گرایش به ماهواره در سبک زندگی جدید
نویسنده: عبدالرضا آتشین صدف
عوامل گرایش به ماهواره
عوامل متعددی در گرایش مردم ایران به ماهواره تأثیرگذار است.
عامل نخست: تمایل خانوادههای ایرانی به دیدن سریال و ترجیح آن بر سایر برنامهها، تا جایی که بسیاری از شبکههای ماهوارهای اکنون به پخش سریال اقدام کردهاند.
عامل دوم: تمرکز شبکههای ماهوارهای بر حوزههایی از زندگی اجتماعی که جزو حوزههای ممنوع و بعضاً خط قرمزهایِ جامعه ایرانی به شمار میروند، مانند روابط نامتعارف با جنس مخالف؛ نوشیدن مشروبات الکی در مواقع جشن و غم؛ عدم تقید به ظواهر مذهبی و اکتفا به نیت پاک؛ روابط نامتوازن میان افراد دارای اختلاف سنی بسیار و مواردی از این قبیل.
عامل سوم: بیننده ایرانی در بسیاری موارد به خود حق میدهد تا ذهن خسته از کار روزانه و درگیریهای اقتصادی و اجتماعی خود را با دیدن برنامههایی بدون محتوا، اما سرگرم کننده و جذاب، هر چند مضر آرام کند.
عامل چهارم: وجود برخی سریالهای کمجاذبه و غمبار داخلی که فاقد پاسخگویی به نیاز سرگرمی و رفع خستگی مخاطبان ایرانی است.
آسیبشناسی ماهواره
به طور کلی می توان آثار شبکه های تلویزیونی ماهواره ای را بر اساس تحقیقات انجام شده به قرار زیر دسته بندی کرد:
تضعیف پیوند عاطفی خانواده
گسترش و استفاده افراطی ماهواره ها با کارکرد متنوع و دگرگون سازی های پیوسته خود، رفته رفته سبب آسیب پذیر شدن پیوند عاطفی خانواده ها شده، استحکام خانواده را به مخاطره می اندازد. در این صورت خانواده، قوی ترین عامل دوام و رشد خود را که عاطفه و صمیمیت میان اعضاست، به فراموشی می سپارد.
به نحوی که در حال حاضر کاهش ارتباطات کلامی که از ساده ترین نوع مناسبات انسانی در خانواده محسوب می شود، به ۱۵ تا ۱۷ دقیقه در روز رسیده و موجبات کمرنگ شدن همدلی، از بین رفتن صمیمیت و گسست عاطفی شده است. خانواده هایی که تحت شعاع این برنامه ها قرار دارند، از مسیر اصلی تربیتی خود که ریشه در مکتب اسلام دارد، فاصله گرفته و نتیجه سوء و زیانبار آن سستی در روابط خانوادگی و در سطح وسیع تر سبب افزایش فساد و بالا رفتن آمار طلاق در کشور خواهد شد.
تغییر ارزشها و جایگزینی ضدارزشها
شبکه های ماهواره ای، هویت تازه ای به مخاطبان خود می بخشند و آنها را وامی دارند تا ارزشهای غلط و فاسد را جایگزین ارزشهای اخلاقی دانسته، در حفظ ثبات آنها تلاش کنند؛ چرا که زبان تصویر، قدرت فوق العاده ای در جهت تحکیم یا تضعیف ارزشها دارد؛ ازاینرو برنامه ها ماهواره در کشورهای سازنده، شاید مناسب حال مردم آن جامعه و در جهت سیاستهای حاکم بر آن باشد؛ ولی در جامعه ای با روابط، ارزشها و هنجارها متفاوت، نتیجه عکس دارد و هنجارهای جامعه اسلامی را مورد هجوم قرار می دهد و کارکردهای خانواده را دچار تغییر می کند که اگر به درستی مدیریت نشود، خانواده ها دچار تزلزل خواهند شد. با نگاهی گذرا می توان دریافت، خانواده هایی که سریالهای ماهواره ای را می بینند به گمان خویش، فقط جهت پر کردن اوقات فراغت از آنها استفاده می کنند؛ اما با تکرار برخی هنجارهای برون مرزی که با فرهنگ بومی جامعه اسلامی سازگاری ندارد، ضربه سنگینی به خانواده خود وارد کرده، به این ترتیب، فرزندان علاوه بر اینکه هنجارها و ارزشهای والدین را می پذیرند، به مرور زمان تغییراتی جزئی نیز ممکن است در آنها به وجود بیاورند. بدین ترتیب با این عمل دست به تعریف جدیدی از شکل واقعیت می زنند.
