بررسی نقش زنان در نزدیکسازی مصرف به الگوی ایرانی اسلامی
دیدآور: رویا ملک نیا مقطع: کارشناسی ارشد محل ارائه: دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی سال ارائه: ۱۳۹۳
یکی از خصیصههای بنیادی انسان در عرصه حیات مادی، نیازمند بودن و بر همین اساس، مصرفکننده بودن است. آنچه مورد توجه است، مصرف و نیاز است که از یکدیگر فاصله گرفتهاند و شکاف بین آنها را مصرفگرایی پرکرده است؛ بنابراین فرهنگ مصرفگرایی به مثابه مسئلهای اجتماعی، مستلزم شناخت دقیق علمی است. عنوان پژوهش حاضر بررسی نقش زنان در نزدیکسازی مصرف به الگوی ایرانی اسلامی است که هدف اصلی آن تبیین نقش اساسی زنان در مصرف با توجه به ضرورتهای جامعه ایرانی اسلامی است. در تحقیق حاضر، شیوه بررسی در بخشهای ابتدایی، تحقیق کتابخانهای-اسنادی و روش تحقیق در بخشهای پایانیِ پژوهش، پیمایشی است. شیوهی نمونهگیری بهکار رفته در تحقیق حاضر، تصادفی ِطبقهای ِخوشهای با حجم نمونه ۳۶۸ نفر است. جمعآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه نیمهساخت یافته که (اعتبار تجربی این پرسشنامه توسط اساتید تایید گردید و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ تثبیت گردید) بین زنان ۱۸-۶۴ سال ساکن مناطق ۲، ۵، ۱۶، شهر تهران بهصورت تصادفی توزیع شد؛ گردآوری شده است. برای آزمون فرضیات از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که رابطه مدیریت مشارکتی (۷۳/۰) و مصرف بهینه انرژی (۰۸۱ /۰) با الگوی ایرانی اسلامی مصرف رابطه مستقیم دارند. هم چنین تبلیغات با (۰۸۶/۰-)، مصرف تظاهری زنان با (۰۸۱ /۰-) و تقید بیش از حد به آداب و رسوم اجتماعی با (۰۷۹/۰–) با الگوی مصرف ایرانی اسلامی رابطه معکوس دارند. نتایج آزمون رگرسیون حاکی از این بود که دو متغیر مدیریت مشارکتی و تبلیغات، به ترتیب با ۶۶% و ۲۸% در افزایش و کاهش رسیدن به الگوی ایرانی اسلامی مصرف، مهمترین نقش را در پژوهش داشتهاند. بدین معنا که به ازای یک واحد افزایش مدیریت مشارکتی در خانواده به میزان ۶۶% به الگوی مصرف ایرانی اسلامی نزدیکتر میشویم و به ازای یک واحد افزایش در توجه به تبلیغات به میزان ۲۸% از الگوی مصرف ایرانی اسلامی دور میشویم.