توحید صدوق استاد دکترفعالی جلسه سی ام 24/ 8/ 1394
در دو جلسه گذشته حدیث 18 بیان گردید. بیان شد که صحبت در باب اخلاص بسیار دشوار است. در این حدیث مقابل اخلاص، کذب است. در مقابل کذب نیز صداقت است که این نشان دهندة این است که اولین پلة اخلاص، صداقت می باشد و اکنون ادامه بحث:
حدیث18: امام رضا (ع) از رسول گرامي اسلام نقل مي كنند:
إِنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ كَلِمَةٌ عَظِيمَةٌ كَرِيمَةٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ قَالَهَا مُخْلِصاً اسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ قَالَهَا كَاذِباً عُصِمَتْ مَالُهُ وَ دَمُهُ وَ كَانَ مَصِيرُهُ إِلَى النَّارِ؛[1]اشهد ان لا اله الا اللَّهرا سخن بزرگى ديدم كه بر خداى عز و جل گرامى است هر كه آن را از روى اخلاص بگويد مستحق بهشت گردد و هر كه آن را از روى دروغ بگويد باينكه بمضمون آن اعتقاد نداشته باشد مال و خونش محفوظ نشود و بازگشتش بسوى آتش دوزخ خواهد بود.
صداقت یعنی مطابقت چیزی با چیزی که مراتب مختلفی دارد.
1. اولین مرتبه، صداقت زبانی است. مطابقت قول با واقعیت
2. مرتبه دوم، صدق ظاهر با درون انسان است. یعنی ظاهر با باطن هماهنگ باشد. که اگر این کونه نباشد، نفاق پیش می آید. لذا نفاق چون بی صداقتی است، بد می باشد. فلز طلا زمانی که از معدن استخراج می گردد، عیارش 5 یا 6 است و عیار خالص آن 24 می باشد. پس میزان خلوص سنگ طلا کم است. برای خالصی طلا باید فلز آن را به درجة ذوب رساند و با فرآیندی ناخالصی آن را جدا کرد. پس خلوص یعنی کاستن از ناخالصی ها.
خداوند متعال میزانی از حد خلوص به انسانها بواسطة روحشان داده است و آنحد نصاب خلوص فطرت نامیده میشود.
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ؛[2]پس روی خود را با گرایش تمام به حقّ ، به سوی این دین کن ، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدای تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار ، ولی بیشتر مردم نمی دانند.
زمین همانند یک کورة بزرگ است که در آن آتش هایی وجود دارد. شاید فلسفة برخی از مشکلات و شدائد، همانند آن کورة آتش است که انسان را به سمت خلوص پیش می برد. البته امکان دارد انسان متوجه این امر نشود. انسان بیشتر غرق در خود حادثه می شود. هدف خداوند از شدائد مؤدّب شدن انسانها است. خالص شدن یعنی غیر خدا در او کم شود، یعنی از خصومت ها، کینه ها و حسادت ها کم شود. خداوند می خواهد تمام انسانها با هم رفیق و مهربان باشند.
مفهوم شناسی کلمه اخلاص
از نظر قرآن بین مخلِص و مخلَص تفاوت وجود دارد. مخلِص یعنی انسانی که عملش به لحاظ نیت خالص است. محور تلاش او نیت می باشد، یعنی عمل خدایی است و مخلَص یعنی انسانی که تمام ابعاد وجودش خالص است. هم نیت و هم عمل و وجودش همه خالص است. لذا امکان دارد کسی عملش را از روی اخلاص انجام دهد ولی درونش کینه و ناخالصی باشد. امّا مخلَص کسی است که درونش از تمام ناپاکی ها پاک است. خداوند میفرماید:
وَ نَزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ؛[3] و هر گونه کینه ای را از سینه هایشان می زداییم.
آیه مربوط به بهشت و بهشتیان است. یعنی ما قبل از ورود به بهشت، عمیق ترین لایه های وجودشان و تمام ویژگی های غیر اخلاقی را می کَنَم و وارد بهشت می کنم، چون بهشت جای پاکان است. پس باید بدانیم که بدون نزع خدا حتی یک کینه از وجود انسان کنده نمی شود. پس مؤمن کسی است که در او کینه و خصومتی نباشد. و این یعنی سلامت قلب.
إِلاَّ مَنْ أَتَي اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ؛[4] مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد.
خداوند مخلَص را کاملاً تطهیر می کند.
إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً؛[5] خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان [ پیامبر ] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.
إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِکْرَي الدَّار؛[6]ما آنان را با موهبت ویژه ای- که یادآوریِ آن سرای بود- خالص گردانیدیم.
آنچه از آیه بدست می آید که مهمترین عاملی که می تواند درون آدمی را پاک کند، ذکر خانة آخرت است. خداوند متعال دنیا را حتی در حد یک منزل هم نمی داند. دنیا فقط پل است، راهی برای ورود به خانه می باشد. انسان فقط یک خانه دارد و آن خانة آخرت می باشد.