌گفته که با دو رویکرد جامعه‌شناسانه و دینی به‌جای خود راه‌گشایند. بااین‌حال، می‌توان با ارائه مطالبی درباره کیفیت بستر‌سازی برای رسیدن به پوشش درست، شرط امکان تحقق چنین خواسته‌ای بررسی شود.

یک) ابهام‌زدایی از صورت مسئله

امروزه هیچ‌چیز نامتعین‌تر از جنسیت و امور مربوط به آن نیست. اصل ناحتمیت و عدم تعین حدود و ثغور مفاهیم به همان مقدار که در عقلانیت فلسفی، سیاسی و اقتصادی تسری یافته به عقلانیت جنسی نیز راه پیدا کرده است. وضعیت آزادی جنسی نیز امروزه ناشی از همین ناحتمیت عقلانیت جنسی است، نه محدودیت و نه ممنوعیت؛ چراکه تمام اصول ارجاعی از بین رفته است.[13] تنها یکی از نمود‌های این امر در جامعه، نامشخص بودن حدود اسلامی آرایش و مرز‌های دقیق آن است. امروزه مسئلة پوشش، دست‌کاری بدنی و آرایش متولی مشخصی ندارد و برداشت‌های متنوع از آیات و احادیث نیز بر تشتت دیدگاه‌‌های موجود می‌افزاید. درحالی‌که در سنّت حوزوی جهان اسلام حتی صرف نقل حدیث بر روی منابر نیز مشروط به داشتن دست‌خط و اجازه از اساتید بزرگ بود. امروزه تمام افرادی که به‌نحوی منتسب به دین هستند؛ نظیر مداحان، نوحه‌خوانان مراسم آیینی و مذهبی، مجریان برنامه‌‌های مذهبی و حتی سایر برنامه‌‌های تلویزیونی، بدون داشتن تحصیلات کافی دینی و حوزوی و برخورداری از صلاحیت اظهارنظر در این مورد به نقل احادیث و روایات و حتی گاه تفسیر آیات می‌پردازند.

در یک بازه زمانی، ارگان‌‌های پژوهشی، آموزشی و فرهنگی عهده‌دار سامان بخشیدن به این حوزه می‌شوند و در نوبتی دیگر مصادیق تبرّج از زبان سرداران نیروی انتظامی به اطلاع عموم می‌رسد. همچنین در تلویزیون نیز در همان زمان که بعضی از برنامه‌‌های مذهبی بر لزوم پرهیز از آرایش یک زن در حوزه‌‌های عمومی تأکید می‌کنند، تقریباً اکثریت قریب به‌اتفاق مجریان، گویندگان و بازیگران برنامه‌‌های مختلف شبکه‌‌ها، کم‌وبیش از انواع مختلف روش‌‌های آرایشی بهره می‌برند. مضاف بر این، قرائت‌های متفاوت از دین، در بدنه و حتی هسته نهاد‌های دینی و حوزوی، طیفی از سلایق سنّتی تا بازاندیشانه را شامل می‌شود که بیش از هرچیز در کنار واردات فرهنگی متعدد غرب، حدود اسلامی آرایش در دنیای امروز را گنگ و مبهم می‌سازد.

دو) شناخت زمانه و پارادایم‌‌های فکری مسلط بر آن

درک اقتضائات زمانه و قالب‌های فکری مسلط بر آن از مهم‌ترین مقومات استنباط فقهی در نظام اعتقادی شیعه است که اساساً تعبیه سنّت «اجتهاد در هر زمانه»‌ای را مشروعیت می‌بخشد. اصل اجتهاد در نظام اعتقادی شیعیان، مستند به این استدلال است که در هر زمانه‌ای تغییرات در نظام‌های فکری، مناسبات اجتماعی، سیستم‌های مبادلاتی و اقتصادی و ابزارآلات فنّاورانه نوظهور سبک زندگی خاصی را با خود به همراه می‌آورد که لازم است مشروعیت فقهی و رد و قبول اسلامی آن به دست کارشناسان و مجتهدان دینی همان عصر سنجیده و تعیین شود. از همی‌روست که هر عصری مجتهد خاص خود را می‌طلبد که به تمام شئون زمانه خودآگاهی داشته باشد. در روایات بسیاری از معصومان، آگاهی به زمانه یا آگاهی به اهل زمانه از مهم‌ترین شرایط فعالان حوزه فقاهت است که تنها در صورت وجود آن می‌توان جایگاه و وظیفه فرد مسلمان را در هر زمانه‌ای معین کرد و به شأن خود روی آورد:

امام صادق (ع) می‌فرماید:

فرد فقیه و عاقل مطابق وظیفه و شأن خود عمل می‌کند و آگاه به اهل زمانه خود است.[14]

همچنین ایشان می‌فرماید:

فرد عاقل می‌بایست آگاه به زمانه خود باشد و به شأن خود روی آورد.[15]

در دیدگاه اسلامی تنها با فرض علم به زمانه و ساختار و مؤلفه‌های بنیادین آن است که امکان دوری از انحراف در افکار و اعمال فراهم می‌شود و فرد از غافلگیرشدن در برابر هجوم امور مشتبه مصون می‌ماند.

