همسرآزاری

نویسنده: محمدرضا آتشین‌صدف

مقدمه

همسرآزاری از  آسیب‌های اجتماعی تا حد زیادی پنهان است که معمولاً در محیط بسته خانه شکل گرفته و سبب عدم اطمینان و از هم گسیختگی کانون خانواده می‌شود. قربانیان اصلی خشونت در محیط خانواده، در مرحله نخست، زنان و پس از آن کودکان و سالمندان و سرانجام مردان‌اند. همسرآزاری معضلی است که در سبک زندگی معاصر بیش از هر زمان دیگری در جوامع، مورد توجه و بررسی کارشناسان قرار گرفته است.
مقوله همسرآزاری از جمله اخبار داغی است که اگر هر روز در صفحات حوادث روزنامه‌ها دیده نشود، دست‌ِکم هر چند روز یک بار با مطالبی به صورت گزارش یا مقاله‌های گوناگون به آن پرداخته می‌شود. پدیده‌ای با عنوان آزار همسر، مقوله‌ای است که به‌طور طبیعی در هر جامعه‌ای به صورت‌های گوناگون وجود دارد.
خشونت فیزیکی و بدنی ، مانند صدمه زدن به اشیای منزل و ضرب و شتم همسر، یا خشونت روانی و کلامی مانند تحقیر، بهانه‌جویی نسبت به چهره و شرایط جسمانی زن و ابراز تنفر نسبت به بستگان وی و همچنین خشونت اجتماعی شامل منع اشتغال و تحصیل، ممنوعیت ارتباط با بستگان حتی به صورت تلفنی که بیشتر در استان‌های غربی کشور شایع است. خشونت اقتصادی مانند نپرداختن خرجی و در نهایت صدمات و آزارهای جنسی از طریق تحمیل نسبت به همسر و در معرض فحشا و فساد قرار دادن وی به خاطر اعتیاد و غیره، مهم‌ترین و شایع‌ترین انواع همسرآزاری مردان نسبت به زنان است.
فرهنگ و سبک زندگی اسلامی و آموزه‌های نورانی آن، در برخورد با پدیده‌هایی همچون خشونت خانگی ، بر پیشگیری و بازدارندگی تأکید می‌ورزند. تأکید اسلام بر پرورش اخلاقی و کرامت شخصیت انسان از جمله عوامل مهم پیشگیری از رفتارهای غیراخلاقی و تعرض به حقوق و شخصیت دیگران است. در کنار این اصل کلی، توجه به تغافل و انجام رفتار کریمانه با هم‌نوعان، به‌ویژه با زیردستان و در هنگام خشم، می‌تواند یکی از ابزارهای مهار خشونت از دیدگاه اسلام شمرده شود که در عین‌حال بار ارزشی و معنوی نیز دارد.
همسرآزاری به دو گونة زن‌آزاری یا خشونت خانگی علیه زنان و شوهرآزاری تقسیم می‌شود که با توجه به گسترده‌تر و فراوان‌تر بودن گونة اول ما در این پرونده به بررسی آن می‌پردازیم و خوانندة علاقه‌مند می‌تواند برای مطالعه در زمینة گونة دوم، خود به آثار مرتبط با آن مراجعه کند.

