توحید صدوق، جلسه نهم، 14/ 10/ 1393
درجلسة قبل بیان شدکه انبیاء بهترين انسانها بوده و این سخن« لاإله إلاالله» در میان سخنان، بهترین سخن است. هر موجودی در این جهان مختار است. البته علم، اختیار و حیات دو موجود مثل هم نیست. اختیار در مورد سنگ، آب و انسان معنايي متفاوت دارد. جهان یعنی مظهر تمام اسماء الهی و اسماء خدا در کل عالم پخشاند و الاّ آنجایی که اسماء الهی نباشد، از خداوند نخواهد بود. امور مقدس دو وجهیاند. اسم مقدس همانطور که در جانب مثبت ثمر دارد، در جانب منفی هم ضرر و خسران دارد. در صورتيكه اسماء الهی با معرفت گفته شود، یاریتان خواهد نمود و درصورتيكه بخواهيد از آنها سوء استفاده کنید، نابودتان خواهد کرد.
حدیث چهارم: مفضل از امام صادق (ع) نقل میکند که آن حضرت فرمود:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ضَمِنَ لِلْمُؤْمِنِ ضَمَاناً قَالَ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ ضَمِنَ لَهُ إِنْ هُوَ أَقَرَّ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لِمُحَمَّدٍ (ص) بِالنُّبُوَّةِ وَ لِعَلِيٍّ (ع) بِالْإِمَامَةِ وَ أَدَّى مَا افْتُرِضَ عَلَيْهِ أَنْ يُسْكِنَهُ فِي جِوَارِهِ قَالَ قُلْتُ فَهَذِهِ وَ اللَّهِ الْكَرَامَةُ الَّتِي لَا يُشْبِهُهَا كَرَامَةُ الْآدَمِيِّينَقَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) اعْمَلُوا قَلِيلًا تَتَنَعَّمُوا كَثِيرا؛خداى تبارك و تعالى از براى مؤمن چيزى را ضامن شده مفضل گفت عرض كردم كه آن چيست فرمود از برايش ضامن شده كه اگر او اقرار كند از برايش به پروردگارى و از براى محمد (ص) به پيغمبرى و از براى على (ع) بامامت و پيشوائى و آنچه را كه بر او واجب گردانيده بجا آورد آنكه او را در همسايگى خود ساكن گرداند. مفضل گفت كه عرض كردم بخدا سوگند كه اين نوازشى است كه نوازش آدميان بآن شباهت ندارد مفضل گفت كه بعد از آن حضرت صادق (ع) فرمود كه اندكى عمل كنيد تا بسيار تنعم نمائيد و به نعمت و ناز گذرانيد.[1]
اکر کسی مؤمن باشد، خداوند ضمانت کرده او را در جوار خود ساکن کند.
نکته
ممکن است در جوار خدا ساکن شدن، در همین دنیا اتفاق افتد. این ادّعا شواهد متعددی هم دارد مانند: آنکه در دعا میخوانیم یا جلیس الذاکرین و همچنین در خطبة متّقین، درباره داشتن زندگی معنوی در دنیا، صحبت شده است. البته، زندگی فرادنیوی، مانند زندگی دنیوی، دارای أسباب و وسائلی است، امّا باید دانست که اسباب معنوی، اسباب تامّه هستند امّا أسباب دنیوی، أسباب ناقصه.
حضرت آسیه(س)، همسر فرعون، از خداوند، ساکن شدن در جوار او را خواسته است:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي عِنْدَکَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ؛ و برای کسانی که ایمان آورده اند، خدا همسر فرعون را مَثَل آورده، آن گاه که گفت: پروردگارا، پیش خود در بهشت خانه ای برایم بساز، و مرا از فرعون و کردارش نجات ده، و مرا از دست مردم ستمگر بِرَهان.[2]
همچنین خداوند در سوره فجر میفرماید:
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُارْجِعي إِلي رَبِّکِ راضِيَةً مَرْضِيَّةًفَادْخُلي في عِباديوَ ادْخُلي جَنَّتي؛ ای نفس مطمئنّه، خشنود و خداپسند به سوی پروردگارت بازگرد، و در میان بندگان من درآی، و در بهشت من داخل شو..[3]
اگر به این آیات ملاحظه شود، نکاتی زیبا به دست م یآید.
نکته اول:نفس، سه گونه است: نفس امّاره، لوّامه و مطمئنه. این آیه نشان میدهد که غایت سیر سلوکی بشر، نیل به نفس مطمئنه است؛ آرامش درون خانه، جامعه و جهان. بهترین ملاک برای سنجش یک خانة دینی، سفرة غذاست. اگر با ذوق و شوق و آرامش انداخته شود و همه کنار آن قرار گیرند و با شادی و ذوق و شوق، جمع شوند. این خانه معنوی است و اِلاّ به همان میزان، از معنویت، دور است.
نکته دوم: حضرت آسیه(س)، دو چیز را خواسته است. طبق آیه: بهشت و جلیس خدا بودن را. طبق این آیه، خداوند، انسان دارای نفس مطمئنّه را در بهشت خود (جنّتی) داخل میکند. این مقام (جنّتی) فوق تمام مقامهاست. بنابراین «أن یسکنه فی جواره» مقام حضرت آسیه(س) است یعنی در بهشت، کنار خداوند است. و «جنّتی» مقام سید الشهداء است. یعنی در بهشتِ خدا بودن.
پس، هر کس که به تمام ایمان برسد و التزام به تمام فرامین الهی داشته باشد، به مقام حضرت آسیه(س) خواهد رسید.