الزامات آپارتماننشینی
نویسنده: داوود بشیرزاده
اثرپذیری هویتبخش و منحصربهفرد تکتک افراد جامعه از محیطی که در آن زندگی میکنند و بروز رفتارهای مشابه افراد دیگر در محیط زندگی را «سبک زندگی» مینامند. بر این اساس آپارتماننشینی مثل همه مظاهر تمدنی بر سبک زندگی آپارتماننشینان و ساکنانمجتمعهای آپارتمانی تأثیر عمیق، گسترده و البته متفاوتی میگذارد.
خانههای گسترده و فراخ ایرانیان الزاماتی را برای ساکنان خود پدید آورده بود که مردم را به کارهای جمعی، دلسوزی، صمیمیت، آگاهی از حال هم، کمک به همدیگر برای تربیت فرزندان، برنامهریزی برای آبادانی محله و… سوق میداد. البته مردمان گذشته سرزمین ما از تأثیر چنین معماریای بر زندگی خود آگاه نبودند؛ بلکه معماری خود را براساس سبک زندگی خود تنظیم میکردند. آن زمان هنوز سبک زندگی غربی در جامعه ما رسوخ نکرده بود و نمونههایی گاهی در معماریهای برخی کاخها، مدارس و… دیده میشد، صرفاً در مربوط به حکومت بود و مردم عادی نصیبی از آن نداشتند.
امروزه یکی از بزرگترین مشکلات آپارتماننشینی عدم رعایت حقوق همسایگان، سلب آسایش آنان است. دانستن الزامات آپارتماننشینی آزار همسایه را قابل درکتر و تحمل آن را آسانتر خواهد کرد. مهمترین الزامات آپارتماننشینی عبارتاند از:
یکم) حریمهای شخصی
در فرهنگ آپارتماننشینی حریمهای شخصی به سرعت خدشهدار میشوند. نزدیکی خانهها در بسیاری از آپارتمانها موجب شنیده شدن صداها در بیرون از واحد آپارتمانی میشود. همچنین در کنار هم بودن واحدهای مسکونی کنترل رفت و آمدهای همسایهها را آسانتر میکند. بسیاری از مردم طبق فرهنگ ملی و محلی خود دوست دارند با همسایهها صمیمی باشند و سعی میکنند رفت و آمدها را گسترش دهند. برخی نیز دوست دارند همکاریهای گستردهای برای حل مشکلات و یا ارتقای مجتمع یا بلوک مسکونی خود داشته باشند، در نتیجه این روابط ناخودآگاه از اسراری آگاه میشوند که در غیر از بستر آپارتماننشینی هویدا نمیشود.
بر اساس این لازم است صمیمیتها، رفت و آمدها، همکاریها و دخالتها کنترل شده و محدود باشند تا ضمن جلوگیری خدشهدار شدن حریم شخصی، حریم دیگران نیز مورد خدشه قرار نگیرد. ممکن است این محدودسازی به فردیگرایی و جامعهگریزی منجر شود و روحیه افراد را زمخت و غیرقابلانعطاف کند. به همین دلیل لازم است آپارتماننشینان نسبت به حریم خصوصی خود انعطافپذیرتر باشند و دایره خصوصی بودن برخی از حریمها را تنگتر و تا جایی که ناموس و غیرتشان به چالش کشیده نشده، از حساسیت بپرهیزند. آنان باید برخی از حریمهای خودساخته را با دیگران به اشتراک بگذارند.
از سوی دیگر همسایگان باید تلاش کنند از تجسس در اسرار دیگران و هویدا شدن رازهای آنها جلوگیری کنند. خویشتنداری از نگاه به درون خانهها که از لحاظ شرعی نیز حرمت دارد-، عدم کنجکاوی درباره سر و صداهای ایجاد شده در داخل واحدها، خودداری از پیشداوری و سوءظن و موارد متعددی از این دست، علاوه بر اینکه اعتماد را در واحدهای آپارتمانی افزایش میدهد، در ساکنان احساس امنیت و آرامش روانی ایجاد میکند.
یادآوری این نکته ضروری است که عدم تجسس و کنجکاوی و حفظ حریم خصوصی دیگران نباید باعث بیتوجهی و بیخیالی نسبت به مسائل همسایگان شود. در این قسمت باید هوشمندانه و مسئولانه عمل کرد.
