مروجان عمده سبک زندگی غربی
نویسنده: عبدالرضا آتشین صدف
از میان شبکه های فارسی زبان متنوع که یاد شد، برخی شبکه ها مخاطب و تأثیرگذاری بیشتری بر سبک زندگی ایرانیان دارند. مهمترین ضدارزشهایی که در این شبکهها برای تغییر سبک زندگی ایرانی و تبلیغ شیوه زندگی غربی به چشم میخورد عبارتند از:
• خدشهدارکردن امور مقدس و خدشهناپذیر؛
• محور قراردادن برهنگی زنان و شهوتگرایی مردان و فروکاست رابطه زن و مرد به لذت جنسی؛
• القای ناامیدی از آینده بشریت و ایجاد یأس از روند تاریخ و حرکت جوامع بشری؛
• ایجاد ترس و وحشت در بیننده بر اثر تماشای صحنههای هولناک با بهرهگیری از تغییر نور و رنگ تصاویر و پخش آهنگهای هیجانآور برای تحریک اعصاب برای سلب اراده و استحکام روانی از او؛
• توجیه خشونتهای وحشیانه به مثابه راه حل نهایی برای رفع اختلالات میان آدمیان حتی در قالب فیلمهای کاتونی؛
• عادی نشاندادن توطئههای رنگارنگ، فتنهگریها، کلاهبرداریها و رذایل اخلاقی و در نتیجه ایجاد سوء ظن در بیننده به دیگران؛
• القای برتری نژاد یهود بر دیگران و تحریک ملتها علیه یکدیگر؛
• القای برتری غربیها در برابر شرقیها و ترویج انسانمحوری به جای خدامحوری؛
• متقاعد کردن زنان به رسیدگی بیشتر به تن و ظاهر خود برای جلب توجه مردان؛
• برجسته کردن جذابیت؛
• بیشتر لذت بردن از جنس مخالف؛
• زیر سؤال بردن ازدواج و ایجاد تردید درباره اهمیت و ارزش آن؛
• نظریهپردازی، طرح سؤال و ایجاد شبهه و تردید مکرر درباره دیدگاههای افراد مخالف بیبندوباری و پایبند به زندگی مشترک و در مقابل، ارائه دیدگاهها و پاسخ به سؤالهای شبههافکنانه برای اقناع مخاطب درباره تغییر زمانه و تلاش برای گذر از زندگیهای سنتی؛
• ترغیب دختران و پسران جوان به داشتن روابط متهورانه؛
• نمایش مکرر شرابنوشی و مزخرفگوییهای هنگام مستی؛
• بیان راههای دوست شدن با جنس مخالف و نیز ظرافتها و مشکلات و مسائل مربوط به دوستی با جنس مخالف؛
• نمایش روابط خارج از چارچوبهای اخلاقی؛
• ابراز علاقههای شهوانی و اغواکننده؛
• بیوفایی زنان و مردان متأهل به همسران خود، گاه با نیت انتقامگیری از همسر به علت بیوفایی او؛
• گفتگوهای جنسی و توصیه به خیانت و بیوفایی؛
• روابط نامتوازن بین افراد دارای اختلاف سنی بسیار زیاد؛
• ساختارشکنیهایی در روابط دو جنس با اهمیت ویژه به لذتجویی.
در ادامه به ماهیت، تاریخچه و محتوای این شبکه ها به صورت مختصر اشاره می شود.
پیامسی (PMC)
سال ۲۰۰۳، زمانی که شبکههای ماهوارهای در تسخیر افرادی مانند امیر قاسمی و شبخیز بودند، یک شبکه ۲۴ ساعته موسیقی خیلی بی سر و صدا پا به عرصه رقابت گذاشت. پیش از این، روال برنامه چنین بود که مجریهای شبکههایی مانند طپش و پن، ساعتها کنار مهمانانشان بنشینند، از هر دری حرف بزنند، خاطره بگویند، بینندگان با آنها تماس تلفنی بگیرند و صحبتهای آنها به صورت زنده روی «ایر» برود. در این میان گاهی هم کلیپهای بیکیفیت موسیقی پخش میشد و بقیه ساعت روز نیز همان برنامهها تکرار میشد؛ اما شبکه پیامسی بدون استفاده از مجری با الگوبرداری از شبکههای معروفی مانند MTV برنامههای خود را به پخش کلیپهای داخلی و کلیپهای روز خارجی اختصاص داد.
تا پیش از تأسیس این شبکه، نمایش شکلهایی خاص از پوشش و برخی صحنهها تابویی بزرگ به حساب میآمد که در کلیپهای ایرانی وجود نداشت و کلیپهای خارجی هم تقریباً از شبکههای فارسی زبان پخش نمیشد؛ اما این شبکه با نمایش کلیپهای خارجی، قبحشکنی را آغاز کرد و پس از مدتی کلیپهای ایرانی حتی از نمونههای خارجی نیز سبقت گرفتند!
از مهرداد اسماعیلی کیا با عنوان مدیر شبکه PMC نام برده میشود که یکی از ثروتمندان مقیم دوبی محسوب میشود. او شرکتی را به نام KIAMAX افتتاح کرد و همچنین در پروژههایی از قبیل مجله PMC Magazine، مجله T۳، مؤسسه مالی ضامن، آژانس هواپیمایی کلاب پرشیا، محصولات آرایشی Qmax، کنسرتهای PMCevent و همچنین مجله گلچین سرمایه گذاری کرده است.
