توحید صدوق: جلسه سی و یکم (صوت و متن)

استاد: دکتر محمدتقی فعالی (صوت و متن)

توحید صدوق استاد دکتر فعالی جلسه سی و یکم 1/ 9/ 1394

در جلسات گذشته بیان شد که، صداقت یعنی مطابقت چیزی با چیزی که مراتب مختلفی دارد؛ اولین مرتبه، صداقت زبانی است. مطابقت قول با واقعیت. مرتبه دوم، صدق ظاهر با درون انسان است. از نظر قرآن بین مخلِص و مخلَص تفاوت وجود دارد. مخلِص یعنی انسانی که عملش به لحاظ نیّت خالص بوده محور تلاش او نیّت می‌باشد، یعنی عمل خدایی است. مخلَص یعنی انسانی که تمام ابعاد وجودش خالص است. هم نیّت و هم عمل و  وجودش همه خالص است. و اکنون ادامه بحث

حدیث18: امام رضا (ع) از رسول گرامي اسلام نقل مي كنند:

إِنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ كَلِمَةٌ عَظِيمَةٌ كَرِيمَةٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ قَالَهَا مُخْلِصاً اسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ قَالَهَا كَاذِباً عُصِمَتْ مَالُهُ وَ دَمُهُ وَ كَانَ مَصِيرُهُ إِلَى النَّارِ؛[1]اشهد ان لا اله الا اللَّه ‏را سخن بزرگى ديدم كه بر خداى عز و جل گرامى است هر كه آن را از روى اخلاص بگويد مستحق بهشت گردد و هر كه آن را از روى دروغ بگويد باينكه بمضمون آن اعتقاد نداشته باشد مال و خونش محفوظ نشود و بازگشتش بسوى آتش دوزخ خواهد بود.

در قرآن ویژگی‌هایی برای مخلَصین بیان شده است، که به برخی از آنها اشاره می‌نماییم.

آیه اول: خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأي‏ بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ؛[2] و در حقیقت [ آن زن ] آهنگ وی کرد، و [ یوسف نیز ] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او می کرد. چنین [ کردیم ] تا بدی و زشتکاری را از او بازگردانیم، چرا که او از بندگان مخلص ما بود.

نکات آیه

نکته اول: گاهی شخص از عمل بد اجتناب می کند، که این خوب است. ولی در این آیه بالاتر از این را می خواهد بگوید، یعنی مقام او( یوسف(ع)) آنقدر بالا رفته که دون شأن اوست که گفته شود، از کار بد دوری کرده بلکه سوء و فحشا از او دور می‌گردد. ویژگی اول اینکه سوء و فحشاء از مخلَصین دور است.

نکته دوم: إنه من عبادنا المخلَصین: هر مخلَصی اول به مرحلة عبودیت می‌رسد و سپس مخلَص می‌گردد. عبودیت مقدمة مخلَص شدن است.

نکته سوم: سوء و فحشاء تحت امر خدایند. پس شاید بتوان گفت سوء و فحشا موجودات زنده‌اند و فرمانبردار خدایند. بر این اساس نقطة مقابلش خوبی است که زنده می‌باشند. خوبی‌ها تحت تدبیر اسم «الهادی»، و بدی‌ها تحت تدبیر اسم «المضل» می‌باشند تا کدامیک را انسان طالب و مستعد باشد. هر کدام را انسان طالب باشد همان را خدا به او می‌دهد.

آیه دوم: خداوند در سوره حجر می‌فرماید:

قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‏ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَإِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ؛[3] شیطان گفت: پروردگارا، به سبب آنکه مرا گمراه ساختی، من [ هم گناهانشان را ] در زمین برایشان می آرایم و همه را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان خالص تو از میان آنان را.

نکات آیه

نکته اول: مجموع آیه می‌فرماید: ابلیس بعد از رجیم شدن، توجه به جانب حقّ کرد و سوگند خود که به طور حتم همه را اغوا می‌کنم. خداوند متعال تا لحظة قیامت این مقام (اغوا کردن) را به او داد و به انسان تا لحظة مرگ این مهلت (توبه) داده شده است. بعض از انسان‌ها بهره شان از اغوا زیاد، بعضی کم و بعضی اغوا نمی‌شوند که اینان معصومان و مخلَصین می‌باشند. ویژگی دوم اینکه مخلَصین معصوم می‌باشند.

نکته دوم: مخلَص اوج عبودیت است. مخلَص صاحب مقام عصمت نیز می‌باشد. «لاغوینهم اجمعین» یعنی همة انسان‌ها در محدودة اغوا قرار می‌گیرند ولی مخلَصین با اخلاص بالای خود سپری در برابر شیطان دارند. پس معصومان در حیطة اغوا هستند، اما اغوا در آنها نافذ نیست.

آیه سوم:خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَإِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ؛[4] و جز آنچه می کردید جزا نمی یابید، مگر بندگان پاکدل خدا.

نکات آیه

نکته اول: پاداش و کیفر هر کسی عمل خود اوست مگر یکدسته و آن مخلَصین هستند و این ویژگی سوم آنهاست.

نکته دوم: پاداش مخلَصین بر حسب اعمالشان نیست. اخلاص در نیت است. بنابر اصل اول، جزا بر حسب عمل می باشد؛ اما بنا بر اصل دوم کسانی که به مقام مخلَصین می رسند دیگر به عملشان نگاه نمی شود بلکه بر اساس نیتش به او پاداش داده می شود. در بعضی از آیات آمده که به برخی بغیر حساب جزا می دهیم. معنایش این است که پاداش دادن با حساب است اما حسابش بی نهایت دادن است.

آیه چهارم: خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَإِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ؛[5] خدا منزّه است از آنچه در وصف می آورند،به استثنای بندگان پاکدل خدا.

این آیه عالی ترین مقام مخلَصین را بیان می کند. خداوند از توصیف تمام توصیف کنندگان منزه است مگر یک دسته که مخلَصین می باشند. چون توصیف تمام توصیف کنندگان محدود است ولی مخلَص همانند قطره ای است که به اقیانوس هستی حق وصل شده و فانی در حق گردیده است، لذا خدا را همان‌گونه که هست توصیف می‌کنند. ویژگی چهارم اینکه آنها توان توصیف خداوند را دارند.

خلاصه اینکه: مخلَص محل نفوذ شیاطین نیست، و جزای او بر حسب اعمالش نمی باشد بلکه بی حساب است و مخلص که اوج عبودیت است توان توصیف خدا را دارد.

 


[1]. صدوق، التوحيد، ص23.

[2]. یوسف/24.

[3]. حجر/39 و40.

[4].صافات/39 و40.

[5]. صافات/159 و160.

مطالب مرتبط
ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.