تحصیل و افزایش سن ازدواج
نویسنده: عبدالرضا آتشینصدف
براساس آمارهای موجود، میانگین سن ازدواج دختران در بسیاری از جوامع بهخصوص جوامع صنعتی رو به افزایش است. در واقع، پیش از انقلاب صنعتی، ازدواج بیشتر یک قرارداد اقتصادی محسوب میشد و تا حد زیادی بهدنبال نیازهای اقتصادی صورت میگرفت. در آن شرایط، ازدواج برای یک دختر ارتقای نقش محسوب میشد؛ زیرا او در خانه پدر، جایگاه اجتماعی مشخصی نداشت؛ اما بعد از ازدواج به «کدبانوی منزل» تبدیل میشد و در اینصورت، پایگاه اجتماعی خود را بهدست میآورد و فرصت مییافت تا اساسیترین نقش خود را بهعنوان زن در خانه و جامعه ایفا کند.
نتایج پژوهشهای مختلف نشان میدهد رابطهای مستقیم میان تحصیلات و افزایش سن ازدواج وجود دارد؛ چراکه در نتیجه افزایش تحصیلات، سطح توقعات و انتظارهای افراد افزایش مییابد و ایدهآلهای آنها تغییر میکند. به بیان دیگر، حضور زنان برای تحصیل در دانشگاهها و کسب پستهای اجتماعی موجب شده است که ازدواج در عین حال که جزو اولویتهای زندگی آنان بهشمار میآید، تنها اولویت نباشد؛ زیرا زنان تحصیلکرده به لحاظ تغییر نگرشی، با ازدواج بهگونه دیگری برخورد میکنند و نسبت به آن سختگیرتر شدهاند. به نظر میرسد یکی از مهمترین عواملی که در این تغییر نگرش مؤثر بوده، استقلال مالی و اقتصادی زنان است و از اینجهت، زنان دیگر به مرد بهعنوان قیم و سالار نمینگرند و تنها دیدگاه مالی نسبت به مرد، مد نظر آنان نیست؛ بلکه برای زنان تحصیلکرده، علاوه بر وضعیت اقتصادی، معیارهای دیگری نیز مطرح است که موجب میشود آنان گزینش سختگیرانهتری را در مورد ازدواج پیش روی خود داشته باشد. واقعیت آن است که نگرش دختران تحصیلکرده نسبت به تشکیل خانواده، متفاوت از دختران با تحصیلات کم است و با افزایش تحصیلات، تمایلات درونی برای دختران اهمیت بیشتری مییابد؛ زیرا خود قادر به تأمین جنبههای مادی زندگی خود هستند. بهعبارت دیگر، نگاه دختران تحصیلکرده به ازدواج تنها تأهل نیست؛ بلکه ازدواج را در جهت رسیدن به آرامش روانی میطلبند. به این ترتیب، این قشر از دختران در صورتی تن به ازدواج میدهند که گمان کنند میتوانند در جریان ازدواج به آرامش دست یابند و در غیر اینصورت، تجرد را به ازدواج ترجیح میدهند. از سوی دیگر، باید توجه داشت درحالیکه فشار اجتماعی برای ازدواج دختران با مقطع پایین تحصیلی بسیار بالاست، این فشار برای دختران تحصیلکرده کمتر است و اشتغال به تحصیل خیلی از مسائل از جمله تأخیر در ازدواج آنان را توجیه میکند؛ اما نکته قابل تأمل این است که تأخیر در ازدواج، موجب سرکوب بسیاری از نیازهای عاطفی این قشر از دختران میشود و در نتیجه، علاوه بر لطمههایی که از لحاظ روحی و عاطفی متحمل میشوند، وابستگی نسبتاً عمیقتری نیز به خانواده پدری خود پیدا میکنند. از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج در این زنان تأثیر مستقیمی بر هرم سنی جمعیت میگذارد؛ بهطوریکه سن باروری را افزایش و میزان باروری کلی هر زن را کاهش میدهد که این امر خود موجب شکل گرفتن خانوادههای تک فرزندی و یا احتمالاً خانوادههای بدون فرزند میشود و بههمین میزان درجه شکنندگی خانواده افزایش مییابد. از سوی دیگر، فرزندان متولد شده نیز فاصله سنی زیادی با مادران خود را تجربه میکنند که این امر تبعات تربیتی خاص خود را دارد.
۱) نقش میزان تحصیلات در ازدواج
میزان تحصیلات از عوامل مهم تشکیلدهنده شخصیت و بهخصوص در ایران تعیینکننده وجهه اجتماعی است.
