اولین نشست از سلسله نشست‌های مجازی سبک زندگی و کرونا با عنوان «کرونا و ناب‌شدگی سبک دینداری» برگزار گردید

به گزارش روابط عمومی مؤسسه سبک زندگی آل یاسین، اولین نشست از سلسله نشست‌های مجازی «سبک زندگی و کرونا» با موضوع «کرونا و ناب‌شدگی سبک دینداری» سه شنبه ۲۰ آبان توسط پژوهشکده سبک زندگی اسلامی به صورت وبیناری (مجازی) برگزار شد.

در این نشست، حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهراب صادق‌نیا عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب به عنوان ارائه دهنده نظریات خود را ارائه کرد. دکتر الله‌کرم کرمی‌پور، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب نیز به عنوان ناقد به نقد و بررسی سخنان و نظریات دکتر مهراب صادق‌نیا پرداخت.

  • ارائه دهنده/ حجت‌الاسلام دکتر مهراب صادق‌نیا: وضعیت «ناخوش‌جانی» کرونا باعث رویش دینداری ناب شده است

پیش از هر چیز این توضیح را بدهم آنچه در این جلسه گفته می‌شود درباره تعریف جوهری دین نیست. گاهی مراد از دین محتویات متون مقدس است اما این مد نظر ما نیست و درباره آن صحبت نمی‌کنیم بلکه مراد ما از دین تجربه زیست مردم و به بیان دیگر تدین و دین ورزی است و اگر از ناب شدگی دینداری سخن می‌گوییم در واقع از ناب شدگی این تجربه حرف می‌زنیم و خلوص متون مقدس دارای روش‌های دیگر است و به گونه دیگر دنبال می‎شود بنابراین بحث ما صرفاً درباره خالص شدن دینداری است.

مدعایی که در این جلسه دنبال می‎کنم این است که کرونا ما را در وضعیتی قرار داده که شاید بتوان از آن به یک موقعیت مرزی تعبیر کرد که باعث شده دینداری ما رو به خلوص و ناب شدگی برود و منظور این است پیرایه‌هایی که اطراف دینداری بود و ما تصور می‎کردیم دینداری است کنار برود و دین از خلوص برخوردار شود. برای توضیح بیشتر عرض می‌کنم که وقتی از دینداری سخن می‌گوییم از یک امر واضح حرف نمی‌زنیم چراکه ممکن است صورت‌های متفاوتی داشته باشد. گاهی آگاهی خود از متون مقدس را ممکن است دینداری فرض کنیم و مثلا کسی که دانسته‌های بیشتری از متون مقدس دارد مفسر بهتری از قرآن است یا ممکن است گاهی کسی که در شعائر مذهبی شرکت می‎کند را شخصی دیندار بنامیم و کار وی را نشانه دینداری بدانیم.

ممکن است در پاره‌ای موارد دینداری به یک تعلق اجتماعی تعبیر شود و مثلا کسی که عضوی از گروه دینداران به شمار می‎رود تصور کند که دیندار است. همه اینها تصورهایی هستند که گاهی به جای دینداری ناب می‎نشینند که نه سنت دینی آن را قبول دارد و نه به لحاظ جامعه شناسی دینی می‎توانیم چنین کاری را دیندار بنامیم. در روایات داریم که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند چه بسیارند از روزه‌داران که از روزه‌داری برداشتی غیر از تشنگی و گرسنگی ندارند؛ لذا این صرفاً مشارکت در یک مراسم مذهبی است و دینداری محسوب نمی‎شود. همچنین آمده است که چه بسیار افرادی هستند که قرآن می‎خوانند اما قرآن آنها را لعنت می‌کند. روایتی هم از امام حسین(ع) هست که از زمانه شکایت می‎کند و می‎گوید برخی دور دین می‎گردند تا معاش آنها تأمین شود اما وقتی مشکلی پدید می‎آید دور دین را خالی می‌کنند بنابراین تصور نادرستی داریم که گاهی صورت‌های مجعول از دینداری را به جای دینداری ناب می‌گذاریم.