کیا مکس حدود چهار سال پیش شبکه ای جدید به نام «لایو کازینو» را روی ماهواره هاتبرد افتتاح کرد که قرار بود اولین قمارخانه تلویزیونی ایرانی(!) باشد؛ اما پس از گذشت حدود یک ماه از فعالیتش به دلایل نامعلومی به کار خود پایان داد. مدیریت این شبکه، چراغ خاموش حرکت میکند و به همین دلیل شایعات زیادی درباره وابستگیهای او به داخل کشور مطرح میشود. برنامههای این شبکه در ایام سوگواری قطع میشود، کلیپهای دارای مضامین سیاسی، اجازه پخش از این شبکه را ندارند، معمولاً رنگ پارازیت را به خود نمیبیند. سالها این شبکه فقط در محدوده ایران پخش میشد و ایرانیان ساکن اروپا و آمریکا از وجود چنین شبکه ا ی بی خبر بودند! با وجود این، شبکه PMC که مرکز آن ابتدا در هلند بود و سپس به دوبی نقل مکان کرد، نسبت به سایر شبکهها همچنان حرفهای محسوب میشود.
این شبکه هم با خوانندگان به اصطلاح زیرزمینی ایران ارتباط دارد و هم به عنوان یکی از شریکهای تجاری مؤسسه آونگ که در لسآنجلس واقع شده با خوانندگان لسآنجلسی کار میکند و در واقع نبض موسیقی غیر رسمی داخل و خارج از کشور در دستان این شبکه قرار گرفته است. یکی از نکتههای حلناشدنی دیگر درباره پیامسی آن است که هر زمان یک خواننده زیرزمینی داخل ایران تصمیم میگیرد مجوز دریافت کند و سلسله مراتب و روند طولانی اخذ مجوز را تا انتها طی میکند، ناگهان این شبکه یک کلیپ از این خوانندگان پخش میکند و سیر اخذ مجوز آنها به تعویق میافتد!
بی بی سی فارسی
شبکه بی بی سی فارسی در دی ۸۷ را ه اندازی شد. سه سال پیش از آغاز به کار این شبکه، وزیر وقت خزانهداری یا دارایی انگلستان راهاندازی این شبکه را اعلام کرد. گوردون براون (که در آن زمان وزیر دارایی بود و سپس سه سال در مقام نخستوزیری انگلیسی هم فعالیت کرد) در پاییز سال ۲۰۰۶ میلادی اعلام کرد که بودجهای معادل ۱۵ میلیون لیره استرلینگ، نزدیک به ۲۲ میلیون دلار در سال، برای راهاندازی بخش فارسی تلویزیون بی بی سی اختصاص داده است.
در پی گذشت نزدیک سه سال از ارائه طرح تأسیس تلویزیون فارسی زبان بی بی سی و پس از ماهها آموزش و آزمون برای جذب نیرو از رسانههای ایرانی، سرانجام پنج بعدازظهر چهارشنبه، ۲۵ دی ۱۳۸۷، این تلویزیون، کار خود را آغاز کرد. این شبکه تلاش کرده بود، هر چه دیگر شبکههای ماهوارهای سیاسی در خود نداشتند یک جا جمع کند. استفاده از مجریان و خبرنگاران خوش سیما، جوان و حرفهای که برخی از آنها هم از داخل کشور به آن شبکه رفته بودند، موجب شد تا مدیران این شبکه تمامی اهداف سیاسی خود را در ظاهری جذاب ادامه دهند.
در این شبکه، قرار نیست خط فکری سیاسی بنیانگذاران شبکه مذکور به صورت مستقیم بیان شود و این بار سنگین به عهده مهمانان به ظاهر موجه برنامههای خبری و سایر برنامههای به ظاهر فرهنگی و مستند این شبکه است تا بی بی سی فارسی هیچگونه جهتگیری مستقیم نداشته باشد. شبکه مذکور تلاش کرده از نقاط ضعفِ شبکههایی مانند VOA استفاده کند و در حد ممکن، خود را به مردم ایران نزدیک نشان میدهد.
برنامههای چند ساعته برای مناسبتهای مختلف، نمایش فیلمهای مستندسازان داخل کشور، اشراف نسبی به موضوعات اجتماعی روز مردم (به علتِ استفاده از نیروهای جوان و روزآمد) و همچنین هجمههای زیرکانه این شبکه به رقیب دیرینهاش یعنی آمریکا در قالب خبرها و گزارشها چهرهای جذابتر برای مخاطبان ارائه میکند. بی بی سی فارسی کوچکترین اتفاقات روز کشور را در کمترین لحظه پوشش میدهد و با توجه به اتفاقات روز، ساعت پخش و ویژه برنامههای خویش را تغییر میدهد تا مخاطبان بیشتری را جذب کند.
