توحید صدوق، جلسه بیست و پنجم، 24/ 3/ 1394
در جلسه قبل بیان شد که محور حدیث چهاردهم عشق است. هر چیزی از جانب خدا باشد حالت انفجاری دارد. خداوند بزرگ است و هر چه از موجود عظیم باشد، حالت انفجاری دارد یعنی عادی نیست. خداوند به همه جا نظر دارد و گاه نظرش مستقیم و گاه غیرمستقیم است. حال اگر کسی قول « لاإله إلالله وحده» را با اعتقاد بگوید، خداوند به برکت این قول که محبوب ترین کلام است، نظر مستقیم خواهد کرد و محصول نظر مستقیم خدا این است که تمام معاصیاش لِه میشود؛ همان گونه که برگ درختان زیر پا لِه میشوند.
حدیث پانزدهم:پیامبر خاتم (ص) میفرماید:
بَشِّرِ النَّاسَ أَنَّهُ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ فَلَهُ الْجَنَّهُ؛به مردم مژده ده به اینکه هر کسلا اله الا الله وحده لا شریک له بگوید بهشت از براى او خواهد بود.[1]
این حدیث، جایگاه توحید را بیان می کند. جایگاه قول لاإله إلالله وحده لا شریک له که هم ردیف با بهشت است و جایگاه خوبی و خوبان می باشد. این قول، قول خوبی ها و قول خوبان است. و عدم شرک برای خدا، جایگاهش بهشت میباشد.
اگر کسی در وجودش ذرّهای شرک باشد، وارد بهشت نمیشود و باید قبل از ورود به بهشت پاک شود. پاک شدن در آخرت به صورت شفاعت میباشد. انسانی که در این دنیا مرتکب خطایی میشود، برای پاک شدن چندین فرآیند پیش رویش است مثل استغفار و توبه وی میتواند کاری کند تا سیّئاتش تکفیر شده یا به حسنات تبدیل گردد. اگر در این دنیا پاک نشد در برزخ بوسیله باقیات الصالحاتی که در این دنیا برجای گذاشته است و اگر انسان وارد قیامت شد، آخرین امیدش برای پاک شدن، شفاعت است. شفاعت برای جهنمیان هنگامه ورود به جهنم است.
شاید اگر کسی در این جهان فقط یک بار « لاإله إلالله وحده لا شریک له» بگوید و تمام عمرش گناه کند، در آستانه ورود به دوزخ مورد شفاعت قرار بگیرد، چون خدا عادل است و یک قول را هم بیحساب نخواهد گذاشت. فرعون در آخرین لحظات که داشت غرق میشد شهادت به ربّ موسی(ع) داد. در قرآن آمده است که:
فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَهً وَ إِنَّ کَثیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیاتِنا لَغافِلُونَ؛ پس امروز تو را با زره [ زرّین ] خودت به بلندی [ ساحل ] می افکنیم، تا برای کسانی که از پی تو می آیند عبرتی باشد، و بی گمان، بسیاری از مردم از نشانه های ما غافلند.[2]
یعنی ما کاری کردیم که فرعون نشانهای ( جسد فرعون که مومیایی شده و الان هم هست) برای انسان تا قیامت شد. فرعون در لحظه آخر شهادت داد و خداوند قولش را ضایع نکرد و بدنش را وسیله عبرت عالم قرار داد.
نکات
نکته اول: اگر کسی در کل عمرش یکبار بتواند «الله» بگوید، سعادت بزرگی نصیبش شده و سعادتی بالاتر از آن وجود ندارد. چون خدا بزرگترین و باعظمتترین و ارزشمندترین وجود در جهان هستی است لذا نام او هم عزیزترین و بهترین میباشد.
