دورههای عزاداری امام حسین(علیهالسلام)
نویسنده: دکتر علی کیا و عبدالرضا آتشینصدف
مراسم عزاداری امام حسین(علیهالسلام) بعد از شهادت آن حضرت به چند دوره تاریخی تقسیم میشود که عبارتاند از:
یکم) نخستین عزاداری امام حسین(علیهالسلام)
بی شک نخستین کسانی که در شهادت امام حسین(علیهالسلام) به عزاداری پرداختند، اهلبیت آن حضرت و بنیهاشم بودند. شروع عزاداری آن حضرت بلافاصله بعد از شهادت آن جناب در سرزمین کربلا بود.
همچنین تعدادی از شخصیت های بزرگ جهان اسلام در همان روزهای نخستین شهادت امام حسین(علیهالسلام) تحت تأثیر مظلومیت آن حضرت قرار گرفته، به مرثیه سرایی پرداختند و یا به شکل دیگری به سوگواری و اظهار اندوه و همدردی پرداختند، از آن جمله جابر بن عبدالله اصنای، یار وفادار پیامبر(ص)، در نخستین اربعین شهادت امام حسین(علیهالسلام) زائر قبر آن حضرت بود و بر سر تربت آن سخت گریست. خالد بنمعدان، که از بزرگان تابعان بود و در شام زندگی می کرد، وقتی که سر امام حسین(علیهالسلام) را بالای نیزه دید طاقتش تمام شد و یک ماه از مردم کناره گیری کرد و بعد از اینکه دوستانش او را یافتند این اشعار را سرود:
جاؤوا برأسک یابن بنت محمد مترمّلاً بدمائه ترمیلا
وکانما بک یا ابن بنت محمد قتلوا جهاراً عامدین رسولا
قتلوک عطشانا و لمّا یرقبوا فی قتلک التاویل و التنزیلاً
ویکبرون بأن قتلت و انما قتلوا بک التکبیر و التهلیلا
دوم) عزاداری امام حسین(علیهالسلام) در عصر ائمه(علیهالسلام)
در عصر امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) دولت اموی رو به ضعف گذارده بود و در نهایت به وسیله نیروهای عباسیان برافتاد. دولت عباسی نیز تازه روی کار آمده بود و هنوز مخالفتش را با شیعیان و خاندان پیامبر(ص) بروز نداده بود؛ در نتیجه عزاداری امام حسین(علیهالسلام) به عنوان یک مراسم دینی سالیانه رواج یافت. ولی با قدرت گرفتن عباسیان و مخالفت شدید آنان با شیعیان و مظاهر تشیع عزاداری امام حسین(علیهالسلام) نیز از گسترش بازماند، تا آنجا که حتی متوکل عباسی قبر امام حسین(علیهالسلام) را خراب کرد و از زیارت قبر آن حضرت جلوگیری نمود. این وضع تا زمان امام رضا(علیهالسلام) که جو مناسبی برای شیعیان پیش آمد برقرار بود.
به نظر می رسد در رواج و گسترش عزاداری در عصر ائمه(علیهم السلام) حداقل دو عامل مؤثر بوده است.
أ) اقدام عملی ائمه اطهار(علیهم السلام)
امامان معصوم(علیهم السلام) پیوسته بر جد بزرگوارشان می گریستند و در ایام محرم محزون و غمگین بودند و می-کوشیدند تا برای امام حسین(علیهالسلام) مجالس عزاداری برپا کنند. شیخ مفید در “مسار الشیعه” نقل کرده که در روز عاشورا امام صادق(علیهالسلام) مجلس عزا برپا و از خوردن و نوشیدن خودداری میکرد، تا اینکه ظهر می شد، آنگاه مانند مصیبت زده ها غذای اندکی، مثل شیر، می خورد و غذای لذیذ تناول نمی کرد. امام رضا(علیهالسلام) درباره گرامی داشتن سالگرد شهادت امام حسین(علیهالسلام) به وسیله پدرش امام کاظم(علیهالسلام) می فرماید: «وقتی که ماه محرم فرا می رسید، پدرم شاد دیده نمی شد و پیوسته غمگین بود، تا اینکه ده روز می گذشت و روز دهم محرم میرسید. این روز روز مصیبت و غم و اندوه او بود و می فرمود: این روز، روزی است که حسین(علیهالسلام) در آن شهید شد».