همچنین این شبکه که معروف به بنگاه سخنپراکنی انگلستان است، تمام هدفش نمایش یک تمدن بزرگ و پایدار از بریتانیاست تا در ذهنها این ذهنیت به وجود آید که خورشید عزت بریتانیا هیچگاه غروب نمیکند؛ برای مثال این شبکه در بهار سال ۹۰ با قطع بخش برنامههای عمومی خود ۶ ساعت به پخش زنده مراسم عروسی نوه ملکه انگستان پرداخت. شایان ذکر است رادیو بی بی سی فارسی از ۷۰ سال پیش قدمت دارد و یکی از عوامل اصلی و سرنوشتساز کودتای ۲۸ مرداد بود.
صدای آمریکا (Voice of America/VOA)
صدای آمریکا یکی از قدیمیترین شبکههای سیاسی فارسی زبان محسوب میشود که بخش فارسی آن از سال ۷۵ آغاز به کار کرده و با وجود تلاشهای بسیاری همچنان در محدوده مخاطبان سنتی خود محصور شده و در جذب سایر مخاطبان ناکام بوده است. این شبکه که گفته میشود با بودجه ۷۵ میلیون دلاری سنای آمریکا مشغول به کار است در چند سال اخیر با مشکلات درونی زیادی مواجه بوده و همین موضوع سبب شده تا ریزش شدیدی در مخاطبانش احساس کند. صدای آمریکا در برنامههای خود همان ژست حداقلی بیطرفانه رقیبانش یعنی بی بی سی فارسی را نیز ندارد و نقش مخالفان(اپوزیسیون) سلطنتطلب را بازی میکند. معمولاً افراد مسنتر و یا تندروتر، مخاطبان این شبکه هستند.
حدود سه سال پیش، دعواهای داخلی این شبکه به اوج خود رسید و بسیاری از مجریان و کارمندان این شبکه در اعتراض به سانسور، مشکلات مالی و تبعیض اخراج شدند. جمشید چالنگی یکی از این افراد بود که پس از سالها فعالیت در برنامه تفسیر خبر کنار گذاشته شد و پس از این اتفاق در صفحه خودش در فیس بوک نوشت: «یکی از دلایل تعلیق و سپس اخراج من از VOA سؤال از مدیران این شبکه به علت کم کردن زمان برنامه و سپس گرفتن این برنامه از من بوده است. فضای حاکم بر شبکه صدای آمریکا آکنده از تبعیض و فساد اداری بود و من در یک جلسه که با مسئولان ارشد صدای آمریکا داشتم، این مورد را به آنها گفتم.
سوء مدیریت در بخش فارسی صدای آمریکا سبب شده است تا وضعیت کنونی این شبکه مانند فضای حاکم بر ادارات شوروی سابق شود. مدیران سطوح بالای مدیریتی در صدای آمریکا به من قول دادند که به خاطر اظهارات من هیچ انتقامجویی از من صورت نگیرد؛ اما مدیران بخش فارسی از جمله رامین عسگرد تحمل این انتقادها را نداشتند. این شبکه نیز مانند بی بی سی فارسی، قدمت زیادی در بخش رادیو دارد؛ اما در بخش تصویری، قدمت آن به بعد از جنگ خلیج فارس بین عراق و آمریکا برمیگردد. شبکه مذکور در جهت جنگ نرم آمریکا علیه ایران آغاز شد و رسالت اصلی آن سفیدنمایی کامل وضع ایالات متحده و سیاهنمایی از وضع ایران است. VOA در جامعه داخل ایران زیاد تأثیرگذار نیست؛ امّا تأثیر بسزایی در جامعه ایرانی خارج از کشور دارد.
من و تو
آبان ۸۹ شبکه ای آغاز به کار کرد که خیلی زود در جایگاهِ یکی از مهاجمان پرقدرت شبکههای ماهوارهای به ایران شناخته شد. در روزهای اولیه تأسیس من و تو این شبکه در حالی که اکثر ساعت کنداکتور برنامههایش خالی بود با راهاندازی آکادمی موسیقی راه یک ساله را در عرض یک ماه طی کرد و توانست مخاطبان زیادی را به سمت خود جذب کند. در ابتدا حساسیتها روی این شبکه آنچنان نبود؛ اما پس از آکادمی و شروع برنامههای تازه این شبکه خط فکری آن مشخص شد. شبکه من و تو که دقیقاً از همان اصول و ترفندهای حرفهای بی بی سی فارسی استفاده میکند با مطالعه روی خلأهای برنامه سازی در داخل کشور نیروی خود را بر پوشش این حفرهها قرار داده است.
این شبکه تلویزیونی در ۲۸ اکتبر ۲۰۱۰ در لندن به وسیله کیوان و مرجان عباسی که زن و شوهرند راهاندازی شد. کیوان عباسی فرزند دوم فریبرز عباسی است که مالکیت و مدیریت تلویزیون پارس در آمریکا و شبکه غیر اخلاقی Hostlertv در کانادا را بر عهده داشت.
کیوان عباسی مدتی مدیریت شبکه سیاسی فارسیزبان آزادی را برعهده داشت که افرادی مانند رضا فاضلی و بهروز صوراسرافیل نیز در آن حضور داشتند. فاضلی و صوراسرافیل بعدها به دلیل اختلافاتی که بین کیوان عباسی و آنها به وجود آمد، از این شبکه جدا شدند. شبکه آزادی بعد از مدتی به دلیل ضعف محتوا و پایین بودن کیفیت و جذبنشدن مخاطب تعطیل شد. بعد از مدتی، کیوان کارش را در فضای اینترنت شروع و شبکه «ببینتیوی» را راهاندازی کرد.
