توحید صدوق استاد دکتر فعالی، جلسه 47، 16/ 8/ 95
در جلسه گذشته پیرامون حدیث 24 کتاب شریف توحید صدوق مطالبی ارائه شد. گفته شد که منظور از «مکثرین» مالاندوزان هستند. و مراد از «الاقلون» این است که این افراد در پیشگاه الهی به حساب نمیآیند. در حقیقت جایگاه هر فرد از دو جهت قابل بیان است؛ یکی جایگاه نزد خداوند تبارک و تعالی و دیگری جایگاه در نزد مردم. و امّا ادامه بحث:
اولین جملهای که خطاب ابوذر از جانب نبی خدا(ص) صادر شد این است:
إِنَّ الْمُكْثِرِينَ هُمُ الْأَقَلُّونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا مَنْ أَعْطَاهُ اللَّهُ خَيْراً فَنَفَحَ مِنْهُ بِيَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ وَرَاءَهُ وَ عَمِلَ فِيهِ خَيْرا؛[1]بدرستى كه آنها كه مال بسيار دارند در روز قيامت كمترانند يعنى مرتبه ايشان در آن پستتر و منزله ايشان سبكتر است مگر كسى كه خدا خير و خوبى را باو عطاء فرمايد باينكه در دار دنيا او را مالى روزى كند پس بدست راست و چپ و در پيش رو و پس سرش از آن بخشش كند و در آن خير و خوبى را بعمل آورد كه آن را در وجوه بر صرف نمايد.
«إِلَّا مَنْ أَعْطَاهُ اللَّهُ خَيْراً»
در ذیل این فراز از روایت دو نکته قابل تأمل است:
نکته اول:سه واژه در قرآن است که مترادف است؛ خیر، رزق و برکت. هر کدام از این واژهها دو معنای عام و خاص دارند. خداوند به کل امکانات جهان میگوید، خیر، رزق و برکت.
نکته دوم:اینکه اگر به آیات قرآن در باب انفاق سری بزنیم تقریباً همیشه در بیان اوصاف انسانهای خوب این واژه را (انفاق) میآورد و معمولاً انفاق با رزق همراه است.
مطالبی ذیل این نکته:
1. محور آیه انفاق است و انفاق یعنی بخشش و آنچه که میبخشی از امانتی است که خداوند داده است. آنچه که در دست توست امانتی است که باید ببخشی.
2. خداوند میفرماید رزق چیزی است که ما بدهیم. به عبارتی به دست آوردهها دو دستهاند؛ «مما لایحتسب» که رزق است. و « مما یحتسب» به دست آوردههای ما که آن رزق نیست.
سؤال: چگونه میتوان رزق «من حیث لایحتسب» به دست آورد؟
پاسخ: تنها راهش اعتماد به قول خداست.
معادلة بخشش
کسی یک میلیون دارد یکصد هزار تومان آن را میبخشد. قرآن میفرماید هفتصد برابر آن را میدهم.[2] ما میگوییم ده برابر. پس کسی که یکصد هزار تومان آنرا میبخشد در حقیقت با این بخشش یک میلیون و نهصد هزار تومان دارد. یک میلیون خوب است یا یک میلیون و نهصد هزار تومان؟ و به همین ترتیب هر چه بیشتر ببخشد داراییهایش بیشتر خواهد بود. پس چرا نمیبخشید.
خوشا به حال کسی که یک ریال را از خدا بگیرد و بدا به حال کسی که کل اموال روی زمین را با حساب و کتاب خودش به دست آورد.
«فَنَفَحَ مِنْهُ»
نکته اول:باید بخشش برای او رویّه باشد.
انسانها دو دستهاند؛ دستهای کارشان بخشش است و دسته ای کار میکنند که ببخشند.
نکته دوم:پول دارای ماهیتی است. هر کس ماهیت پول را بشناسد به او خدمت میکند و اگر نشناسد پول به او صدمه زده او را به تلخ کامی دچار میکند. از هر دری پول بیاید از در دیگر (درب روبرویش) بلایی میآید مگر اینکه قانون و ماهیت پول را بشناسد.
سخاوت فقط یک سخن خوب نیست بلکه حقیقت سخاوت این است که جهان هست چون خدا بخشنده (رحمان) است. آدمیان محصول بخشندگی خدایند.
جامع ترین مسیر قرب، سخاوتمندی و استفاده از صفت بخشندگی است و اولین پله بخشندگی، بخشندگی مالی است. بخشندگی به کمترین چیزی که محتاج است پول است و به بیشترین چیزی که محتاج است، همت والاست.
[1]. صدوق، التوحید، ص26.
[2]. مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاء؛ مَثَل [صدقاتِ] كسانى كه اموالِ خود را در راه خدا انفاق مىكنند همانند دانهاى است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاى صد دانه باشد و خداوند براى هر كس كه بخواهد [آن را] چند برابر مىكند.(بقره/261)