توحید صدوق استاد دکتر فعالی جلسه بیست و ششم 29/ 6/ 1394
در ادامه احاديث كتاب توحيد صدوق حديث پانزدهم مطرح شد و اكنون ادامه بحث.
حديث 16: امام صادق(ع) فرمود: مَنْ خَتَمَ صِيَامَهُ بِقَوْلٍ صَالِحٍ أَوْ عَمَلٍ صَالِحٍ تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْهُ صِيَامَهُ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا الْقَوْلُ الصَّالِحُ قَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ إِخْرَاجُ الْفِطْرَةِ؛[1]هر كه روزه خود را بگفتار شايسته يا كردار شايسته پايان دهد خدا روزهاش را قبول كند باو عرض شد يا بن رسول اللَّه گفتار شايسته چيست؟ گفت شهادت به يگانگى خدا و كردار صالح اداى فطره است.
نکات
نکته اول:من ختم صیامه: یعنی هر کس روزهاش را با قول یا عملی پایان ببرد. صیام یک عمل خوب است و پایان بردن آن با کلمة توحید نیز عمل خوب است. چه خوب است انسان کار خوب را با کار خوب دیگری به اتمام برساند.کار خوب به تنهایی لازم است امّا کافی نیست و زمانی به کفایت میرسد که آن کار خوب، با کار خوب دیگری به پایان برسد. اگر کار خوب اوّل ناقص باشد با كار خوب دوم کامل میشود. لذا شرط کافی، اتمام کار خوب با کار خوب دیگر است. در حقيقت یکی از ویژگیهای کار خوب، استمرار است.
نکته دوم:امام صادق(ع) میان دو امر«بقول صالح أو عمل صالح» با« أو» عطف فرموده است. در قرآن عمل صالح آمده نه قول صالح. در اینجا قول یکی از مصادیق عمل است؛ زيرا گفتههای انسان دو نوع است: قول صالح و قول غیر صالح.
نکته سوم:عمل صالح یکی از واژههای کلیدی قرآن است. هر عملی باید هم حُسن فعلی و هم حُسن فاعلی داشته باشد. نسبت بین عمل هر انسانی با نیّتش چهار گونه است:
الف) عمل بد باشد و نیت هم بد باشد. مثل کسی که مال یتیمی را میدزد.
ب) عمل بد باشد ولی نیت خوب باشد. مانند دزدیدن مال غیر و بخشیدن به فقرا
ج) عمل خوب باشد ولی نیت بد باشد. مانند اعمالی که از روی ریا انجام شود.
د) عمل خوب باشد و نیت هم خوب باشد. یعنی عمل شخص هم حسن فعلی داشته باشد و هم حسن فاعلی داشته باشد که در اصطلاح قرآنی به چنین عملی عمل صالح گفته میشود.
برای سه فرض اول قرآن اصطلاحی بیان نکرده است ولی در روایات، عمل طالح ( پوچ و بی محتوا) گفته شده چون در آن قبحی وجود دارد.
نکته چهارم:در قرآن در تمامی مواردی که عمل صالح آمده است، قبل یا بعد ازآن ایمان آمده است و علت آن این است که ایمان سازندة حُسن فاعلی عمل صالح است. در حقيقت عملی عمل صالح است که از منشأ ایمان صادر شود و ایمانی، ایمان است که منشأ صدرو عمل صالح شود.
نکته پنجم:ايمان خود يك عمل صالح است. انسانها دو دسته میباشند؛ انسانهایی که می توانند حق را قبول نکنند ولی حق را قبول می کنند. کاری که این گروه انجام میدهند تصمیم بر قبول حق و حقانیت است که یک عمل جوانحی است. دسته دوم انسانهایی هستند که حق را نمیپذیرند. چنین انسانهایی کافر میباشند.ایمان پذیرش حق میباشد و کفر نپذیرفتن حق است که هر دو عمل درونی میباشند. مهمترین عمل صالح، ایمان است و بالاترین حق در جهان، خداوند متعال می باشد.
نکته ششم:در انتهای روایت کلمة توحید« لا إله إلاالله» ذکر شده است. از اين بيان بدست میآید، توحید شرط قبولی روزه میباشد.
خداوند از انسان تنها عملی را می پسندد که در حدّ خداوند متعال باشد. مگر اینکه مخلوق کاری کند که عملش در حدّ خالق شود و آن اینکه عملش را همراه «نام خالق» کند.
یکی از شیوههای تتمیم و تکمیل عمل، مقارن کردن عمل با زیباترین نامهاست، و آن نام زیبای «الله» است. کلمه «الله» عمل را علو می دهد. « کَلِمَةُ اللهِ هِی العُلْیا».