توحید صدوق –جلسه 46
در جلسه گذشته پس از بیان حدیث 24، و ترجمه آن به این نکته اشاره کردیم که عشق بینشانه، دروغ است، پس عشق، نشانه میخواهد، و بزرگترین نشانه عشق، معرفت است؛ معرفت به شخصیت و راه. به دنبال این بحث، به احادیثی درباره شخصیت امام حسین علیه السلام پرداختیم که به جود، رحمت و سخاوت حضرت اشاره داشتند.
و اما ادامه بحث درباره حدیث 24:
این حدیث به «مُکثرین» و مالاندوزان اشاره کرده و برایشان در قیامت جایگاهی پست را مطرح میکند. به همین مناسبت به فلسفه وجودی انسانها میپردازیم.
همه آدمها به دنبال یکی از این دو هدف هستند؛ 1. دانستن 2. توانستن. انسانها تلاش میکنند تا از جهل خود بکاهند و برخی نیز تلاش میکنند تا قدرت به دست آورده بتوانند کارهایی انجام دهند که نمیتوانستند انجام دهند. حال اگر انسانی روی زمین آمد که همه چیز را میدانست و قدرت بر همه چیز داشت، فلسفه وجودی چنین انسانی، احسان، امداد و دستگیری از دیگران است، مانند پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام.
هم دانستن و هم توانستن، به انسان، قدرت میدهد؛ اما در این میان، از نگاه بیشتر انسانها پول و مال، یکی از ابزارهای لازم برای توانمند شدن است و به همین دلیل بیشتر آدمها عاشق پول هستند.
به دنبال پول بودن بد نیست، اما اگر برای آن، حد و مرزی قائل نباشیم خطرناک است. حدّ مالاندوزی، کفاف و قناعت است و بیش از آن میشود زیادهخواهی و حرص و هلوع. پس، مال میتواند مقدس باشد به شرط آن که برای رفع نیاز دیگران و خود مصرف شود، نه برای جمع کردن و مال اندوزی.
بنابراین، فلسفه تلاشهای آدمی، فربه سازی خودیّت و منیّت است. برای رهایی از این خطر، میبایست به نیاز دیگران توجه کرد. هر مقدار که منیّت انسان فربهتر باشد به همان مقدار، گذشت و احسان به دیگران برایش سختتر خواهد بود، و باید بیشتر تلاش کند. اما اگر کسی در این دنیا منیّت خود را نکاهد و از بین نبرد، در هنگام مرگ، تمام منهایش را به زور از او جدا خواهند کرد.
از این رو، پیامبر صلی الله علیه و اله در این حدیث شریف به جناب ابوذر فرمود: «بدرستى كه آنها كه مال بسيار دارند در روز قيامت كمترانند يعنى مرتبه ايشان در آن پستتر و منزلت ايشان سبكتر است مگر كسى كه خدا خير و خوبى را به او عطاء فرمايد پس به دست راست و چپ و در پيش رو و پس سرش از آن بخشش كند و در آن خير و خوبى را به عمل آورد كه آن را در وجوه خیر صرف نمايد.»
جایگاه انسان نزد خدا و نزد انسانهای دیگر، به طور معمول با هم جمع نمیشود مگر به اذن خدا؛ یعنی کسانی که نزد خدا دارای مقامی رفیع هستند معمولا نزد سایر انسانها جایگاهی ندارند و بالعکس. بنابراین، انسان مومن، معمولا دارای دشمن هستند که در راس همه آنها شیطان قرار دارد.[1]
[1]. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين. (بقره/208)