زندگی معنوی ـ جلسه چهل و هشتم ـ مورخ 15/ 1/ 95
در جلسه گذشته در باره اسما و صفات زیبای حلم، کرم، فضل و مغفرت، مطالبی مطرح شد و با توجه به اسماء الهی، در پاسخ به چرایی اذن خطا از سوی خدا، چنین گفته شد که خدا به انسانها اذن خدا داد تا اسماءش بر آدمیان در تمام حالات، ظاهر گردد. در این جلسه بمناسبت شروع سال جدید مفهوم برکت بررسی میشود.
و اما ادامه بحث:
معنای خیر و برکت
الف ـ معنای خیر
واژه خیر به دو صورت استعمال شده است؛ خَیر و خِیر. معنای این دو واژه با هم متفاوت است؛ خَیر نقطه مقابل شرّ است و در معانی نیکی، نیکوترین، کار خوب، پدیده نیکو، صحت و عافیت و ثروت و پول، کاربرد دارد؛ اما خِیر به معنای جود و بخشندگی است.
ب ـ معنای برکت
«برکت» به معنای «خیر»ی است که با دو قید همراه است؛1. دوام و 2. کثرت و توسعه. بنابراین خیر دو گونه است: 1. خیر واحد. 2.خیر مستدام همراه با کثرت و فزونی. برکت، خیر از نوع دوم است؛ یعنی خیر کثیر و مدام.
به عنوان مثال، برکت در عمر به معنای استفاده حداکثری و مستمر از حداقل زمان، یعنی بهرهوری و مدیریت زمان. شهید اول، کتاب لمعه را که یک دوره فقه شیعه است در مدت هفت روز و در زندان نوشتند. بوعلی سینا کتاب نجات خود را در مدت بیست روز و در حال فرار از دست سلطان محمود نوشت. اینها نمونههایی از برکت در عمر است.
ج ـ نکاتی مربوط به عوامل برکت زا
1. عوامل برکتزا هم مادی هستند و هم معنوی. این عوامل، متمم و قرین یکدیگر هستند هرچند اصالت با عوامل معنوی است همانطور که در قرآن کریم آمده است:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ؛[1] و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مىگشودیم، ولى تکذیب کردند پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم.
2. تفاوتهای میان عوامل مادی و معنوی برکتزا عبارتند از:
· تفاوت در نتیجه: عوامل مادی به طور احتمالی انسان را به برکت میرساند اما عوامل معنوی، به طور قطع انسان را به برکت خواهد رساند.
· تفاوت در شمولیت استفاده: استفاده از عوامل مادی، راهی همگانی و عمومی است ولی استفاده از عوامل معنوی، مربوط به خاصّان است.
· تفاوت در سنخیت: سنخ عوامل مادی، جسمانی است اما سنخ عوامل معنوی، روحانی است و میدانیم که اصالت با روح است نه جسم.
یکی از مولفههای زندگی معنوی، اصالت دادن و به کار بستن روشهای روحانی و معنوی است؛ یعنی توجه به معنا، آسمان، غیب و … .
3. برکت، مفهومی است وابسته به خداوند تبارک و تعالی. بنابراین، برکت، انسان را تعالی میبخشد. زندگی دقیقا مانند بازی مار و پله است. با یک حرکت میتوان صعود کرد و البته یک حرکت اشتباه نیز انسان را سقوط خواهد داد.
4. همانگونه که نفس انسان برآمده از جسم است،[2] معنا نیز برامده از جسم و عالم جسمانی است. مرز و سدّی میان جسم و معنا نیست بلکه یکی برامده از دیگری است. پس رشد روح نیز از جسم و از کف دنیا آغاز میشود.
به عنوان مثال، انفاق مالی یکی از راههایی رسیدن به رشدهای بزرگ معنوی است. آدمی در برابر پول، دو نوع احساس دارد:
· تعلق به پول: این حالت، روح را به زمین میچسباند: اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْض.[3]
· گذشت از پول: این حالت، موجب کاهش تعلق به پول میشود و به انفاق در عمل میانجامد. رسیدن به احساس قرار، سکونت و آرامش و دستیابی به هفتصد برابر آن مقداری که انفاق کرده است، دو دستاورد مهم این حالت است.
بنابراین، برای رسیدن به خواستهها باید تعلقات دنیایی را کم کرد و نسبت به خواستههای خود ادبار نشان داد. به هر چه میخواهیم برسیم باید از آن بگذریم و دیگران را بر خود مقدم بدانیم و کمک کنیم دیگران به آن خواسته برسند.
5. برکت از سوی خداست. پس انسان، طالب برکت و خدا، دهنده برکت است.
دـ عوامل برکتزا در روایات
در روایات برای خداوند از تعابیری مانند یا منزل البرکات[4]، یا جاعل البرکات[5]، یا منشیء البرکات[6]، یا مخرج البرکات من معادنها[7]، یا ولی البرکات[8]، مرسل البرکات من معادنها[9]، مجری البرکات علی أهلها[10]، واسع البرکات[11]، المبارک[12]، اعیذ نفسی بالذی اسمه برکة و شفاء[13].
حاصل آن که برکت تنها از سوی صاحب آن نازل میشود البته به اهلش.
[1]. اعراف/ 96. [2]. ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ج1، ص95. [3]. توبه/ 38. [4]. ابن طاووس، مهج الدعوات، ص91. [5]. کفعمی، البلدالامین، ص361. [6]. مجلسی، بحارالانوار، ج83، ص225. [7]. طبری آملی، دلائل الامامه، ص458. [8]. کفعمی، البلدالامین، ص106. [9]. شیخ صدوق، من لا یحضر، ج1، ص532. [10]. همان، ص537. [11]. ابن طاووس، فلاح السائل، ث251. [12]. شیخ صدوق، من لا یحضر، ج1، ص324. [13]. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج2، ص422.