زندگی معنوی –جلسه هشتاد و پنجم –26/1/97
در جلسه گذشته در ادامه بحث از «انابه» گفته شد توبه و انابه هر دو رجوعاند؛ ولی توبه، رجوع از مخالفت با خداست و انابه، رجوع به سوی خدا. درنتیجه، هر توبهای انابه است ولی لزوماً هر انابهای توبه نیست. انابه رجوع اختیاری به سوی خداوند است در حالی که همه مخلوقات در قوس صعود به صورت قطعی و قهری به سوی بازمیگردند. از این رو، یکی از ویژگیها و شاخصهای سبک زندگی معنوی، زندگی تائبانه همراه با انابه است. در پایان مطرح شد که انابه، چهار گام و درجه دارد. اولین درجه انابه، «عمل صالح» و «عمل خیر» است. به عبارت دیگر، اولین گام برای انابه، خوب بودن است.
ادامه بحث:
در این جلسه به سه گام دیگر انابه در قالب چند نکته اشاره خواهد شد.
گام دوم: سرعت گرفتن در کار خیر (یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ[1])
نکته اول: متعلق این آیه، سرعت گرفتن در کار خیر است. سرعت یعنی شتاب گرفتن و خروج از کندی است. سرعت گرفتن در کار خیر از نظر حسن فعلی به معنای تکرار و تکثر آن فعل خیر است و از نظر حسن فاعلی، به معنای پالایش ذهنی و خالص نمودن نیّت است. به عبارت دیگر، سرعت گرقتن به معنای افزایش دادن کار خوب خود از نظر کمّی و کیفی است.
نکته دوم: استعمال «سرعت» در این آیه به صورت صیغه جمع بر مطلوب بودن سرعت گرفتن در کار خیر به صورت جمعی دلالت دارد.
گام سوم: سبقت گرفتن در کار خیر (فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ[2])
نکته اول:متعلق این آیه، پیشی گرفتن و سبقت گرفتن در کار خیر است. سبقت گرفتن در کار خیر بدین معناست که انسان سعی کند در کار خیر از کسانی که اهل سرعت در خیرات هستند، پیش افتد و سبقت گیرد.
نکته دوم: از نظر قرآن، تنها باید در کارهای خیر مسابقه داد. بنابراین مسابقه در کارهای شرّ و نیز گاهی در شرّ و گاهی در خیر مطلوب نیست.
نکته سوم: روح مسابقه در کارهای خیر، روح غبطه است نه حسادت. «غبطه» یعنی تلاش برای به دست آوردن امتیازی که دیگران دارند بدون آنکه بخواهد موانعی برای آنها ایجاد کند.
نکته چهارم: مسابقه در کارهای خیر، به صورت عمودی و صعودی است. به عبارت دیگر، افرادی که در این مسابقه شرکت دارند دائم تلاش میکنند خود را به حقیقت نزدیکتر کنند و بالا بکشند.
گام چهارم: فرار کردن به سوی خدا (فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ[3])
نکته اول: حد پایان مسابقه در کارهای خیر، پیروزی نیست بلکه فرار کردن به سوی خداوند است.
نکته دوم: فرار به سوی خدا انسان را از غیر خدا دور میکند. فرار از غیر خدا، توبه و فرار به سوی خدا، انابه است.
نکته سوم:فرار به معنای تلاش با تمام توان برای پناه آوردن و رسیدن به آرامش است.
نکته چهارم: تلاش و سرعت انسان در شرایط حادّ و بحرانی افزایش مییابد. به عنوان مثال، وقتی در مقابل گرگ گرسنه قرار گیرد با سرعت و توان بیشتری گام برمیدارد و فرار میکند. شرایط و وضعیت آدمی در این دنیا حادّ و حساس است اما مشکل این است که ما آنها را حادّ و حساس نمیبینیم. مولا علی علیه السلام میفرمایند: «اِعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً؛[4] برای دنیای خود آنگونه کار کن که گویا همیشه زنده خواهی بود و برای آخرت خود آنچنان تلاش کن که گویی فردا خواهی مرد.» بنابراین، هر لحظه، میتواند لحظة آخر باشد. انسان موفق انسانی است که شرایط خود را حساس و حادّ ببیند و هر لحظه، از عمرش را قدر بداند.
نکته پنجم: مفهوم فرار در این آیه به صورت جمع استعمال شده است که بر مطلوب بودن فرار و تلاش به سوی خدا به صورت جمعی اشاره دارد.
[1]. آل عمران/114. [2]. بقره/ 148..[3]ذاریات/50.
[4]. شیخ صدوق، من لایحضر، ج3، ص156.