دوم) رعایت حقوق
رعایت حقوق دیگران از الزامات اساسی آپارتماننشینی است. برای عملی شدن این کار لازم است به چند نکته توجه شود؛ ۱. رعایت حقوق دیگران مستلزم شناخت حقوق خود و دیگران است. بدون شناخت حقوق قانونی و اخلاقی افراد، امکان رعایت آنها به شدت پایین میآید. بنابراین مطالعه کتب حقوقی و اخلاقی درباره آیین همسایهداری و آپارتماننشینی برای همه آپارتماننشینان ضرورت پیدا میکند.
۲. تمام آپارتماننشینان باید عفو و گذشت را سرلوحه رفتارهای اجتماعی خود در رعایت حقوقشان از سوی دیگران قرار دهند؛ یعنی از دیگران انتظار نداشته باشند که حقوق آنها را حتماً و همیشه رعایت کنند. چه بسا افرادی که از روی عدم آگاهی، فراموشی، غفلت و یا حتی از روی کدورت حقوق شما را نادیده بگیرند. انتقامگیری، مقابلهبهمثل و به اصطلاح فهماندن به طرف مقابل، نه تنها مشکلات را حل نمیکند، بلکه کدورتها، کینهها، حسادتها و بدرفتاریهای عمیقتر و جدیدتری را دامن میزند.
۳. باید بیش و پیش از حقوق اخلاق بر تصورات، رفتار و گفتار ما حاکم باشد. اگر در رفتار و گفتار، احترام سایر آپارتماننشینان به صورت واقعی و از روی تواضع رعایت شود، خیلی از مشکلات رفتاری و گفتاری در روابط برطرف میشود و زندگی لذتبخشتر و بامعنویتتر میشود.
سوم) رعایت سکوت
یکی دیگر از مسائل رعایت سکوت از سوی همه ساکناندر اوقات مختلف شبانهروز است. واقعیت این است که افراد بهواسطه شهرنشینی آپارتماننشین شدهاند و از پیامد همین شهرنشینی اکثراً مشاغلی دارند که در اوقات مختلفی از روز مشغول کارند؛ برخی شبها، برخی صبحها و برخی دیگر عصرها کار میکنند به همین دلیل در اوقات روز ممکن است یکی از همسایهها در حال استراحت باشد. این مسئله فشارهای روانی را بیشتر میکند و اجازه فعالیت و جنبوجوش آنچنانی را به کودکان نمیدهد. بنابراین پدر و مادر ناچارند یا کودکان را پای تلویوزیون بنشانند و یا هر چند دقیقه به آنها تذکر بدهند که البته تذکرات مکرر نتیجه معکوس داده، آنان را لجباز بار میآورد؛ در نتیجه سروصدا افزایش مییابد.
بنابراین لازم است آپارتماننشینان نه به سوی حذف سروصدا که به سمت کنترل بهینه آن پیش بروند و از ایجاد سروصدای غیرمتعارف و آزاردهنده از ساعت یک تا چهار بعد از ظهر و ۹ شب تا ۹ صبح که معمولا زمان استراحت است، خودداری کنند، همچنین صدای رادیو، تلویزیون و وسایل صوتی را برای داخل آپارتمان خود تنظیم کنند تا برای همسایگان مزاحمت ایجاد نکند.
در چنین شرایطی در کنترل کودکان باید هوشیاری بیشتری به خرج داد تا حقوق آنان نادیده گرفته نشود. کودکان به بازی و جنبوجوش نیاز دارند؛ بنابراین در اوقاتی از روز باید کودکان را برای بازیهای جمعی با همسالان خود در محیطهایی که آزار کمتری برای همسایهها دارد، آزاد گذاشت؛ همچنین بازی با پدر و مادر در درون آپارتمان، اگرچه لازم است، نباید جای بازی با همسالان را بگیرد.
چهارم) چاردیواری غیراختیاری
ضربالمثلی با عنوان «چاردیواری اختیاری» معروف است که یعنی هرکسی در خانه خود اختیار دارد هر کاری بکند و دیگران حق تعرض به او را ندارند. البته به معنای همسایهآزاری نیست. در گذشته اساساً همسایهآزاری مصداق پیدا نمیکرد. حتی اگر بوی غذا، با تمام فراخی خانه، به همسایهها میخورد، صاحبخانه چاردیواری را اختیاری نمیدانست و ظرفی از غذا را برای آنها میفرستاد. در آپارتمان، نهتنها خانهها فراخ نیست، بلکه سروصدا و بوی غذا نیز به خانه همسایه میرود. به همین دلیل آپارتماننشینان مجبورند مهمانیهای پرسروصدا را در تالارها، رستورانها و باغهای اجارهای برگزار کنند و محرومیت از ثواب اطعام گسترده وابستگان و فقیران را بپذیرند. یک آپارتماننشین حتی برای برگزاری مراسم مذهبی و اطعام همسایگان نیز باید از تکتک آنها اجازه بگیرد تا کار خیری که انجام میدهد، هم خلاف شرع نباشد و هم تنش ایجاد نکند.