این شبکه که فقط از طریق اینترنت قابل رؤیت بود با همکاری رها اعتمادی (بنیاعتماد)، تیام بصیر و تعدادی چند از دوستان آنها تا مدتی فعالیت داشت و توانست مخاطب خاصش را جذب کند؛ اما به دلایل مختلف، این کار نیز به سرانجام نرسید و بعد از مدتی ببینتیوی نیز تعطیل شد. چند سال بعد او شبکه من و تو را که گفته میشود با بودجهای در حدود ۴۰ میلیون دلار – که از سوی دولت انگلیس تأمین میشد – راهاندازی کرد.
این شبکه را سرمایهداران ایرانی مقیم لندن و وابسته به خاندان پهلوی (اکثر مدیران این شبکه بهایی هستند) و با استفاده از شخصیت مؤثر گوگوش (فائقه آتشین) راهاندازی شد. این شبکه در ابتدای کارش سر و صدای زیادی به پا کرد و توانست علاقهمندان زیادی را جذب کند. مهمترین دلیل موفقیت آن هم پخش مستندهایی جذاب بر مبنای علم غربی و با نگاه پوزیتیویسمی بود. مبنای مستندهای این فیلم برگرفته از تفکرات داروین و لامارک است.
من و تو انرژی خود را روی برنامههای اینترتیمنت و سرگرمیگذاشت و به صورتِ مکمل شبکه بی بی سی فارسی درآمد. در برنامههای این شبکه از نشان دادن مستقیم روابط بیبند و بار و شکستن افراطی هنجارهای اجتماعی مانند شبکههای فارسی وان و جم خبری نیست و همه چیز در لایههای زیرین دنبال میشود. شبکه من و تو زیرکانه میکوشد اعتماد مخاطبانش را به صورت یک شبکه خانوادگی مفرح کسب کند. در هیچکدام از برنامههای این شبکه، سبک دیگر زندگی به صورت مستقیم تبلیغ نمیشود؛ اما برنامههایی مانند بفرمایید شام، من و تو پلاس و آکادمی موسیقی و… نوعی دیگر از سبک زندگی و در تعارض کامل با آن چیزی که در رسانههای رسمی ما عرضه میشود، تبلیغ میشود.
موسیقی پاپ، سینمای روز، مجریهای جوان و خوش لباس، نمایش جاذبههای زندگی مدرن و غربی و نمایش هدفدار از نوستالژیهای دهه ۵۰ مهمات این شبکه برای تأثیرگذاری بر طبقه متوسط هستند؛ اما نکته جالب بال و پر گرفتن تدریجیِ برنامههای سیاسی از اتاق خبر گرفته تا تک برنامههای مرتبط با تاریخ سیاسی و اقتصاد سیاسی است. اتاق خبر من و تو به صورت تدریجی از سایه بیرون آمد و با خط فکری خاص و نیم نگاهی به سلطنتطلبان جهتگیری خودش را نشان داد.
در مستندهای تاریخی، این شبکه نیز با چشمپوشی بر بخشهای عمده ای از واقعیتها، تصویری دلخواه از مدیران سلطنت طلب این شبکه از روایتهای تاریخی را به نمایش گذاشت. این شبکه، سلسله مصاحبههایی با خوانندگان مطرح لسآنجلسی هم انجام داد و محور تمامی این گفتگوها مضامین سیاسی و زندگی در به اصطلاح تبعید بود.
فارسی وان farsi۱
در زمانی که شبکههای ماهوارهای، تمام تمرکزشان را بر پخش برنامههای سیاسی و موسیقی گذاشته بودند، ناگهان شبکهای از راه رسید که تصمیم گرفت خلأ وجود فیلم و سریال در شبکههای ماهوارهای را پر کند. تا پیش از این شبکه امبیسی پرشیا با پخش فیلم با زیرنویس فارسی، بخشی از این مخاطبان را از آن خودش کرده بود؛ اما فارسیوان با تمرکز بر صداگذاری فارسی سریالها و فیلمها، مخاطبان زیادی را به سمت خود روانه ساخت. این شبکه اما بر خلاف امبیسی پرشیا پخش سریالهای درجه ۲ و ۳ را در دستور کارش قرار داد و ساختارشکنی در زمینه روابط اجتماعی، شاهبیتِ تمامی برنامههای این شبکه بود.
این شبکه هر چه جلوتر رفت، نمایش سریالها با محتوای عشق های مثلثی و مربعی، روابط زنان و مردان متأهل و فرزندان نامشروع در آن پررنگ و پررنگتر شد. صداگذاری فارسی در این شبکه، ابتدا بسیار ضعیف بود و در افغانستان انجام میشد؛ اما پس از مدتی بر مهارت دوبلورهای آن نیز افزوده شد. گفته میشود پس از انتقادهایی که به صداگذاری فارسی شبکه مذکور وارد شد، شبکه ماهوارهای جم، اقدام به صداگذاری فارسیِ فیلمهای این شبکه کرد که پس از بروز اختلافات شدید بین مدیران جم و فارسیوان این همکاری قطع شد. فارسیوان حاصل سرمایهگذاری مشترک گروه موبی و شرکت نیوز کورپوریشن است.
