توحیدصدوق استاد دکترفعالی جلسه سی و چهارم29/ 9 /1394
در جلسه گذشته بیان شد که شب نسبت به روز باارزش تر میباشد. همچنین گفته شد که قرآن برای اعمال انسان احکامی دارد. مراد ویژگیهای اعمال انسان است. اگر یک عمل ارادی از انسان صادر شود، آن عمل باقی میماند تا زمانی که به انسان باز گردد، و بازگشتش یا به صورت نار است و یه به صورت نور میباشد.و اما ادامه بحث:
حدیت20: پیامبر خدا (ص) فرمود:
إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَمُوداً مِنْ یَاقُوتَهٍ حَمْرَاءَ رَأْسُهُ تَحْتَ الْعَرْشِ وَ أَسْفَلُهُ عَلَى ظَهْرِ الْحُوتِ فِی الْأَرْضِ السَّابِعَهِ السُّفْلَى فَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ اهْتَزَّ الْعَرْشُ وَ تَحَرَّکَ الْعَمُودُ وَ تَحَرَّکَ الْحُوتُ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى اسْکُنْ یَا عَرْشِی فَیَقُولُ کَیْفَ أَسْکُنُ وَ أَنْتَ لَمْ تَغْفِرْ لِقَائِلِهَا فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى اشْهَدُوا سُکَّانَ سَمَاوَاتِی أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لِقَائِلِهَا؛[1] که خداى عزوجل را عمودى است از یاقوت سرخ که سرش در زیر عرش است و پائین و زیرش بر پشت ماهى در زمین هفتم که از همه طبقات زمین زیرتر است پس چون بنده لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ بگوید عرش بلرزه در آید و آن عمود بجنبد و ماهى حرکت کند پس خداى تبارک و تعالى میفرماید که اى عرش من آرام بگیر عرش عرض میکند که آرام نمیگیرم و بنا بر بعضى از نسخ توحید آیا آرام میگیرم و تو گوینده آن را نمیآمرزیدى، پس خداى تبارک و تعالى میفرماید که اى ساکنان آسمانهاى من گواه باشید که من گوینده آن را آمرزیدم.
نکات پیرامون روایت
نکته اول:بیان حقایق پیرامون جهان هستی. هیچ انسانی از این حقایق سر در نمیآورد مگر اینکه وصل به خدا و کائنات شود. منظور از عرش خداوند متعال، علم اوست.
نکته دوم:رسول خدا(ص) کائنات را به کلام بنده ربط میدهد که ارتباط بین آنها است. روح این بخش این است که میان عمل(گفتار) آدمیان و عرش پیوندی وجود دارد. اعمال آدمیان مستقیم یا غیرمستقیم در جهان کائنات اثر بخش است. ممکن است کائنات از خدا درخواستی کنند. در خواست کائنات از خدا قطعاً اجابت میشود به نوعی «ادعُونِی استَجِب لَکُم» است. اجابت دو گونه است؛ اجابت همان خواسته و اجابت به احسن. اجابت کائنات از نوع اول است؛ چون میفهمند چه چیزی را بخواهند و اجابت انسانها از نوع دوم است. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ؛[2] بر شما کارزار واجب شده است، در حالی که برای شما ناگوار است. و بسا چیزی را خوش نمیدارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست میدارید و آن برای شما بد است، و خدا میداند و شما نمیدانید.
این یعنی ظاهرها با باطنها عکس هم میباشند. ما آدمها قضاوتهایمان براساس سطح و ظاهر است ولی عمقها و باطنها چیز دیگری است، لذا باید یاد بگیریم فریب ظاهر افراد و ظاهر حوادث را نخوریم. هر خواستهای دارید اجابت میشود، یا همان یا احسن آن و عموماً احسن آن اجابت میشود. آدمیان متوجه آن احسن نمیشوند که در اینجا باید به حکمت خدا اعتماد کنیم. حکمت دقیقاً یعنی نعمتی احسن و نفعی بیشتر که به زمانش به شما خواهد رسید. صبر زیباترین پاسخها به حکمت الهی است.