زندگی معنوی ـ جلسه نود و هفتم
وَ بِالْإِسْتَقْصَاءِ فِی رُؤْیَةِ عِلَلِ الْخِدْمَة
موضوع بحث در انابه وفایی، دومین درجه از باب چهارم کتاب منازل السائرین(انابه)، به اینجا رسید که آدمی باید به یک اقدام مهمی دستیازد و آن این است که تلاش و کاوش فراوان نماید جهت یافتن علل و آسیبهای کم خدمتی به دیگران. همچنین بیان شد که خدمترسانی انسان در چهار بخش جمادات، گیاهان، حیوانات و انسانها قابل تصور است و در ادامه برای روشن شدن موضوع یک سلسله اصول و مقدماتی توضیح داده شد.
اصل اول: جهان هوشمند است.
عالَم هوشمنداست و علم در سراسر هستی جاری است. چرا که آنها خواست و نیت انسان را می فهمند و براساس آن تعاملی دو سویه و متقابل خواهند داشت. با اثبات هوشمندی کائنات، تعامل ما با تمام موجودات به ویژه جمادات، تعامل یک موجود حیّ یا موجود حیّ دیگر خواهد بود.
اصل دوم: جهان مسخّر بشر است.
خداوند جهان را به گونه ای آفرید و مسخّر نمود که در خدمت آدمی باشد، یعنی آدمی از منافع آنها استفاده کند. اصل تسخیر هرگز به معنای مالکیت انسان نسبت به جهان نیست، بلکه جهان فقط یک مالک دارد و آن خداوند است.
اصل سوم: جهان به انسان خدمترسانی میکند.
همراه شدنها و همراهنشدنهای جهان با انسان هر دو تحت اسم ربّ است. خداوند جهان را به گونه ای آفرید که هماهنگی در متن هستی و تکوین خداوند وجود دارد. (اصل هماهنگی در جهان هستی) همه چیز در عالم به همه چیز ربط دارد، منتها این ربط های بی نهایت را انسان نمیبیند و متأسفانه چون نمی بیند، آن را ناموجود می پندارد.
از منظر قرآن: در قرآن صدها آیه در باب جهان طبیعت آمده است. در تمام این موارد نگاه خداوند نسبت به غیرِ انسان، استقلالی نبوده، بلکه در راستای وجود آدمی بوده است.
نکته اول: آیات دربارة زمین
فراش(بستر استراحت ـ جایگاه گسترانده شده): الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا؛ همان [خدایى] که زمین را براى شما فرشى [گسترده] قرار داد (بقره/22) وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ؛ و زمین را گسترانیدهایم و چه نیکو گسترندگانیم. (ذاریات/48)
مهاد (گهواره، وسیله متحرکی که حرکاتش باعث راحتی و آسایش و خواب بشر می شود.): الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا؛ همان کسى که زمین را برایتان گهوارهاى ساخت (طه/53)
قرار (وسیله آرامش و آسایش مردمی): أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا؛ [آیا شریکانى که مىپندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت (نمل/61) اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا؛ خدا [همان] کسى است که زمین را براى شما قرارگاه ساخت. (غافر/64)
ذلول (زمین دام زیر ران بشر است نه چموش و ناآرام): هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا؛ اوست کسى که زمین را براى شما رام گردانید. (ملک/15)
مهاد: أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا؛ آیا زمین را گهوارهاى نگردانیدیم؟ (نبأ/6)
بساط(بسط دادهش ده و گسترده): وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا؛ و خدا زمین را براى شما فرشى [گسترده] ساخت. (نوح/19)
با مرورکلیدواژههای ذکر شده می توان به نتایج زیر دست یافت:
نتیجه اول: بیشک زمین وسیله آرامش برای بشر (آرامگاه) است.
نتیجه دوم: خداوند است که زمین را اینگونه (آرامگاه) آفریده است.(ظهور اسم مالکیت.)