گروه موبی در سال ۲۰۰۲ به وسیله سعد محسنی، استرالیایی افغانتبار و خواهر و دو برادرش تأسیس شد. شرکت نیوز کورپوریشن متعلق به فردی به نام روبرت مرداک – امپراتور رسانهای – است که چهارمین مرد ثروتمند آسیاست. روبرت مرداک دارای ۶۰ شبکه تلویزیونی به ۱۳ زبان مختلف است که روزانه حداقل ۳۰۰ میلیون مخاطب را به خود جلب میکند. همین طور مسئولیت ۱۰۰ روزنامه و مجله معتبر، همچون دیلی تلگراف، وال استریت ژورنال، تایمز، ساندی تایمز، نیویورک پست و نیز شبکههای خبری معروفی همچون فاکس، فاکس نیوز، اسکای نیوز و وبگاههایی همچون «مای اسپیس» بر عهده این فرد است. ۱۰ میلیون دلار، رقمی است که گفته میشود برای راهاندازی این شبکه هزینه شده است.
شبکه فارسی وان بسیار پیچیده عمل میکند. در ظاهر هیچ نشانی از مخالفت با آموزههای ارزشی و دینی نشان نمیدهد و حتی برای مناسبتهای خاص مذهبی هم پیام تبریک و تسلیت میدهد؛ اما سریالهای نشان داده شده در این شبکه، چیز دیگری را نشان میدهد. سینا ولی الله یکی از تهیهکنندگان و مدیران اصلی فارسی وان است. در کنار او سارا رهبری، معتمد مرداک و مسئول خرید سریال و هماهنگی برای صداگذاری فارسی در شبکه فارسی وان مشغول به کار است. این شبکه که بسیار مورد استقبال زنان فارسی زبان قرار گرفته، سمی مهلک در جامعه ایرانی است.
شبکه فارسی وان از بین ۱۳ سریالی که در طول روز پخش میکند، همیشه دو یا سه سریال کرهای دارد. ده سریال دیگرش از تلویزیون ترکیه، سینمای هالیوود، شبکههای برزیل همچون TELLMONDOW و دیگر شبکههای آمریکایی انتخاب میشود. برنامههای این رسانه، حول سه محور زیر عمل میکنند و موضوعات آنها عبارتند از:
۱. سبک زندگی غربی؛
۲. خیانتهای جنسی؛
۳. عشقهای مثلثی؛
۴. رابطه ضعیف بین پدر و مادر با فرزندان.
برخی از سریالهای پربینندهای که تا به حال از این شبکه پخش شده عبارتند از:
همسایهها: این سریال، ماجرای یک پسر فقیر است که بر اساس مبانی اقتصاد مرکانتیلیستی(هوچیگری مالی) یک شبه ثروتمند شده و در بالای شهر ساکن شده است. وی بعدها عاشق دختری میشود که نامزد دارد و بعد از ۱۸۰ قسمت سریال بالاخره به هم میرسند؛ اما در این ۱۸۰ قسمت داستانهای حاشیهای نیز وجود دارد که چهار موضوع بالا را نیز شامل میشود.
درجستجوی پدر: سریال دیگری است که در آن فرزندان نامشروع و حاملگی ناهنگام دختران جوان و به صورت ناگهانی، زندگی مثلثی و خیانتهای خانوادگی و حتی تلاش برای انجام زنای محصنه موج میزند.
افسانه افسونگر: سریالی کرهای است حول سه محور زندگی مثلثی، عشقهای هوسناک و مسأله سوم که خیلی در آن موج میزند، جایگاه سخیفی است که برای زنان در نظر گرفته شده و به زن به منزله یک موجود درجه دوم نگاه میشود.
سفری دیگر: سریالی التقاطی که از ترکیب مبانی مرگ و معاد انسان در بودیسم (حلول) و تفکر اومانیسم گرفته شده و عشقهای مثلثی، سکس مخفی و زنای محصنه در آن موج میزند.
آشنایی با مادر: سریال دیگری است که در آن عشق، جای خود را به هوس داده و طنز سکسی محتوای این سریال را تشکیل می دهد.
عروسک پارچهای: سریالی است از کشور ترکیه و مثلاً برای کودکان پخش می شد. این سریال ترکیهای داستان یک عروسک سحرآمیز است که عاشق پدر یک خواهر و برادر میشود و صبحها آدم و شبها عروسکی برای بازی این خواهر و برادر است. در این سریال آدمهای خوب اسمهای غربی دارند و آدمهای بد، اسمهای اسلامی. در این سریال، رابطه سکس بین کودکان ترویج میشود.
اِوالونا: سریالی که در آن خانواده نامشروع و داشتن فرزند نامشروع، مشروع است. همه در تلاشند تا به هر قیمتی ثروت بیشتری داشته باشند. عشقهای مثلثی نیز در آن موج میزند.
ماهی تنگ بلور: سریالی کرهای و محتوایش همانند «افسانه افسونگر» است.
رازهای پنهان: سریالی است که در آن خیانتکاران، قهرمانان فیلم و زندگیها مثلثی است.