سه) جایگزین کردن سیاست‌‌های تعریضی به‌جای تصریحی

اتخاذ سیاست‌‌های تعریضی در برخورد با عامه مردم نمونه‌ای است از عنصر زمانه‌شناسی آیات قرآن و روایات موجود در سنّت اسلامی به‌عنوان یکی از منابع سرشار شناخت زمانه است که سرنخ‌های بسیاری در این باب را می‌توان از رهگذر تحلیل آن‌ها جویا شد.

در یکی از احادیث درخشان موجود در کتاب احتجاج طبرسی آمده است که زندیقی به خدمت امام علی (ع) می‌رسد و مواردی از تناقض در قرآن و آموزه‌‌های اسلامی را به‌مثابه دلیل اسلام نیاوردن خود مطرح می‌سازد.[16] امام علی (ع) پس از گوش سپردن به گفته‌‌های وی تناقض ظاهری در این آیات را مرتفع می‌سازد و در ضمن آن پیش‌بینی‌‌های عمیقی از شرایط فرهنگی آخرالزمان ارائه می‌دهد. در یکی از بخش‌های این روایت، امام (ع) در تفسیر «رحمة للعالمین» بودن پیامبر (ص)و دین اسلام یکی از دلایل ملقب‌شدن پیامبر (ص) به این لقب را رویکرد تعریضی وی در ارشاد خلق و پرهیز از تصریح می‌داند. منظور امام(ع) از تصریح آن است که پیامبر اسلام (ص) برخلاف پیامبران پیش از خود از تصریح در بسیاری از امور پرهیز کرده و آن‌ها را به گوشه و کنایه مطرح ساخته است. دلیل این امر از نظر امام (ع) آن است که تصریح کردن به امر حق بدان معناست که در صورت نپذیرفتن مخاطب، عذاب الهی در انتظار وی خواهد بود؛ درحالی‌که در رویکرد تعریضی حتی در صورت سرپیچی فرد از پذیرش حق، عذاب الهی دامن‌گیر وی نخواهد شد و به همین دلیل، نبوت پیامبر اوج مهربانی با عالم است؛ به‌عبارت‌دیگر تصریح، دستور مستقیم به انجام عملی روشن است که در صورت سرپیچی تنبیه و عقاب در پی دارد؛ درحالی‌که تعریض، متمایل ساختن مخاطب به امری حق است بدون آنکه در این امر تهدیدی مضمر باشد.

راهگشا بودن رویکرد تعریضی در زمانه حاضر که نمونه‌ای از زمانه‌شناسی امام علی (ع) است، در برنامه‌ریزی‌های مربوط به حوزه مدیریت بدن و آرایش و پوشش نیز ضروری است. متأسفانه آنچه امروزه در سیاست‌های فرهنگی ما در حوزه آرایش و پوشش صورت می‌گیرد صرفاً شکل تصریحی، مستقیم و دور از هرگونه ظرافت‌های گفتاری و رفتاری دارد. به‌عنوان‌مثال در بسیاری از سریال‌ها و فیلم‌های تولید صداوسیما از ابتدا مرز میان سیاه و سفید و خوب و بد و خیر و شر از هم به‌روشنی جدا شده است. شخصیت زن مثبت داستان که به طرز واضحی سیمای الگوی متعالی دارد به کلیشه‌هایی در نام و نام خانوادگی، پوشش و حجاب، رفتار توأم با حجب و حیا و عملکرد پیامبرانه مبتلاست که از ابتدا ذائقه مخاطب تعریض پسند این روزگار آن را پس می‌زند.

چهار) اتخاذ سیاست‌‌های فرهنگی ضدِّ استخفاف

در اندیشه قرآن یکی از راه‌‌های سلطه فرهنگی و سیاسی طاغوت بر مردم، استخفاف است. قرآن کریم قوم مصر را که یکی از فرهیخته‌ترین اقوام در طول تاریخ بوده و از دانش‌‌های بسیاری نظیر ریاضیات، نجوم و معماری برخوردار بودند، به‌عنوان یکی از قربانیان سیاست استخفاف یاد می‌کند که با همه عظمتشان به دلیل استفاده هوشمندانه فرعون از سیاست استخفاف مطیع وی شدند.[17]

فرعون به‌خوبی بر این نکته واقف بود که راه به انقیاد درآوردن ملتی همچون مصر و واداشتن آن‌ها به اطاعت و پرستش خود، چیزی جز استخفاف آن‌ها نیست. استخفاف که از ریشه خفت و سبکی است و با کلماتی نظیر خفیف و تخفیف و مخفّف هم‌خانواده است، به معنای تلاش برای سبک کردن دیگران است.[18] سیاست استخفاف و سبک‌سازی امروزه راهکار پرکاربرد و البته بی‌نام و نشانی است که به شکل گسترده‌ای از سوی غرب و در مواجهه با کشور‌های جهان سوم به کار می‌رود.

