توحید صدوق استاد دکترفعالی جلسه سی و دوم 8/ 9/ 1394
در جلسه گذشته کلمه « مخلص» مفهومشناسی گردید. همچنین ویژگیهای مخلصین در قرآن بیان گردید. مخلَص محل نفوذ شیاطین نیست، و جزای او بر حسب اعمالش نمیباشد بلکه بیحساب است و مخلَص که اوج عبودیت است توان توصیف خدا را دارد. و اکنون ادامه بحث
حدیث18: امام رضا (ع) از رسول گرامي اسلام نقل مي كنند:
إِنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ كَلِمَةٌ عَظِيمَةٌ كَرِيمَةٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ قَالَهَا مُخْلِصاً اسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ قَالَهَا كَاذِباً عُصِمَتْ مَالُهُ وَ دَمُهُ وَ كَانَ مَصِيرُهُ إِلَى النَّارِ؛[1]اشهد ان لا اله الا اللَّهرا سخن بزرگى ديدم كه بر خداى عز و جل گرامى است هر كه آن را از روى اخلاص بگويد مستحق بهشت گردد و هر كه آن را از روى دروغ بگويد باينكه بمضمون آن اعتقاد نداشته باشد مال و خونش محفوظ نشود و بازگشتش بسوى آتش دوزخ خواهد بود.
من قالها کاذباً
ضمیر «ها» در «قالها» به کلمه« لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بر میگردد، که برای گویندهای که به آن اعتقاد ندارد، دو نتیجه در پی دارد، مال و جانش پاس داشته میشود و بازگشتش دوزخ میباشد.
نکات
نکته اول:صداقت مهمترین ارزش دینی یا از مهمترین ارزشهای دینی است. بسیاری از ارزشها، چون در آنها صدق وجود دارد، ارزشمند میباشد. در مقابل کسی که از روی دروغ « لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» میگوید، کسی است که به «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» اعتقاد داشته باشد و آن را به زبان بیاورد.
صدق دارای ده درجه میباشد، که نوع اول آن صدق زبانی است، که بسیار مهم و کمیاب است. لذا باید آن قولهایی را بر زبان آورد که به آنها علم داریم. نوع دوم صدق، صدق ظاهر و باطن میباشد. مطابقت ظاهر و باطن، یعنی آنچه هستید همان را نشان دهید. این مرحله از مرحله قبلی سختتر است. نوع سوم صدق، این است که آنچه میگویید به آن پایبند باشید. صدق مقولهای مجاهدت بردار است.
نکته دوم:جمله «من قالها کاذباً» ظاهرش حفظ مال و جان است ولی باطنش جهنم میباشد. اگر انسان ظاهر را حفظ کند، کائنات هم ظاهر را حفظ میکنند. بیاد داشته باشیم که در این جهان واقعیت نفوذ میکند و کارساز است.
نکته سوم:اینگونه نیست که ظاهر خوب، نشان از باطن خوب باشد. ممکن است ظاهر زیبا باشد اما درون نامناسب باشد. اگر شخص در لحظهای دید تمام شرائط به نفعش هست آغاز سقوط است. باید در زندگی غم و غصه باشد. خوشا به حال انسانی که اگر مرتکب خطایی شد بلافاصه تاوانش را پس بدهد که اگر اینگونه نشد دچار سنّت امهال گردیده است.
كَانَ مَصِيرُهُ إِلَى النَّارِ
مصیر از صیرورت میآید. صیرورتها ظاهری نیستند بلکه باطنیاند. قلب و درون انسان شدنهای پیدرپی دارد. درون نفس انسانها مصیرند و مصیر حرکتهای نفسانی و درونی دوگونهاند: یا به سوی بهشت و یا بسوی جهنم است، این امر بستگی به عمل هر انسانی دارد، زیرا عمل سازندة نفس است. پس مصیر بهشت و دوزخ از درون انسانها میگذرد.