همسان: سریالی است که در آن دو داستان درکنار هم در حال پیشروی است. یک داستان درباره تولد فرزندان به روش شبیهسازی و بر مبنای نظریه داروین است. داستان دیگر آن درباره همین فرزندی است که بزرگ شده و بعدها در سفری به مراکش عاشق دختری عرب و مسلمان میشود و آنگاه در یک فعل و انفعال عشق مثلثی شکل میگیرد و اسلام به پسر آمریکایی معرفی میشود. این پسر آمریکایی و دختر مراکشی در حالی به هم میرسند که پدر دختر مراکشی با ازدواج این دو مخالفت میکند و بعد از ۱۲ سال این دو یک بار دیگر به هم میرسند؛ در حالی که هر دو نفر ازدواج کرده و خانواده دارند. بعدها با خیانت به همسران فعلی خود و در حالی که فرزند دارند، دوباره به هم میرسند. آنها این بار با خیانت به همسرانشان همبستر میشوند و به اوج عشق خود (سکس در اتاق خواب) میرسند.
کارتل: این سریال درباره زندگی پسران آمریکایی و ارائه الگوی نامناسب به پسران امروزی است.
جم
شبکه جم در سال ۸۶ فعالیتش را با تمرکز بر موسیقی و کلیپ آغاز کرد و رقیب اصلی شبکه پیامسی شد؛ اما پس از مدتی سبک کاری خود را به سرگرمی و سپس سریال تغییر داد. سعید کریمیان، مؤسس و مدیر اصلی شبکه جم است. او در سال ۷۷ در رادیو صدای ایران در لسآنجلس شروع به کار کرد و به این ترتیب اولین فعالیت رسانه ای وی رقم خورد.
او پس از حدود دو سال فعالیت در این رادیو از آنجا نقل مکان کرد و چند سالی را در شبکههای مختلف لسآنجلسی سپری کرد. پس از آن برادران کریمیان تصمیم گرفتند برای تجارت به دوبی نقل مکان کنند و از این طریق روابط زیادی با افراد درون کشور پیدا کردند. سعید کریمیان با ارتباطات داخلی خود، سهامدار اصلی سه شرکت بزرگ در تهران به نامهای آپولونیا کالج، دبلیو آیپی و گروه طلایی آسیا شد و از آنها شعبههایی در کشورهای دیگر تأسیس کرد. همه این عوامل دست به دست هم داد تا وی این شبکه را از سال ۲۰۰۶ میلادی با شعار «جم همه شما را دوست دارد» راهاندازی کند و به عنوان یکی از شبکههای تلویزیونی «گروه موسیقی و سرگرمیعمومی» (General Entertainment and Music Group) با محتوای برنامههایی نظیر فیلمهای سینمایی، مجموعهها و سریالهای تلویزیونی، مستندهای تلویزیونی، برنامههای آموزشی و سایر برنامههای سرگرمکننده جهان فعالیت خود را آغاز کرد.
«گروه موسیقی و سرگرمی عمومی» دفاتری در شهرهای دوبی، لندن، کوالالامپور و لسآنجلس دارد و عمده فعالیت خود را بر تغییر سبک زندگی ایرانیها قرار داد. در واقع شبکه من و تو نسخه بزرگتر و حرفهایتر از این شبکه است. شبکه جم جزو اولین شبکههای ماهوارههای بود که اساس کارش را بر سبک زندگی گذاشت. با روی کار آمدن شبکه فارسی وان، رابطه این شبکه با جم نیز بسیار مساعد شد. سارا رهبری، مهره کلیدی فارسی وان به صورت همزمان در شبکه جم نیز مشغول به کار شد و حتی گفته میشود مرداک نیز بخشی از سهام جم را خرید. در عوض، مدیر این شبکه به نیروهای فارسی وان قول داده بود که با ارتباطاتش امکان تردد آنها به داخل کشور را فراهم کند.
این شبکه پس از چند سال فعالیت در زمینه موسیقی و سرگرمی، کانال دیگری برای پخش سریال راهاندازی کرد که بر خلاف فارسی وان که از فیلمهای آمریکای لاتین استفاده میکرد، پخش فیلمهای ترکیه ای را در دستور کار قرار داد. عشق ممنوع، ازل، عشق و جزا، حریم سلطان، عمر گل لاله و… از جمله سریالهایی بودند که مخاطبان بیشماری را جذب کردند و نام شبکه «جم مووی» را بر سر زبانها انداخت. همه این اتفاقات سبب شد تا شبکه جم ناگهان رشد کند و تعداد شبکههایش را به ۱۰ شبکه افزایش داد؛ اما مدتی بعد با بروز اختلافات شدید میان سارا رهبری و سعید کریمیان همه چیز نقش بر آب شد. سارا رهبری از شبکه جم بیرون آمد و با این اتفاق، تعداد کانالهای این شبکه و کیفیت برنامههای آن نیز کاهش چشمگیری پیدا کرد.
مدیر شبکه جم از آن دسته افرادی بود که تلاش میکرد، چراغ خاموش حرکت کند؛ اما در یکی، دو سال اخیر، افشاگریهای زیادی در صفحه فیسبوک این فرد و مدیران شبکه فارسی وان به وجود آمد و باعث شد تا سویههای دیگری از هویت این افراد آشکار شود.