الگودهی به خانواده ها
شبکه های ماهواره ای قادرند احساس شخص از واقعیت را تغییر دهند و با تأثیرگذاری بر افکار و روان مخاطبان خود، به راحتی نوع دیدگاه و سلایق و حتی توقعات مردم را متحول سازند. این واقعیت را نباید نادیده گرفت که ارزشهای غیر اخلاقی به راحتی از طریق ماهواره در قالب قواعد، هنجارها و نمادها قابل پیاده شدن در محیط خانواده است. شبکه های ماهواره ای در قالب برنامه ها و آگهی ها، ارزشهای متفاوتی چون فرهنگ برهنگی، مصرف گرایی، تجمل پرستی، ترویج بی مبالاتی اخلاقی و… را به نمایش نمی گذارند و رفته رفته فرهنگ وقار و پوشیدگی به فراموشی سپرده می شود. از این طریق ارزشهای متفاوتی مغایر با ارزشهای دینی و اسلامی جامعه به وجود آمده، سبب پدیدآمدن رفتارهای ناهنجار از سوی مخاطبان خواهد شد.
کانالهای ماهواره ای موجب می شوند که زنان و دختران جوان با دیدن فیلمها و سریالهای ماهواره ای فارسی زبان مانند شبکه فارسی وان، با حس همذات پنداری، به تقلید از نوع پوشش و آرایش هنرپیشگان برآمده و سعی در هر چه شبیه تر کردن خود با آنها کنند. شبکه های ماهواره ای «به واسطه معرفی الگوهای ذهنی و عملی رفتار، در گذر از برنامه های مختلف، معرفی شخصیت ها و الگو های مطرح شده، شخصیتهای سریالها، فیلمها و… ، پس از مدتی تعدادی از این الگوها را در بینندگان خود درونی می کنند»، الگوهایی که امروزه افراد برای خود برمی گزینند و از رفتارهای آنها پیروی می کنند، الگوهایی هستند که رفتار آنها با ارزشها و هنجارهای اجتماعی انطباق ندارد. اغلب سریالهای به ظاهر خانوادگی، شبکه هایی مانند شبکه فارسی وان، حاوی داستانهایی از عشقها و روابط نامتعارفی است که بیننده را بعد از مدتی به طور غیر ارادی و ناخودآگاه وادار به همسانسازی زندگی واقعی و شخصی خود با تصاویر پخش شده می کند. مصادیقی چون خیانت به همسر، افزایش سن ازدواج، بی تفاوتی به حریم خانواده و بی بندوباری فکری و فرهنگی در جامعه، نمونه بارزی از نتیجه الگوپذیری از الگوهای غلط برنامه های ماهواره ای است.
تغییر هویت و شخصیت زن مسلمان
در کشور ما بیشترین مخاطبان تلویزیونی را زنان تشکیل می دهند. همین باعث شده برنامه های این نوع شبکه ها با هدف قرار دادن شخصیت زن و القای فرهنگ غربی تا حدود قابل ملاحظه ای بتوانند شخصیت حقیقی زن مسلمان ایرانی را متزلزل سازند و بنیان خانواده را به شدت تضعیف کنند.
