انواع خودکشی
نویسنده: عبدالرضا آتشینصدف
نظریه پردازان تقسیم بندی های مختلفی از انواع خودکشی ارائه داده اند که مشهورترین آن، تقسیم بندی دورکیم است. وی خودکشی را به چهار دسته تقسیم کرده است:
۱) خودکشی خودخواهانه
دورکیم این نوع خودکشی را ویژه جوامع و اجتماعاتی میداند که دارای فلسفه و سنت فردگرایی، استقلالطلبی افراد، خوداتکایی و خودکفایی هستند. در این جوامع، افراد شدیداً به ارادة خود وابسته¬اند و رفتار خود را بنا به میل شخصی شان تنظیم می کنند و ارزش های حاکم بر جامعه در انتخاب آنها تأثیری ندارد. البته این میزان فردگرایی بسته به جوامع متفاوت، تغییر میکند در این جوامع هرچه میزان کنش متقابل اجتماعی کمتر باشد، احساسات جمعی ضعیف تر است؛ هر چه احساسات جمعی ضعیف تر باشد، یکانگی اجتماعی ضعیف تر است؛ هر چه یگانگی اجتماعی ضعیف تر باشد، افراد کمتر به منافع اجتماعی نظر دارند؛ هر چه افراد کمتر به منافع اجتماعی نظر داشته باشند، در زندگی معنای کمتری مییابند و میزان خودکشی اجتماعی زیادتر میشود.
۲) خودکشی دگرخواهانه
خودکشی دگرخواهانه بیشتر در جوامع ابتدایی و بهصورت یک وظیفة اجتماعی تجلی پیدا میکند؛ مثل رسم ساتی هندوان در اینگونه جوامع، میزان کنترل و فشار گروهی بهشدت بالا، تعلق گروهی بسیار عمیق و همانندسازی با گروه بسیار شدید است. در مجموع میتوان گفت که در اینگونه جوامع، تقسیمکار محدود، احساس همبستگی بالا و پیوند و احساس یگانگی به علت همانندی شرکت در آداب و رسوم مشترک است.
۳) خودکشی آنومیک
خودکشی آنومیک ، معلول عدم تعادل، دگرگونی ساختاری، وقفة ناگهانی شدید یا تغییرات عمیق و سریع سازمانها و نظامهای اجتماعی است. چهار شاخص در بروز این نوع خودکشی مؤثر است: تغییرات سریع اجتماعی، آشفتگی در نظام جمعی و نظم عمومی جامعه، داشتن مشاغل حرفهای و لیبرال، طلاق و در نتیجة آن، اغتشاش در روابط بین هدف و وسیلهی خانواده.
۴) خودکشی تقدیرگرایانه
این خودکشی، نوعی عکسالعمل به بازبینی، کنترل و تنظیم اجتماعی جامعه است؛ یعنی زمانی که جامعه به حد مفرط و شدیدی دست به ایجاد نظمی دستوری میزند و فرد بهشدت تحت انقیاد و تقلید اجتماعی قرار دارد و هر چیزی تحدید شده، کنترلشده، منظم، خشک و بیروح است. در این مواقع، حق گزینش از افراد سلب شده و فرد تحت شرایط اجباری، نمیتواند اهداف و راههای رسیدن به آنها را فراهم کند و سرانجام به قضا و قدر تن میدهد.
به طول کلی، میتوان گفت که خودکشی دگرگرایانه و خودگرایانه، از پیوستگی شدید و پیوستگی ضعیف افراد ناشی میشود، درحالیکه خودکشی ناشی از بی هنجاری (آنومیک) و خودکشی تقدیرگرایانه، بهدلیل دخالت و نظارت بیش از حد ایجاد میشود.
۵) گونه های دیگر
گونههای دیگری نیز از تقسیمبندی و شناسایی انواع خودکشی در منابع آمده است. برخی از مؤلفان، خودکشیها را بر اساس علل و عوامل آنها طبقهبندی کردهاند. برخی دیگر، مبنای طبقهبندی خودکشی را تمایلات انتحاری قرار دادهاند. گروهی دیگر نیز بر اساس عناصر مادی و روانی خودکشی به تقسیمبندی آن پرداختهاند.
الف) انواع خودکشی از حیث عوامل آن
خودکشیها را براساس علل و عوامل آنها میتوان به چند دسته تقسیم کرد که عبارتند از:
یک) خودکشی براساس گرایش
این نوع خودکشی مبین یک گرایش یا تفکر طولانی است و برای این منظور میتوان به عناصر، علایم و آثار مهمی دست یافت که این وضع روانی را اثبات میکنند. برخی اشخاص بر اثر قدرت ارث یا بر اثر غریزة کوری که بر غریزة صیانت فایق میآید، جبراً به خودکشی سوق داده میشوند. برای این گروه، مرگ نتیجة منطقی هر ناراحتی ناچیز بوده و وسیلهای طبیعی برای رهایی از هر بدبختی است. برای این افراد، حوادث غیرقابل احتراز سرنوشتشان (مرگ)، به قدری آمرانه و مقاومتناپذیر است که گاهی برای قطع آخرین رابطهای که آنها را به حیات پیوند میدهد، دست به خودکشی میزنند.
دو) خودکشی بر اثر ضعف غریزة صیانت
در این مورد، افراد دیگر تاب و تحمل درد را نداشته و در برابر آن حساسیت عجیبی پیدا میکنند و بر اثر آن اندوهگین شده و خفیفترین محرک، سبب رنج آنها میشود. در واقع، حالت تحریک حساسیت در برابر درد، زندگی را محال کرده و مرگ را بهعنوان یک وسیلة رهاییبخش جلوهگر میسازد.