در عصر امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) به جهت فرصت مناسبی که پیش آمده بود، مجالس عزا به صورت دستهجمعی در بیت شریف و در حضور امام برگزار می شد و شاعران و مداحان اشعاری را در مرثیه امام حسین(علیهالسلام) می خواندند.
در عصر امام صادق(علیهالسلام) عزاداری امام حسین(علیهالسلام) بیش از هرزمانی رونق گرفت. امام صادق(علیهالسلام) می فرمود: «امام حسین(علیهالسلام) به عزادار خود می نگرد و برای او طلب مغفرت می کند و خطاب به او می گوید: ای کسی که به خاطر من گریه می کنی، اگر از اجر و پاداشی که خدا به تو می دهد، آگاه شوی، شادیات بیش از اندوهت میشود». در اثر تشویق های آن جناب عزاداری امام حسین(علیهالسلام) به مناطق شیعهنشین نیز کشیده شد؛ چنانکه وقتی ابوهارون مکفوف در حضور امام صادق(علیهالسلام) شروع به مرثیهسرایی کرد، امام فرمود: «ای اباهارون! همانگونه که در میان خود ]یعنی شهر رقه[ می خوانید، اینجا نیز همانگونه بخوان».
امام رضا(علیهالسلام) در تمام دهه محرم محزون و غمگین بود و مجلس عزاداری و مرثیهسرایی ترتیب می داد و اگر شاعر یا مرثیه سرایی حضور داشت به او می فرمود اشعاری در مرثیه امام حسین(علیهالسلام) بسراید؛ در غیر این صورت خودش مصائب جدش را ذکر می کرد.
در قرن سوم هجری، یعنی بعد از عصر امام رضا(علیهالسلام)، ائمه اطهار (علیهم السلام) بیشتر اوقات در تقیه به سر میبردند و امکان برپاکردن مجالس عزاداری امام حسین(علیهالسلام) برای آنان مهیا نبود.
با گذشت زمان این مراسم در میان شیعیان رونق و گسترش یافت و عده ای در امر مرثیهسرایی مهارت کافی کسب کردند و برخی دیگر در این زمینه شهرت یافتند. در اوایل قرن چهارم هجری، یعنی از اواخر غیبت صغری، مرثیه گویی به نام خَلب مشهور بود که به دست حنابله بغداد کشته شد. همچنین در عصر معز الدوله از نوحهگری به نام ابناصدق سخن به میان آمده است.
ب) توصیهها و تشویقهای ائمه اطهار(علیهم السلام):
ت) ائمه اطهار(علیهم السلام) به شیعیان سفارش می کردند که در روز عاشورا از کسب و کار دست بکشند و حالت غم و عزا به خود بگیرند؛ چنانکه امام رضا(علیهالسلام) فرموده است: «هرکس در روز عاشورا در برآوردن حوائج خود نکوشد، خدا در دنیا و آخرت حوائج او را برآورده می کند و هرکس روز عاشورا را روز اندوه و گریه خود قرار دهد، خدای تعالی روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار می دهد و هرکس روز عاشورا را روز برکت (کسب و به دست آوردن پول) نماید و در این روز مال دنیا ذخیره کند، خدا برکت را از او برمی دارد».
توصیه های ائمه اطهار(علیهم السلام) جهت برپایی عزای امام حسین(علیهالسلام) به چند شکل بود:
۱) روایاتی که درباره ثواب گریستن و اشک ریختن بر امام حسین(علیهالسلام) وارد شده است.
۲) روایاتی که درباره ثواب سرودن شعر و گریاندن مردم در مصیبت امام حسین(علیهالسلام) وارد شده است.