اما گاهی اتفاقاتی می‌افتد که دینداری ناب خود را نشان می‌دهد. بهترین نظریه برای توضیح این اندیشه دیدگاه ویلیام جیمز است که می‌گوید دینداری ناب که یک تجربه خاص است، زائیده برخی شرایط همانند احساس گناه است. یا وقتی انسان‌ها در این جهان احساس بی‌معنایی می‌کنند تمایل به دینداری در انسان‌ها رشد پیدا می‎کند یا وقتی انسان‌ها در موقعیت بسیار حساسی قرار گرفته‌اند که کاری از دست خودشان برنمی‌آید در این شرایط ناخوش‌جانی دینداری ناب ظهور و بروز پیدا می‌کند. ما نمونه این شرایط خاص یا موقعیت مرزی را در جاه‌های مختلف می‌توانیم ببینیم؛ مثلاً وقتی عده‌ای در یک قایق در حال غرق شدن هستند خدا را از عمق وجود فرا می‌خوانند چراکه احساس می‎کنند دیگر نیروهای طبیعی اممکان نجات آنها را ندارد لذا در این شرایط به سمت دینداری ناب می‎روند اما همین‌که به ساحل رسیدند دوباره خوش‌جان می‌شوند؛ بدین معنی که گمان می‌کنند کنترل همه چیز در دست خودشان است.

همین الان وقتی به بیمارستان‌ها سر زنیم متوجه می‎شویم که چگالی دینداری بسیار بالا است چراکه بسیاری از بیماران کرونایی هستند که دکترها از آنها قطع امید کرده‌اند و علم پزشکی توان حل مشکلات آنها را ندارد در واقع افراد دچار ناخوش‌جانی شده‌اند لذا سراغ دینداری ناب می‌روند و از عمق وجود خدا را فرا می‎خوانند و از وی تقاضای کمک دارند. ممکن است این تقاضا را در یک مناسک یا هنگام زیارت انجام دهند اما در همه این موارد خلوصی وجود دارد که ممکن است در شرایط طبیعی و خوش‌جانی وجود نداشته باشد.

نمازی که انسان در این شرایط یا به تعبیر قرآن در شرایط «مُضطَر» می‎خواند نشانی از دینداری یا توحید ناب است. بهتر است اینگونه بیان کنیم که در شرایط معمولی توحید ما نسبی است و در واقع نسبت به افراد مشرک، موحد هستیم اما وقتی در شرایط خاص قرار می‎گیریم و قرار است این کشتی یا قایق غرق شود از شرایط معمولی خارج شده و وارد دینداری ناب می‎شویم و خالصانه خدا را می‎خوانیم چون می‎دانیم در این شرایط باید کسی دیگر به ما کمک کند.

با این توضیحات، یکی از موقعیت‌های مرزی که انسان را در معرض توحید ناب قرار می‎دهد بیماری‌های فراگیر است؛ به گونه‌ای که انسان گمان می‎کند راهی برای درمان آن ندارد. به نظرم کرونا این وضعیت را در جامعه جهانی پدید آورده است و حتی در جامعه غربی که اینهمه به امکانات و اندیشه و تفکر خود مغرور شده بود که می‎تواند جلوی هر بیماری را بگیرد انسان به این نتیجه رسید که کاری از او برنمی‌آید لذا کرونا همه انسان‌ها را در موقعیت ناخوش‎جانی قرار داد و در این شرایط حتی خداناباوران، یهودی، مسیحی، شیعه و …. احساس کردند به غیر از دعا کردن کاری از دستشان بر نمی‎آید. در واقع شرایط باعث بازگشت همه به دین شد و البته این بازگشت به مناسک و تعلق به جامعه مذهبی نبود بلکه در آن، خلوص و ناب بودنی وجود دارد که باعث می‌شود انسان به امر قدسی نزدیک‎تر شود لذا معتقدم کرونا با قرار دادن انسان‌ها در یک موقعیت مرزی باعث شد آنها تجربه دینداری ناب را داشته باشند.

نکته مهمی که باید عرض کنم این است که ابتدای پدید آمدن کرونا، چالشی نیز برای دین همانند باز یا بسته کردن حرم پدید آمده بود یا اینکه پزشکان در همه جهان اهمیت بیشتری پیدا کردند و نهاد دین به حاشیه رفت و نهاد بهداشت از نهاد اقتصاد و … هم مهم‎تر شد. آنقدر که تلویزیون از مسائل بهداشتی و درمانی سخن می‎گوید از مسائل دینی سخنی به میان نمی‌آورد لذا مناسک به خاطر سلامت تعطیل می‎شود. وقتی این اتفاق می‎افتد این تصور به وجود می‎آید که کرونا دین را به چالش کشیده است ولی وقتی کرونا به یک دغدغه عمومی تبدیل شد و ناخوش‌جانی را پدید آورد مشاهده می‎کنیم که در همه این ناامیدی‌ها دین جوانه می‎زند. البته این دین که جوانه می‌زند یک تجربه شخصی و یک بازگشت کاملاً متوکلانه است چراکه انسان‌ها در این شرایط نا امید هستند و فقط به خدا پناه می‌برند لذا دینداری آنها کاملاً خالص است.

