توحید صدوق، استاد: دکتر فعالی، جلسه یازدهم 28/ 10/ 1393
در جلسة قبل بیان شد که چون خدا اهل تقوی است، پس اهل المغفرةاست. کسی که زندگی موحدانه داشته باشد، مسیر بهشت را در پیش خواهد گرفت. در نتیجه، تقوا، پایه و اساس است. خدا در کتاب خود، انساها را به دو دسته کلّی تقسیم کرده است: خوب و بد. ملاک تقسیم بندی خدا، نیز خودِ خداست. خداوند در قرآن، سه لفظ «متّقین»، «کافران» و «منافقان» را جعل و توصیف کرده است. تعداد ویژگیهای این سه گروه نشان میدهد بیشتر انسانها منافق و عدة کمی از آنها، متقین و عده کمتری، کافر عنود هستند،منافق و کافر، هر دو کفر دارند ولی منافقین، صداقت هم ندارند. بنابراین بدِ بد هستند.
ویژگی های اهل تقوا
براساس آیات اولیه سوره بقره، به توصیف متّقین میپردازیم: خداوند، پنج وصف را برای متّقین، برمی شمرد:
ویژگی اول:ایمان به غیب: ایمان، یعنی باور به غیب( یعنی نامحسوس و نادیده). ایمان به غیب، یعنی پذیرفتن و باور عالَم نادیده ها. لذا هرکس نادیده ها را براساس اعتقاد به خدا بپذیرد، نهایتاً خداوند کاری می کند که بواسطه این پذیرش، آن را ببیند.
وَ کَذلِکَ نُري إِبْراهيمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَکُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ؛ و این گونه، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد.[1]
ویژگی دوم: اقامة صلاة(اقامه نماز): فرق میان خواندن و إقامه کردن نماز چیست؟ أقم، هم خانواده قیام، مستقیم، قوام و قیامت میباشد. أقم الصلاةیعنی نمازت به گونهای باشد که برحسب اسم قائم خداوند باشد. نمازت در راستای موعود عالم باشد. نمازی إقامه است که همراه با قیام درونی باشد. خداوند میفرماید:
إِنَّني أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْري؛ منم، من، خدایی که جز من خدایی نیست، پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار.[2]
از این آیه دو چیز به دست میآید: الصلاة لامع الذکر و الصلاة مع الذکر و این یعنی إقامة الصلاة. إقامه نماز یعنی نماز همراه با احساس حضور صاحبش. امّا نماز خواندن ما این گونه است که با خدا صحبت میکنیم ولی ذهن جای دیگر است.
ویژگی سوم:انفاق از رزق. خداوند در مورد انفاق میفرماید:
الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ؛ آنان که به غیب ایمان می آورند، و نماز را بر پا می دارند، و از آنچه به ایشان روزی داده ایم انفاق می کنند.[3]
رزق اصطلاح خاص دینی است. رزق دو دسته است؛ رزقی که شما به دنبال آن میدوید (مطلوب)و رزقی او به دنبال شما میآید (طالب). رازق هنگامی به شما می دهد که به دنبالش ندوید.
ویژگی چهارم:ایمان بما أنزل: یعنی ایمان به وحی آسمانی.
ویژگی پنجم: یقین به آخرت: خداوند، ایمان به خودش را کافی دانسته امّا درباره آخرت، یقین به آن را لازم میداند. رابطه انسانها، دو گونه است؛ رابطه خودخواهانه و رابطه سود رساننده.
حاصل آنکه خداوند در برابر خودش از آدمیان، انتظار ایمان دارد. امّا از انسانها نسبت به همدیگر انتظار کمک دارد. بنابراین، مؤمن در ارتباط با خدا، اهل گفتگو و در ارتباط با دیگران، اهل خیرخواهی است.
نکته
در آیه دوم سوره بقره میفرماید
ذلِکَ الْکِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُديً لِلْمُتَّقينَ؛ این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست [ و ] مایه هدایت تقواپیشگان است یعنی کتاب، هادی متقین است.[4]
متقین محفوف بین دو هدایت هستند؛ هدایت قبل از تقوا (هدایت از طریق فطرت که تکوینی میباشد) و هدایت بعد از تقوا ( هدایتی که از جانب پروردگار به کتاب وانهاده شده است). همان گونه که کفّار نیز محفوف بین دو ضلالت هستند: ضلالت قبل از کفر و ضلالت بعد از کفر.
حاصل آنکه طبق این حدیث، خداوند أهل التقوی است؛ یعنی حامی کسانی است که درون آنها مملوّ از ایمان باشد و در روابط روزانه، همّت آنها بر کمک به دیگران باشد.