۳) توصیه ائمه اطهار(علیهالسلام) جهت برپا کردن مجلس عزای امام حسین(علیهالسلام) در خانه های شیعیان.
سوم) عزاداری در عصر آل بویه
یکی از مهمترین مراحل عزاداری امام حسین(علیهالسلام) بعد از قدرت یافتن سلسله آل بویه در قرن چهارم هجری، یعنی دوره اوج گسترش تشیع، است. در این قرن حکومت هایی شیعی مانند علویان طبرستان، زیدیان یمن، حمدانیان در شمال عراق، فاطمیان در مصر و آل بویه در عراق و ایران روی کار آمدند. عزاداری امام حسین(علیهالسلام) برای نخستین بار در این قرن، در قلمرو حکومت آل بویه و تحت حمایت آنان به صورت علنی و عمومی در کوچه و بازار برگزار شد. عموم مورخان اسلامی، بهخصوص مورخانی که وقایع را به ترتیب سنواتی نوشته اند، در ضمن وقایع سال ۳۵۲ هجری و سال-های بعد از آن کیفیت عزاداری شیعه را در روز عاشورا نوشته اند. ابن جوزی گفته است: «در سال ۳۵۲ هجری معز الدوله دیلمی دستور داد، مردم در روز عاشورا جمع شوند و اظهار حزن کنند؛ در این روز بازارها بسته شد و خرید و فروش موقوف گردید؛ قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسه پزها هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند و در بازارها خیمه برپا کردند و به رسم عزاداری کرباس آویختند؛ زنان به سر و روی خود می زدند و بر حسین ندبه می کردند».
با توجه به اینکه قرن چهارم اوج گسترش تشیع بود و حکومت های شیعی در اکثر مناطق جهان اسلام از جمله ایران، عراق، یمن، شام، مصر و طبرستان گسترده بودند، این دستور معزالدوله به طور گسترده از سوی مناطق شیعه نشین، به خصوص بغداد، با استقبال روبه رو شد. از جمله سیف الدوله حمدانی ـ از حاکمان سلسله شیعی حمدانیان ـ در قلمرو حکومت خویش، در شمال عراق، در این سال دستور عزاداری عمومی برای امام حسین(علیهالسلام) صادر کرد. همچنین حاکمان فاطمی مصر، با اینکه با آل بویه رقیب بودند، از روش آنان پیروی کردند و در روز عاشورا، عزاداری عمومی را برای امام حسین(علیهالسلام) مرسوم کردند. بعد از این زمان برپایی عزاداری امام حسین(علیهالسلام) در روز عاشورا به سرعت در میان شیعیان گسترش یافت و از جمله مهمترین شعائر شیعی گشت.
در عصر آل بویه هرگاه عاشورا با عید نوروز یا جشن مهرگان مصادف می شد، انجام مراسم عید را به تأخیر می انداختند. حنبلیان بغداد، به جهت کثرت شیعیان و حمایت آل بویه، نتوانستند از برپایی این مراسم جلوگیری کنند، اگر چه عکسالعملهایی داشتند که گاهی خیلی شدید بود؛ از جمله حنابله برای دشمنی با شیعیان روز هجدهم محرم، یعنی روز قتل مصعب بنزبیر، را عزا می گرفتند. حتی در سال ۳۶۳ هجری حنابله بغداد به گفته ابنکثیر ـ که خود سنی متعصبی است و با شیعه دشمنی کرده ـ جاهلان سنی دسته ای به راه انداختند و گفتند: «با اصحاب علی می جنگیم». که در این فتنه تعدادی از طرفین کشته شدند. گاهی امیران آل بویه برای جلوگیری از فتنه های حنابله، مجبور می شدند دستور دهند، مراسم عزاداری عاشورا تعطیل شود، از جمله در سال ۳۶۷ هجری عضدالدوله دستور توقف عزاداری در روز عاشورا را صادر کرد.