این شبکه یکی از شبکههای تلویزیونی «گروه موسیقی و سرگرمی عمومی» است. محتوای برنامههای این شبکه تلویزیونی را «فیلمهای سینمایی»، «مجموعهها و سریالهای تلویزیونی»، «مستندهای تلویزیونی»، «برنامههای آموزشی» و سایر برنامههای سرگرمکننده جهان تشکیل میدادند. برنامههای تلویزیون جم با زیرنویس و یا صداگذاری فارسی پخش میشدند.
اما طی اتفاقاتی مبهم در تاریخ ۱۳ ژانویه ۲۰۱۳ (۲۴ دی۱۳۹۱) پخش شبکه به صورت غیرمنتظرهای قطع شد و از این تاریخ به بعد مباحث ضد و نقیض در رابطه با چرایی قطع شبکه به وجود آمد و حتی شبکه جم نیز در پایگاههای اطلاعرسانی خود دچار تناقض در اعلام مشکل شد و بعد از ۱۲ روز از تاریخ ۲۴ ژانویه (۵ بهمن۱۳۹۱) این شبکه پخش خود را دوباره آغاز کرد.
درباره مدیر جم
سعید کریمیان متولد ۱۳۴۸ در شهر مرزی قائن به دنیا آمد. وی تا آغاز جنگ بین ایران و عراق، تحصیلاتش را تا دیپلم در همان شهر گذراند. از آنجایی که پدر وی یکی از اعضای گروهک مجاهدین خلق(منافقین) بود، در اواخر جنگ و نزدیک عملیات مرصاد، همراه خانوادهاش به پادگان اشرف انتقال یافتند.
وی بعد از کشته شدن پدرش در عملیات مرصاد همراه مادرش در سال ۱۳۷۵ با حمایتها و پشتیبانی عموی درباری خود به سوئیس منتقل و به آنجا پناهنده شد. وی که در پادگان اشرف، آشنایی اجمالی با زبانهای خارجه پیدا کرده بود، در رشته معماری دانشگاه بازل این کشور در مقطع کارشناسی به تحصیل ادامه داد. علیرضا کریمیان عموی سعید که همسرش را از دست داده بود با زن برادر خود ازدواج کرد.
سعید کریمیان حدود دو سال در دانشگاه بازل مشغول تحصیل بود؛ اما چون با ازدواج مجدد مادرش مخالف بود با بیمهری عمویش مواجه شد و از طرفی نتوانست هزینههای سنگین زندگی و شهریه دانشگاه را تأمین کند. وی سرانجام مجبور به ترک تحصیل شد و در سال ۱۳۷۷ سراغ برادرش هادی کریمیان – که در لس آنجلس زندگی میکرد – رفت.
هادی کریمیان که در رادیو صدای ایران (اولین رادیوی ۲۴ ساعته فارسی زبان که به منظور مبارزه با نظام جمهوری اسلامی در آمریکا تأسیس شد) فعالیت داشت، به برادرش پیشنهاد کار داد. سابقه سیاسی خانواده کریمیان برای مسئولان رادیو صدای ایران ایدهآل بود و به همین دلیل مطالب و مقالات سعید کریمیان مورد توجه گردانندگان این رادیو قرار گرفت.
بعد از یک سال و نه ماه فعالیت در رادیو صدای ایران و بهبود وضعیت اقتصادی سعید کریمیان، وی با «رؤیا رضایی» که از خانواده یکی از سران مجاهدین خلق طلاق گرفته بود ازدواج کرد. فعالیت در رادیو صدای ایران تا زمانی که تلویزیونهای لس آنجلسی گسترش پیدا نکرده بود، برای هادی و سعید کریمیان شغلی مناسب بود؛ ولی رفته رفته با تأسیس و گسترش قارچگونه تلویزیونهای لس آنجلسی فارسی زبان بازار رادیوهای فارسی زبان خصوصاً رادیو صدای ایران تحت تأثیر قرار گرفت. از طرفی پیشنهاد مسئولان سیمای آزادی (تلویزیون ملی ایران و تلویزیون ۲۴ ساعته سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران) میتوانست موقعیت خوبی برای وی به حساب آید.
او دوباره نمیخواست تجربه تلخ پادگان اشرف را در لندن تجربه کند؛ اما مشکلات اساسی اقتصادی که هم او و هم برادرش با آن دست و پنجه نرم میکردند، آنها را مجبور ساخت تا به لندن بروند و در سیمای آزادی مشغول به فعالیت شوند. سعید کریمیان که از اعضای مجاهدین خلق به حساب میآمد، توانست خیلی زود در اتاق فکر سیمای آزادی صاحبنظر شود و تفکراتش را به تلویزیون ملی ایران القا کند.
کاهش محبوبیت مجاهدین خلق حتی نزد سلطنتطلبان و مخالفان جمهوری اسلامی و اعتراض ایرانیان به این سازمان از طرفی و موقعیت خوب اقتصادی برادران کریمیان از طرف دیگر سبب شد تا سعید و هادی کریمیان بعد از ۳ سال و ۷ ماه فعالیتهای گسترده در تلویزیون مجاهدین خلق تصمیم بگیرند از این تلویزیون جدا شوند. تجربههای کوتاه و تلخ همکاری در رسانههای مختلف سبب شد تا برادران کریمیان دیگر سراغ رسانه نروند و برای تجارت به دوبی نقل مکان کنند. وی از این زمان به بعد، فعالیتهای اقتصادیاش در داخل و خارج کشور را گسترش داد.