با توجه به این مشکلات آپارتماننشینان میتوانند مراسم طولانی و پررفت و آمد را بیرون از ساختمان برگزار کنند. البته نباید محیط خانه خود را از برکت مهمان و اطعام مؤمنین بینصیب گذارند. هر از گاهی دعوت ساکنانبه صرف طعام مختصری، مثل آش و یا حتی شرینی، صمیمیتها را گسترش میدهد و برکت را به واسطه وجود مهمان بر خانهها نازل میکند.
پنجم) تعارضات ارتباطی
زندگی در آپارتمان نوعی زندگی اشتراکی است. در اغلب زندگیهای قدیمی همه اعضای خانواده در یک خانه بزرگ زندگی میکردند و هر کسی با زن و فرزند خود در گوشهای از حیات خانهای داشت. زنان خانه در تمیز کردن حیات، آشپزی و… و مردان خانه در کار، تعمیر خانه، کشتن گوسفند و… باهم همکاری میکردند. البته گاهی تعارضاتی هم پیش میآمد که با پادرمیانی بزرگ خانه همه چیز حل میشد. زندگی اشتراکی آپارتمانی از این لحاظ شباهت زیادی به خانههای بزرگ قدیمی دارد، با این تفاوت که مدیر ساختمان پدر خانواده نیست، بلکه یکی از اعضاست که حرفشنوی از او نیز به اندازه پدر خانواده نخواهد بود.
در گذشته چینش خانهها افقی بود نه عمودی، به همین دلیل خانهها فاصله مناسبی از هم داشتند و بسیاری از تعارضات درون خانه تمام میشد و به بیرون درز نمیکرد. در مواردی هم که تعارضات علنی میشد کسانی مطلع میشدند که رابطه نسبی یا سببی داشتند؛ در نتیجه راز همدیگر را حفظ میکردند؛ اما در زندگی آپارتمانی، که خانهها بدون رعایت فاصله مناسب طراحی شدهاند، نوعاً همسایگان با همدیگر رابطه نسبی یا سببی ندارند؛ برای همین درز کردن برخی چیزها برملا شدن اسرار است.
ساکنان آپارتمانها باید بتوانند تعارضات ارتباطی خود را با همسایگان و محیط اطراف مدیریت و به اصطلاح تهدید را به فرصت تبدیل کنند. وقتی هنگام خروج از منزل چشم شما، به صورت ناخواسته، به اندرونی واحد روبهرویی میافتد و نگاه عمد از آن برداشت میشود، وقتی همسایه بیسروصدای شما با مهمانان پرسروصدای شما مواجه میشود، وقتی رفت و آمدهایتان بیشتر از معمول میشود، وقتی بین زن و شوهر مشاجره درمیگیرد و همه همسایگان به دلیل صدای بالا در جریان امور قرار میگیرند، وقتی بچه شما را به دلیل بیادبی و بددهنی تهدید به اخراج از مدرسه میکنند و شما نمیخواهید کسی از این موضوع باخبر شود، اما این موضوع دهنبهدهن میپیچد و همه خبردار میشوند، وقتی فرزند شما به یکی از اموال مشترک یا به بچه دیگری آسیب میرساند، وقتی مجبور میشوید برای تعمیر قسمتهایی از ساختمان باهم مشارکت کنید و هرکسی احساس میکند در آسیب دیدن آن قسمت مقصر نبوده، اما هزینه بیشتری نسبت به دیگران پرداخت میکند و مواردی از این دست اگر با سعه صدر و درایت مدیریت نشوند، تنشزا، تعارضآفرین و باعث سوءتفاهمات و بدگمانیهای مخرب هستند که شاید نتوان آنها را بهراحتی جبران کرد.