ترویج هم خانگی
یکی از الگوهایی که ماهواره برای مخاطبانش در نظر میگیرد، تبلیغ آزادیهای نامحدود و زندگی مشترک بدون ازدواج با وصلت آزاد است که عملاً نوعی ازدواج بدون پیوندهای قانونی یا شرعی است. از دید این رسانه ها، انسان موجودی است که تنها دنبال تنوع و آزادی جنسی خویش است و چنین امری از نگاه رسانه، کاملاً طبیعی است و باید بدینگونه باشد. الگویی که سازندگان برنامه های ماهواره ای بر اساس چنین تفکری در نظر گرفته اند، ارضای غریزه جنسی جوانان از طریق «انتخاب دوست» است که در غرب روشی معمول به حساب می آید و آغازگر یک زندگی مشترک بدون ازدواج است.
این کار، آسان ترین روش بدون تحمل تکالیف ازدواج و ضرورت خانه داری به صورت رسمی است. در این روش کسی حق ندارد آزادی جنسی را محدود کند و تحت ضابطه ای در بیاورد؛ زیرا خلاف آزادی محسوب می شود. برنامه های ماهواره ای با ترویج این الگوی نابهنجار باعث می شوند دختران و پسران جوان، خود را ملزم به تشکیل خانواده نبینند و ترجیح دهند که این شکل از الگوی تشکیل خانواده را تجربه کنند.
شبکه های ماهواره ای که آبشخور خود را مستقیم از کشورهای غربی می گیرند، در پی تثبیت این الگوی ازدواج هستند. هم اکنون برخی دختران و پسران جوان تحت تأثیر شبکه های ماهواره ای به خود اجازه می دهد با یکدیگر ارتباط برقرار کنند؛ به گونه ای که افزایش ارتباطات نامشروع خانوادگی از پیامدهای آن است و ارزشهای خانوادگی که در پناه آن، ارتباطات میان زن و مرد نامحرم محدود می-شد، کنار گذاشته می شود.
تضعیف بنیان خانواده
برنامه های نامناسب ماهواره به دنبال ترویج احساس آزادی مطلق و یا همان لیبرالیسم جنسی به دنبال ایجاد آزادی برای روابط جنسی مطلق بوده و با ترویج فرهنگ خود، تمامی افکار مخاطبان خود را متوجه سکس و تلذذ جنسی کرده است. ماهواره، سطح، گستره و میزان تعمیمپذیری مسائل خصوصی را افزایش داده، سکس را لازمه زندگی امروزه می شمارد و با برنامه های غیر اخلاقی، انتظارات کاذب جنسی را در مردان به وجود می آورد.
زنان هم در پاسخگویی به این تنوعطلبی دچار مشکل می شوند و تکرار برنامه ها و انگیز شهای پیدرپی باعث می شود که تنها به سکس و تلذذ جنسی توجه کنند و در این راه، تمامی انرژی معنوی و مادی خود را از دست بدهند، نتیجه طبیعی و فاجعهآمیز آن، عمومی شدن مسائل خصوصی، پردهدری، نابودی بنیانهای اخلاقی، حریمشکنی و گسیختگی بنیان خانواده می شود. از آنجایی که محدود نمودن لذات جنسی به محیط خانوادگی، موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می شود، از دیدگاه این برنامه ها، همسر قانونی از لحاظ روانی یک مزاحم به شمار می رود و تعهد و پایبندی به بودن در کنار همسر بی معنی است.
شبکه های ماهواره ای با پخش فیلمهای سکسی و تصایور مستهجن، مخاطب را در عرصه خیال به سوی خشونت جنسی، خیانت به خانواده و سردی روابط می کشاند و با پخش تصاویر جنسی، به مردان اینگونه تلقین می کند که انسان در این دنیا آزاد است و تنوعطلبی جنسی هم حق واقعی اوست. حتی اینگونه تلقین میشود که زنان موجوداتی آسیب پذیرند و باید مورد سوء استفاده، پرخاشگری، تجاوز جنسی و آزار جنسی قرار گیرند؛ زیرا این نوع رفتار از دید آنها علامت تداوم سیستم مردسالاری است. این تصاویر، زنان را مطیع و تسلیمپذیر نشان می دهند و ارزشهای حقیقی یک انسان را تا حد سکس تنزل می دهد.