سعید کریمیان با ارتباطات داخلی خود، سهامدار اصلی سه شرکت بزرگ در تهران به نامهای آپولونیا کالج، دبلیو آی پی، گروه طلائی آسیا است و با خرید اقامت کشورهای غربی برای تجار ایرانی به طور میانگین سالیانه میلیونها دلار ارز از کشور خارج میکند و سؤال این است که چگونه مدیر شبکه غیر اخلاقی جم به سادگی به داخل کشور تردد دارد و دارای سه شرکت بزرگ است.
شبکه AAA
شبکه AAA یکی از نوظهورترین شبکههای ماهوارهای است که مدتی است با دو کانال AAA music و AAA family اقدام به فعالیت میکند. این شبکه دقیقاً رویه چند سال گذشته جم را میگذراند و با ایجاد دو شبکه در حوزه موسیقی و سریال اقدام به فعالیت میکند. درباره مدیران و گردانندگان این شبکه هنوز اطلاعات کاملی در دسترس نیست و گمانه زنیهای زیادی درباره آن صورت گرفته است.
افراد بسیاری در اوایل کار این شبکه، آن را متعلق به مدیریت جم میدانستند و نکته جالب آنجا بود که شبکه AAA اعلام کرد در نظر دارد ادامه سریال عمر گل لاله که به صورت نیمه کاره از جم پخش شده بود را پخش کند! پس از آن بود که شبکه جم نسبت به این اقدام معترض شد و شواهد از مدیریت متفاوت این دو شبکه خبر داد. برخی هم این شبکه را وابسته به شرکت king records میدانند.
این شرکت در حال حاضر، یکی از رقیبان سرسخت شرکت آونگ قرار گرفته است و بسیاری از کلیپهای خوانندگان لسآنجلسی به وسیله آن ساخته میشود. رقابت این دو شرکت به حدی شده که کلیپهای ساخته شده به وسیله آونگ، تنها از شبکه پیامسی پخش میشود و کلیپهای ساخته شده در کینگ رکوردز تنها به وسیله شبکه AAA music منتشر میشود.
مجموعه شبکههای مهاجر (MITV, IRAN BEAUTY,IRAN MUSIC)
تأسیس شبکه MITV ۱۳۸۳ هجری شمسی مصادف با ۲۰۰۳ میلادی، تأسیس شبکه IRAN MUSIC در سال۱۳۸۶ و تأسیس شبکه IRAN BEAUTY در سال۱۳۸۷ بود. مکان شبکه در شهر «تری یل» آلمان است. اکثر برنامههای این شبکهها در استودیوهای داخل ایران، ضبط و از آلمان پخش میشود. تلویزیون ماهوارهای MITV در ابتدای تأسیس، مجوز سه ماهه از جمهوری اسلامی ایران داشت که بعد از سه ماه، این مجوز تمدید نشد.
این شبکه در شروع به کار به وسیله آقای حسن آرپناهی و مرتضی عزیززاده اداره میشد و هم اکنون فقط آقای عزیززاده آن را اداره میکند.
فیلم، سریال و موسیقیهای زیادی از MITV در ایران تولید و برای پخش به آلمان فرستاده میشود. هدف از تأسیس این تلویزیون به گفته مؤسسان آن، ایجاد پایگاهی در قلب اروپاست که صدای فرهنگ ایرانی را به همه جای دنیا برساند و در عین حال متفاوت از شبکههای فارسیزبان لسآنجلسی باشد؛ اما در عمل اصلاً اینگونه نشد و این شبکه در اشاعه فحشا و ترویج موسیقیهای زیرزمینی دست کمی از شبکههای لسآنجلسی ندارد. عزیززاده مدیر این شبکه در جواب بینندگانی که درخواست آهنگهای مبتذل خوانندههای لسآنجلسی را دارند، پاسخ مثبت میدهد و میگوید حتماً برای شما پخش میکنم. از سوی دیگر همین شبکه در اعیاد و مناسبات مذهبی به پخش کلیپهای مذهبی میپردازد و پرچم جمهوری اسلامی ایران را نیز به طور مکرر نمایش میدهد. شبکه مهاجر در ابتدای کار توانست مدتی مجوز این شبکه را از وزارت ارشاد بگیرد و به صورت موقت برای مدت سه ماه کار کند؛ ولی بعد از این مدت، مجوز شبکه تمدید نشد و دفتر این شبکه در شهر تهران پلمپ شد.
این شبکه دارای برنامههای متنوعی است که بیشتر جنبه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارد و برنامه سیاسی در آن تولید نمیشود. در شبکه مذکور، کمتر به مسائل مذهبی پرداخته میشود و به جرأت میتوان گفت این شبکه یکی از مروجان اسلام آمریکایی است. مجریانی که در این شبکه به اجرای برنامه میپردازند، به ظاهر حجاب دارند (مانتو و روسری) ولی حجاب آنها کامل نیست و با آرایش غلیظ و لباسهای زننده اقدام به پخش برنامه میکنند.
پایش سبک زندگی، سال دوم، شماره ۹، مهر ۱۳۹۴، صفحات ۱۰۶-۱۱۸.