نکته دوم: بشرالناس. ناس از نسیان است، یعنی بشارت بده به فراموشکاران که اگر فراموشکاران در کلِّ فراموشیشان یکبار « لاإله إلالله وحده لا شریک له» بگویند در همان لحظه از فراموشی خارج شده و بهشت برای آنهاست. لذا این قول مُذَکِّر برای ناسیان است. مؤمن کسی است که در تمام لحظات زندگیاش، شاد است. چون خدا را دارد و از شوق شادی در پوست خودش نمیگنجد.
نکته سوم: واژه بشّر. بشارت یعنی نگاه مثبت، امید، آینده ای خوش . یعنی تا من هستم خوش باش. ما آدمها وقتی به دیگران نگاه میکنیم، اول زشتیها و بدیهای دیگران را ( چه در صورت و چه در سیرت) میبینیم. اگر چیز خوبی در دیگران باشد شاید آن را هم ببینیم. اما نسبت به خودمان اول، خوبیها و داشته هایمان را میبینیم و بدیهایمان را نمیبینیم، چون نمیخواهیم ببینیم و در آخر اگر ببینیم یکی از بدیهایمان را میبینیم. اما در قرآن و احادیث و سیره، عرفان و اخلاق به ما یاد دادهاند که عکس این باشد. وقتی به دیگران نگاه میکنیم خوبیهایشان را ببینی البته اگر بدی هم در کنارش دیدی در گوشه ذهنت بگذار و به آن توجهی نکن و اصلاً آن را فراموش کن این فرمول کلّی است.
اگر شخصی فقط خوبیهای دیگران را ببیند، شاید به سمت سادهاندیشی کشیده شود و سادهلوحانه با دیگران برخورد نماید، و اگر فقط بدیهای دیگران را ببیند، نگاه بدبینانه حاد پیدا خواهد کرد و نتیجه اش افسردگی و انزوا و تنش خواهد بود.
کسانی هم که فقط محو خوبیهای خودشان هستند انسانهای خود شیفتهای میباشند و طبعاً آدمهای مغرور و متکبّری خواهند شد و در ارتباط سازنده با دیگران دچار اختلال میشوند. اگر شخصی به خودش بدبین باشد به سمت افسردگی پیش خواهد رفت. لذا برای خروج از تمام آسیبها باید نسبت به دیگران سعی کنیم خوبیهایشان را ببینیم و نسبت به خودمان اول زشتیهایمان را ببینیم تا جبران کنیم و خوبیهایمان را تقویت نماییم.
نگاه انسانها به خدا
خدا از انسانها میخواهد که نگاهشان به خدا، مثبت باشد. امام رضا (ع) میفرماید که خداوند بزرگ مرتبه اینگونه بیان میدارد:
أَنَا عِنْدَ حُسْنِ ظَنِّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ؛ من در کنار گمان و کیفیت امید بنده خود هستم.[3]
نگاه انسانها به جهان
نگاه انسان به جهان باید اینگونه باشد:
الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طینٍ؛همان کسی که هر چیزی را که آفریده است نیکو آفریده، و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد باشد.[4]
احسن یعنی نه زشت و نه زیبا، بلکه به زیباترین وجه ممکن.
نگاه انسانها به همدیگر
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید.[5]
خداوند به اهل ایمان سفارش میکند از گمان بد بپرهیزید؛ چون این نگاه بدبینانه است و به نگاه خوب ظن نمیگویند.
در هر سه رابطه باید نگاه انسان خوش بینانه باشد. لذا جهان فقط جای خوشی و خوشبینی واقع بینانه است. چون واقعیت زیباست، پس خوش بینی را میطلبد.
حاصل آنکه؛ بشارت یعنی امید به آینده ای خوش و زیبا که از این زیبا و خوش آیندتر نخواهد بود. انتظار از ریشه نظر است و دارای دو مفهوم است. نظر یعنی خیره شدن به آینده ای خوش و زیبا، یعنی فرج و گشایش. بر اساس قول خالق جهان، جهان از این زیباتر ممکن نیست، پس تا می توانید باید در این جهان خوش بود و شادی کردو البته شادی ناب و عمیق و سالم.