در این وضعیت، کسی‌که با کرونا مواجه شده دیگر ریاکاری برای وی معنا ندارد چراکه کاملاً خالصانه و از عمق وجود خدای خود را می‎خواند. خلاصه صحبت بنده این است که کرونا به این دلیل که انسان را در یک موقعیت مرزی قرار می‌دهد وجداناً و باطناً وی را به سوی دینداری ناب گسیل می‌دارد.

نکته مهمی که باید اشاره کنم این است که بنده هرگز نخواستم بگویم که موقعیت مرزی منحصر به کرونا است بلکه گاهی این موقعیت مرزی به یک واقعیت اجتماعی تبدیل می‎شود که صورت‎بندی‌های اجتماعی را تغییر می‌دهد اما به این دلیل روی آن تأکید دارم که احساس می‎کنم در تضعیف دینداری مقداری مغالطه صورت گرفت و بعد از کرونا با فرستادن پیام‎هایی شاهد این مغالطه‌ها بودیم لذا ضروری بود به آنها پاسخ دهیم.

نکته دیگر اینکه بیماری از منظر تهی کردن زندگی از معنا یک فاجعه و درد مضاعف و بیشتر از درد فیزیکی است. اینکه می‎گویم در این شرایط دینداری ناب ظهور می‎کند منظور برای درمان آن بیماری نیست بلکه برای ترمیم معناداری یا بازیافتن معنای از دست رفته زندگی است. نکته دیگر اینکه بنده مخالف تعمیم هستم بلکه فقط معتقدم که این موضوع ناب‌شدگی پدید آمده است.

ناب‌شدگی دین یا ترس از دیگری؛ پیامد انفرادی کرونا چیست
کرمی‌پور با بیان اینکه اگر معتقدیم کرونا باعث ناب شدن دینداری شده باید مبتنی بر واقعیت‌ها و مصادیق مشاهداتی هم باشد، اظهار کرد: رویکرد انفرادی کرونا پیامدهای زیادی ایجاد کرده و از این منظر که دین ناب‌تر شده یا ترس و نگرانی ما به دیگری را بیشتر کرده، قابل بررسی است. باید روشن شود که ترس ما از دیگران و رعایت فاصله اجتماعی چه پیامدهایی نسبت به امور معنابخش دارد که از آن با عنوان دین نام می‎بریم.

  • ناقد/ دکتر الله‌کرم کرمی‌پور، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب: ناب‌شدگی دین یا ترس از دیگری؛ پیامد انفرادی کرونا چیست

مقدمه بحث من این است که کرونا پدیده‎ای چند بعدی و سیال است و درک آن نیازمند رویکردهای چندرشته‌ای است؛ بنابراین علاوه بر طرح موضوع در ساحت پزشکی می‎تواند موضوعی روانشناختی نیز باشد و از مناظر مختلف می‎توان به آن نگریست. اگر کرونا یک موضوع زیستی و طبیعی است، موضعی انسانی و فرهنگی هم هست؛ چراکه به تعاملات و فضای اجتماعی بستگی دارد و وقتی موضوعی وارد مباحث اجتماعی شود، تبدیل به امری اجتماعی یا روانشناختی می‎شود و می‎توان درباره آن صحبت کرد. باید توجه کرد که جنس صحبت‌های ما سیاست‌گذاری نیست، بلکه هدف این است که چگونه می‎توانیم کرونا را بفهمیم.

تحلیل‌های گوناگون کرونا در سپهر عمومی

کرونا در سپهر عمومی و فضای اجتماعی قرار گرفته و مشمول تحلیل‌های گوناگون می‌شود و فلسفه و الهیات هم می‌تواند راجع به آن صحبت کند. مقدمه دیگر بنده این است که این بیماری به این دلیل که پایان‌نیافته و متغیر است، هرگونه بحث ما را با حالتی حدس و گمانی صورت‌بندی می‎کند و نمی‎توانیم با قطعیت درباره آن صحبت کنیم. به جهت اینکه کرونا وارد فضای اجتماعی ما شد و به نوعی به کاهش اعتماد اجتماعی به قدرت و ثروت انجامید، در واقع بی‌اعتمادی عمومی در وضعیت اجتماعی نیز ایجاد کرده است؛ بنابراین صرفاً موضوعی زیستی نیست. از این منظر بخشی از اعتراض‌ها و وضعیت مرزی به تجزیه و تحلیل‌هایی برمی‌گردد که در جامعه پدید آمده است.