احتمالات زیر را میتوان درباره میزان تحصیلات زن و شوهر در نظر گرفت:
۱. مرد دارای تحصیلات عالی است؛ ولی زن دارای تحصیلات متوسط یا کمتر است.
۲. مرد و زن هر دو دارای میزان تحصیلات یکسانی هستند.
۳. زن دارای تحصیلات عالی و مرد از تحصیلات کمتری برخوردار است.
۴. مرد دارای تحصیلات عالی و زن بیسواد است یا تحصیلات اندکی دارد.
در حالت ۱ و ۲ مشکلی ایجاد نمیشود؛ ولی در حالت ۳ و ۴ غالباً زندگی زناشویی مواجه با ناسازگاری شده و در پارهای موارد از هم پاشیده میشود. زنی که دارای تحصیلات عالی است از نظر تفاهم با مردی که حداکثر تحصیلات ابتدایی دارد و مثلاً راننده یا لولهکش است تفاهم ندارد. مرد دنیا را بهگونهای میبیند و زن بهگونهای دیگر، زن در مجالس و محافل، زمانی که شوهرش صحبت میکند و احتمالاً بیشتر کلمات را غلط ادا مینماید و یا مطالب ناخوشایندی را مطرح میکند، احساس ناراحتی و حقارت میکند و در نهایت زندگی برای هر دو تلخ خواهد شد. در حالت دوم که مرد دارای تحصیلات عالی و زن بیسواد یا کمسواد است نیز همان وضعیت اول برای مرد وجود دارد. لازم به یادآوری است که نوع تحصیلات مهم نیست. آنچه در ازدواج مهم است؛ سطح تحصیلات است. در عین حال، چنانچه تحصیلات زن و شوهر در یک حوزه باشد؛ تفاهم زناشویی بیشتر خواهد بود. بهعنوان مثال ازدواج یک پزشک با یک پرستار بیشتر موفق خواهد بود تا ازدواج یک پزشک با یک مهندس، معذلک نوع تحصیل در موقعیت ازدواج در مقام مقایسه با سطح تحصیلات بسیار کماهمیت است. اهمیت سطح تحصیلات در ازدواج بهقدری است که چنانچه تفاوت زیاد باشد، میتوان گفت به ندرت سازگاری وجود خواهد داشت.
افزایش زنان تحصیلکرده: فرصت، تهدید یا…
طبق بررسیهای آماری در سال ۸۸، ۶۱ درصد خانمها و ۳۹ درصد آقایان؛ در سال ۸۹، ۶۰ درصد خانمها و ۴۰ درصد آقایان و در چهل و یکمین آزمون کنکور ۶۰.۵ درصد خانمها و ۳۹.۵ درصد آقایان در کنکور ثبت نام کردند. افزایش حضور زنان در مقاطع تحصیلی دانشگاهی مسئلهای است که این روزها دولتمردان و بهخصوص مسئولان آموزش عالی در ایران با آن روبهرو هستند و نظریات متفاوتی نسبت به آن ارائه شده است؛ گروهی افزایش تعداد زنان در مقاطع دانشگاهی را بحرانزا و عدهای آن را فرصتساز تلقی میکنند. گروه سومی نیز معتقدند این هیاهویی است بر سر هیچ.
الف) بحران افزایش بیکاری مردان و انحطاط زنان
افرادی که اعتقاد دارند افزایش حضور خانمها در دانشگاهها نوعی بحران است دو دلیل را عنوان میکنند: اینان دلیل اول را رقابت بر سر دستیابی به شغل مناسب در بازار کار میدانند. آنان معتقدند احتمال دستیابی به شغل مناسب در شرایط امروز کشور با آمار بالای بیکاری، برای افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند بیشتر است. نیاز بازار کار به نیروی متخصص و تعداد کمتر مردان تحصیلکرده نسبت به زنان، بالطبع باعث افزایش بیکاری بیش از پیش در بین مردان میشود و در جامعهای که وظیفه اصلی تأمین مایحتاج خانواده براساس سنت برعهده مرد است، این افزایش بیکاری میتواند زمینهساز بحرانهای اجتماعی جدی تلقی شود. دومین دلیل این گروه به مسئله ازدواج و نقش زن در خانواده برمیگردد. آنان معتقدند در آینده بسیار نزدیک نبود تناسب تعداد دختران تحصیلکرده به تعداد پسران با تحصیلات عالی از سویی و افزایش سن ازدواج دختران و کاهش شانس همسریابی برای آنان از سوی دیگر، باعث افزایش تعداد دختران مجرد شده است. همچنین تحصیلات زنان و بهدنبال آن اشتغال در خارج از خانه به تهدیدی برای خانوادهها تبدیل شده است. تهدید نهاد خانواده هم به این دلیل است که زنان تحصیلکرده، کمتر بچهدار میشوند، توقع بالاتری از شوهران خود دارند و بدین ترتیب موقعیت جدید زنان، هنجارهای مربوط به فرهنگ سنتی جامعه را متزلزل میکند، بهطوری که موقعیت مرد بهعنوان سرپرست طبیعی خانواده بهطور جدی به خطر میافتد. حامیان این دیدگاه پا را فراتر نهاده و معتقدند این وضعیت موجب افزایش فساد در سطح جامعه خواهد شد.