سه) خودکشی بر اثر جنون
برخی از افرادی که به «روانپریشی» (پسیکوز) دچار هستند گاهی مرتکب خودکشی میشوند که از جمله میتوان به مبتلایان به «اسکیزوفرنی»، «مانیا دپرسیو»، «صرع» و «افسردگی شدید» اشاره کرد.
چهار) خودکشی بر اثر عشق و شهوت
عشق و شهوت همواره میتوانند افرادی را وادار به خودکشی کنند. طلاق و متارکه، خیانت جنسی، ترک کردن کانون خانواده بر اثر حسادتهای جنسی و مازوشیسم (مازوخیسم) از این مواردند.
پنج) خودکشی اتفاقی
گاهی فکر خودکشی به شکلی ناگهانی به ذهن خطور میکند. در اینحال، دلیلی فاقد معنی بر اثر ضعف غریزة صیانت بر فرد غلبه میکند. همچنین به علت رنجهایی که فرد را از پای درآوردهاند یک ناخشنودی کوچک میتواند برای خودکشی کافی باشد.
ب) انواع خودکشی از حیث تمایلات انتحاری
از تحلیل محتوای یادداشتهای باقی مانده از کسانی که خودکشی کرده اند و گزارشهای کسانی که اقدام به خودکشی نمودهاند، میتوان خودکشیها را بر اساس تمایلات انتحاری به پنج نوع تقسیم کرد که عبارتاند از:
یک) خودکشی افسردهمدار
بیشتر کسانی که به زندگی خود پایان دادهاند، چنان دچار افسردگی بودهاند که رابطة خود را با آنچه در زندگیشان گذشته قطع کردهاند. بهعنوان مثال، یک دانشجوی بهشدت افسرده که خودکشی کرده بود، در کلاسهای درسهای دانشگاهیاش شرکت نمیکرد و بسیار زیاد میخوابید و البته خیلی کم غذا میخورد.
دو) خودکشی پوزشی
بسیاری از افرادی که به زندگی خود پایان دادهاند، موضعی عذرخواهانه نسبت به بازماندگان خود داشتهاند.
سه) خودکشی جبرانی یا کفارهای
برخی از افرادی که خودکشی کردهاند، نسبت به بازماندگان خود احساس کینهتوزی و انتقامجویی داشته و دیگران را باعث بدبختی و مرگ خود میدانستند. آنان را سرزنش کرده و با مجازات بازماندگان، از آنان انتقام گرفتهاند. برخی از خودکشیکنندگان نیز بهشدت از دست خود عصبانی بوده و به همین دلیل خود را مجازات کردهاند؛ البته علت عصبانیت این افراد معمولاً ارتکاب خطاهایی بوده که توسط خود آنان انجام شده است. بههرحال در این وضعیت، پایان دادن به زندگی نوعی مجازات خود بوده است. رایجترین نوع این خودکشیها زمانی است که فردی پس از کشتن شخصی دیگر، خود را نیز میکشد.
چهار) خودکشی سخاوتمندانه
برخی از خودکشیکردگان، سخاوتمندی خود را به دیگران نشان دادهاند. بهطور مثال، در وصیتنامهشان، بدن خود را برای تشریح به دانشکدة پزشکی هدیه کرده یا اموال خود را به مؤسسات خیریه بخشیدهاند و یا نوشتهاند: همة کسانی را که به خودشان بدی کردهاند، حلال کرده و بخشیدهاند.
پنج) خودکشی سورئالیستی
بعضی از کسانی که به زندگی خود پایان دادهاند، در طول فرآیند خودکشی در احساسات سورئالیستی خود غرق بودهاند بهطوریکه در انتهای کار و در دقایق پایانی، پشیمان شده و کشش طوفانی ابتدایی آنان برای خودکشی کاهش یافته است. البته با روی آوردن خودکشیکنندگان به اسلحة گرم سالهای اخیر و پایان گرفتن فوری کار خودکشی، چنین وضعیتهایی کمتر رخ میدهند.
ج) انواع خودکشی از حیث عناصر مادی و روانی
یک) خودکشی مستقیم یا ساده
در این نوع خودکشی فرد با وسایل یا روشهای متفاوتی اقدام به قتل خود میکند. خودکشی مستقیم یا ساده، شایعترین و رایجترین نوع خودکشی است. در واقع، غالب خودکشیها از این نوع محسوب میشوند.
دو) خودکشی غیرمستقیم
در بعضی موارد (البته بهندرت)، خودکشی بهجای اینکه از جنایت پیشگیری کند، به آن دامن میزند. گاهی مشاهده میشود برخی از افراد فرومایه، ترسو و خرافاتی که از زندگی سیر شدهاند، دیگران را میکشند تا به جرم قتل آنها اعدام شوند و به این وسیله، در واپسین دم حیات از طلب مغفرت کلیسا برخوردار میشوند. این هم نوعی خودخواهی عجیب و شهوت مذهبی است.
سه) خودکشی ساختگی
خودکشی ممکن است به دلایل گوناگون، ساختگی باشد. در تشخیص ساختگیبودن خودکشی، باید حد اعلای احتیاط را بهکار برد و نباید عجولانه قضاوت کرد. افراد تظاهر به خودکشی میکنند تا از محبت و تأثیرپذیری دیگران، سوءاستفاده و اخاذی کنند، مثلاً پسری برای اینکه پدرش را وادار به پرداخت دیون خود کند، او را با حرکات و اقداماتی مضطرب کرده و تهدید میکند که دوباره دست به چنین عملی خواهد زد و بهطور قطع خودکشی خواهد کرد.
پایش سبک زندگی، سال چهارم، شماره ۲۰، مرداد ۱۳۹۶، صفحات ۶۸-۷۰.