ششم) فضاهای عمومی
با عنوان فضاهای عمومی بیشتر یاد فضاهای عمومی شهر مثل پارکها میافتیم؛ اما راهروها، فضای سبز، محوطه، پارکینگ، انباریها، آسانسور و … جزء فضاهای عمومی محسوب میشوند. فضای عمومی متعلق به شخص خاصی نیست و همه به صورت مشاع در آن مالکیت دارند و به صورت اشتراکی از آن استفاده میکنند. بالطبع هزینه نگهداری از آن نیز بر عهده همه ساکناناست. ناگفته پیداست که فضاهای عمومی مشارکت عمومی میطلبد. ساکنانباید عمداً آسیبی به آنها نزنند و اگر سهواً نیز خسارتی وارد کردند، برای جلوگیری از کدورتهای احتمالی، داوطلبانه به جبران آن مبادرت کنند. همه باید با فضاهای عمومی مثل اموال شخصی برخورد کرده، اجازه تخریب و آلوده کردن آن را به کودکان و دیگران ندهند و سعی کنند با مهربانی کودکان را به مسیر درست راهنمایی کنند.
هفتم) هیئت مدیره و مدیر ساختمان
اگر در خانههای بزرگ قدیمی پدربزرگ همه را اداره و هزینهها را مدیریت میکرد و کسی اعتراض و حتی سؤالی در این زمینه نمیکرد، در آپارتمانها هیئت مدیره و مدیر از لحاظ حقوقی و قانونی این وظیفه را بر عهده دارند. هیئت مدیره و مدیر ساختمان باید برای تکتک هزینهکردهای خود گزارش مستند ارائه کنند و همه را در جریان امور قرار دهند. یکی دیگر از کارهای هیئت مدیره حل تعارضات قانونی بین اعضای آپارتمانهاست. با این حال به دلیل اینکه هنوز برخی از ساکنانبه آپارتماننشینی عادت نکردهاند و یا ساکنان فرهنگهای متفاوتی دارند، وجود هیئت مدیره و یا مدیر ساختمان گرهگشا نیست و حتی در برخی اوقات مشکلآفرین نیز هست.
ساکنان ساختمان برای اینکه در کنار هم بتوانند زندگی آرامی را بگذرانند و موجب بدبینی و نگاه منفی دیگران نسبت به خود نشوند، باید به هیئت مدیرهای که خودشان انتخاب کردهاند، اطمینان و آنها را در اداره بهتر ساختمان یاری کنند. این همکاری ثمرات و برکات خوبی، مثل ایجاد صمیمیتها، داشتن ساختمانی باصفا و معنوی و ساختمانی بهداشتی و تمیز، دارد که تنها در سایه همکاری تمام ساکنانبا مدیریت حاصل میشود. فرزندان نیز در چنین محیطی جامعهپذیرتر و اجتماعیتر بار میآیند.
هشتم) ورزش و سلامتی
فضای کوچک آپارتمان، استفاده از آسانسور و زندگی کارمندی تحرک افراد را به شدت کاهش داده و عوارضی چون چاقی، دیابت، چربی خون و… را به ارمغان آورده است. در این وضعیت برای ورزش یا باید از وسایل ویژه مثل دوچرخه درجا استفاده کرد ـ که البته هزینههای نسبتاً سنگینی دارند ـ و یا به باشگاه رفت. ورزش همگانی در محوطه مجتمع آپارتمانی، در صورتیکه مدیریت صحیحی داشته باشد و همگان را به امر ورزش دعوت کند، مطلوبترین روش ورزش است که موجب همدلی، صمیمیت و باهم بودن همسایگان شود. با اینکه ممکن است عدهای در آن حضور نداشته باشند و یا برخی از خانمها به جهت رعایت حریمهای محرم و نامحرم از حضور در چنین ورزشهایی محروم بمانند، اما در هر حال این کار روحیه ورزش را بر همگان القا میکند.
نهم) بازی کودکان
کودکان به لحاظ شرایط سنی نیاز به جنبوجوش و بازی دارند. آپارتمان از این حیث که در یک محیط کوچک جمعیت زیادی را دربر دارد به شدت محدودکننده کودکان است. این محدودیتها عوارض فراوانی مثل بیشفعالی، گوشهگیری، ضعف اعصاب، افت تحصیلی، بیخوابی، کمتحرکی، چاقی و… با خود به دنبال دارد. بازیهای کودکان در آپارتمان به بازیهای رایانهای، تماشای تلویزیون و بازیهای بیتحرک دیگر خلاصه میشود و کودکان و اوقات کمی را به بازی با وسایل بازی مثل تاب، سرسره و… که در محوطه مجمتع گذاشته شده است، اختصاص میدهند.
