توحید صدوق استاد دکتر فعالی جلسه نوزدهم مورخ 16/ 1/ 1393
در جلسة قبل بیان شد که خلوص یعنی رهایی از ناخالصی ها، برای خالص شدن باید از رذائل دست کشید، باید خصومت نباشد. تمام دشمنی ها به دلیل این است که معصوم نیستیم. اگر کسی نخواهد از تعلّقات دست بردارد، خداوند با شدائد و مشکلات ، کاری می کند تا تعلقش کم شود. گرفتاری ها و شدائد( زمین) کورة خداست، تا انسانها پخته شوند و از ناخالصیها پاک شود. اگر فردی شیوة اول را انتخاب کند، گرفتار دومی نمیشود. خلوص یک واژه ایجابی نیست بلکه واژهای سلبی است شخص که میخواهد خالص بشود لازم نیست برای خلوص کاری بکند، او فقط باید برای رهایی از ناخالصی ها تلاش نماید. مهمترین ناخالصی انسان تعلّق به ماده است. اما ادامه بحث:
درجات خلوص:
درجه اول:صداقت (خود دارای ده گام است) اولین گام آن صداقت لسانی است و پایان ده گام صداقت، خلوص است.
درجه دوم:مخلِص: کسی که رفتار خود را خالص میکند، بواسطه حُسن فعلی و فاعلی، اعمال خود را انجام میدهند.
درجه سوم:مُخلَص: کسی است که اولاً مخلِص است، و همچنین درونش و تمام لایه های عمق وجودش پاک شده است.
مخلَص بدون شک همراه با عصمت است. در قرآن کریم حدود 10 آیه به مخلَصین اشاره دارد.
ویژگیهای مخلَصین در آیات:
آیه اول
وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأي بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ؛ و در حقیقت [ آن زن ] آهنگ وی کرد ، و [ یوسف نیز ] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود ، آهنگ او می کرد. چنین [ کردیم ] تا بدی و زشتکاری را از او بازگردانیم ، چرا که او از بندگان مخلص ما بود.[1]
نکته اول:إنّه تعلیل است. هر کس عبد و مخلَص باشد، با سوء و فحشا ارتباط نخواهد داشت.
نکته دوم:من عبادنا: شرط مخلَص بودن، عبودیت است.
نکته سوم:لنصرف عنه السوء، به این معناست که به بدی و سوء، امر میکنیم که از یوسف دور شود. این آیه نشان دهنده جایگاه بلند یوسف نبی(ع) میباشد.
نکته چهارم:سوء و بدی موجودی با شعور است.
آیه دوم
إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ؛ مگر بندگان خالص تو از میان آنان را.[2]
مخلَصین کسانی هستند که از محدوده اغواء شیاطین در امانند.
آیه سوم
إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ؛ مگر بندگان پاکدل خدا.[3]
نکته اول:نکات گفته شده در آیه اول در این آیه نیز هست.
نکته دوم:جزای هر کس براساس عمل اوست امّا در مورد مخلَصین بی حساب میدهد.
آیه چهارم
إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ؛ مگر بندگان پاکدل خدا.[4]
نکته اول:نکات ذکر شده در آیات پیشین
نکته دوم:هیچ کس حقّ ندارد توصیف خداوند را بنماید؛ زیرا براساس ذهن محدود خود توصیف مینمایند و خداوند نامحدود است. فقط مخلَصین میتوانند توصیف خداوند متعال را بنمایند. حاصل آنکه چهار ویژگی مخلَصین عبارتند از:
1. مخلَصین به امر خدا از سوء و فحشا در امانند.
2. مخلَصین از اغوای شیطان در امانند.
3. حساب مخلَصین با خداست.
4. تمام توصیفات مخلَصین، توصیف خداونداست.