ب) زنان شاغل و افزایش بهرهوری
اما گروه دوم، کسانی که تحصیل و اشتغال زنان را فرصت میشمارند معتقدند تحصیلات دانشگاهی زنان و حضور آنان در عرصههای مختلف اجتماع علاوه بر رشد فرهنگ عمـومی جامعه، نشاندهنده توسعه اجتماعی کشور نیز هست. زنان تحصیلکرده هم بهطور مستقیم در افزایش بهرهوری اقتصادی دخیلند و هم در نقش مادر، با تربیت بهتر نسل آینده، بهطور غیرمستقیم موجب پایداری و رشد اجتماعی کشور خواهند شد.
ج) ارتباط تحصیل و منزلت زنان
اما گروه سوم که این اعتقادات را هیاهویی بر سر هیچ میپندارند میگویند، کشوری که حدود جمعیت زنان بیسوادش یک و نیم برابر مردان بیسواد است، توجه ویژه به افزایش تعداد زنان تحصیلکرده، هیاهوکردن بر سر هیچ است. آنان معتقدند که با توجه به واقعیتهای اجتماعی جامعه امروز ایران و اولویت ازدواج و تشکیل خانواده و فرزند برای زنان، تحصیل برای زنان بیشتر وجهی منزلتی دارد. از سوی دیگر باید به این نکته نیز توجه کرد که چه تعداد از زنان فارغالتحصیل شده از دانشگاهها جذب بازار کار میشوند؟! ایندسته از افراد با بیان آمار میگویند: آمارها نشان میدهد میزان اشتغال زنان از ۱۲ درصد تجاوز نمیکند و این نکته بهخوبی بیان میکند بازار کار ایران مردانه است. افزایش سن ازدواج در کشور و مسایلی مانند آن نیز چیزهایی نیستند که بتوان تحصیل زنان در دانشگاهها را مسبب آن قلمداد کرد و باید ریشههای آنها را در جاهای دیگر جستوجو کرد.
۲) تجرد قطعی
کارشناسان متعددی آسیبهای این حضور بدون برنامهریزی شده را شناسایی کردهاند. اردشیر انتظاری ـ کارشناسی حوزه آسیبشناسی ـ خواستار اجرای طرح آمایش جنسیتی دانشجویان شده و میگوید: برای جلوگیری از آسیبهای غلبه جمعیت دانشجویی کشور توسط دختران باید فرصتهایی برابر برای دختران و پسران در مقطع کارشناسی ایجاد شود. وی میافزاید: درصورتیکه غلبه دانشجویان مقطع کارشناسی با خانمها باشد با وجود اینکه خانمها مسئول تأمین معاش نیستند، نسبت جنسیتی اشتغال به نفع خانمها تغییر میکند و منجر به تشدید آسیب بیکاری برای آقایان میشود.