والدین معمولاً هر هفته یا دوهفته یکبار فرزندان خود را به پارکهای بازی میبرند. زمان کم و رسمی بودن بازی از یک طرف و هزینه بالای این وسایل نوعی سیراب نشدن را به بچهها و والدین القا میکند.
دهم) همسایگی متفاوت
آپارتمان علاوه بر اینکه شیوههای رفتاری بسیار متفاوتی را طلب میکند، ماهیت همسایگی را نیز تغییر داده است. تفاوت در ماهیت همسایگی زمانی بیشتر آشکار میشود که توجه داشته باشیم در جامعه سنتی همسایه کسی بود که خانه او دیوار به دیوار خانه ما بود و یا در کوچه و محله ما زندگی میکرد و به تناسب دور یا نزدیک بودن خانهاش با خانه ما میزان صمیمیت و رفت و آمدهای ما نیز تغییر میکرد. عامل بسیار مهم در روابط همسایگی معمولاً میزان مشارکت همسایگان در حل و فصل معضلات محله و کوچه بود.
اما در آپارتمان همسایه کسی است که با ما راه پله، حیاط، پارکینگ و پشت بام مشترک دارد. اگر در زندگی سنتی ممکن بود برای یک هفته همسایه را نبینیم، در آپارتمان تقریباً هر روز با همسایهها مواجه میشویم. در آپارتمان مدام با همسایهها سر و کار داریم. از همین روی نهادینه ساختن ارزشهای متناسب با این فضا ضروری است. همسایه دیگر کسی نیست که در کنار خانه ما زندگی میکند؛ او کسی است که با ما در این محیط زندگی میکند.
یازدهم) تربیت فرزندان
تربیت فرزندان در آپارتمان از تربیت فرزندان در محیطهای ویلایی و خانههای بزرگ متفاوت است. احتمالاً استرسهای ناشی از آپارتماننشینی اجازه تربیت با حوصله و اصولی را به خانوادهها ندهد. کمی تعداد اعضای خانواده اجازه نمیدهد تربیت صحیح روی فرزندان صورت بگیرد. کودکان لوس و به اصطلاح بچهننه، بیشفعال، ناسازگار و حرف گوش نکن محصول مشترک آپارتماننشینی و تکنولوژی روز است. جامعهپذیری در کودکان آپارتماننشین و دارای خانواده کمجمعیت در حد بسیار پایینی است. این کودکان در بزرگسالی با مشکلات فراوانی مثل عدم توان برقراری یک ارتباط صحیح و عدم تحمل مشکلات دست به گریبان میشوند.
از الزامات آپارتماننشینی این است که نمیتوان کودکان را به خیلی از نداریها عادت داد تا تحملشان بالا برود و هم درد ندارها را بچشند. نگاه سنگین همسایگان که مدام ما را میبینند پدر و مادرها را مجبور میکند تا مطابق با خواستههای کودکان، رفتار کنند. بهانهگیریهای کودکان با دیدن دوچرخه، ماشین شارژی، کامپیوتر، اتاق مخصوص، موبایل، کلاس زبان، کلاس کنکور، کلاسهای آمادگی برای مدارس نمونه دولتی و استعدادهای درخشان، تبلت و هزاران پدیده ریز و درشت دیگر اوج میگیرد. اینجاست که پدر باید با هزاران قرض و وام برخی از خواستهها را برآورده کند و با دست خود بیتربیتی را به فرزند دلبند خود هدیه کند. اینها شمهای از مشکلات تربیت فرزند در آپارتمانهاست.
البته با نگاهی خوشبینانه آپارتماننشینی سراسر عیب نیست، بلکه مزیتهایی هم برای تربیت فرزندان دارد. شاید بتوان با مدیریت صحیح مقداری از مشکل کمجمعیتی خانواده را با زندگی اشتراکی ـ تراکمی در آپارتمانها جبران کرد. برخوردهای رودررو و شفاهی با تیپهای مختلف شخصیتی شاید بتواند در جامعهپذیری کودکان نقش ایفا کند.