۱)    گسترة خشونت علیه زنان در جهان

پژوهش‌های بین‌المللی همواره نشان داده‌اند که خشونت خانگی شیوع بالایی دارد و به‌ویژه زنان، بیشتر از افراد دیگر مورد اهانت، آسیب، تجاوز یا قتل توسط همسر فعلی یا سابق خود قرار می‌گیرند. تحقیقات نشان داده است که در سال ۱۹۹۸ در بیش از ۸۵ درصد مواردِ همسرآزاری، شخص قربانی زن است و نتایج حدود ۸۰ مطالعه در بیش از ۵۰ کشور جهان بیان‌گر همین واقعیت است. جامع‌ترین مطالعه در این زمینه توسط سازمان جهانی بهداشت (WHO) در سال ۱۹۹۷ آغاز شد. در این مطالعه، مصاحبه‌گران آموزش دیده، از یک نمونة ۲۴۰۰۰ نفری زنان، در ۱۵ ناحیه از ۱۰ کشور، اطلاعاتی گردآوری کردند. یافته‌ها نشان داد که خشونت علیه زنان در تمام کشورهای مورد مطالعه شایع است، اگرچه تفاوت‌های بارزی بین کشورها وجود داشت. فراوانی زنانی که در طول عمر خود خشونت فیزیکی یا جنسی یا هر دو را تجربه کرده بودند ۱۵ تا ۷۱ درصد و برای بیشتر نواحی، این رقم بین ۲۹ تا ۶۲ درصد بود. پایین‌ترین میزان خشونت مربوط به ژاپن و بالاترین میزان مربوط به بنگلادش، اتیوپی، پرو و جمهوری خلق تانزانیا بود. پس از این مطالعه، مطالعات مبتنی بر جمعیت در کشورهای مختلف افزایش چشم‌گیری داشت؛ به‌طوری که تعداد بررسی‌ها از ۸۰ مطالعه به ۳۰۰ مطالعه در سال ۲۰۰۸ افزایش یافت.

۲)    وضعیت همسرآزاری در ایران

در ایران نیز مانند بسیاری از کشورها، همسر آزاری یکی از مشکلات بهداشت روان و آسیب‌های اجتماعی است. طرح ملی بررسی خشونت خانگی در زنان در سال ۱۳۹۴، شیوع همسرآزاری جسمانی را در طول زندگی مشترک، ۲۸ درصد گزارش کرده است. در مطالعه‌ای روی زنان مراجعه کننده به یک درمانگاه زنان و زایمان در تهران، فراوانی همسرآزاری جسمانی، ۳۶ درصد گزارش شده است. دیگر پژوهش‌ها این میزان را بیشتر گزارش کرده‌اند. برای نمونه، پژوهش خسروی و همکاران که روی زنان باردار مراجعه کننده به بخش‌های زایمان بیمارستان‌های سنندج انجام شد، نشان داد ۵/۶۰ از آنان در دوران بارداری تحت همسرآزاری قرار گرفته‌اند. پژوهش دیگری نیز که روی زنان باردار غرب تهران انجام گرفت، فراوانی کلی همسر آزاری را در همین حدود (۶۰ درصد) گزارش کرد. همچنین پژوهش دیگری روی دانشجویان متأهل دانشگاه نشان داد که ۹۴ درصد دانشجویان تجربة بدرفتاری داشته‌اند که از این تعداد ۸۳ درصد زن و ۱۷ درصد مرد بودند. نیز در پژوهشی دیگر بر روی ۱۱۸۶ زن از تمام مناطق شهر تهران به نتایج مشابهی در مورد شیوع انواع همسرآزاری رسیدند. آنان همچنین دریافتند که همسرآزاری از هر نوع، پیش‌بینی کننده‌ای قوی برای نشان دادن اختلال در سلامت عمومی فرد است.
بنا بر اعلام معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، سال۱۳۹۳ بیش از ۶۰۰ هزار تماس با اورژانس اجتماعی برقرار شده است که از بین این تماس‌ها ۶ درصد (شش درصد) اختصاص به همسرآزاری از نوع جسمی دارد.  گفتنی است که بنا بر اعلام معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، بیشترین تماس‌ها با اورژانس اجتماعی در سال ۹۴ مربوط به کودک‌آزاری و همسرآزاری بوده است.