در مورد ایران می‌توان گفت که دو مرکز ثقل فرهنگی عظیم ایرانیان، یعنی ایرانی بودن و مسلمان بودن، در صدسال گذشته و از رهگذر آشنایی ایرانیان با فرهنگ اروپایی و آمریکایی هدف استخفاف و سبک‌سازی قرار گرفته‌اند. تأثیر‌پذیری امروز بسیاری از ایرانیان از انواع پوشش‌ها و آرایش‌ها و الگو‌های زیبایی بدنی، نتیجه مستقیم بیگانگی آن‌ها از فرهنگ ایرانی و اسلامی است و تنها در پرتو بازیابی دوباره این مراکز ثقل، قابل‌رفع است.

پنج) شناخت درست چرخه تولید تا مصرف

بررسی و شناخت برساخت‌ها و تصورات[19] گروه‌ها و اقشار مختلف مردم از مسالة پوشش و لباس و نیز مدیریت بدن در کنار شناخت کردار‌های مصرفی و روزمره[20] گروه‌های یادشده به‌عنوان مصرف‌کننده و همچنین تکنیک‌ها و روش‌های بازاریابی و تولید[21]، شناخت درست چرخه تولید تا مصرف است.

امروزه نهاد اجتماعی طراحی مد یا دنیای مد تجاری و حرفه‌ای شامل چندلایه یا مرحله متفاوت است. جامعه‌شناس معاصر، یوکا گرونو در این‌خصوص معتقد است که در روزگار حاضر در صنعت لباس دست‌کم پنج یا شش گروه کنشگر اصلی به‌چشم می‌خورند.[22]

شش) اصلاح شیوه‌‌های کنترل اجتماعی

با ظهور دوران مدرن، شیوه‌‌های سنّتی کنترل اجتماعی نیز تغییر یافت؛ به‌گونه‌ای که در جوامع مختلف کنترل از طریق ابزار‌های سنّت و مذهب کاهش یافت و انواع متفاوتی از اقتدار جایگزین آن گردید. این همان چیزی است که ماکس وبر از آن با عنوان اقتدار عقلانی ـ قانونی یاد می‌کند و به آن نام بوروکراسی می‌دهد؛ به‌عبارت‌دیگر کنش و تفکّر مردم نه به‌واسطه استفاده‌ها و سوءاستفاده‌های دل‌بخواهی حاکمان و مستبدان از قدرت، بلکه از طریق اعمال نظام‌مند و قواعد و رویه‌ها مشخص و تنظیم می‌شود. بوروکراسی به‌طور تحت‌اللفظی به معنای کنترل از طریق مقررات است که به اعتقاد وبر از ویژگی‌های مدرنیته است[23].

اما با شکل‌گیری دوران پسامدرن و به‌ویژه در دهه‌‌های اخیر، این شیوه بوروکراتیک کنترل اجتماعی نیز، از طریق مد، با سلیقه همگانی و خصلت دموکراتیک دوره جدید پیوند خورد و ساختاری تازه یافت. مد، ابزار نوین کنترل اجتماعی است که بدون اتکا بر قوانین و صرفاً از طریق در اختیار قرار دادن گزینه‌‌های مختلفی که همگی از پارادایم‌‌های مشترکی بهره می‌برند، سلیقه عمومی افراد را کنترل و دست‌کاری می‌کند.

این تغییر رویکرد در کنترل اجتماعی برآیند ذهنیت انسان جدید است که هیچ‌گونه مرجعیت بیرونی مستقیم، اعم از قانون، مذهب و سنّت را برنمی‌تابد. ازاین‌رو، شیوه اعمال قوانین متعدد و سخت در خصوص آرایش و پوشاک که در سال‌های اخیر و به‌ویژه بعد از انقلاب اسلامی در ایران رخ داد را می‌توان اشتباهی راهبردی دانست که ناشی از عدم شناخت پارادایم‌های مسلط زمانه و آگاهی نداشتن به خصلت‌های روحی و روانی انسان امروزی است. ایران امروز که متأثر از رخداد‌های فرهنگی مدرن و پسامدرن است تنها در صورت اصلاح در شیوه‌‌های کنترل اجتماعی است که می‌تواند در حوزه لوازم آرایش، پوشاک و صنعت مد بر هویت بومی و ملی و مذهبی خویش اتکا کند. تنها از طریق عرضه بی‌شمار و متنوع لباس‌هایی متناسب با هویت بومی ایرانی است که می‌توان سلیقه جمعی افراد جامعه ایران را به‌سمت استفاده از پوشاکی با خصلت‌های ایرانی متمایل کرد. هرگونه استفاده از ابزار زور و تکیه به اعمال قوانین سخت در روند این تغییر سلیقه جمعی، اختلالی جبران‌ناپذیر ایجاد خواهد کرد.