بنابراین این وضعیت انفرادی هم که به دلیل کرونا وجود آمده، ناشی از قرنطینه و وضعیتی فردی و شخصی است، حتی شما را گاهی از اعضای خانواده نیز دور کرده است. با این بی‎اعتماد شدن به دیگری می‎توانیم به موضوع خاص ناب‌شدگی دینداری بپردازیم. البته چنین وضعیتی را در دوران جنگ تحمیلی هم مشاهده کردیم، اما بعد از جنگ، دیگر آن خلوص و ناب‌شدگی همانند قبل وجود نداشت.

طرح ناب‌شدگی مبتنی بر واقعیت‌ها

چند نکته درباره مباحث حجت‌الاسلام صادق‌نیا بیان می‎کنم؛ اول اینکه این ناب‌شدگی را چه چیزی استخراج کردید؟ باید قاعدتاً مبتنی بر واقعیت‌ها و مصادیق مشاهداتی باشد. باید مشخص شود که چگونه دسته‌بندی کرده و به اینجا رسیده‎اید و این ناب‌شدگی دینداری را مبتنی بر چه واقعیت‎هایی معرفی می‎کنید؛ لذا باید مشخص شود، آیا این یک استنباط یا یک امر مستخرج از مشاهدات مختلف است.

اگر قرار است این ناب‌شدگی دینداری را تعمیم دهیم، باید به قول کانت، جدلی‎الطرفین باشد. از کجا معلوم که کرونا شرایطی را پدید نیاورده که بگوئیم از دین هم کاری ساخته نیست. در ابتدای ظهور کرونا در کلیپ‌های متعددی که در فضای مجازی منتشر می‎شد، دقیقاً کاربران چنین می‎گفتند که نه از علم و نه از دین کاری ساخته نیست و اگر علم غربی نتوانست در برابر این ویروس مقاومت کند، دعاها هم نتوانست در برابر کرونا قد علم کند.

چگالی بالای دینداری در بیمارستان‎ها

اگر در بیمارستان‎ها چگالی دینداری بالاست، اساساً در وضعیت غیرکرونایی هم می‎توانیم چنین چیزی را ببینیم. این چگالی را در قبرستان یا دفن مردگان هم می‎توانیم ببینیم؛ چراکه این اضطراب‌ها و دلشوره‌ها در همه موقعیت‌ها خود را نشان می‎دهد؛ بنابراین باید توجه داشته باشیم که مفهوم ناب‌شدگی معطوف به همان فضایی باشد که شما بررسی می‌کنید؛ چراکه علم نسبت به تحلیل موضوع جهت تعمیم آن، حساسیت خاص خود را دارد. جلساتی از این دست بسیار مبارک است، چراکه طرح بحث می‌شود، اما ممکن است همه را راضی و قانع نکند.

بنده دریافتم که خصوصیت فردی که نتیجه کروناست، پیامدهای زیادی ایجاد کرده و این پیامدها از این منظر که دین ناب‌تر شده یا خشم، ترس و نگرانی ما به دیگری بیشتر شده، قابل بررسی است. واقعیت هم این است که ترس ما از دیگران و فاصله اجتماعی بیشتر شده است. باید روشن شود که این ترس چه پیامدهایی نسبت به امور معنابخش دارد که از آن با عنوان دین نام می‎بریم. اگر خواستیم از چشم‌انداز اجتماعی به این ماجرا نگاه کنیم، باید به آن معانی که دیگران از این انفرادی بودن دارند، بیشتر حساس باشیم.

همچنان این پرونده برای پژوهش باز است، اما همان‌گونه که اشاره شد، یک بحث سیال و مبتنی بر فرضیه است. اینها نکاتی بود که لازم دانستم به آن اشاره کنم، اما این مباحث در فضای علمی و دانشگاهی ادامه داشته باشد.

گفتنی است، در بخش پایانی این نشست و پس از جمع بندی مطالب ارائه شده توسط حجت الاسلام مهدی جعفرزاده (دبیر علمی وبینار)، طلاب و دانشجویان و پژوهشگران حاضر در نشست به طرح سؤالات و ابهامات خود پرداخته و اساتید حاضر به تناسب وقت موجود به این سؤالات پاسخ دادند.

منبع: ایکنا

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.