۳)    خشونت خانگی چیست؟

خشونت ، «رفتاری تعرض‌آمیز با دیگران به‌قصد آسیب رساندن جسمانی یا روانی یا تهدید این امور است».  البته مفهوم خشونت امری نسبی است و متناسب با زمان و مکان تغییر می‌یابد. بدین‌جهت، رفتاری ممکن است در یک موقعیت زمانی و مکانی یا سبکی از زندگی، خشونت شمرده نشود، ولی در موقعیتی دیگر خشونت به‌شمار آید. فضای خانه و محیط خانواده یکی از بسترهای خشونت است. برخی موارد این خشونت عبارت‌اند از: بدرفتاری با کودک، بدرفتاری با همسر (زن یا شوهر) و بدرفتاری فرزندان با والدین. در این میان خشونت با همسر عبارت است از هرگونه بدرفتاری با وی شامل آسیب‌رسانی روانی مانند تهدید و ترساندن، تحقیر و انتقاد شدید و خشونت بدنی مانند سیلی زدن و هل دادن تا استفاده از سلاح.
منزوی کردن و محروم کردن نیز گونه‌ای آزار رسانی است که گاه با رفتارهای به‌ظاهر غیر خشن صورت می‌گیرد. در بسیاری موارد خشونت علیه زنان در خانواده یا بیرون، جنبة جنسیتی می‌یابد. به این صورت که مرد بر اساس برتری‌های جنسیتی خود مانند توان بدنی بیشتر یا قدرت اقتصادی بالاتر، با زن به‌گونه‌ای رفتار می‌کند که موجب آزار، آسیب یا رنج روانی او می‌شود. برخی این موارد را خشونت جنسی علیه زنان می‌خوانند.

۴)    موارد خشونت علیه زنان

خشونت علیه زنان را به‌ویژه در سبک زندگی خانواده، از نظر آسیبی که به آنان وارد می‌شود می‌توان به دو نوع کلی «روانی» و «بدنی» تقسیم کرد: خشونت بدنی ممکن است به‌صورت حمله به زن، ضرب‌وجرح او، رفتار جنسی آزارنده، فشار و تحمیل بدنی مانند اجبار کاری صورت گیرد. خشونت روانی، گاه در گفتار و کلام است که نمونه‌های آن عبارت‌اند از: انتقاد ناروا، تحقیر، بددهانی، فحاشی، توهین، تمسخر، گوشه و کنایه و متلک‌پرانی و تهدید به انجام کارهایی که به زن آسیب می‌رساند؛ و گاه در حالات چهره و دیگر علائم غیرکلامی رخ می‌نماید. حالات چهرة حاکی از خشم، بی‌اعتنایی، تنفر، تمسخر و… نوعی خشونت روانیِ به‌ظاهر آرام است. آهنگ صدای بلند، حالت بدنی هجوم‌برنده یا مسلط به خود گرفتن و تماس چشمی غضبناک و نفرت‌زا، موارد دیگری از حالات غیرکلامی خشونت‌آمیز است. بدیهی است برخی از این موارد خشونت به معنای مصطلح نیست ولی نوعی آزار به‌شمار می‌آید.
خشونت روانی ممکن است جنبة اقتصادی و مالی داشته باشد. ندادن مخارج زندگی و تحت‌فشار قرار دادن زن از این‌جهت، تصرف اموال شخصی وی و از بین بردن اموال او، آسیب‌های روانی شدیدی بر وی وارد می‌کند.
خشونت حقوقی علیه زن، استفاده از برتری‌ها و امتیازهای حقوقی خود برای ضربه زدن به اوست؛ مثلاً طلاق گرفتن یا ازدواج مجدد گاه برای آسیب زدن به زن صورت می‌گیرد. ایجاد محدودیت در رفت‌وآمد به‌قصد آزار زن، جلوگیری از پیشرفت علمی، فکری و اجتماعی نیز نوعی خشونت روانی است. خشونت‌ها علیه زن در خانواده ابتدا جنبة روانی دارد و در گفتار بازتاب می‌یابد و بعد به‌تدریج ابعاد بدنی پیدا می‌کند.

پایش سبک زندگی، سال چهارم، شماره ۱۶، آذر ۱۳۹۵، صفحات ۵۴-۵۸.

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.