هفت) هماهنگی با آهنگ پرشتاب دوران معاصر

سرعت یافتن و شتاب گرفتن آهنگ زندگی در دوران معاصر از خصلت‌های مسلط بر زمانه ماست که متفکّران متعددی به آن اشاره کرده‌اند. به‌عنوان‌مثال، باومن با استفاده از استعاره مدرنیته مایع، معتقد است که سرعت تغییر و سیال بودن شرایط انسانی در این دوره ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. زندگی مصرف‌کنندگان در توالی نامحدودی از آزمون و خطا قرار دارد و مصرف‌کنندگان درگیر تجربه مستمر هستند. در معادلات آن‌ها عنصر ثابتی نیست و ارزش متغیرها به‌طور مکرر و بسیار سریع اتفاق می‌افتد. به‌این‌ترتیب در این فضا نمی‌توان انتظار داشت که سلیقه‌ها برای مدت طولانی ثابت مانده و دوام بیاورند. به بیان باومن داشتن سلیقه ثابت و محدود کردن انتخاب‌های فردی تنها نشانه‌ای برای محرومیت و عقب‌افتادگی محسوب می‌شود.[24]

آگاهی از این خصلت دوران کنونی را باید پیش‌شرط ورود به صنعت مد و تلاش برای هماهنگ‌سازی آن با خصلت‌های بومی ایرانی دانست. اغلب برنامه‌ریزان فرهنگی ایران با غفلت از این ویژگی دوران حاضر و به دلیل فرورفتن در قالب‌های فکری ناهماهنگ با ریتم پرشتاب امروز، در دستیابی به نتیجه‌ای قابل‌قبول درمی‌مانند. هرگونه آرمان‌گرایی ایدئالیستی و بی‌ربط با واقعیتِ در جریان که به دنبال دستیابی به مدلی کامل از پوشاک ایرانی اسلامی است که یک‌باره ما را به نقطه صد رسانده و تا دیرزمانی طولانی دوام بیاورد، خام‌اندیشی ساده‌انگارانه‌ای ست که هرگز در روزگار معاصر اتفاق نخواهد افتاد. ما نیازمند سبک‌های پوششی زودگذر، کوتاه‌مدت و هماهنگ با آهنگ پرشتاب ظهور و افول‌ها در دوران کنونی هستیم که هریک با برداشتن گامی هرچند خرد و کوچک، ما را به نقطه صد نزدیک‌تر سازند.

 

 

[1]. حجرات، 13.

[2]. ابراهیم‌زاده، مسئله پوشش، ص 131-129.

[3]. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 237.

[4]. نهج‌البلاغه، ص 405؛ طاهر پور، «راهکار‌های تقویت حجاب»، ص 28.

[5]. مختاریان پور و گنجعلی، نهادی‌سازی عفاف و حجاب، ص 120 و 121.

[6]. همان، ص 132 و 133.

[7]. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 21، ص 478.

[8]. همان، ص 159.

[9]. مجلسی، بحارالانوار، ج 68، ص 236.

[10]. طاهر پور، «راهکار‌های تقویت حجاب»، ص 24 و 25.

[11]. ماهینی و خسروپناه، «راهکار‌های ترویج پوشش اسلامی»، ص 68.

[12]. ایلخانی پور و شجاعی، پوشش و حجاب رویکردی جامعه‌شناختی، ص 235.

[13]. بودریار، اغوا، ص 17.

[14]. کلینی، الکافی، ج 1، ص 49.

[15]. همان، ج 2، ص 117.

[16]. طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 240.

[17]. زخرف، 54.

[18]. برای آگاهی بیشتر از بحث استخفاف در قرآن ر.ک: نصرالله حکمت، مسئله چیست، ص 89-128.

[19]. social construction

[20]. social practice

[21]. social-economic production

[22]. گرونو، جامعه‌شناسی سلیقه، ص 139.

[23]. انگلیس، فرهنگ و زندگی روزمره، ص 90 و 91.

[24]. ذکایی، فراغت، مصرف و جامعه، ص 46.

منبع پایش سبک زندگی/سال ششم/شماره بیست و هفتم/بهار و تابستان1398
مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.