اگرچه گوشهگیری و انزواگرایی ارمغان نامیمون آپارتمانها به کودکان است؛ اما اگر اهالی مجتمعهای آپارتمانی قرابت فرهنگی و اخلاقی با همدیگر پیدا کنند، کودکان از انزوا و گوشهگیری نجات پیدا کرده، دوستان فراوانی مییابند. برگزاری کلاسهای آموزشی و مهارتی تجوید قرآن و مهارتهای هنری از جمله راهکارهای نجات از گوشهگیری است. تشکیل تیمهای فوتبال، والیبال یا هر ورزش جمعی دیگری با وجود کودکان امکانپذیر است و تحرک و ورزش را به آنان برمیگرداند.
دوازدهم) مسائل مشترک
در آپارتماننشینی شاهد نوعی سبک زندگی اشتراکی منحصربهفرد هستیم که محصول عوامل مختلفی است. با اینکه مسائل مشترک در انواع منازل، از سنتی تا مدرن، وجود دارد؛ اما این مسائل در آپارتماننشینی دایره وسیعتری را شامل میشود، از جمله فضاها و برخی مشکلات مشترک، دیگر راهروها، محوطه، لابی، پشت بام، آب، برق، حق شارژ، هیئت مدیره، مدیر ساختمان، نگهبانی و ورود و خروج. این فضاهای مشترک میتواند هم زمینه همکاریهای مشترک را فراهم سازد و هم میتواند مقدمات تنشها را مهیا کند. از بین مسائل، دو مسئله بروز بیشتری نسبت به بقیه دارند که سنگ محک فرهنگ (سبک زندگی) آپارتماننشینی نیز محسوب میشوند:
الف) مالکیت اشتراکی
در خانههای قدیمی مسئلهای به نام مالکیت اشتراکی به معنایی که امروزه در آپارتماننشینی هست، یافت نمیشد. امروزه ساکنان آپارتمانها علاوه بر واحدی که در آن ساکن هستند، در راهروها، لابیها، محوطه عمومی، فضای سبز، برق عمومی، آب محوطه و… نیز مالکیت دارند. این نوع مالکیتها مثل مالکیت عمومی دولتی نیست. در مالکیت عمومی دولتی، در صورت عدم تزاحم، هرکس مجاز است به میزان نیاز و تقاضای خود از اموال عمومی استفاده کند و نوعاً افراد دیگر، که استفاده کمتری کردهاند، احساس زیان نمیکنند. این مسئله در آپارتمانها، به جهت اینکه ساکنان، هزینه نگهداری و تعمیر را به صورت شارژ ماهیانه پرداخت میکنند، باعث بروز برخی مشکلات و تنشها میشود. بنابراین لازم است آپارتماننشینان سعه صدر بیشتری به خرج داده، نسبت به استفاده دیگران (اعم از ساکنان و غیرساکنان) از اماکن، محیطها و وسایل عمومی دست و دلبازی بیشتری به خرج دهند و خود در استفاده از اینگونه وسایل و امکانات، با احتیاط عمل کنند تا بلکه بتوانند تعارضات و مشکلات در آپارتمانها را به حداقل برسانند.
ب) هزینههای مشترک
یکی از دشواریهایی که هنوز در ساختمانهای چند واحدی، مجتمعها و برجها وجود دارد و همواره سبب بروز اختلاف بین ساکنان آپارتمانها، مالکان و مدیران مجتمعهای ساختمانی میشود، پرداخت شارژ و مخارج قسمتهای مشترک است. حق شارژهای ساکنان وابسته به مالکیت یا مستأجر بودن و در بسیاری از مواقع وابسته به تعداد و افراد خانواده تفاوت دارد؛ همین امر در اکثر آپارتمانها سبب بروز اختلاف میشود. پرداخت هزینه آپارتمان توسط مالک یا مستأجر بستگی به قرارداد تنظیم شده بین آنها دارد. چنانچه مالک طبق قرارداد از پرداخت هزینه خودداری نماید، مستأجر میتواند آن را از اجاره بها کسر کند و چنانچه مستأجر از پرداخت هزینه خودداری نماید، هیئت مدیره حق دارد برای دریافت آن به مالک مراجعه کند.
هیئت مدیره میتواند، برای تأمین هزینه، مبلغی را از صاحبان آپارتمانها به عنوان تنخواهگردان اخذ نماید. همچنین هزینه تعمیر فرسودگی کامل بنا و تشخیص ضرورت تجدید بنا و وجود خطر جانی، که طبق قانون توسط سه نفر از کارشناسان رسمی دادگستری گواهی میشود بر عهده همه ساکنان خواهد بود.پایش سبک زندگی، سال اول، شماره ۵، دی ۱۳۹۳، صفحات ۶۷-۷۳.