ترویج سبک زندگی جدید
در جامعه ما سبک زندگی نسبتاً هماهنگ است. سبک زندگی نشأت گرفته از تعالیم اسلامی و متأثر از فضای انقلاب و جنگ است. سبک زندگی که در آن حریم و حیا به نهایت رعایت میشود و این مسأله به گواهی تاریخ حتی پیش از ورود اسلام هم در زندگی مردم ما نمود داشته است. بنابراین تماشای سریالهایی که سبکی جدید، عجیب و نامأنوس از زندگی را به نمایش میگذارد، در ابتدا با موضعگیری همراه است؛ اما این جریان آنقدر نرم و آرام به فضای خانوادگی ما وارد شده که حتی خود افراد هم متوجه ورود آن نشدهاند.
تجملگرایی
سبک زندگی جدید، تجمل را تبلیغ میکند. تمامی سریالهایی که برای مثال از شبکه جم کلاسیک پخش میشود، داستان زندگی افرادی است که از نظر وضعیت مالی و تجمل در صدر جامعهاند. ساکنانش خانههای بزرگ و ویلایی با وسایل تجملی، دغدغه خرید لباسهایی از کشورهای فرانسه و آمریکا و ماشینهای گرانقیمت دارند.
موضوعات عاشقانه
موضوع اغلب این سریالها و به جرأت میتوان گفت تمامی آنها، عشق، دوست داشتن و دوست داشتهشدن است؛ مسألهای که ذاتی وجود انسان است و در زنان نسبت به مردان، شدت بیشتری دارد و بیشتر مرکز توجه است؛ اما این داستان در برنامههای ماهوارهای به صورت بیپروا، ممنوعه و هنجارشکن به نمایش در میآید.
عشق مثلثی
عشق مطرح شده در سریالها اغلب در قالب عشق مثلثی (سریالهای میوه ممنوعه، ایزل، عمر گل لاله، ویکتوریا) به نمایش درمیآید. تعریف این سریالها از عشق، نامأنوس و خارج از شرع و عرف است. عشقها و روابط معمولاً میان افراد نامحرم در خانواده رخ میدهد، عشق و رابطه دخترِ جوان با شوهر خواهرش، عشق و رابطه نامشروع زن میانسال با برادرشوهرش در سریال عمر گل لاله، عشق زنِ جوان به پسر برادر شوهرش در عشق ممنوعه! عشق دو دوست صمیمی به یک زن در ایزل و… .
طبیعی است که در جامعه باحیا و حریممدار ما به این مسائل در ابتدا با دید قبیح و زشت، نگاه شود؛ اما تلاشی که در جهت عادیسازی این مسائل صورت میگیرد بالاخره و پس از چندی مؤثر واقع خواهد شد. «تکرار» یکی از این تمهیدات است که باعث عادیسازی میشود.
تبلیغ مدهای ناهنجار
نوع و سبک لباسها و پوشش زنان در این سریالها به هیچ عنوان با فرهنگ و دین ما همخوانی ندارد و متأسفانه کمکم به الگویی برای زنان و دختران جوان تبدیل شده است؛ حتی گاه با بهداشت و سلامت هم در تضاد است. پوشیدن کفشهای مجلسی و پاشنهدار در خانه نمونه بارزی است که در این سریالها به تصویر کشیده میشود.
اغلب سریالهای به ظاهر خانوادگی این شبکهها حاوی داستانهایی از عشقها و روابط نامتعارفی است که بیننده را بعد از مدتی به طور غیر ارادی و ناخودآگاه وادار به همسانسازی با زندگی واقعی و شخصیاش میکند؛ امری که در جامعهای مثل کشور ما بسیار ناپسند و خلاف عرف و اخلاق عمومی است؛ موضوعی که اگر گسترش بیشتری بیابد در سالیان نه چندان دور باعث بروز بیگانگی فرهنگی و شکاف فرهنگی در کشور خواهد شد.
پایش سبک زندگی، سال دوم، شماره ۹، مهر ۱۳۹۴، صفحات ۱۱۹-۱۲۴.