زندگی معنوی 27/ 1/ 1396
در جلسه گذشته، در ادامه توضیح تمییز نعمت از نقمت، به عنوان درجة اول باب محاسبه به این نکته اشاره شد که با عبور از ظاهر حوادث میتوان به باطن آنها رسید. کسی میتواند چنین بشود که از بُعد مادّی و جسمانیت خود عبور کند. البته رسیدن به این مقام، به حرف نیست بلکه به عمل و انتخابهاست. در ادامه مطرح شد که شادی و آرامش واقعی، خواستة همة انسانهاست. برای رسیدن به آرامش، یک تمرین معنوی ارائه گردید.
ادامه بحث:
درجه دوم باب محاسبه عبارت است از: «سالک بداند تمام طاعات و عبادتش از سر منّت الهی است.» برای توضیح این درجه، به نکات زیر اشاره میکنیم:
نکتة اول: به طاعات و آثار آن، دو گونه نگاه و رویکرد میتوان داشت:
ـ طاعات و آثار آن، استحقاقی هستند.
ـ طاعات و آثار آن، امتنانی هستند.
بیشتر افراد، نگاه اول را دارند؛ یعنی انتظار، توقع و طلبکاری نسبت به پاداش دارند. این نگاه، نادرست است؛ زیرا، خدا غنّی مطلق است و نیازی به طاعات ما ندارد. بنابراین، رویکرد دوم درست است، به چند دلیل:
دلیل اول: هر طاعتی، نیازمند فکر است و این تفکر را خدا میدهد. بنابراین، طاعات و آثار آن، از خداست.
دلیل دوم: برای انجام کار خوب، علاوه بر تصوّر، نیازمند حسّ نیز هست. این حسّ نیز از خود ما نیست، بلکه از سوی خداوند است. پس حسّ طاعت نیز از ما نیست.
دلیل سوم: علم، شوق و اراده (عزم و جزم)، مبادی فعل ارادی انسان را تشکیل میدهند. علم، همان تفکر و شوق، همان حسّ است. علاوه بر فکر و حسّ، انجام طاعت، نیازمند قوای جسمانی است. منظور از قوا و نیروها، تمام توانمندیهایی است که خدا در اعضای انسان قرار داده است که لحظه به لحظه به انسان عطا میشود.
پس فکر، حسّ و نیرو و توان طاعات را به انسان میدهند. البتّه یک چیز میماند، و آن هم اراده و انتخاب آن طاعت از سوی انسان است. بنابراین، چون انتخابش با انسان است، مسئولیتش هم با اوست.
انسانها برای انجام طاعات، نیازمند عواملی هستند که همة آنها را خدا به انسان عطا میکند و انسان، فقط آن طاعت را انتخاب مینماید. درنتیجه، طاعات انسان، امتنانی است نه استحقاقی.