بعد از زوال سلسله آل بویه، حنابله بغداد با یاری سلجوقیان، که جایگزین آل بویه شده بودند، از اهل سنت حمایت می-کردند، نسبت به عزاداری امام حسین(علیهالسلام) در روز عاشورا سخت گیری کردند و شعارهای شیعه را از مساجد پاک کردند و دستور دادند در محله کرخ بغداد در اذان به جای «حی علی خیر العمل»، «الصلوه خیر من النوم» گفته شود. آزار و اذیت حنابله به حدی شدت یافت که شیخ طوسی، عالم بزرگ شیعی، در سال ۴۴۸ هجری مجبور شد، بغداد را ترک کرده، به نجف اشرف مهاجرت کند. به تدریج و با گذشت زمان از تعصب سنی ها کاسته شد و به همزیستی مسالمت آمیز با شیعیان روی آوردند و حتی عزاداری روز عاشورا به میان آنان نیز راه یافت.
در عصر آل بویه مرثیهسرایی و سرودن اشعار، که قدیمی ترین شکل سوگواری امام حسین(علیهالسلام) به شمار می رود، گسترش یافت و شاعران بسیاری در مظلومیت سید الشهداء(علیهالسلام) به مرثیه سرایی پرداختند. پترچلووسکی در این باره می گوید: «مرثیه نخستین قالب بیان تعزیه بود». در همین بستر در قرن پنجم و ششم منقبتخوانی به وجود آمد و مناقبخوانان در مجامع عمومی اشعاری را در فضیلت و منقبت ائمه اطهار(علیهم السلام) و مظلومیت و مراثی امام حسین(علیهالسلام) قرائت می کردند.
مقتل خوانی: از قرن چهارم شکل دیگری از مرثیه سرایی در کنار سرودن اشعار گسترش یافت که عبارت بود از بیان مظلومیت شهیدان کربلا در قالب نثر. تألیف کتاب های فراوان مقتل در این راستا بوده است. با توجه به اینکه اینگونه کتاب ها صرفاً جنبه تاریخی نداشتند و گریاندن هم از انگیزه های تألیف آنها بوده است ـ شاهد آن آوردن احادیثی است که در ثواب و فضیلت گریه بر امام حسین(علیهالسلام) وارد شده است ـ از این رو واعظان در روز عاشورا در منابر ذکر مصیبت امام حسین(علیهالسلام) را می کرده اند. این کار مختص شیعه نبود و عالمان اهل سنت نیز در روز عاشورا مصیبت امام حسین(علیهالسلام) را ذکر می کردند. البته این شکل از مرثیه سرایی را می توان در امتداد قصه گویی دانست که در قرون نخستین متداول بوده است.
دسته سینهزنی: دسته های سینهزنی شکل جدید عزاداری بود که در عصر آل بویه به مراسم سوگواری امام حسین(علیهالسلام) افزوده شد. معز الدوله در سال ۳۵۲ شمسی دستور داد، روز عاشورا تعطیل شود. شیعیان به صورت دستهجمعی با حالت غم و اندوه به سر و روی خویش کاه و خاکستر می پاشیدند، به سر و سینه می زدند، اشعاری در عزای امام حسین(علیهالسلام) می خواندند و خیابانهای شهرها را می گشتند. همچنین در این روز مردم از تهیه غذا برای خویش خودداری می کردند. و نیکوکاران احسان و اطعام می دادند. تنها آلتی که از آن در این نوع دسته ها نام برده شده طبل است.
چهارم: عزاداری امام حسین(علیهالسلام) بعد از عصر آل بویه
مراسم عزاداری امام حسین(علیهالسلام) بعد از عصر آل بویه در روز عاشورا در مناطق شیعهنشین به طور جدی رواج داشته است. از این رو از قرن ششم به بعد کتابهای زیادی در موضوع مقتل و شهادت امام حسین(علیهالسلام) نوشته شد که انگیزه نگارش آنها تنها بیان وقایع تاریخی نبود. نویسندگان این کتابها بیشتر رونق مراسم عزاداری و سوگواری امام حسین(علیهالسلام) را در نظر داشته اند. در کتاب هایی همچون مقتل الحسین خوارزمی (۵۶۸ ه) و درر السّحط فی خبر السبط قضاعی (۶۵۸ ه) مرثیه های منثور امام حسین(علیهالسلام) آمده است. همچنین سیدبنطاووس (۶۶۴ ه) کتاب خود، «اللهوف علی قتلی الطفوف»، که به معنای حزن و اندوه بر کشتگان طف است را با بحث درباره ثواب گریستن بر اهلبیت(علیهالسلام)، به خصوص امام حسین(علیهالسلام)، شروع کرده است.