این آسیبشناس با بیان اینکه «دختر دیپلمه بیشتر فرصت ازدواج دارد تا دختر لیسانسه» میگوید: وقتی شاهد زیادشدن تعداد دختران تحصیلکرده باشیم زمانی بهجایی میرسیم که اساساً دیگر ازدواج برای آنان اتفاق نمیافتد و این دختران به مرحله «تجرد قطعی» میرسند، بهطوریکه هماکنون نیز این مشکل در جامعه وجود دارد؛ زیرا دختران زیادی داریم که تحصیلکرده و شاغل هم هستند ولی مجردند. حجتالاسلام رضا آشتیانی عراقی نیز در این زمینه معتقد است: اگر از ابتدا به دانشگاهها برنامه مناسبی برای رشتههای متناسب با زنان و مردان داده شده بود بخشی از مشکلات فعلی کاهش مییافت. رییس سابق دانشگاه پیام نور قم میگوید: زنان بیشتر در رشتههایی حضور یافتهاند که با ساختار وجودی زن تناسب ندارد. وی خاطرنشان میسازد: هیچکس نمیخواهد مانع تحصیل زنان شود؛ اما با ایجاد شرایطی مثل بومیگزینی و تناسببندی میان رشتهها مشکلات کمتری بهوجود خواهد آمد. در این میان، فریده خلجآبادی فراهانی ـ عضو هیئت علمی مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه ـ گرایش زنان به تحصیلات عالی و دانشگاهی در سالهای اخیر را باعث افزایش تکفرزندی در خانوادهها میداند. وی در اینباره توضیح میدهد: به علت تمایل و گرایش زنان به تحصیلات عالی و دانشگاهی در سالهای اخیر در ایران و تمایل بیشتر آنان به کسب استقلال مالی و اشتغال، پیشبینی میشود تعداد خانوادههای تک فرزند حتی در دهههای بعد افزایش یابد. طیبه صفایی ـ نماینده مجلس و عضو هیئت علمی دانشگاه ـ با ابراز نگرانی از برهم خوردن توازن جامعه با تأکید میگوید: این نگرانی وجود دارد که توازن جامعه بههم بخورد، بنابراین باید بهدنبال عدالت جنسیتی باشیم و نه برابری جنسیتی. وی خاطرنشان میکند: متأسفانه آمار سن ازدواج افزایش پیدا کرده است و دختران سنین بالا کمتر موقعیت ازدواج پیدا میکنند و همین مسئله باعث شده که میان تحصیلات بالای دختران و افزایش سن، نقطه کمال برای دختران در نظر گرفته شود، ایرادی ندارد اما زمانی که همزمان با ادامه تحصیل زنان میل به اشتغال در آنان ایجاد میشود، به جایگاه خانواده آسیب میزند. وی حضور دختران را در دانشگاهها از جهتی نوعی تهدید نیز بهشمار میآورد و تأکید میکند: در شرایطی میتوان از تحصیل دختران بهعنوان یک تهدید یاد کرد که موقعیت تحصیل برای مردان فراهم نشود و بخشی از این امر ناشی از سیاست وزارت علوم است که باید در راستای نیازسنجی جنسیتی و بازار کار، برخی رشتههای مورد نیاز را تصویب کند. حیدری میافزاید: از سوی دیگر، جامعه باید شرایطی متناسب با جنسیت دختران فراهم کند که تنها راه رسیدن به مطلوب را در دانشگاه نبینند. مرادعلی منصوری ـ کارشناسی حوزه برنامهریزی آموزشی ـ نیز معتقد است: درصورتیکه بتوانیم کار جدی برای اشتغال انجام دهیم و شغل افراد با رشته تحصیلی آنان تناسب داشته باشد، میتوانیم مشکلات ناشی از بههم خوردن تعادل ترکیب جنسیتی دانشگاهها را کاهش دهیم. علی بروغنی، کارشناسی ارشد پژوهشی اجتماعی هم میگوید: متأسفانه هرچه تحصیلات دانشگاهی بالاتر رود بیکاری در آنها آسیب بیشتری به همراه دارد؛ چراکه تحصیلکردهها معتقدند تحصیل کردهاند و باید شغلی مرتبط با تحصیل داشته باشند و بیکاری ناراحتی بیشتری برای آنان در پی دارد. وی یکی از دلایل تغییر ترکیب جنسیتی در دانشگاهها را ب هم خوردن توازن در زمان فارغالتحصیل شدن از مدرسه میداند و میگوید: بسیاری از دانشآموزان پسر به دلیل اینکه اشتغال برای آنان اهمیت بیشتری دارد پس از مدرسه بهدنبال کار میروند و همین باعث میشود درصدی افت دانشآموز پسر داشته باشیم. در واقع، این دانشآموزان از گردونه کنکور و ورود به دانشگاه خارج میشوند و به فکر زندگی و یافتن شغل میافتند. بروغنی با تأکید بر اینکه علمآموزی یک ارزش است، میافزاید: کسی با کار کردن زنان مخالف نیست؛ اما باید توجه داشت که شغلی متناسب با رشته تحصیلی