نتیجه سوم: خداوند در پارهای از آیات، آرامش بخشی را به زمین هم نسبت داده است و این بدین معناست که خداوند حقیقتاً این فعالیت را به این شیء داده است. در عین حالی که خود خدا این خواص را به آن شیء یا مانند آن داده، آن ویژگی را به آن شیء هم نسبت داده است.
نتیجه چهارم: از برخی واژهها خصوصاً «مهاد» حرکت زمین (حرکت وضعی و انتقالی) به دست میآید.
نکته دوم: آیات دربارة درختان و گیاهان و روییدنیها (محیط زیست)
خَضِر(سبز لذت آفرین): وَهُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا؛ و اوست کسى که از آسمان، آبى فرود آورد؛ پس به وسیله آن از هر گونه گیاه برآوردیم، و از آن [گیاه] جوانه سبزى خارج ساختیم. (انعام/99)
بهجت(شادی سرور و آرامشی که از زیبایی یک شیء برخیزد.): فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ؛ پس به وسیله آن، باغهاى بهجتانگیز رویانیدیم. (نمل/60)
رسول خدا صلی اللهُ علیه و اله فرمود:
مَنْ أَرَادَ أَنْ یَشَمَّ رِیحِی فَلْیَشَمَّ الْوَرْدَ الْأَحْمَرَ؛ هر کس که بخواهد بوی عطر مرا استشمام کند ، گل سرخ ( گل محمدی) را ببوید.( مستدرک الوسائل، ج1،ص434)
نکته سوم: آیات دربارة آب
زلال آب: وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ؛ و هر چیز زندهاى را از آب پدید آوردیم؟ (انبیاء/30)
این آیه را به دو شکل میتوان معنا کرد.
معنای اول( معنای غلط): هر چیزی را از آب، زنده آفریدیم.
معنای دوم (معنای صحیح) هر چیز زنده ای را از آب، زنده کردیم و زندگی بخشیدیم. از این آیه به دست میآید که مهم ترین عامل در چرخة حیات موجودات جاندار، آب است.
خداوند هر چه آفرید، دو چیز آفرید: (آب نیز از این قاعده مستثنا نیست.)
1) ذات آن شیء را
2) خواص آن شیء را
خواص اشیاء نیز دو دستهاند:
1) محسوس که همگان می فهمند.
2) خواصی که قرآن بیان میکند (خواص ارزشی). تأکید قرآن بر این آثار بیشتر است.
خواص آب: وَیُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَیُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ وَلِیَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِکُمْ وَیُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ؛ و از آسمان بارانى بر شما فرو ریزانید تا شما را با آن پاک گرداند، و وسوسه شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را محکم سازد و گامهایتان را بدان استوار دارد. (انفال/11)
خداوند آب را مسخرّ نمود و به آن فرمان داد تا در خدمت انسان باشد. آب میتواند تا عمیقترین لایه وجودی آدمی نفوذ کند و باعث الفت دلها و جانها و قلبها به یکدیگر شود. خداوند آب را وسیله آرامش، نشاط و شادمانی بشر آفرید، آب رمز آرامش است. آب سرّ تألیف قلوب انسانها است.
خداوند در پایان مکالمه با ملائکه در باب خلقت انسان، خداوند میفرماید: أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؛ آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمانها و زمین را مىدانم.(بقره/33) در این آیه غیب هم به آسمان و هم به زمین نسبت داده شده است. در قرآن الأرض(زمین) نماد جهان ماده و جماد است. از این آیه برداشت میشود که بخشی از عالم غیب (جهان نادیدهها) در عالم مادیات است.
جهان نادیدهها دو بخش است: مجردات و مادیات و در این آیه « السَّمَاوَاتِ » اشاره دارد به جهان مجردات و «الْأَرْضِ» به همان دیدهها. نادیدههای زمین از دیدههایش بسیار بیشتر است. با مطالعه کلیدواژههای اصلی علوم فیزیک و شیمی(مثل اتم، انرژی، مغناطیس و موج) پی خواهیم برد که بنیاد علوم تجربی غیب است.
حاصل آنکه در جای جای طبیعت فقط یک چیز جاری است و آن خدمترسانی و نفعدهی به بشر. این است مواجهه جهان طبیعت با آدمی.