از قرن پنجم به بعد کسانی پیدا شدند که در کوچه، بازار، مسجد و مدرسه فضایل و مناقب خاندان پیامبر(ص) را می خواندند و مظلومیت آنان، به ویژه امام حسین(علیهالسلام)، را ذکر می کردند که به آنان مناقبخوان و بعدها مداح می گفتند.
اگر چه پیش از روی کار آمدن آل بویه برخی از گروه های متعصب اهل سنت به پیروی از بنی امیه و نواصب (ناصبی ها) نسبت به عزاداری امام حسین(علیهالسلام) عکسالعمل های منفی داشتند و این عکس العمل ها در عصر آل بویه در قالب درگیری های بسیاری، که در روز عاشورا میان حنابله و شیعیان روی می داد، بروز می کرد، ولی به تدریج به دلیل جایگاه خاندان پیامبر و علاقه اهل سنت به سادات سوگواری امام حسین(علیهالسلام) در روز عاشورا به میان آنان نیز راه یافت.
تقرب به اهلبیت(علیهالسلام) در میان اهل سنت متأثر از تمایل عالمان بزرگ اهل سنت به محبّت اهلبیت(علیهم السلام) است.
ششم) عزاداری امام حسین(علیهالسلام) در عصر صفوی
در عصر صفوی مراسم عزاداری و سوگواری امام حسین(علیهالسلام) وارد مرحله جدیدی شد. شاهان صفوی نه تنها خود شیعه و علاقهمند به خاندان پیامبر(ص) بودند، بلکه خود را ملزم به ترویج مکتب اهلبیت(علیهم السلام) و اشاعه مذهب شیعه می دانستند. یاد و ذکر شهادت امام حسین(علیهالسلام)، به عنوان یکی از شعائر و نمودهای مهم تشیع، در این عصر به رشد و شکوفایی چشم گیری رسید و تقریباً به مرحله تکامل خود پا نهاد.
در این عصر عزاداری امام حسین(علیهالسلام) به تمام مناطق قلمرو حکومت صفویان، حتی روستاها نیز کشیده شد. در حالی که قبل از آن در برخی از مناطق همچون اصفهان، که متعصبان اهل سنت در اکثریت بودند، برپایی این مراسم میسر نبود.
در آن دوره سوگواری افزون بر دهه محرم و عاشورا، به ماه صفر و ماه رمضان، که اوقات شهادت و رحلت سایر معصومان(علیهالسلام) در آنها واقع شده است ، گسترش یافت؛ در حالی که پیش از این گزارشی از سوگواری شیعیان در سایر روزها، غیر از روز عاشورا، وجود ندارد. (البته از عصر امام صادق(علیهالسلام) شیعیان عراق در روزهایی غیر از عاشورا، که روایاتی در فضیلت زیارت امام حسین(علیهالسلام) در آن روزها وارد شده، در کربلا و کنار قبر آن حضرت به عزاداری می پرداختند.
از زمان صفویه به بعد تکیه ها، حسینیه ها و موقوفات مربوط به عزاداری امام حسین(علیهالسلام) در ایران شکل گرفت. یکی دیگر از زمینه های سوگواری امام حسین(علیهالسلام) در این عصر وجود طریقت های صوفی بود. برای صفویان قزلباش، که قدرت سیاسی و نظامی نیز داشتند، دهه محرم بستر خوبی بود که ریاضت های صوفیانه را در قالب سوگواری امام حسین(علیهالسلام) جلوه گر کنند.