برای همه زنان امکانپذیر نیست. در این میان، برخی نیز معتقدند تمایل جدی برای ورود به دانشگاهها توسط خانمها، معلول تبعیضیهایی است که در حق زنان در طول زمان شده است و زنان با رفتن به دانشگاه بهدنبال جبران آن تبعیضها هستند. حق کار کردن زن که اسلام نیز آن را پذیرفته، پذیرش انسان بودن زن جزء احترام و تقدیری است که این دین برای وی قایل است. این حق، عمل کردن به مفاد آیه ۱۷ سوره توبه است که میفرماید: «مردان و زنان مؤمن، سرپرست یکدیگرند و همدیگر را امر بهمعروف و نهی از منکر میکنند. آنچه مورد توجه و سفارش اسلام است این است که اسلام با فساد مخالف است و نه با کار و دانشآموختگی زنان؛ ازاینرو همواره زنان و دختران جامعه اسلامی باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که بعضی از قیود و محدودیتهایی که در احکام و روایات در مورد زنان وارد شده است بهمنظور پاسداشت حریم عفاف و سلامت جامعه و از همه مهمتر حفظ کرامت و شخصیت واقعی زن متناسب با رسالت همسری و مادری است و تجربه جهان غرب در آزادیهای نامحدود برای ارتباط زنان و مردان در جامعه تجربه تلخی است که زمینه فروپاشی خانواده و بهدنبال آن سقوط جامعه را فراهم آورده است. بعضی از نابسامانیها و مشکلات بر اثر سیاستها و برنامههای نادرست بهوجود آمده که تنها راه حل این معضلات، اصلاح همان سیاستهای غلط است که سالها در حال اجرا بوده و با گذشت زمان بوی کهنگی و قدمت بهخود گرفته است. هرچند در خصوص کنکور نیز تدابیری اندیشیده شده است؛ اما باید به نتایج آن نیز اندیشید تا در آینده جوابگوی سیل عظیم خانمهای تحصیلکرده، خانوادههای ازهم پاشیده، مردان تحقیر شده و کودکانی که در این بین شاهد نزاع باید و نبایدها هستند، باشیم.
۳) طلاق و افزایش سن ازدواج در زنان تحصیلکرده
ایمان جوان ۲۹ ساله و دارای مدرک کاردانی در رشته مکانیک است. با وجود اینکه اکنون در یکی از تعمیرگاههای بزرگ شهر مشغول بهکار است، مخالفت شدیدی نسبت به حضور و علاقه بیش از اندازه خانمها برای ورود به دانشگاه دارد. او میگوید: چندین بار برای خواستگاری به منزل دختر مورد علاقهام رفتم؛ ولی خانواده دختر و خود دختر جواب خواستگاری را به بعد از اعلام نتایج کنکور موکول کردند. با وجود اینکه مدت یکسالی میشود منتظر این زمان هستم؛ ولی هرچه به مرداد ماه نزدیکتر میشوم نگرانیام افزایش مییابد و با خود فکر میکنم بعد از قبولی خانم مورد علاقهام در دانشگاه، حتما به من جواب رد میدهند و این برای من که یکسال منتظر ماندم بسیار دشوار است. ایمان ادامه میدهد، حتما بحث دختران تحصیلکرده و پسران کمسواد را بسیار شنیدید. دختران تحصیلکرده تمایل کمتری به ازدواج با آقایانی دارای تحصیلات کمتر و شغل پایینتر دارند. باید اعتراف کنیم این طرز تفکر در بسیاری از خانوادهها وجود دارد. در چنین وضعیتی بهطور گسترده در جامعه شاهد دخترانی هستیم که در سن ازدواج قرار دارند؛ اما همسران مناسب خود را نمییابند. بههمین دلیل سن ازدواج در جامعه بالا میرود و این احتمال که بخشی از این خانمهای تحصیلکرده شانس ازدواج را از دست دهند نیز وجود دارد. از سویی دیگر، اگر بپذیریم عدهای از این دختران نیز با اصرار خانوادههای خود تن به ازدواج با افرادی کمسوادتر از خود دهند، پیامدهای سوء دیگری برای آنان در پی خواهد داشت که یکی از آنها، طلاق است که ناشی از نبود تناسب زوجین است. مسئله افزایش جمعیت خانمهای تحصیلکرده و پسران کمتر تحصیلکرده و بعضاً بیکار و نبود سنخیت آنان در ازدواج، یکی از مسایل جدی امروز جامعه ما محسوب میشود که متأسفانه دستاندرکاران امر، اهتمام جدی به آن ندارند. باید توجه داشت روند فعلی که در جامعه جریان دارد علاوه بر اختلال بیشتر در ازدواج و نهاد خانواده، موجب افزایش انواع خشونت علیه زنان در سطح جامعه خواهد شد.
دوماهنامه پایش سبک زندگی، سال چهارم، شماره ۲۲، آذر ۱۳۹۶، صفحات ۸۸-۹۳.