عزاداری در عصر صفویه به شکلهای زیر بوده است:
أ) روضهخوانی:
واژه روضه و عنوان روضهخوانی در اوایل عصر صفوی پدید آمد و پیش از آن، این اصطلاح وجود نداشت. روضه خوانان در عصر صفوی کار مناقبخوانان، مداحان و مرثیه سرایان گذشته را انجام می دادند. از سوی دیگر جای قصه گویان و مقتلخوانان و حتی واعظان را هم گرفته بودند.
از این زمان به بعد وعظ و خطابه و مرثیه سرایی در وجود روضه خوانان جمع شد و آنان با در آمیختن نظم و نثر مردم را به گریه وامی داشتند. اینان از میان تحصیلکردگان علوم دینی بودند.
ب) دسته های سینهزنی:
راه افتادن دسته های سینهزنی از زمان آل بویه در میان شیعیان رایج گردید. در عصر صفوی نیز دسته های سینهزنی با خواندن اشعار با آهنگ یکنواخت ـ که در سوگ امام حسین(علیهالسلام) سروده شده بود ـ در کوچه ها و خیابان ها می-گشتند. در این عصر برای افزایش هیجان مردم و هر چه شکوهمندترشدن دسته های عزاداری نواختن طبل و کوبیدن سنج معمول گردید و ادوات جنگی ـ که در میدان رزم کاربرد داشت ـ به اینگونه مجالس راه یافت. شیپور زنی، علمگردانی، حرکت دادن کتل و گردانیدن مرکب بدون راکب در میادین عمومی و معابر در هنگام عزاداری از سنتهای رایج این عصر به شمار می آید.
از جمله چیزهایی که بعد از این عصر به دسته های سینهزنی اضافه شد، خون آلود کردن سر و صورت با تیغ و قمه زدن به فرق سر بود. با توجه به گزارش هایی که در عصر قاجار موجود است، این عمل در آن زمان معمول بوده است. به احتمال زیاد در ابتدا این عمل از سوی صوفیان و درویشان انجام می گرفته است.
ج) تعزیه و شبیه خوانی:
با توجه به گزارش هایی که از سوی سفرنامهنویسان از شکل عزاداری عصر صفوی در دست است، می توان گفت که تعزیه و شبیهخوانی در عصر صفوی به عنوان شکل مستقلی از عزاداری و سوگواری ایام محرم در کنار دسته های سینهزنی، مطرح نبوده است، بلکه در مراحل مقدماتی و ابتدایی قرار داشته است. در سفرنامه پیتر و دلاوله در عصر شاه عباس آمده است: «پس از اینکه روز دهم ماه محرم، یعنی روز قتل، فرا رسید، از تمام اطراف و محلات اصفهان، و به طوری که قبلاً به مناسبت روز قتل علی(علیهالسلام) توصیف کردم، دسته های بزرگی به راه می افتد که به همان نحو بیرق و عَلَم با خود حمل می کنند و بر روی اسب های آنان سلاح های مختلف و عمامه های متعدد قرار دارد و به علاوه چندین شتر نیز همراه دسته ها هستند که بر روی آنها جعبه هایی حمل می شود که درون هر یک چند بچه به علامت بچه های اسیر حسین شهید قرار دارند. علاوه بر آن، دسته ها هر یک به حمل تابوت هایی می پردازند که دور تا دور آنها مخمل سیاه رنگی پیچیده شده و روی آنها یک عمامه که احیاناً به رنگ سبز است و همچنین یک شمشیر جای داده اند».
همچنین در سفرنامه تاورنیه، که در عصر شاهصفی، صفوی به ایران آمده، از اسب های بی سوار و عماری هایی که طفلی در آن به علامت جناب علی اصغر خوابیده در دسته های عزاداری ذکر به میان آمده، که به نحوی به هدف ترسیم عینی واقعه کربلا انجام می گرفته است.
درباره اینکه تعزیه به صورت تکاملیافته امروزی از چه زمانی معمول گشته نصرالله فلسفی می نویسد: «تعزیهخوانی ظاهراً در زمان شاه عباس و جانشینان او هنوز در ایران مرسوم نبوده؛ زیرا در هیچ یک از تواریخ و سفرنامه های این زمان نامی از آن برده نشده است. برپا ساختن مجالس تعزیه از زمان پادشاهی کریم خان زند متداول شد. نوشته اند که در عهد وی سفیری از فرنگستان به ایران آمد و در خدمت آن پادشاه شرقی در تعریف تأثرهای حزن انگیز بیان کرد و کریم خان پس از شنیدن بیانات وی دستور داد که صحنه هایی از وقایع کربلا و سرگذشت هفتاد و دو تن را ساختند و از آن حوادث غمانگیز مذهبی نمایش هایی ترتیب دادند که به تعزیه معروف گشت».
تعزیه نخست در چهارراه ها و میادین انجام می شد و بعدها به بازارها، کاروانسراها، منازل شخصی و تکیه هایی که در عصر قاجار ایجاد شدند کشیده شد. تعزیه در دوره قاجار هم از نظر محتوا و کیفیت و نحوه برگزاری و هم از نظر محل برپایی به تکامل رسید.
یادآوری میشود که هدف ما در این بخش بررسی اجمالی عزاداری امام حسین(علیهالسلام) در گذر تاریخ و تنها پرتو افکنی در این زمینه است، نه تفصیل و استقرای آن؛ چراکه چنین امری ـ فعلاً ـ نه در توان ما است و نه در حد اقتضای این اثر. از این رو اگر سیر تاریخی عزاداری امام حسین(علیهالسلام) در مناطق مختلف جهان، از جمله در شبه قاره هند، طرح نشده، و نیز اگر اشکال مختلف عزاداری در زمان ما در کشورهای مختلف بررسی نشده، خوانندگان گرامی ما را معذور میدارند.
منابع
۱. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، قم، مؤسسه انتشارات علامه.
۲. ابن کثیر، البدایه و النهایه، منشورات مکتبه المعارف، بیروت، ۱۴۰۸ .
۳. ابو المحاسن تغری بردی اتابکی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و قاهره، مصر، افست دار الکتب.
۴. تنوحی، قاضی ابوعلی، النشوار و المحاضره، بیروت، ۱۳۹۱.
۵. ابن قولویه، جعفر بن محمد بن قولویه القمی، کامل الزیارات، مکتبه الصدوق، ۱۳۷۵ ق.
۶. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، تهران المکتبه الاسلامیه، ۱۴۰۳ ق.
۷. زندگانی شاه عباس اول، انتشارات علمی.
۸. شیخ مفید، مسار الشیعه، المؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، ۱۴۱۳ ق.
۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، بیروت دار الکتب العلمیه.
۱۰. ناصری، عبدالحمید تشیّع در خراسان عهد تیموریان، آستا نقدس رضوی، بنیاد پژوهش های اسلامی، ۱۳۷۸ ق.
۱۱. رازی، عبدالجلیل: النقص.
۱۲. پتروچلوکووسکی، تعزیه هنر بومی ایران، ترجمه داوود حاتمی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ج ۱، ۱۳۶۷ش.
۱۳. س ـ ج و ـ بنجامین، ایران و ایرانیان، ترجمه مهندس محمد حسین کردبچه، سازمان انتشارات جاویدان، ج ۱، ۱۳۶۳ ش.
۱۴. ابن بطوطه، رحله، دار الکتب العلیمه بیروت.
۱۵. واصفی، زین الدین محمود، بدایع الوقایع، انتشارات بنیاد فرهنگی ایران، چاپ ۲، ۱۳۴۹ ش.
۱۶. فقیهی، علی اصغر، آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه، چاپخانه دیبا، چاپ ۳.پایش سبک زندگی، سال اول، شماره ۴، آبان ۱۳۹۳، صفحات ۸۲-۸۸.